به گزارش مشرق به نقل از کیهان، سايت ضدانقلابي ميهن (وابسته به شماري از روزنامه نگاران زنجيره اي فراري و برخي سران تجديدنظر طلب گروهك هاي ماركسيستي) سخنان خاتمي را در ديدار با جمعي از فعالان سياسي منتشر كرد كه تاكنون منتشر نشده است. وي در اين ملاقات مي گويد «ما از سال 84 نبايد در انتخابات شركت مي كرديم. متاسفانه از اشتباه ما بود... بنده نظرم اين است كه در صورت عدم تحقق شروط مان اين بار در انتخابات شركت نكنيم و نمي توانيم آتش تنوري بشويم كه نانش براي كس ديگري پخته مي شود. هر چند بايد در اين مورد اجماع صورت بگيرد. اين امكان كه تا انتخابات حوادث زيادي پيش بيايد هست، اما تا امروز هيچ نشان روشني براي برگزاري يك انتخابات سالم ديده نمي شود»!
وي در حالي كه جزو متهمان اصلي آشوبگري و جنايات انجام گرفته در فتنه 8 ماهه سال 88 است، ادعا مي كند: مگر ما مي توانيم از حقوق مردم بگذريم؟ گيرم كه تمام كساني كه در اين حوادث كشته دادند بيايند بگويند از خون فرزندمان گذشتيم! اما مگر مي توان از حقوق حقه مردم گذشت؟ خير. زندانيان سياسي حتما بايد آزاد شوند. فضاي امنيتي بايد باز شود. انتخابات بايد آزادانه برگزار شود. مگر با آقاي موسوي و كروبي قرار نگذاشتيم كه سه شرط فوق را داشته باشيم و به آينده نگاه كنيم؟
حرف هاي من مي تواند اتمام حجت تلقي شود هر چند به نظر نمي رسد گوش شنوايي وجود داشته باشد.
اين سخنان در حالي است كه وي اخيراً در سخناني كه از سوي دفتر وي منتشر شد، با فريبكاري و دغلبازي تمام و براي اينكه بتواند ناظران انتخاباتي را - به خيال خام خود- فريب دهد مدعي شده بود طرفين حوادث سال 88 همديگر را ببخشند و آشتي ملي كنند! از سوي ديگر معلوم نيست اين چه نوع اتمام حجتي بوده كه خاتمي در پستو با رفقاي محفلي كرده اما حاضر به انتشار عمومي آن نشده و پس از مدت ها يك سايت گروهكي و ضدانقلابي آن را منتشر كرده در حالي كه اعلام مي كند فايل صوتي سخنان را هم در اختيار دارد!
به دنبال افشاي اين سخنان، سايت ضدانقلابي خودنويس به رغم استقبال از نزديكي دوباره خاتمي به فتنه گران، مواضع بي ثبات وي را مورد سوال قرار داد و نوشت: اين سخنان با مواضع پيشين خاتمي چندان هماهنگ نيست، چرا كه او خود در سال 1387 براي حضور در انتخابات رياست جمهوري اعلام آمادگي كرده بود. اما اگر امروز به اين نتيجه رسيده است كه نبايد در انتخابات از سال 1384 حاضر مي بوده، مدعيان «تحريم» انتخابات مي توانند بر ايده شان مجددا پاي بفشرند و بگويند كه خاتمي اصلاح طلب خود به همان نتيجه اي رسيده كه آنها از سال ها قبل به آن رسيده بوده اند.
اين پايگاه ضدانقلابي همچنين با ترديد نوشته است: بايد ديد اولا خاتمي اين سخنان را تاييد مي كند يا نه؟ و اگر تاييد مي كند، تا كجاي كار در برابر جناح حاكم - جمهوري اسلامي- براي تحقق شرط هايش مي ايستد. 12 سال پيش در چنين روزهايي، دولت خاتمي عملا قافيه را به جناح حاكم باخت، درست در روزهايي كه خاتمي در اوج محبوبيت بود. امروز اما شرايط خاتمي مثل آن روزگاران نيست و طرفداران بسياري از او فاصله گرفته اند.
در همين حال، سايت جرس به انتقاد از سخنان مسعود بهنود پرداخت كه در حمايت از خاتمي (شركت در انتخابات) و رد موضع تحريم كنندگان انتخابات گفته بود 60 درصد مردم در انتخابات شركت مي كنند و تحريم بي معناست. جرس نوشت: بهنود مي گويد 60 درصد مردم در انتخابات مجلس شركت مي كنند، حتي اگر يكي از شروط مخالفان برآورده نشود. اما سؤال اينجاست كه پس اهميت و لزوم جنبش سبز در كجاي معادله جاي مي گيرد؟ اگر وضعيت جنبش سبز در آينده هيچ تأثيري بر انتخابات نخواهد گذاشت، پس لزوم كنش سياسيون منتقد و مخالف چيست؟ اگر طبق پيش بيني آقاي بهنود، شصت درصد مردم در هر صورتي در انتخابات شركت كنند، چه لزومي به بيان كف خواست ها از سوي سيد محمد خاتمي هست؟ زماني كه مردم برايشان اهميتي نخواهد داشت كه جنبش سبز به خواست هايش برسد يا نه! اگر بخواهيم پيش بيني مسعود بهنود را حتمي بدانيم، پس بايد از فعاليت دست بشوييم چون براي مردمي كه شصت درصد در ا نتخابات شركت خواهند كرد، نه شروط خاتمي اهميتي دارد و نه حصر رهبران جنبش سبز! و حضور شصت درصدي در انتخابات مجلس نيز مشروعيت لازم به حاكميت را خواهد داد و آنها الزامي براي تن دادن به خواست جنبش در خود نخواهند ديد. اظهارات آقاي بهنود مي تواند جنبش را به بي عملي برساند. با اين اوصاف يا بايد به سمت حركات انقلابي رفته يا همچون برخي اصلاح طلبان مجلس نشين از جنبش سبز اعلام برائت كنيم. جرس توضيح نداد كه فعاليت اپوزيسيون تحت پوشش جنبش سبز!! يك دستورالعمل ديكته شده است و نيازي به انگيزه شخصي افراد ندارد.
از سوي ديگر «بالاترين» در مطلبي تند به افرادي نظير محتشمي پور، ابطحي، كرباسچي و ديگران حمله كرد و نوشت: كساني كه در ستاد آقاي ميرحسين و كروبي فعاليت كردند بعد سكوت كردند، خائن به ملت هستند. چند روزي است كه چهره اصلاح طلبان، آقاي خاتمي و برخي ديگر كه ممنوع الچاپ مطلب و تصوير بودند، در روزنامه ها تصوير و مطالبشان ديده مي شود. بسيار عالي، امري است مبارك كه نشان از برخي توافقات دارد. توافقاتي كه حداقلش آن است كه اجازه داده اند كه مطالب اصلاح طلبان در رسانه ها چاپ شود. روي سخن با اصلاح طلباني است كه در آن زمان كه بوي پست و مقام به مشامشان مي رسد حي و زنده هستند اما در زماني كه بايد هزينه بپردازند الفاتحه... تشريف ندارند. آقاي علي اكبر محتشمي پور آيا شما در قيد حيات هستيد؟! آخر مرد حسابي تو رئيس كميته صيانت از آرا بودي و آمدي گفتي اساساً انتخاباتي كه برگزار شده از ريشه باطل است چون نابرابر بوده تو رئيس كميته صيانت از آرا بودي آن وقت عماد بهاور بايد در زندان باشد؟ ابطحي شما در فيلم انتخاباتي كروبي، از كروبي با كنايه حرف زدي، آن وقت هزينه اش را بايد هاله سحابي بدهد؟ آقاي كرباسچي شما همراه با كروبي نداي تغيير سر دادي آن وقت جنازه ندا بايد در كف خيابان باشد؟ نمي گويم شما هم مي آمديد در تظاهرات، نمي گويم مي آمديد شعار مي دادي ولي حداقل يه آخي يه اوخي، حداقل صدايي از شما برمي خاست اي نامردان. تك تك كساني كه در ستاد آقاي ميرحسين موسوي و شيخ كروبي فعاليت كرديد بعد سكوت كرديد بدانيد كه در افكار مردم خائن هستيد و محكوم. شما اصلاح طلب نبوديد فرصت طلب بوديد.
بالاترين در مطلب ديگري خطاب به خاتمي نوشت: آقاي خاتمي! يكي به نعل ميزني يكي به ميخ؟ شركت مي كنيم؟ نمي كنيم؟ ها!؟ ديگه ما ازين داستانا و مسخره بازي ها خسته شديم و طاقت اين حركات رو نداريم! ببخشيد! ولي شما خودت نمي فهمي داري چي ميگي! ملت هيچ وقت چنين چهره اي كه هر روز يه حرفي ميزنه و هم اين طرفو داره هم اون طرف رو نمي پذيرند! پس آقاي خاتمي برو يه فكري به حال خودت بكن كه دوباره بهت نگن محمد پيرپكاجكي! مثل اين كه شما و دارو دسته تون واقعاً يه پيچ تو دلتون افتاده كه نميفهمين دارين چيكار مي كنين!