به گزارش مشرق به نقل از مهر، در روزهایی که مدیران و جمعی از مدیران، مربیان و بازیکنان پیشین پرسپولیس بر سر ارث و سهام این باشگاه لشکرکشی کرده و به مجادله لفظی در روزنامهها و رسانهها میپردازند، آنچه بیش از گذشته نادیده گرفته شده، پیشکسوتان فراموش شده این باشگاه و خانوادههایشان هستند.
این باشگاه پرطرفدار ایرانی که سالها با بحرانهای مدیریتی مختلف مواجه شده و همین نداشتن ثبات مدیریتی باعث شده است، مدیرانی که در مقاطع کوتاه روی صندلی مدیریت آن مینشینند تنها به فکر موفقیت تیم فوتبال این باشگاه باشند و مسائل مهم دیگر را به فراموشی بسپارند.
پرسپولیس که در سالهای پیش و پس از انقلاب جای بهترین بازیکنان فوتبال ایران بوده و هست، امروز در نسلهای مختلف پیشکسوتان بزرگی دارد که در سایه بیتوجهی مسئولان و فعال نبودن کمیتهای به نام پیشکسوتان در انزوا، تنهایی و تحت فشارهای اجتماعی، روزهای سخت و تلخی را سپری میکنند.
مجتبی محرمی، کریم باوی، مهدی فنونیزاده و ... نمونههای بارزی از این مشکل بودند که به علت مطرح بودن و توجه رسانهها تا حدودی مورد توجه قرار گرفتند اما کسانی هستند که سالها برای این تیم زحمت کشیدهاند اما هنوز در فراموشی ایام تلخ را پشت سرمیگذارند.
محمد پنجعلی در این خصوص به موضوع جالب اما اسفباری اشاره کرد:" آن موقع که ناصرخان(حجازی) سرپا بود و میتوانست به فوتبال کمک کند، هیچکس سراغش نرفت اما وقتی مریض شد همه بالای تختش رفتند، قولهای رنگارنگ دادند و عکسهای مختلف با وی گرفتند."
متاسفانه در فوتبال و بهتر بگوئیم ورزش ایران پیشکسوت زمانی معنا میکند که دچار حادثه شده یا در بستر بیماری با مرگ دست و پنجه نرم میکند. این درحالی است که ارگانهای مختلف تنها در خصوص حمایت از پیشکسوتان و خانواده آنها در این چند ساله تنها شعار داده و هیچکس بیش از آنکه وضعیت پیشکسوت بحرانی شود، نمیخواهند آنها را مورد حمایتهای معنوی و مادی قرار دهند.
موضوعی که مرحوم ناصر حجازی هم به آن اشاره کرده بود:"متاسفانه هربار پیشکسوتی را ازدست میدهیم به یاد پیشکسوتان میافتیم و یادمان میافتد که از این عزیزان قدردانی کنیم، درحالیکه احترام به پیشکسوت باید امری دائمی وهمیشگی باشد و این عزیزان در زمان زنده بودنشان مورد تجلیل قرار بگیرند."
بعد از سبزی خانوادهاش را دریابید
روز هجدهم بهمنماه سال 1384 روز تلخی برای خانواده پرسپولیس بود زیرا مجید سبزی که بر اثرسکته قلبی و سپس سکته مغزی دربخش مراقبتهای ویژه بیمارستان رجایی بستری شده بود، پس از دوهفته جدال تلاش پزشکان، دارفانی را وداع گفت.
مجید سبزی که سال 1358 از تیم هما به پرسپولیس رفت و 8 سال پیراهن این تیم را به تن کرد و سپس از سال 1379 در تیمهای پایه این باشگاه خصوصا به عنوان سرمربی تیم نوجوانان پرسپولیس بود، فعالیت کرد و پس از نشستی که با محمدحسن انصاریفرد مدیر عامل وقت باشگاه پرسپولیس برای دریافت مطالباتش داشت، در هنگام خروج از باشگاه دچار حمله قلبی شد.
تمام توجهات به سبزی و خانوادهاش معطوف به دوران تشییع، خاکسپرای، مجالس سوم، هفتم، چهلم و سالگردش شد ولی هیچکس در اندیشه رقع مشکلات معنوی و مادی خانواده این پیشکسوت محبوب و بدون حاشیه فوتبال ایران نبود و خیلی زود هم آنها به جمع فراموش شدگان ورزش پیوستند، درحالی بیش از گذشته نیازمند کمکهای مدیران و مسئولان ورزش و فوتبال بودند.
حسین یاریار مدیرعامل باشگاه هنرمندان که مجید سبزی مربی آن تیم بود و نزدیکی خاصی با این مربی داشت، در نخستین مراسم سالگرد درگذشت سبزی به جملات دردناکی اشاره کرد:" درحالی که تنها یک سال از فراغ مرحوم سبزی میگذرد، هیچ یک از هم دورهایها و شاگردانش در مراسم ختمش حضور نداشتند و همه او را فراموش کردهاند. برای جامعه ورزش تاسف آور است که این قدر زود قهرمانان و چهرههای محبوب خود را فراموش میکند و دیگر سراغی از آنها نمیگیرد."
امروز همسر مجید سبزی هم در سایه این بیتوجهیها دچار بیماری ام.اس شده و برای درمان این بیماری نیاز به حمایتهای مادی و معنوی مسئولان دارد. شهناز باباپور که در این 4-5 سال تنها وعده و وعید شنیده، در مورد بیماریاش به خبرنگار مهر میگوید:" زمان کوتاهی پس از درگذشت مجید، پاهایم سست شد و پس از بستری شدن در بیمارستان کسری، پزشکان تشخیص دادند، دچار بیماری ام.اس شدهام."
وی اضافه کرد:" در آن روزهای نخست، خیلیها به من وعده و وعید دادند ولی هیچکدام عملی نشد. با این وضعیت و به دلیل قرار داشتن خانه ما در طبقه چهارم، به سختی طبقات را بالا و پائین میرفتم. در نهایت تنها لطف استاد دانشگاه و پسرش که در طبقه اول ساختمان ما زندگی میکردند، شامل حال ما من شد و طبقه اول را به من اجاره دادند."
"هنوز شما مستاجر هستید؟"، همسر مرحوم سبزی در این خصوص اظهار داشت:" بله و ماهی 630 هزار تومان اجاره میدهم. وضعیت مالیام اینقدر نامناسب است که پسرم دانشگاه را نصفه نیمه رها کرد زیرا نمیتوانستم هزینه تحصیلش را در رشته تربیت بدنی، بدهم. هزینه خرید آمپولهایم را هم ندارم و بالاجبار قرص مصرف میکنم."
وی با بیان اینکه در این مدت تنها برادران حاجیلو به من سر میزنند، اضافه کرد:" پسرم بارها به من گفته است خودت را کوچک نکن و پیش این و آن نرو اما من نه دیگر طلایی برای فروش دارم و نه وسیلهای در خانه. کار من شده است، نگاه کردن عکس مجید و گریه کردن."
خانم باباپور در مورد اینکه علی پروین و مسئولان باشگاه پرسپولیس یادی از شما کرده و یا در صدد حل مشکلاتتان بر آمدهاند، گفت:" آن زمان خیلیها قول دادند اما افسوس که هیچ کمکی نشد. باشگاه پرسپولیس کم کم بدهی مجید را داد که اصلا نمیدانم آن پولها را به کدام زخمم زدم. در یک مراسمی هم علی پروین را دیدم و او به اطرافیانش گفت شماره من را بنویسند اما هیچ خبری نشد. در این مدت بارها هم به وی زنگ زدم اما امروز و فردا میکند و از سوی او و نه از سوی دیگران حرکتی برای حل مشکلات من صورت نمیگیرد."
همسر مرحوم سبزی ادامه داد: مدیرعامل باشگاه درنا تا مدتی از پسرم شهرام سبزی که مدرک مربیگری دارد، در تیمش استفاده و از وی حمایت میکرد اما تیم فوتبال این باشگاه منحل شد. البته از تمام زحمات وی باید تشکر کنم.
بحران بی توجهی به پیشکوستان پایان دارد؟
علی پروین که این روزهای در صف مقدم کانون پیشکسوتان پرسپولیس ایستاده تا به نوعی ضمن احقاق حق واقعی پیشکسوتان این باشگاه، اجازه ندهد غیر فوتبالیها بیش از این در مدیریت باشگاه پرسپولیس نقش ایفا کنند، در زمانی که مجید سبزی روی تخت بیمارستان بود گفت بود": سبزی 5-4 سال تیم نوجوانان پرسپولیس را با چنگ و دندان نگه داشت و هیچ چشمداشتی هم نداشت. اگر یکی به من بگوید زندگیات را بده تا سبزی از در بیمارستان سالم بیرون برود، به خدا زندگی ام را میدهم."
این حرفهای شنیدنی از سوی پروینها و سایر مسئولان ورزش و فوتبال تنها در پای تخت بیمارستان و زمانیکه پیشکسوتان امیدی به زندگی ندارند، مطرح اما خیلی زود فراموش میشود تا در مشکلات مادی و معنوی، خنجر وعده و وعیدها زخمهای تنهایی و فراموش را عمیقتر کند.
بهتر است مسئولان باشگاه پرسپولیس، کسانیکه در کانون پیشکسوتان که داعیه حمایت از این قشر فراموش شده را دارند و یا مدیران ورزش و فوتبال به فکر کسانی باشند که اسیر تفکر "قهرمان زنده را عشق است" شدهاند و امروز در خانههای خود نیازمند مساعدت کسانی هستند که میتوانند یا یک نامه و امضا، روزهای سختشان را به پایان برسانند.
بهتر است آنها جملات محروم ناصرحجازی را هرگز فراموش نکنند:" توجه به پیشکسوتان باید ازسوی مسئولان و دست اندرکاران ورزش کشور در جامعه نهادینه شود زیرا احترام به پیشکسوت در واقع احترام به خود است. البته توجه به پیشکسوتان تنها توجه به نیازهای مادی آنها نیست، بلکه باید بیشتر به نیازهای روحی و معنوی آنها توجه کرد چرا که انسانها در زمان کهنسالی به محبت و توجه بیشتری نیاز دارند و این وظیفه همه است قدردان زحمات پیشکسوتان جامعه باشنند."