به گزارش مشرق، روزنامه کیهان نوشت: وي با يادآوري ماجراي سر به دار شدن شيخ فضل الله نوري نوشت: مشروطه اگرچه در انحراف خويش سعي در جاودانگي حكومت موروثي سلطنتي حتي براي كودكي چون احمدشاه قاجار داشت، اما وقتي «مشروعه» را پسوند خويش ديد، اين اميد را- هرچند براي مدتي كوتاه- در دل جامعه استبدادزده زنده كرد كه علماي طراز بر متمم قانون اساسي نظارت دارند و نمي گذارند قانوني برخلاف مصرحات اسلام براي اجرا در سرزمين اسلامي به تصويب برسد... حوادث تلخ و شيرين مشروطه آموزه هاي فراواني براي احتمال تكرار دارد كه رگه هاي آن را امروزه در برنامه پيچيده روحانيت ستيزي و كانون گريزي و مردم فريبي مي بينيم.
برنامه اي كه حتي متصلبين اصولگرا و اصلاح طلب را به اعتراف و هشدار واداشته كه مبادا مشروطه تكرار شود. مگر غير از اين است كه دشمنان ايران از نردبان محبوبيت روحانيت و دانشگاهيان در نزد مردم بالا رفته و در مشروطه مصادر قدرت را فتح كرده اند و آنگاه پرچم حاكميت را به دست شاگردان غربزده مكتب خويش داده اند؟ و مگر نه اين است كه امروزه نيز در انقلاب اسلامي كه با پيشتازي روحانيت و رهبري بي نظير يك مرجع عام به پيروزي رسيده ايم، بي محابا و بدون انصاف، ناكارآمدي روحانيت را فرياد مي زنند؟
در ادامه اين مقاله آمده است: طراحان آن نقشه هاي شوم كه شواهد بسياري از خون دل خوردن هاي آيت الله بهبهاني، آيت الله مدرس، آيت الله طباطبايي، شيخ محمد خياباني و ديگر علما و روحانيون بزرگ را در تاريخ مشروطه داريم، در اين سالها دست به كار شده اند تا با سوءاستفاده از اختلافات سليقه اي داخلي و ادبيات به ظاهر ارزشي بعضي ها، برنامه روحانيت ستيزي خويش را كامل كنند. چرا كه آنان بهتر از همه مي دانند، در طول تاريخ هر جا كه يك ظالم داخلي يا خارجي تسمه از گرده جامعه كشيد، روحانيت ملجأ و مأمن مردم بوده است.
آنچه در تحليل آقاي هاشمي جاي ابهام و پرسش دارد اين است كه اولا چه كساني طي همين دهه اخير به ترور شخصيت آيت الله شهيد شيخ فضل الله نوري پرداختند و نعوذ بالله او را حامي استبداد و خودكامگي معرفي كردند؟ غير از نشريات زنجيره اي تحت الحمايه كارگزاران و اصلاح طلبان؟! ثانيا آقاي هاشمي به درستي از قيد «مشروعه» براي مشروطه دفاع كرده اند اما جاي سؤال است كه در همين فتنه دو سال پيش چه كساني روي قيد «اسلامي» در عبارت «جمهوري اسلامي»
خط زدند و به دروغ شعار استقلال، آزادي، جمهوري ايراني سر دادند؟ آيا غير از همان هايي بودند كه در روز قدس ضمن روزه خواري به نفع آمريكا و اسرائيل شعار مي دادند و تنها نوبتي هم كه در نمازجمعه حاضر شدند و با كفش و به صورت مختلط (زن و مرد) نماز خواندند، همان نمازجمعه اي بود كه در آن، آقاي هاشمي به نفع فتنه گران و ساختارشكنان خطبه ايراد كرد؟! آيا تحريك كنندگان همين جماعت در احزاب و نشريات اصلاح طلب (موتلفان آقاي هاشمي) نبودند كه دين را افيون توده ها، تقليد را شيوه ميمون و روحانيت را مرتجع توصيف مي كردند؟!
ثالثا آيا همين دشمنان از نردبان دولت سازندگي بالا نرفتند و پس از دوم خرداد به پشتوانه ائتلاف با كارگزاران و مشاركت، اقدام به عقده گشايي سازمان يافته دولتي عليه نظام و دين و روحانيت نكردند؟ آيا به راستي دست اندركاران فتنه 88 كه به لطايف الحيل خود را به امثال آقاي هاشمي نزديك كرده بودند، جز دشمن ترين دشمنان روحانيت نبودند؟ نقش آفرينان فتنه 88 نظير بهايي ها، منافقين، سلطنت طلب ها، لائيك ها، باند مهدي هاشمي، سازمان مجاهدين، حزب مشاركت و... كدامشان كمترين سازگاري با روحانيت داشته اند؟
رابعا اختلاف در ميان روحانيت و انقلابيون را همواره جريان هاي نفاق شبه روشنفكر پديد آورده اند كه از جمله در روزگار سازندگي و اصلاحات مجال يارگيري و بهره گيري از بيت المال و تاسيس حزب و روزنامه را پيدا كردند و در آشوب افكني سال 88 به شكل تمام عيار به ميدان آمدند.
و خامسا كه مهمتر از همه است اينكه، مشروطيت و نهضت ملي نفت را فقدان رهبري و ولايت فقيه به شكست كشاند حال آن كه جمهوري اسلامي به بركت ولايت فقيه خلل ناپذير است. البته در اين ميان بايد ديد دوستان جبهه انقلاب و از جمله آقاي هاشمي تكليف و مسئوليت خويش در اين باره را از جمله در فتنه 88 ادا كردند يا رفتار آنها نقض غرض و پنبه كردن رشته ها بود؟ بايد ديد فتنه گران و منافقيني كه به دروغ از آقاي هاشمي حمايت مي كردند و بعدها او را با بدترين الفاظ سرزنش كردند، حامي ولايت فقيه (به عنوان نقطه تضمين جمهوريت و اسلاميت نظام در مقابل انحراف هايي نظير انحراف نهضت مشروطيت) بودند يا دشمنان قسم خورده آن كه عليه اصل ولايت فقيه و امام و رهبري شعار دادند؟!
از آيت الله هاشمي رفسنجاني كه تاريخ معاصر را مي شناسد و از هويت واقعي فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 و عوامل آن نيز باخبرند، اينگونه وارونه گويي ها دور از انتظار بوده و هست و اين احتمال را قوت مي بخشد كه برخي از نزديكان و بادمجان دور قاب چين ها به دليل منافع نامشروع و حرامخواري هاي خود و يا ارتباط هاي بيروني، اصرار دارند با تشويق جناب رفسنجاني به اين وارونه گويي ها و نفي بديهيات شخصيت ايشان را در معرض آسيب هاي جدي قرار دهند.