به گزارش مشرق، عباس پاليزدار چهره ناشناختهاي در عرصه سياست ايران بود كه در سال ۸۷ با انتشار سخنراني از او در دانشگاه همدان روي سايتهاي خبري به يكباره به چهرهاي جنجالي و خبرساز تبديل شد. پاليزدار مطالبي عليه بسياري از شخصيتهاي شناخته شده كشور مطرح كرد كه شكايتهاي بسياري را به دنبال داشت.
در آن زمان عنوان شد كه پاليزدار تحت حمايت جريان سياسي خاص اقدام به اين افشاگريها و پروندهسازي كرده است. امروز پس از گذشت سه سال از ماجرا و تحمل بيش از يكسال و نيم زندان، پاليزدار با مرور آن حوادث عنوان ميكند از سوي جريان انحرافي مورد سوءاستفاده قرار گرفته و اين جريان تا جايي از او حمايت كرده كه به هدفهاي تبليغاتي خود برسد.
مهمترین بخش های مصاحبه وی با شرق را در ادامه می خوانید:
* از آنجا كه من دبير يك ان.جي.او قوي به اسم خانه صنعت ايران بودم و بسياري از شعارهاي نمايندگان مجلس هم حول حمايت از توليد، صنعت و اينگونه مسايل بود، با آنها همكاري داشتيم. نمايندگان به نگاهاي تخصصي ما نياز داشتند، لذا در خانه صنعت نشست برگزار ميكردند. حتي ما نميرفتيم نمايندگان ميآمدند.
*در سال ۸۰ زماني كه مقام معظم رهبري موضوع مبارزه با مفاسد را طرح كردند، ما براي پيگيري اين مساله برنامهريزي كرديم.
* از جمله مواردي كه وقتي خواستيم خانم آجرلو را بياوريم با ايشان مطرح شد. اين بود كه خانم آجرلو گفت شرط من اين است كه شماها هم باشيد، گفتند اينگونه نشود كه من آبروي حاج احمد و داوود را ببرم. ما از ايشان سوال كرديم شما اهل مبارزه هستيد؟ گفتند بله هستم. به ايشان گفتيم اصل برنامه ما مبارزه با فساد است. گفت شما در همه مراحل با من باشيد، من هم همكاري ميكنم. اين عين حرفهايي است كه در باغي در چهاردانگه با هم نشستيم و زديم. زماني كه كار را شروع كرديم ما همانطور كه وعده داده بوديم، عمل كرديم.
*در ابتداي امر ما شروع به يك تحقيق و تفحص خودسرانه كرديم. البته شايد خودسرانه نشود گفت به دليل آنكه هر نماينده مجلس خودش يك جايگاه قانوني دارد و ميتواند به تنهايي تحقيق و تفحص و نظارت بر دستگاههاي ديگر داشته باشد. ما از همان اختيار كه قانون به يك نماينده داده بود خانم آجرلو را به عنوان اهرم جلو قرار داديم و شروع به تحقيق و تفحص در مورد فساد كرديم.
*شايد كساني كه به من ميگفتند مثلا خبر داري فلان فرد هم مشكل دارد و روي آن كار كنيد، با انگيزه ميگفتند. واقعيت اين است كه براي من مهم نبود آن فرد كيست؟ براي من مهم اين بود كه هر چه فرد دم كلفتتر، عشق من بيشتر بود تا دنبال جمعآوري اطلاعات بروم. چپ و راستش براي من اهميت نداشت.
*من بدون در نظر گرفتن زاويه فكري وارد اين ماجرا شدم. در شروع كار هم كسي به من جهت فكري نميداد. اما در دل كار اين اتفاق افتاد. من وقتي وارد يك كارزار شده بودم دنبال اين بودم كه نيروهاي خودم را قويتر كنم. پشتوانههاي قويتري بياورم به دليل آنكه وارد يك كارزار شدم. ناچارا پيش آقاي احمدينژاد رفت و آمد ما زياد شد.
*جلسات متعددي با مجموعه رياستجمهوري و شخص آقاي احمدينژاد داشتيم. آقاي احمدينژاد در شعارهايش هميشه مبارزه با فساد را مطرح ميكرد و ما فكر ميكرديم حتما اين شعارها قرار است به عمل تبديل شود. بنابراين سمت ايشان زياد رفتيم و نمايندههايي هم در وسط كار وقتي ديدند ما جدي هستيم، كمكم به ما پيوستند. البته تشكيل كميته تحقيق و تفحص و اينكه به مصوبه مجلس تبديل شود، زمان زيادي برد. بعد هم كه مصوبه مجلس شد، با وجود اينكه مصوبه مجلس را داشتيم، خيلي تلاش كرديم تا به قوه قضاييه ورود كنيم. اجازه ورود به دستگاه قضايي را نداشتيم. عنوان ميشد قوه قضاييه زير نظر رهبري است و اجازه ورود نداريم. تا اينكه نمايندگان ملاقاتي با رهبري داشتند و مجلس با رهبري براي انجام اين كار هماهنگي انجام دادند. دستور اكيد رهبري اجازه ورود به قوه قضاييه را داد.
*آقاي داوود احمدينژاد لايحهاي را به من نشان داد كه اين لايحه يا در زمان آقاي خاتمي تهيه شده و مسكوت مانده يا در دوره خود آقاي احمدينژاد استارت خورده است. بر اساس اين لايحه، هر فردي كه در دستگاه خودشان نسبت به رييسشان به فسادي برميخورد و گزارش به دستگاه امنيتي و نظارتي ميدهد، مورد حمايت قرار ميگرفت و حتي مجهز به اسلحه ميشد. رييس سازمان حق برخورد سازماني نداشت و اگر برخوردي ميشد، رياستجمهوري حمايت ميكرد. آقاي داوود احمدينژاد به من گفت: ما اينگونه به دنبال مبارزه با فساد هستيم و حمايت ميكنيم. اين لايحه فقط براي شما تهيه نشده است. ما دنبال اين هستيم همه مردم، همه جمعيت ۷۰ ميليوني تبديل به نيروهاي امنيتي در مبارزه با مفاسد شوند.
*در ابتدا نگراني نداشتم. وقتي كار استارت خورد، سعي ميكردم به خودم بقبولانم با قانون محكم و قوي مشكلي پيش نميآيد. اما در اواخر كار و پايان ماجرا به اين يقين رسيدم كه حتما با من برخورد خواهد شد.
* بارها گفتهام كه دولت به هيچوجه، انگيزه مبارزه با فساد را نداشت. اين امر براي دولت فقط يك نردباني براي بالا رفتن بود. مردم هم از اينكه فساد در كشور بيداد ميكرد به ستوه آمده بودند. براي مردم مهم نبود چه كسي ميخواهد با فساد مبارزه كند. مهم اين بود كه يك نفر حقشان را از گلوي مفسدان دربياورد. با اين شعاري كه سر داده شد، مردم گمراه شدند. امثال پاليزدارها هم ابزار شدند كه مردم بپذيرند قرار است با فساد مبارزه شود.
*زماني متوجه شدم كه نزديك پايان كار بوديم. يعني زماني كه سخنرانيهاي ما بود. پيش از آن براي رفتن به سخنرانيها تشويق ميشديم اما يك هفته قبل از بازداشت، ناگهان اعتراضها شروع شد كه پاليزدار داري چه كار ميكني؟ چرا داري شلوغ ميكني؟ چرا شروع به زدن همه كردهاي؟
*مجلس نگرانتر بود و خيلي پيشتر از دولت، اعتراضها را شروع كرده بود. مجلسيها با من تماس گرفتند كه اسامي برخي از افراد را از فهرست حذف كنيد. اسم هفت نفر را بردند كه مشخصا خواستار پاك شدن اسم آنها از گزارش بودند.
*من گفتم اسم كسي را خط نميزنم. به نمايندهها گفتم شما ميتوانيد در گزارش اسامي را حذف كنيد اما مطمئن باشيد من به حوزه انتخابيه شما خواهم آمد و خواهم گفت كه ايشان اسامي بخشي از مفسدان اقتصادي را خط زدهاند. آنها نگران ميشدند كه قرار بود اين كار ابزار و نردبان بالا رفتن برايشان باشد حال دارد به ضررشان استفاده ميشود.
*يك هفته قبل از بازداشتم، از اصفهان برميگشتم كه آقاي داوود احمدينژاد با من تماس گرفت و گفت پاليزدار تو اسم همه را گفتهاي، قرار بود اسم همه را نگويي! تو داري همه را با ما درگير ميكني و به اسم ما تمام ميشود. از همانجا براي من يقين حاصل شد كه با ما برخورد خواهد شد. گفتم مگر قرار بوده غير از اين عمل كنيم؟ خانم آجرلو هم زنگ زد و گفت تو داري آبروي ما را ميبري! گفتم مگر قرار ما از اول همين نبود؟ دو يا سه روز در بازداشت بود كه با من تماس گرفتند و من گفتم هر سوالي داريد برويد از آقاي احمدينژاد بپرسيد. پس از اصرارها و تماسهايي كه گرفته شد در نهايت جلسهاي با آنها در پاستور در نهاد رياستجمهوري برگزار شد. اتفاقا دستگاه مربوطه ما را تشويق كرد. عين جملهاي كه در آن جلسه به من گفتند اين بود كه تو شهيد زنده هستي. تو كاري كردهاي كه فقط شهدا كردهاند. هيچ فردي جرات بيان اين حرفها را نداشته است؛ اما از من خواستند كه دو هفته سكوت كنم. براي سخنراني جايي نروم و گوشي تلفنم را خاموش كنم. گفتند بعد از دو هفته، مصاحبهاي انجام بده و يك مقدار فضا را تلطيف كن. من به آنها گفتم كتمان نميكنم. گفتند ما هم نميخواهيم كتمان كني! من به حرفشان گوش ندادم و تلفنم را خاموش نكردم. فرداي آن روز از دفتر دادستاني تماس گرفتند. پشت خط خودش را معرفي كرد و گفت من قاضي مرتضوي هستم. گفتم بله. شناختم يكي از متهمان پرونده ما! گفت من متهم پرونده شما هستم؟ گفتم بله. به ايشان گفتم كميته تحقيق و تفحص شما را چندينبار براي پاسخگويي احضار كرده اما نيامديد. گفت: باشد من چه زماني بيايم براي پاسخگويي؟ گفتم: بگذاريد با نمايندهها هماهنگ كنم. گفت: پس من دو ساعت ديگر تماس ميگيرم كه شما به من زمان بدهيد كه چه زماني براي پاسخگويي بيايم. وقتي زنگ زدم مجلس تنها كسي كه گوشي را جواب داد آقاي دهقان بود. بقيه جواب ندادند. دفعه اول كه زنگ ميخورد جواب نميدادند دفعه دوم ميگفت برقراري تماس امكانپذير نميباشد. آقاي دهقان فقط جواب داد: «آقاي پاليزدار، انگار تو هوس آب خنك خوردن كردهاي و ما را داري به دردسر مياندازي.» گفت: شما خارج از مسايل صحبت ميكني و من گفتم كجاي كار من بدون برنامه و خارج از قرارها بوده است؟ دو ساعت بعد آقاي مرتضوي زنگ زد كه چه زماني قرار شد من براي جلسه بيايم. گفتم: نمايندگان را پيدا نكردهام. آقاي مرتضوي گفت: فردا با حكمات بيا دادستاني ببينم تو چه حكمي داري. بعد، هر سوالي داشتي ميتواني بپرسي. فردا رفتم و همانجا بازداشت شدم. گفتند تا مدارك حرفهايي كه زديد را نياوريد، نميتوانيد آزاد باشيد و مرا به اوين بردند.
* من دوست داشتم بچههاي جنگ، سوار اين موج شوند اما متاسفانه ميبينم كه جريان انحرافي سوار اين موج شده كه اصلا نه تنها خودش اهل مبارزه نيست بلكه خود اين جريان از بزرگترين مفسدان اقتصادي است. يعني اگر روزي قرار باشد از جريان انحرافي تحقيق و تفحص كنيم به مراتب فساد اينها بيشتر است. من چندين مورد از فساد اين جريان مانند همان هتل هفت ستاره رامسر كه چندين هزار متر زمين و جنگل سفيد تمشك رامسر در حال تخريب هستند را جمع كردهام. براي كارشان اسم ساخت هتل گذاشتهاند تا اراضي كه عتيقهجات در آن بوده را به تاراج ببرند.
*جريان انحرافي دنبال زدن ريشه و اصل اسلام است. مفسدان شايد فقط چپاولگر بيتالمال از باب شكم خود و خانوادههايشان باشند اما نگاه جريان انحرافي زدن اصل اسلام است. من جريان انحرافي را بسيار خطرناكتر از همه مشكلات و مصايب ديگر نظام ميدانم. حتي جريان انحرافي خطرش بيشتر از سازمان منافقين و مجاهدين است. به نظرم منافق واقعي، بالفطره و ذاته همين جريان انحرافي است. شايد منافقين يك عده جوان را گول زده و در واقع فريب دادند اما اين جريان انحرافي به ذات منافق و فريبدهنده است. از ريشه با نفاق جلو آمدهاند. با چهره ديگري روي كار آمدهاند اما در عمل كار ديگري را در جامعه اجرا ميكنند.
*اين بحث جنگيري و رمالي كه اين روزها مطرح است و عنوان ميشود بخشي از دولت و جريان انحرافي مدعي استفاده از آن هستند، صحيح است؟ شما در جريان آن هستيد؟
بله! كاملا درست است. من موثق اطلاع دارم. از نزديك با آدماي موثرشان ارتباط داشتم و ميتوانم تاييد كنم كه مدعي ارتباط با عالم ماوراالطبيعه هستند. اصلا ما چنين چيزهايي در تاريخ نداشتيم. مطالب جديدي است. اينها ميخواهند بگويند امام زمان(عج) ظاهر است و وقتي امام زمان(عج) ظاهر است، ديگر وليفقيه معني ندارد.
*زماني كه مناظرههاي انتخاباتي از تلويزيون پخش ميشد، من زندان بودم. وقتي مناظره آقاي احمدينژاد با يكي از كانديداها را ديدم، زنگ زدم به دفتر آقاي احمدينژاد. پشت تلفن تشخيص نميدادم چه كسي است اما مطمئن هستم كه وقتي گفتند پاليزدار پشت خط است، يكي از افراد موثر در دفتر آقاي مشايي يا يك فرد تصميمگير پشت خط آمدند. به آن فرد گفتم؛ اين بازي را تمام كنيد. گفتم اسامي بقيه مفسدان را هم بگوييد. گفتم من ميبينم برخي از مفسدان اطراف شما هستند و شما اعتراضي نميكنيد
* حداقل حرف من، اين بود كه مبارز با مفسد يعني پاليزدار نه احمدينژاد! وگرنه بايد اسامي همه را ميبردند. به آنها گفتم اگر اين كار را نكنيد، من از زندان نامه مينويسم و از همين جا از آقاي هاشمي عذرخواهي ميكنم و ميگويم ما اصلا پروندهاي از آقاي هاشمي نداشتيم. آنها گوش نكردند. من هم كار خودم را انجام دادم.
*از داخل زندان يك نامه نوشتم كه سند و مدركي كه ما از آقاي هاشمي داشتيم سوءاستفاده مالي نبوده است و از اينكه ما موجب شديم در مناظرهها پيكان به سمت شما برود، عذرخواهي ميكنم. بعدا به من ميگفتند آن زمان كه هاشمي يال و كوپال داشت تو عليه هاشمي حرف زدي، حالا كه يال و كوپال او ريخته، تو از هاشمي حمايت ميكني؟ من هم پاسخ دادم هميشه از واقعيتها دفاع ميكنم. مطالبي كه از آقاي هاشمي گفته شد، مطالبي بود كه آنها به من داده بودند و گفته بودند اين حرفها را بزن؛ اينها سندهاي تحقيق و تفحص من نبود. آنچه در سند تحقيق و تفحص من از خانواده آقاي هاشمي بود، خبطهاي قانوني و بهرهبرداري از خلأهاي قانوني بود؛ سوءاستفاده و خلاف قانون نبود.