اگر اشتباه نکنم، فصل گذشته پرسپولیس با دایی هم در چند بازی به طور متوالی شکست خورد اما از این واکنشها خبری نبود. دایی با چشمانی خیس رفت اما با اصرار دوباره برگشت. شاید خیلیها دوست داشته باشند در چنین شرایط روی نامها ارزش گذاری کنند اما من ترجیح میدهم متعصبانه به موضوع نگاه نکنم؛ چون مساله اصلی ما رفتار هواداران در فوتبال ایران است.
اصلا قصد ندارم بگویم هواداران پرسپولیس اشتباه کردهاند. به هر حال آنها بخش مهمی از فوتبال هستند و میتوانند در بسیاری از مواقع نقش تعیین کنندهای در پیشرفت یا ناکامی یک تیم داشته باشند. حرف من این است که ما نباید به فردیت توجه کنیم.
به نظر من فوتبال ما خانهای روی آب است چون جامعه فوتبالی ما در اکثر موارد فراموش کرده که باید نسبت به چه چیزهایی حساسیت داشته باشد. سوال من این است؛ چرا هواداران در فوتبال ما همه چیز را از چشم یک مربی میبینند؛ وقتی طرز تفکر یک مدیر در پشت پرده نهفته است؟
در همه جای دنیا باشگاهها از مجمع تشکیل شدهاند، هیات مدیره دارند و مدیرعامل هم مسئول اجرایی کردن مصوبات هیات مدیره است؛ اما دو باشگاه پرطرفدار ما هنوز هیات مدیرهای ندارند که در تنگناها و شرایط بحرانی بتوانند با یکدیگر همفکری کنند و تصمیم حرفهای بگیرند. چرا هواداران ما نسبت به این مسایل واکنش نشان نمیدهند؟ متاسفانه باید بگویم هواداران فقط مسایلی را میبینند که قابل مشاهده است. به عنوان مثال، فقط نیمکت را میبینند. مربی یک تیم را نشانه میگیرند. این درست نیست که وقتی بحران یا مشکلی پیش میآید، تنها افرادی را سرزنش میکنیم که دمدستی هستند.
از این گذشته، مگر نمیتوانیم به طور مودبانه اعتراض کنیم. در اسپانیا وقتی یک مربی نتیجه نمیگیرد، هواداران فحاشی نمیکنند. دستمالهای سفید بیرون میآورند و آن را تکان میدهند تا مربی و تیم بداند که آنها شدیدا ناراضی هستند. آیا ما نمیتوانیم به این فرهنگ دست پیدا کنیم؟
فارغ از اینکه به نتایج ضعیف پرسپولیس نگاه کنم و به هواداران حق بدهم که اعتراض کنند، میخواهم بگویم بازیکنان قبل از اینکه فوتبالیست باشند، انسان هستند. ظرفیت آنها هم حدی دارد. در بازی پرسپولیس و شهرداری هواداران کاری کردند که بازیکنان پرسپولیس به طور کلی بازی را رها کردند چون روحیه جنگیدن نداشتند. وقتی در یک نمای نزدیک استیلی را دیدم، واقعا دلم سوخت و ناراحت شدم. به نظرم نباید تنها او را مقصر بدانیم. بلکه اتفاقا ما با یک مجموعه طرف هستیم؛ مجموعهای که نمایش سوالبرانگیز آن در مورد انتخاب سرمربی جدید پرسپولیس هواداران این تیم را به شدت دلخور کرد.
واکنش تند هواداران در واقع پاسخی است به آن بازی عجیب و غریب انتخاب مربی. هواداران این تیم اعتراض درستی دارند. میگویند چرا با دایی به طور ناجوانمردانه برخورد شد؟ آقایان چه اصراری داشتند که بگویند در باشگاهی که تحت نظر ما مدیریت میشود، دموکراسی حکمفرما است و ما سلیقه فردیمان را در انتخاب سرمربی جدید دخالت نمیدهیم؟ اما آن نمایش صوری هواداران پرسپولیس را عصبانی کرد.
چه اشکالی داشت اگر دایی را صدا میکردند و به او میگفتند تو را نمیخواهیم؟ مگر شوستر رئال را قهرمان نکرد؟ مگر کاپلو با رئال قهرمان نشد؟ باشگاه چه واکنشی داشت؟ آیا در مقام فریب افکار عمومی برآمد؟ خیر. حرفهای برخورد کردند. از طرفی این آقایان گمان میکنند مردم ما نمیتوانند مسایل را به خوبی تشخیص بدهند؛ در حالی که همه مردم فهمیدند انتخابات صوری که انجام شد، در واقع یک نوع بازی با افکار عمومی بود نه هیچ چیز دیگر.
در فوتبال ما یک نوع جابجایی صورت گرفته است. عاشقان فوتبال رفتهاند و کاسبان جای آنها را گرفتهاند. چند وقت پیش یکی از مقامات مسئول در فوتبال ایران خطاب به من گفت: «شما که بابت این فوتبال عرق نکردهاید حق حرفزدن ندارید.» هر چند که من میتوانم پاسخ این اتهام را با خیلی از مثالها بدهم و به روزهایی استناد کنم که با چه سختیهایی برای فوتبال بازی کردن به امجدیه میرفتیم اما با این حال سکوت می کنم. چون یادم رفت عرق تنم را برای چنین افرادی نگه دارم تا در روز مبادا بابت حرفزدنم در این فوتبال آن را نشان بدهم.
دورنمای خوشی برای پرسپولیس نمیبینم. باید بگویم تغییر فیزیکی سرمربی درد این تیم را دوا نمیکند چون هر فردی هم جانشین استیلی شود با این مدیریت به طورحتم به بنبست میرسد.
از این گذشته، مگر نمیتوانیم به طور مودبانه اعتراض کنیم. در اسپانیا وقتی یک مربی نتیجه نمیگیرد، هواداران فحاشی نمیکنند. دستمالهای سفید بیرون میآورند و آن را تکان میدهند تا مربی و تیم بداند که آنها شدیدا ناراضی هستند. آیا ما نمیتوانیم به این فرهنگ دست پیدا کنیم؟
فارغ از اینکه به نتایج ضعیف پرسپولیس نگاه کنم و به هواداران حق بدهم که اعتراض کنند، میخواهم بگویم بازیکنان قبل از اینکه فوتبالیست باشند، انسان هستند. ظرفیت آنها هم حدی دارد. در بازی پرسپولیس و شهرداری هواداران کاری کردند که بازیکنان پرسپولیس به طور کلی بازی را رها کردند چون روحیه جنگیدن نداشتند. وقتی در یک نمای نزدیک استیلی را دیدم، واقعا دلم سوخت و ناراحت شدم. به نظرم نباید تنها او را مقصر بدانیم. بلکه اتفاقا ما با یک مجموعه طرف هستیم؛ مجموعهای که نمایش سوالبرانگیز آن در مورد انتخاب سرمربی جدید پرسپولیس هواداران این تیم را به شدت دلخور کرد.
واکنش تند هواداران در واقع پاسخی است به آن بازی عجیب و غریب انتخاب مربی. هواداران این تیم اعتراض درستی دارند. میگویند چرا با دایی به طور ناجوانمردانه برخورد شد؟ آقایان چه اصراری داشتند که بگویند در باشگاهی که تحت نظر ما مدیریت میشود، دموکراسی حکمفرما است و ما سلیقه فردیمان را در انتخاب سرمربی جدید دخالت نمیدهیم؟ اما آن نمایش صوری هواداران پرسپولیس را عصبانی کرد.
چه اشکالی داشت اگر دایی را صدا میکردند و به او میگفتند تو را نمیخواهیم؟ مگر شوستر رئال را قهرمان نکرد؟ مگر کاپلو با رئال قهرمان نشد؟ باشگاه چه واکنشی داشت؟ آیا در مقام فریب افکار عمومی برآمد؟ خیر. حرفهای برخورد کردند. از طرفی این آقایان گمان میکنند مردم ما نمیتوانند مسایل را به خوبی تشخیص بدهند؛ در حالی که همه مردم فهمیدند انتخابات صوری که انجام شد، در واقع یک نوع بازی با افکار عمومی بود نه هیچ چیز دیگر.
در فوتبال ما یک نوع جابجایی صورت گرفته است. عاشقان فوتبال رفتهاند و کاسبان جای آنها را گرفتهاند. چند وقت پیش یکی از مقامات مسئول در فوتبال ایران خطاب به من گفت: «شما که بابت این فوتبال عرق نکردهاید حق حرفزدن ندارید.» هر چند که من میتوانم پاسخ این اتهام را با خیلی از مثالها بدهم و به روزهایی استناد کنم که با چه سختیهایی برای فوتبال بازی کردن به امجدیه میرفتیم اما با این حال سکوت می کنم. چون یادم رفت عرق تنم را برای چنین افرادی نگه دارم تا در روز مبادا بابت حرفزدنم در این فوتبال آن را نشان بدهم.
دورنمای خوشی برای پرسپولیس نمیبینم. باید بگویم تغییر فیزیکی سرمربی درد این تیم را دوا نمیکند چون هر فردی هم جانشین استیلی شود با این مدیریت به طورحتم به بنبست میرسد.
منبع: قانون آن لاین