به گزارش مشرق، حسین علایی در گفتوگو با خبرنگار بین الملل شبستان در خصوص موضعگیری جمهوری اسلامی ایران در مورد اتفاقات سوریه اظهار داشت: ایران از مواضع ضد اسراییلی سوریه حمایت میکند، نه ساختار حکومتی سوریه؛ ایران با استبداد حاکم در سوریه موافق نیست. ایران با ایستادگی سوریه در مقابل اسراییل موافق است. اگر دولت جدیدی در سوریه سر کار بیاید، بعید است که سیاست ضدصهیونیستی دولت فعلی را کنار بگذارد، چون اکنون مردمی که در سوریه دست به قیام زدند، مذهبیتر از دولت فعلی هستند. قیام مردم از مساجد شروع شده و مخالفتشان با اسراییل بیشتر هست. به همین دلیل عدهای اینگونه تحلیل میکنند که ممکن است اگر قیام مردم در سوریه به نتیجه برسد، حتی مردم به سرزمینهای اشغالی بروند و جولان را بگیرند و آزاد کنند.
وی افزود: بنابراین بعید است که ایران دچار مشکل شود. این حرفی که مدام در رسانهها تکرار میکنند مبنی بر اینکه اگر قیام مردم در سوریه به نتیجه برسد، ایران نفوذ خودش در آن منطقه به ویژه لبنان از دست میدهد، حرف بیپایهای است. چون زمانی که ارتش سوریه در لبنان حضور داشت، ایران از حزبالله حمایت میکرد. برخی میگفتند که اگر ارتش سوریه از لبنان بیرون رود، نفوذ ایران در لبنان کاهش پیدا میکند در حالی که وقتی ارتش سوریه از جولان بیرون رفت، نفوذ ایران در لبنان و حزب الله افزایش پیدا کرد، حتی حزبالله توانست یک جنگ 33 روزه را دفع کند و پیروز شود. و حتی توانست در ساختار حکومتی لبنان نفوذ بیشتری پیدا کند.
این کارشناس مسائل بین الملل تصریح کرد: بنابراین به نظر میرسد که آمریکایی دائم به دنبال این هستند که سرکوب مردم سوریه را به دلیل دوستی دولت ایران با دولت سوریه به نوعی با سیاست ایران ربط دهند. گمان میکنم ایران در کنار مردم همه کشورهاست و دارای سیاست پایداری است که از ملتها حمایت میکند و دولتهایی که مخالف صهیونیستها باشند و مخالف نفوذ آمریکا باشند، حمایت میکند. بنابراین هر کس دیگری هم که به جای بشار اسد در حکومت باشد، چنین سیاستی در سوریه ادامه خواهد یافت.
گرایش به سلفیگری در اعراب مذموم نیست
علایی در خصوص حضور نظامی عربستان در بحرین نیز بیان داشت: معمولا دولتها برای جلوگیری از قیام ملتها از سرکوب، ایجاد اختناق و زندانی کردن مخالفین سیاسی و فشار مستمر بر مردم استفاده میکنند. آنها فکر میکنند وقتی که دست به کشتار بزنند و ایجاد رعب و وحشت کنند، مردم از آمدن در خیابانها منصرف میشوند. در بعضی از کشورها هم این مسئله جواب داده است. این حضور نظامی عربستان به منظور سرکوب قیام مردم بحرین در واقع یک اقدام پیشدستانه برای جلوگیری از بروز اعتراضات مردمی در کشور عربستان تلقی میشود.
وی با اشاره به اینکه در کشورهای عربی اهل سنت اکثریت را دارند و بسیاری از تفکرات اهل سنت، تفکرات سلفیگری است، تصریح کرد: در ایران سلفیگری مفهوم منفی دارد اما در کشورهای مثل سوریه، مصر، اردن و اینها سلفیگری مفهوم منفی در بین مردم ندارد. بنابراین آنها متن مردم هستند. نه اینکه متن مردم سلفیها هستند اما گرایش به سلفیگری چیز مذمومی تلقی نمیشود. در ایران نگاه به سلفیگری متفاوت از دیگر کشورهای عربی است. مثلا اخوانالمسلمین یک تشکل در کشورهای عربی است و بخشی از تفکر اخوانالمسلمین هم همان تفکر سلفیگری است. زمان انقلاب اخوان المسلمین به عنوان یک جریان انقلابی تلقی میشدند اما اکنون اصلاحی تلقی میشوند. اما از لحاظ تفکری تفکر سنی سلفی را به معنی گذشته دنبال میکنند.
علایی ادامه داد: در مورد اکثر کشورهای عربی این مسئله وجود دارد، بنابراین بسیاری از مردم دارای چنین تفکراتی هستند اما در اردن مردم ترغیب شدند و به این نتیجه رسیدند؛ به جای اینکه تمرکز اعتراضات را متوجه شخص پادشاه کنند که مشابه بحرین موجب سرکوبی شدید حکومت شد، یک حرکت تدریجی و گام به گام را آغاز کنند تا بتوانند بدون مواجه شدن با سرکوب شدید به بعضی از خواستههای خودشان برسند.
این کارشناس بین الملل اظهار داشت: بر همین اساس آنها اعتراضات را متوجه دولت و نخست وزیر کردند و به دنبال این هستند که در حوزه سیاسی اردن گشایشی به وجود بیاید. مردم در صحنه اردن هستند البته نه به این معنا که گروههای سیاسی به فعالیت دست نمیزنند، اما معمولا تا زمینه نباشد، گروههای سیاسی دست به فعالیت زده و به نتیجه برسند. بنابراین باید یک زمینه در بین مردم وجود داشته باشد تا برنامه ریزی و سازماندهی گروههای سیاسی به نتیجه برسد.
در اردن وضعیتی مشابه سوریه است
علایی با بیان اینکه در اردن هم چنین وضعیتی مشابه سوریه وجود دارد، گفت: حرکت اعتراضی در سوریه هم اکنون یک اعتراض واقعی است و مردم در بسیاری از شهرهای این کشور بدون اینکه دخالت بیگانگان وجود داشته باشد، معترض به روشهای حکومتی سوریه هستند، یعنی مردم در سوریه هم مخالف استبداد و دیکتاتوری هستند. آنها هیچ موقع مخالف مقابله دولت سوریه در مقابل اسراییل نیستند، بلکه آنها معتقدند که در کشور سوریه هم رییس جمهور باید با آرای مردم انتخاب شود نه اینکه رییس جمهور، ریاست جمهوری را از پدرش به ارث ببرد.
وی با تاکید بر اینکه نتیجه دو مفهوم هست؛ بیان داشت: یکی نتیجه فوری به این معنی که نظام ساقط شود و جریان مخالف سر کار بیاید، این معمولا طولانی مدت به دست میآید اما اینکه خود این دولتها به این نتیجه رسیدهاند که با شیوه سابق نمیتوانند حکومت کنند و باید تغییرات در اداره کشور انجام دهند، از نتایج قیام مردم است. مثلا در سوریه بشار اسد پذیرفته که قانون شرایط اضطراری که بیش از 40 سال در این کشور وجود داشته را لغو کند و یا به این نتیجه رسیده است که دادگاههایی که بر اساس قانون وضعیت فوقالعاده دست به بازداشت و گرفتن مخالفین میزنند و آنها را به زندان میافکنند، کنار گذاشته شود. این نتایج گرچه الان اجرا نمیشود اما از نتایج قیام مردم هست. بنابراین حتی در کشورهایی که به شیوه استبدادی حکومت میشود، دولتها به این نتیجه رسیدهاند که باید تغییری در رفتار خودشان با مردم به وجود بیاورند و حداقل در حد زبان این حرف را میزنند.
این کارشناس تصریح کرد: نکته دیگر اینکه روسای این کشورها به این نتیجه رسیدهاند که باید توجه بیشتری به آحاد مردم کنند. مثلا بعد از قیامی که در بحرین صورت گرفت، پادشاه عربستان تصمیم گرفت 37 میلیون دلار پول را بین مردم خودش تقسیم کند. یا در کویت هم همین طور پول بین مردم تقسیم کردند تا مردم راضی شوند. بنابراین تمام این قیامها دارای نتیجه است. حالا برخی از این نتایج در زمان حال و برخی در زمان آینده قابل مشاهده است.
قیام مردم در اردن و سوریه نتایج کوتاهمدت داشته است
علایی با بیان اینکه در کشورهای عربی نظیر اردن و سوریه شاهد نتایج کوتاه مدت بودهایم، گفت: در اردن قیام مردم توانست نخست وزیر و دولت را تغییر بدهد و این از نتایج حرکت مردم بوده است اما مهمترین نتیجهای که قیامهای مردیم میتواند داشته باشد، تغییر ساختارهای حکومتی است. ساختارهایی که در آن سبب نشود روسای جمهور مادامالعمر به وجود بیاید و در آن مشارکت مردم جای بگیرد و کسانی که در قدرت قرار میگیرند، احساس کنند برای همیشه میتوانند در قدرت باقی بمانند. این مهمترین مسئلهایست که باید حاصل شود و به نظر میرسد که زمان میبرد.
وی افزود: حتی اگر بشار اسد اکنون در قدرت باقی بماند، دور بعدی باید تن به انتخابات دهد. نمیتواند بگوید من رییس جمهور مادامالعمر هستم، بدون اینکه مردم مرا انتخاب کرده باشند، بالاخره یک زمان باید تن به انتخابات دهند. حتی اگر در این انتخابات تقلب شود. در دوره صدام حسین همین وضع بود. او به انتخابات آمد اما کاندیدایی جز خودش در انتخابات وجود نداشت. در مصر هم همین اتفاق افتاد. حسنی مبارک کاندید میشد، کاندیدای دیگری هم وجود نداشت، بعد هم میگفت من رییس جمهوری هستم که با 90 درصد رای رییس جمهور شدم، در حالی که اینها واقعیت نداشت.