به گزارش مشرق به نقل از آینده، «دكتر» ابراهیم فیاض كه به دلیل عدم برخورداری از رانت(؟) جای ثابتی در صداوسیما یافته است، ابتدا مدعی می شود همه فلاسفه مهم در اصفهان حضور داشته اند، در حالی كه اكثر فیلسوفان معاصر مهم كشور اصفهانی نبوده و در این شهر اقامت نداشته اند. وی سپس با استناد به اصفهانی بودن شهید بهشتی، وی را فلسفی می خواند و فلسفی بودن را نیز معادل غیر متفكر بودن! برمی شمارد و مدعی می شود كه شهید بهشتی با علامه طباطبایی جدل می كرده است.
فیاض در گام بعدی مدعی می شود شهید بهشتی برخلاف شهید مطهری نسبت به نهضت آزادی و مجاهدین خلق نظر مثبتی داشته است، در حالی كه اتفاقا شهید مطهری كه ابتدای انقلاب و قبل از ظهور اختلافات در دولت موقت به شهادت رسید، با رهبران نهضت آزادی رابطه مثبتی داشت و در هنگام شهادت نیز از یك جلسه شبانه در منزل دكترسحابی خارج می شد و در مقابل شهید بهشتی در شورای انقلاب و سپس حزب جمهوری اسلامی اختلافات و تقابلهای جدی با نهضت آزادی پیدا كرد و همچنین توسط مجاهدین خلق ترور شد.
فیاض در بخش دیگری از اظهارات اهانت آمیز خود علیه شهید بهشتی، دكتری وی را كم محتوا و غیر معتبر می خواند و مدعی می شود استاد راهنمای این رساله شهید مطهری است كه به نوعی زیر سئوال بردن شهید مطهری نیز هست.
فیاض كه تصورات جالبی نسبت به خود داشته و خویش را یك فیلسوف می داند، قبلا مدعی شده بود هگل تئوری بنیادین دیالكتیك را براساس یك مصرع از مولوی ابداع كرده است!
قضاوت درباره اینكه وی كه تاكنون تلاش زیادی در جهت تولید توجیهات فلسفی برای نظر مكتب ایرانی اسفندیار رحیم مشایی انجام داده است، بدون حداقل اطلاعات تاریخی و علمی به تخریب شهید بهشتی می پردازد، پروژه ای سفارشی است یا خیر، در اینجا ممكن نیست، اما اینكه تفكرات مترقی شهید مظلوم آیت الله دكتر سید محمد حسینی بهشتی به عنوان معمار قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی و موسس دستگاه قضایی كشور با منافع متحجرین و جریان انحرافی تضاد دارد، قطعی است.
ابراهیم فیاض جزو معدود اشخاصی است كه در گفت و گوهایی تلاش كرد به تشریح و تفسیر گفته های اسفندیار رحیم مشایی بپردازد و قدری از بالا گرفتن موجی كه برای كنار زدن مشایی شكل گرفته بود، بكاهد. در آخرین تصاویری كه از رحیم مشایی در سایت ریاست جمهوری قرار گرفته، تصویری از "جلسه شورای سیاستگذاری ستاد احقاق حقوق ملت ایران در جنگهای اول و دوم جهانی" است كه اعضایش خسرو معتضد و ابراهیم فیاض هستند.
فیاض در بخش هایی از گفت و گوی اخیرش گفته است: «...حالا ما با تیپ اصفهانیاش كار نداریم، اما رابطهاش مثل رابطه شهید مطهری با علامه نیست. شهید مطهری و علامه طباطبایی رابطه عشق و عاشقی داشتند. گستره مطالعات و تفكری كه مطهری در طلبگی و سواد داشت، آقای بهشتی نداشت. بیشتر بهصورت همان روحیه اصفهانی غالبا «بحّاث» بود و بهشدت با علامه طباطبایی بحث میكرد. در همین بحثها گاهی بهقدری به این جدل ادامه میداد كه علامه سكوت میكرد. شهید بهشتی خیال میكرد علامه در بحث شكست خورده و اشكالی كه میگوید، وارد است. اما وقتی علامه لب به سخن باز میكرد، شهید بهشتی میفهمید كه اشتباه كرده است. بحث و جدل شهید بهشتی ناشی از همان روحیه اصفهانی بود. برخلاف شهید مطهری كه بهشدت ساكت بود، بهشتی برونگرا بود. تفكر شهید بهشتی در صحبتهایش بود، برعكس آقای مطهری كه قبل از صحبت كردن معمولا ساكت بود و تأمل میكرد و بعد بحث میكرد. اینها تفاوت دو سیستم اصفهانی بودن و خراسانی بودن است. خراسانیها بیشتر حالت تعمقی در صحبت دارند. سكوت میكنند، بعد صحبت میكنند. برعكس اصفهانیها خیلی صحبت میكنند و بسیار جدلی و بحّاث هستند....»
وی در بخش دیگری از این گفت و گو هم می گوید: «...شهید بهشتی با سیستمی كه دارد در قم هم نمیتواند یك طلبه معمولی باشد. به همین دلیل به دانشگاه تهران میرود و در دانشگاه معقول (الهیات) درس میخواند. جالب است بدانید شهید بهشتی تز دكترایش را با استاد مطهری میگذراند. استاد راهنمای پایاننامه دكترای شهید بهشتی، استاد مطهری است. ظاهرا تز قوی هم نمینویسد. از علما شنیدهام كه تز قوی ننوشته و ملاك معتبری برای دكترای شهید بهشتی نیست. او نظریهپرداز نیست، بیشتر یك آدم بحثكننده و جدلی است. شهید بهشتی در بحث قوی است برخلاف مطهری كه تئوریساز است. تز دكترای شهید بهشتی خیلی معتبر نبود و چاپ هم نشد. از آدمهای همسن و سال بهشتی، اینها را شنیدم. شهید بهشتی بیشتر یك آدم شكلی، صوری و فرمی است تا یك آدم محتوایی. بر همین اساس در دوران دكترا در صحبتهایش حالت فرمیك دارد. بلافاصله وقتی مدرك فوقلیسانس و دكترایش را میگیرد، وارد بحثهای آموزشی و پرورشی میشود. «دین و دانش» را بنیانگذاری میكند كه بازهم فرم و صورت، حرف اول را میزند. شهید بهشتی بیشتر دنبال این است كه یك نظام فرمیك تأسیس كند، یك دین مدرسهای. دین سازمانی را بنیانگذاری كند كه اینها ریشه در تفكر فرمیك او دارد و تا حالا متأسفانه كمتر به این مسأله دقت كردهایم. این نگاه با دین محتوایی شهید مطهری تفاوت دارد.»
اگرچه آقای فیاض با تمام مدارج علمی كه طی كرده، می تواند در حوزه های تخصصی اش سخن بگوید، اما اینكه برای خود، شان به چالش كشیدن پایان نامه ندیده شهید آیت الله دكتر شهید بهشتی، آن هم با این ادبیات نامحترمانه قائل شود، قابل دفاع نیست، به خصوص آنكه بدون ارائه سند و بر اساس شنیده هایش از منابع مجهول الهویه به زیر سوال بردن جایگاه علمی این شهید مظلوم می پردازد؛ پایان نامه دكتری كه تحت عنوان «مسائل ما بعدالطبیعه در قرآن» ، با حضور هیأت داوران آقایان مرتضی مطهری، محمد مفتح، امیرحسین آریان پور و مصلح در سال 1353 دفاع شده و برخلاف ادعای فیاض با درجه بسیار خوب پذیرفته شده است.
اشتباه دیگر فیاض تلاش برای قرار دادن شهید دكتر بهشتی و استاد شهید مطهری مقابل یكدیگر با محتوایی خواندن شهید آیت الله مطهری و صوری خواندن نگاه شهید بهشتی كرده است. البته به هر حال از اشخاصی كه به عنوان مصصح و مفسر افكار رحیم مشایی در افكارعمومی ظاهر شوند، جز این انتظار نمی رود اما قطعاً آقای فیاض می داند كه پیش از سخنان شاذشان، صدها چهره مطرح و شاخص كه شخصاً به درك شهید بهشتی پرداخته اند، در فضائل و عمق دانش و آگاهی ایشان، چه گفته اند و بهتر بود آقای فیاض پیش از لب گشودن، چند صفحه ای در خصوص شهید بهشتی مطالعه می كردند؛ شهیدی كه حفظ ولایت فقیه و آزادی در قانون، به واسطه دفاعیات ایشان بود كه اگر شهید بهشتی نبود، معلوم نبود بر سر این موارد در آن دوران پر هیاهو چه می آمد.
در آخر دیگر اشخاصی كه در داخل یا خارج از ایران تصور می كنند در این حد هستند كه امثال شهید بهشتی را بدون حتی یك خط سند و بر اساس شنیده هایشان زیر سوال ببرند، توصیه می شود به همان فعالیت های معمولشان ادامه دهند و به آقای فیاض هم توصیه می شود در روزهای رهایی مشایی، با وی دیدار تازه كند و در خصوص تلاش هایشان برای گرفتن خسارت جنگ های جهانی اول و دوم به جانشین احمدی نژاد گزارش دهند. راستی جناب فیاض، كی غرامت جنگ های جهانی را به حساب ایران می ریزند و به طور مستقیم میان ملت تقسیم می شود و به همراه یارانه های معمول می گیریم؟!
اكنون باید نیروهای مذهبی و متدین دانشگاه ها و رسانه های پایبند به انقلاب كمی كلاهشان را بالاتر بگذارند و به صرف ظاهر افراد، آنها را تئوریسین جا نزنند. چرا كه مشخص است در عصری كه تفكر "جدل" و قانون و ساختار "مسایل صوری" خوانده می شود و بهشتی ها حذف می شوند، بعد از آن چه تفكری به خورد جامعه داده خواهد شد!