به گزارش وبلاگستان مشرق، امیرعباس در مطلب اخیر وبلاگ "نامحرمانه" نوشت:
یک - «سیگار دروازه ورود به اعتیاد است و ناصر حجازی بر اثر کشیدن سیگار فوت کرد و این امر باید برای جوانان بیان شود.» جملات فوق را دکتر ارسلان داداشی، معاون دانشگاه علوم پزشکی گیلان بیان می کند. [لینک]
همچنین دکتر محمد رضا مسجدی، رئیس جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات، که دارای فوق تخصص ریه است، با ابراز تأثر و تأسف از مرگ زود هنگام ناصر حجازی، چنین می گوید:«ناصر حجازی به علت ابتلا به سرطان ریه، که آن هم ناشی از مصرف طولانی مدت سیگار بود، جان خود را از دست داد.» [لینک]
ورزش کار الگوی سلامت و نشاط است و اسطوره ورزشی کسی است که رفتار و سلوکش الگوی پاک و سلامت زیستن باشد. اکنون از کسانی که با اغراض و امراض سیاسی ناصر حجازی را الگو معرفی می کنند، باید پرسید چگونه فردی را که – در خوش بینانه ترین فرض – بر اثر کثرت استعمال دخانیات (بخوانید دود) فوت کرده است، با ساده لوحی تمام به عنوان یک اسطوره ورزشی معرفی می کنید؟ دو - پرویز برومند را همه ما به خاطر داریم. دروازبان خوش آتیه ای که در دوره ای حمیدرضا بابایی و در دوره ای دیگر هادی طباطبائی را نیمکت نشین کرد و لباس تیم ملی را نیز بر تن کرد تا همگان براین باور باشند که جانشین قابل اتکایی برای عابدزاده پا به عرصه ظهور گذاشته است. اما این دروازه بان خوش استعداد قربانی تهمت ناروای ناصر حجازی گردید. بازی استقلال – سایپا که منجر به برکناری حجازی گردید، خیلی زود معروف شد. حجازی مدتی بود که با بازی بد تیمش و نتایج بدترش همه را نگران کرده بود. زمزمه های برکناری او به گوش می رسید. قبل از بازی با سایپا شایع شده بود که آخرین مهلت حجازی همین بازی است. حجازی بازی 1-3 برده را 3-4 باخت و سپس در کمال ناباوری و بدون هیچ دلیل منطقی، بازیکنان و از جمله پرویز برومند را به کم کاری و بی شرفی متهم کرد. در این فوتبال درندشت هیچ دیاری پیدا نشد تا یقه حجازی را به خاطر این تهمت ناروا بگیرد و نابودی برومند از همان لحظه کلید خورد. البته مرحوم حجازی فقط این یک بار نبود که ضعف هایش را با تهمت زدن به دیگران مخفی می کرد! پرویز برومند در زمان حیات حجازی می گوید:«در این رابطه فقط میتوانم بگویم آبرویم را بیش از هر چیز دیگری دوست داشتم و دارم. همانطور که ناصر حجازی آبروی خود را دوست دارد. من حیثیت و آبرویم را بیش از فتحالله زادهها، حجازیها و هر آدم دیگری دوست دارم. در فوتبال ممکن است هزار اتفاق بیفتد. برای آن مسابقه من مصدوم بودم. مچ پایم خراب بود و قرار نبود بازی کنم. اما خود ناصرخان از من خواست و گفت باید بازی کنی. با مچ پای باد کرده درون دروازه رفتم. دکتر نوروزی خودش من را برای بازی آماده کرد و میتوانید از او بپرسید. اگر به خاطر داشته باشید در آن بازی لباس خودم را هم نپوشیده بودم و دستکش بابایی و لباس یحیوی را گرفته و درون دروازه ایستادم. این شایعات زاییده ذهنهای مریض و خرافاتی است.» [لینک]
اکنون دست ناصر خان از دنیا کوتاه شده تا برومند برای حفظ ظاهر هم که شده از نرفتن به عیادت حجازی ابراز پشیمانی کند [لینک]
در این مجال باز هم باید از مدعیان اسطوره بودن حجازی پرسید که آیا کسی که ضعف ها و ناکامی هایش را با حمله به دیگران و تهمت به ایشان ماست مالی می کند، به عنوان یک شهروند معمولی هم قابل احترام هست؟ پس چرا اصرار دارید او را اسطوره بنامید؟ آیا به جز بازی های سیاسی غرض دیگری در میان است؟ چرا با احساسات پاک مردم بازی می کنید؟
سه – امیر قلعه نویی به استقلال بازگشت و از این رو مورد کینه و غضب ناصر حجازی قرار گرفت. پس از موفقیت قلعه نویی در استقلال، این کینه عمیق تر هم شد. هر چه زمان گذشت، شاهد موفقیت های قلعه نویی و در عین حال احترام به پیش کسوتان از طرف او بودیم، اما ناصر خان تاب تحمل موفقیت ها و محبوبیت های امیرخان را نداشت و هر از چند گاهی او را می نواخت. اکنون اطرافیان و فرزندان حجازی نشان داده اند که در بداخلاقی آن مرحوم را سرلوحه خود قرار داده اند. نمونه اش حمله اخیر بستگان حجازی به قلعه نویی است. از جمله حمله سخیف آتوسا حجازی به پرافتخارترین مربی کشورمان (قلعه نویی) است که البته با برخود کریمانه ژنرال همراه گشته است. قلعه نویی کار درستی انجام داده است، چرا که آتوسا در حد و اندازه اظهار نظر کردن در باره یک بازیکن کوچک فوتبال (مثل آتیلا حجازی) هم نیست چه رسد به گنده گویی در این حد و اندازه! آنچه در اینجا به آن تأکید دارم این است که وقتی مرحوم حجازی الگو باشد، و وقتی منافقین و ضد انقلاب حامی باشند، هر گونه بی ادبی و بداخلاقی عجیب نخواهد بود و نگارنده نیز تعجب نکرده است!
سه – امیر قلعه نویی به استقلال بازگشت و از این رو مورد کینه و غضب ناصر حجازی قرار گرفت. پس از موفقیت قلعه نویی در استقلال، این کینه عمیق تر هم شد. هر چه زمان گذشت، شاهد موفقیت های قلعه نویی و در عین حال احترام به پیش کسوتان از طرف او بودیم، اما ناصر خان تاب تحمل موفقیت ها و محبوبیت های امیرخان را نداشت و هر از چند گاهی او را می نواخت. اکنون اطرافیان و فرزندان حجازی نشان داده اند که در بداخلاقی آن مرحوم را سرلوحه خود قرار داده اند. نمونه اش حمله اخیر بستگان حجازی به قلعه نویی است. از جمله حمله سخیف آتوسا حجازی به پرافتخارترین مربی کشورمان (قلعه نویی) است که البته با برخود کریمانه ژنرال همراه گشته است. قلعه نویی کار درستی انجام داده است، چرا که آتوسا در حد و اندازه اظهار نظر کردن در باره یک بازیکن کوچک فوتبال (مثل آتیلا حجازی) هم نیست چه رسد به گنده گویی در این حد و اندازه! آنچه در اینجا به آن تأکید دارم این است که وقتی مرحوم حجازی الگو باشد، و وقتی منافقین و ضد انقلاب حامی باشند، هر گونه بی ادبی و بداخلاقی عجیب نخواهد بود و نگارنده نیز تعجب نکرده است!