مهم‌تر از همه اینکه از نظر مردم، دستگاه اجرایی با داشتن مجلسی همسو بهتر می‌تواند اهداف و چشم‌اندازی را که برای مردم در انتخابات ریاست‌جمهوری ترسیم کرده، تحقق بخشد.

گروه سیاسی مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آنرا سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:‌‌

**************

هیبت‌الله!

برنده حسین شریعتمداری در یادداشت روزنامه کیهان نوشت:



درباره انتخابات دو مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری که روز جمعه با حضور پرشور مردم در سراسر کشور برگزار شد و نتایج حاصل از آن، گفتنی‌هایی هست که شاید در نگاه اول چندان به چشم نیاید و یا در هیاهوی تبلیغاتی این روزها، پنهان بماند. یادداشت پیش روی  اشاره‌ای گذرا به برخی از این نکات است.

1- این واقعیت میدانی - تاکید می‌شود میدانی- قابل تردید نیست که لیست مشترک سه گروه موسوم به اصلاحات، کارگزاران و حامیان دولت، در تهران، اکثریت آراء را به خود اختصاص داده است.

2- درباره لیست سه گروه یاد شده برای مجلس خبرگان در استان تهران گفتنی است که 8 تن از نامزدهای این لیست، با فهرست نامزدهای معرفی شده از سوی جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز مشترک هستند. بنابراین؛ 8نامزد مورد اشاره برای خبرگان را نمی‌توان نامزدهای وابسته به سه گروه یاد شده تلقی کرد، بلکه این 8 تن اصالتا نامزدهای جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز هستند که سه گروه اصلاحات و کارگزاران و اعتدال از لیست جامعتین وام گرفته و در لیست خود جای داده بودند که مخالفت و اعلام بی‌اطلاعی اکثر آنان را در پی داشت. بنابراین اگرچه نامزدهای لیست مشترک سه گروه یادشده برای مجلس شورای اسلامی، در تهران بیشترین آراء را به خود اختصاص داده‌اند ولی اکثریت قاطع نامزدهای مجلس خبرگان از حوزه استان تهران، به اصولگرایان تعلق دارند و نه اصلاح‌طلبان.

3- جریان یاد شده در حالی خود را پیروز انتخابات دو مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری معرفی می‌کند که اولا؛ اکثریت نزدیک به تمام  نامزدهای مجلس خبرگان در سراسر کشور به جبهه اصولگرایان تعلق دارند و ثانیا؛  در مجلس شورای اسلامی نیز فقط حائز اکثریت در تهران هستند و در سطح کشور اکثریت نمایندگان مجلس دهم را اصولگرایان برعهده دارند، بنابراین  جریان مزبور برخلاف ادعای تبلیغاتی - و البته زودگذر و بی‌دوام خود - برنده و پیروز انتخابات روز هفتم اسفند نیست.

4- دیروز، روزنامه‌های زنجیره‌ای و سایت‌های داخلی و خارجی حامی جریان مورد اشاره، در اقدامی هماهنگ صفحات اول خود را با تیترهای درشت به پیروزی این جریان در انتخابات هفتم اسفند اختصاص داده بودند و از کنار این واقعیت غیرقابل انکار عبور کرده بودند، که «ایران فقط تهران نیست» و مجلس دهم با حضور همه نمایندگان تشکیل می‌شود و نه فقط نمایندگان تهران. گفتنی است در انتخابات ریاست‌جمهوری 88 نیز عده‌ای از فتنه‌گران با استناد به رأی بیشتر در تهران، اصرار داشتند آن برتری رأی را به حساب کل کشور جا بزنند که... بگذریم!

5- طی سی و چند سال گذشته، همواره در مجلس‌هایی که بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری تشکیل شده‌اند، اکثریت با نمایندگان حامی دولت - صرفنظر از این یا آن دولت- بوده است. مثلا - و فقط به عنوان مثال - در مجلس ششم که بعد از انتخاب آقای خاتمی تشکیل شده بود، 220 تن از نمایندگان جبهه اصلاحات حضور داشتند و حال آن که براساس آمار موجود از نتیجه انتخابات اخیر، مجموعه نمایندگان حامی دولت و اصلاح‌طلب و کارگزارانی مجلس پیش‌روی، نه فقط اکثریت ندارند بلکه در اقلیت نیز هستند و اکثریت با نمایندگان اصولگراست که اگرچه ضددولت نیستند - و نباید هم باشند - ولی تابلوی تعریف شده حامیان دولت را هم ندارند.

بنابراین به وضوح می‌توان نتیجه گرفت؛ انتخابات هفتم اسفند برخلاف ادعای پرسر و صدای این روزها، نشانه اقبال مردم به دولت و حامیان آن نیست و رضایت ملت از عملکرد 3 ساله دولت محترم را در پی ندارد.

6- باید توجه داشت که جریان یاد شده طی چند ماه گذشته بی‌آن که دستاورد قابل توجهی از برجام نظیر لغو تحریم‌ها، گشایش سوئیفت، برقراری روابط تجاری، سرمایه‌گذاری خارجی، گشایش اقتصادی، بازگشت دارایی‌های مسدود شده و... - که هیچکدام تحقق نیافته است - ارائه دهد، اصرار داشت از برجام با عناوینی مثل فتح‌الفتوح! بزرگترین دستاورد تاریخ ایران! و... یاد کند و در همان حال از انتخابات هفتم اسفند با عنوان «برجام 2» یاد می‌کردند. ولی نتیجه انتخابات به گونه‌‌ای که شرح آن گذشت نشان داد مردم هوشیارتر از آنند که «از دست داده‌های نقد» را با «وعده‌های نسیه»!  هم‌وزن تلقی کنند!

7- این روزها رسانه‌ها و برخی از مقامات آمریکایی و اروپایی با استناد به توهم پیروزی مدعیان اصلاحات در انتخابات هفتم اسفندماه، بر طبل توخالی «تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران»! می‌کوبند! و با نادیده گرفتن این واقعیت محسوس و غیرقابل انکار که اکثریت قاطع مجلس دهم نیز در اختیار اصولگرایان است، آرزوی همیشه بر باد رفته خود را به این خبر تبدیل می‌کنند که مدعیان اصلاحات با حضور حداکثری! در مجلس آینده، برای تغییر سیاست‌های جاری ایران اسلامی تلاش خواهند کرد! این توهم‌پراکنی در حالی است که مدعیان اصلاحات بعد از عبور از چند مرحله ناموفق قبلی و شکست‌های پی در پی، چاره‌ای جز تمکین و تسلیم در برابر اصول و مبانی نظام ندیده‌اند.

این جریان سیاسی، در مجلس ششم که اکثریت قاطع آن را در دست داشت - 220 نماینده از 297 نماینده آن دوره مجلس- به هوس تغییر در رفتار و ساختار نظام افتاد و با تصویب لوایح مغایر با قانون اساسی که از سوی دولت وقت - دولت اصلاحات - ارائه شده بود و تصویب چند طرح مشابه، خیال خام خود را دنبال کرد و تا آنجا پیش رفت که جمع قابل توجهی از نمایندگان مدعی اصلاحات مجلس ششم و تعدادی از دولتمردان وقت در اعتراض به ناکامی خود، ابتدا دست به تحصن زدند اما، نظام اسلامی با پشتوانه توده‌های عظیم مردمی، راسخ‌تر از آن بود که با این حرکت کمترین خمی به ابروی خود بیاورد. و بعد از ناکامی تحصن که از حمایت گسترده و آشکار دولت‌های خارجی برخوردار بود، نمایندگان مدعی اصلاحات و تعدادی از دولتمردان با اعلام استعفای خویش، اقدام به «خروج از حاکمیت» کردند که این حرکت نیز با بی‌اعتنایی نظام و مردم روبرو شد.

این جماعت در انتخابات ریاست‌ جمهوری سال 88 با مدیریت بی‌پرده مثلث آمریکا و انگلیس و اسرائیل، خیانت بزرگتری را به صحنه آورده و علیه حاکمیت خروج کردند. این اقدام خائنانه نیز راه به جایی نبرد و مدعیان اصلاحات - و نه همه اصلاح‌طلبان -  در ادامه با تحریم انتخابات مجلس نهم، بار دیگر وزن خود را در مقابله با نظام اسلامی آزمایش کردند و باز هم مثل گذشته، شکست خوردند و سرافکندگی دیگری را به کارنامه خود افزودند.

امروزه اما، جریان یاد شده با درک این واقعیت که نظام اسلامی بیدی نیست که با این بادها بلرزد، به بستر قانون روی آورده و در انتخاباتی شرکت کرده‌اند که با همان ساز و کار همیشگی انجام می‌شود و این اعتراف صریح به ناکامی در خروج از حاکمیت، خروج علیه حاکمیت، تحریم انتخابات و... است. بنابراین برخلاف توهم‌پراکنی بیگانگان که با سکوت برخی از مدعیان اصلاحات نیز همراه است، بازگشت کنونی این جریان به شرکت در انتخابات حاصل تنبیه آنان از سوی ملت است و یک پیروزی بزرگ و مثال‌زدنی برای جمهوری اسلامی ایران و حاکمیت مقتدرانه آن تلقی می‌شود.

8- این روزها  افرادی از جریان مزبور در حالی که در تبلیغات انتخاباتی خود از گشایش اقتصادی و بهبود معیشت مردم دم می‌زنند - بی‌آن که توضیح بدهند طی 3 سال گذشته چه گام مثبتی در این‌ راه برداشته‌اند- در همان حال شماری از آنها - و نه همه آنان - در اظهارات «یک خط در میان» خود، سعی دارند برخی از اصول و مبانی تعریف شده نظام، نظیر استکبارستیزی، حمایت از خط مقاومت در منطقه و تکیه بر توان داخلی در اقتصاد و... را زیر سوال کشیده و از حضور خویش در مجلس با عنوان تلاش برای تغییر و جابجایی این گزاره‌ها یاد می‌کنند! که دراین‌باره، علاوه بر آنچه در بند قبلی آمده است باید گفت؛

9- ساختار نظام و حمایت توده‌های ده‌ها میلیونی مردم از آن به گونه‌ای است که اولا؛ هیچیک از جریانات سیاسی، نمی‌توانند کمترین تاثیری در تغییر ساختار و یا رفتار برگرفته از اصول نظام داشته باشند و اساسا رأی مردم به نمایندگان در محدوده وظایف قانونی و تعریف شده آنها در قانون اساسی است. و باید گفت؛ در دوره موسوم به اصلاحات، تمامی دولت، و اکثریت قاطع مجلس را در اختیار داشتید و از هیچ کوششی برای تغییرات یاد شده دریغ نکردید. خب! به کجا رسیدید؟

10- اگرچه سخن از پیروزی و شکست در انتخابات، سخن پسندیده‌ای نیست ولی به روال جاری  و آنچه بر سر زبان‌هاست، جریان یاد شده در کلیت انتخابات هفتم اسفند شکست خورده است و ضمن آن که اکثریت مجلس دهم در اختیار اصولگرایان است، مجلس خبرگان نیز، اولا شرح وظایفی کاملا متفاوت با مجلس شورای اسلامی دارد و ثانیا،  اکثریت نزدیک به تمامی آنها  در سراسر کشور از لیست اصولگرایان برخاسته‌اند و عالمان وارسته و فرهیخته‌ای هستند که طی سال‌های متمادی بارها نشان داده‌اند، تنها دغدغه‌ آنان دفاع از اسلام، انقلاب، رهبری و نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده و هست.

 بنابراین برخی از ادعاهای این روزها تنها در قالب «لاف گزاف» قابل ارزیابی است و بیرون از این حد و اندازه، کمترین وزنی ندارد. و مخصوصا یکی دو تن از کسانی که زبان به لاف‌های گزاف مورد اشاره گشوده‌اند، از این واقعیت بیشتر از دیگران باخبرند و به نظر می‌رسد در پی آنند که با  اینگونه توهم‌پراکنی‌ها، به خیال خود،  روی روحیه حزب‌الله  و توده‌های وفادار اثر منفی بگذارند ولی اینگونه لاف‌ها به حکایت آن شخص شبیه است که از او پرسیدند نامت چیست؟ و او برای ترساندن سؤال‌کنندگان گفت؛ «هیبت‌الله»! و طرف‌های مقابل به کنایه پرسیده بودند «راست می‌گویی یا می‌خواهی ما را بترسانی»؟!

نمره میان‌دوره دولت

برنده سعید ملکی در یادداشت وطن امروز نوشت:


 نظام‌های سیاسی را مبتنی بر قوانین اساسی آنها عمدتا به 2 گونه تقسیم‌بندی می‌کنند؛ یکی نظام‌های پارلمانی و دیگری نظام‌های ریاستی.

این نوع تقسیم‌بندی قانون اساسی در عین حال که رویه نظارت قوا را در نظام‌های سیاسی از یکدیگر متمایز می‌کند، نحوه گزینش و انتخاب برگزیدگان ملت را در سطوح مختلف و سمت‌های متفاوت نمایندگی و ریاست‌جمهوری از یکدیگر تفکیک می‌کند. در حالی که در قوانین اساسی پارلمانی با یک انتخابات هم نمایندگان ملت و هم به نوعی دارندگان کرسی‌های اجرایی مشخص می‌شوند اما در نظام‌های ریاستی شاهد تعدد انتخابات هستیم. یعنی انتخابات پارلمانی و گزینش نمایندگان از انتخابات ریاست‌جمهوری و به قدرت رسیدن تیم اجرایی مجزاست.

البته هستند کشورهایی که تلاش کرده‌اند بین این دو شیوه پلی بزنند و از مزایای هر دو بهره بگیرند. از جمله این کشورها فرانسه است که در آن، نظام سیاسی نیمه ریاستی محسوب می‌شود. نظام سیاسی ایران در عصر مشروطه، یک نظام پارلمانی بود، چرا که در آن قدرت فائقه از آن نمایندگان مجلس بود

اما با تغییر ساختار سیاسی در ایران که براساس انقلاب اسلامی سال 57 ممکن شد، نظام سیاسی ایران دچار دگرگونی عمیقی شد و از این حیث به نظام‌های ریاستی یا نیمه‌ریاستی شباهت بیشتری یافت. از جمله این تفاوت‌ها لزوم برگزاری انتخابات مجزا برای تشکیل قوه مقننه و ریاست‌جمهوری است. در نظام سیاسی پارلمانی، اگر انتخابات مبتنی بر احزاب و جریان‌های سیاسی باشدگروه برنده تقریبا می‌تواند مطمئن باشد که در صورت پیروزی برای یک دوره انتخاباتی (مثلا 4 سال) در هر دو قوه مجریه و مقننه قدرت را در دست خواهد داشت.مگر مواردی که تقسیم قدرت مبتنی بر ائتلاف جریان‌های مختلف باشد.  

در نظام‌های سیاسی ریاستی- از جمله کشور ما- مساله کمی پیچیده‌تر است. با توجه به اینکه انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلس شورای اسلامی از یکدیگر منفک و مجزاست و انتخابات مجلس به شکل تقریبی در میانه دو انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار می‌شود، هیچ تضمینی وجود ندارد که گروهی که در انتخابات ریاست‌جمهوری برنده شده بتواند قدرت را در مجلس نیز از آن خود کند. به عبارتی چک و بالانس قدرت شکلی پیچیده‌تر دارد و دولت ناچار است به نوعی در میانه راه خود یک بار دیگر نظر مردم را- این بار برای کاندیداهای مورد تایید خود در انتخابات مجلس- جلب کند. با همه این احوال طبق یک قاعده و عرف نانوشته مردم عمدتاً تلاش می‌کنند در انتخابات مجلس-و به طور ویژه اولین انتخابات مجلسی که در یک دوره ریاست‌جمهوری صورت می‌گیرد-به همان جریانی رای بدهند که قدرت را در عرصه قوه مجریه در دست دارند.

این مساله به چند دلیل است؛ مهم‌تر از همه اینکه از نظر مردم، دستگاه اجرایی با داشتن مجلسی همسو بهتر می‌تواند اهداف و چشم‌اندازی را که برای مردم در انتخابات ریاست‌جمهوری ترسیم کرده، تحقق بخشد. در واقع با توجه به 2 کارویژه عمده مجلس (یعنی نظارت و اجرا)، مردم استنباط می‌کنند دولت به مجلسی نیاز دارد که از کارویژه‌های نظارتی خود بکاهد و با استفاده از راهکارهای قانونگذاری خود کابینه وقت را در رسیدن به اهداف و سیاست‌گذاری‌های صورت‌گرفته بهتر یاری کند.

مروری بر انتخابات‌های متعددی که در نظام سیاسی جمهوری اسلامی انجام شده بخوبی این مساله را اثبات می‌کند. در حالی که در مجلس سوم اکثریت نمایندگان از احزاب چپ و به طور ویژه مجمع روحانیون مبارز بودند، در اولین دوره کابینه هاشمی رفسنجانی(مجلس چهارم) کابینه‌ای همسو با دولت وی(مجلسی راستگرا) به قدرت رسید. همچنین در شرایطی که در مجلس پنجم اکثریت قاطع با جریان راست بود، 2 سال پس از انتخابات ریاست‌جمهوری سال 76، مجلس ششم همسو با کابینه وقت تشکیل شد. این اتفاق در اولین دوره ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد نیز روی داد و در انتخابات مجلس هشتم ( و حتی در انتخابات مجلس نهم) نمایندگانی اصولگرا در انتخابات مجلس به پیروزی رسیدند.

حال مساله و سوال مهم این است: چرا با همه این احوال در اولین انتخاباتی که دولت تدبیر و امید برگزار کرد3 دولت روحانی نتوانست راه 3 دولت پیشین را ادامه دهد؟ این در حالی است که دولت بسیار تلاش می‌کرد با کشاندن اجرای برجام به ماه‌ها و روزهای نزدیک به انتخابات و انتشار پیاپی اخبار نتایج اجرای آن و سفرهای متعدد رئیس‌جمهور به خارج و متقابلاً مقامات خارجی به کشور ما، آغاز فصل پساتحریم را به رخ جامعه بکشد و از این مساله بهره‌برداری انتخاباتی کند.

انتخابات مجلس را باید به مثابه نمره میان‌دوره کابینه روحانی دانست. این انتخابات به‌خوبی نشان می‌دهد اکثریت مردم ایران از تلاش‌های 2 سال و نیم دولت روحانی راضی نیستند. از سوی دیگر به چشم‌انداز یک سال و نیم باقی‌مانده این دولت نیز امیدی ندارند. از این رو تلاش کردند با آمدن مجلسی در مجموع اصولگرا، به جای آنکه فضا را برای تسهیل قانونگذاری در مجلس فراهم کنند، بر کارویژه دوم مجلس پافشارند و نظارت مجلس بر دولت را تشدید کنند. این به معنای آن است که دولت از برنامه‌هایی که ارائه داده فاصله بسیاری دارد و نتوانسته وعده‌های خود را عملی کند.

این انتخابات را باید به مثابه زنگ خطری برای روحانی و کابینه او نیز دانست، زیرا آنگونه که از انتخابات مجلس برمی‌آید ممکن است دولت روحانی، نتواند دومین کابینه خود را راهی پاستور کند.

شاید همانگونه که روحانی نتوانست مردم را مجاب کند به نمایندگانی که همسو با او هستند رای دهند، نتواند آنها را در کارآمدی کابینه یازدهم نیز متقاعد کند و بدین ترتیب روحانی اولین رئیس‌جمهور ایران باشد که تنها یک دوره بر کرسی ریاست‌جمهوری تکیه خواهد زد.
............................................................................................
پی‌نوشت
1- اگرچه در عرصه عمل با دیکتاتوری شاه هیچ وقت صدایی از خانه ملت به گوش نرسید.
2- به عنوان مثال در ایتالیا دهه‌های قبل دولت به دلیل ائتلاف‌های کوتاه‌مدت احزاب در مجلس ساقط می‌شد.
3- بگذریم از آنکه مشخص نیست این دولت بتواند مجری انتخابات مجلس دیگری نیز باشد یا خیر.


نقش كمپين‌هاي انتخاباتي در پيروزي اصلاحات

برنده سعید معید فر در روزنامه آرمان نوشت:

ن
قش‌آفرینی مطلوب شبكه‌هاي مجازي در انتخابات هفتم اسفند ثابت كرد این شبکه‌ها در دنياي مدرن كنوني مي‌توانند در عرصه اطلاع‌رساني، آن هم در شرايط سرنوشت‌سازي چون انتخابات تاثير بسزايي داشته باشند چراکه كمپين‌هاي انتخاباتي در شبكه‌هاي مجازي و موبايلي مانند تلگرام و فيسبوك نقش پررنگي در آگاه‌سازی مردم ايفا كردند. در حالي كه به‌ويژه در كلانشهرها از جمله تهران و ساير شهرها و استان‌ها شاهد تبليغات گسترده جريان رقيب و حضور آنها به اشكال متفاوت در رسانه‌هاي ديگر بوديم اما جريان برنده عملا جرياني بود كه توانست از فرصت‌هاي بسيار مهم در شبكه‌هاي موبايلي و مجازي استفاده بهينه را ببرد و در عين حال با استمرار اطلاع‌رساني خويش در اين حوزه توانست نتيجه انتخابات هفتم‌اسفند را به نفع خود رقم زند.

 در حقيقت شبكه‌هاي مجازي رسانه‌هاي اصلي و تعيين‌كننده در انتخابات و جلب مشاركت حداكثري هفتم اسفند ماه بودند. آنطور كه به نظر مي‌رسد بهره‌مندي از اين ابزار اثرگذار در شرايطي مانند انتخابات يك گام بزرگ و نوين در عرصه جهاني محسوب مي‌شود و نقش شبكه‌هاي مجازي در نتيجه انتخابات هفتم اسفند ماه ايران بايد در جهان ثبت شود. عمر تلگرام در فضاي موبايلي و مجازي ايران هنوز وارد ۲سال نشده است و در حالی که در سال۹۲ شبكه‌هاي اجتماعي مجازي مانند فيسبوك و توئيتر نقش تعيين‌كننده‌اي در پيروزي انتخابات به نفع اعتدالگراها و اصلاحات داشتند اما اين‌بار تلگرام و ساير شبكه‌هاي موبايلي در اين راستا نقش ايفا كردند.

 طي دو سال گذشته گروه‌هاي بسيار متعددي در تلگرام شكل گرفتند و مجموعه اين تعاملات به دليل وجود فضاي مجازي و شبكه موبايلي در سطح گسترده‌اي پديد آمد كه زمينه اطلاع‌رساني وسيع و كمپين‌هاي متفاوتي را فراهم ساخت كه هر يك مخاطب‌هاي جدي خود را داشت. چرا كه كمپين‌ها در وبلاگ و فيسبوك ممكن است مخاطب جدي‌اي نداشته باشد اما در تلگرام مساله بسيار متفاوت است؛ زيرا تلگرام توانست مخاطبان مستمر و بسيار جدي‌اي را به خود جلب كند. با فرا رسيدن انتخابات اين سرمايه بزرگ توانست گامي بسيار موثر و مهم در انتخابات ايران بردارد. در شرايطي كه برندگان انتخابات حتي به اندازه تبليغات كاغذي -با درنظر گرفتن امكانات و بودجه محدود- نتوانستند موفق عمل كنند و ليست و فهرست خود را در اختيار مردم قرار دهند، به ناچارهواداران و حاميان اجتماعي و سياسي اصلاحات و اعتدالگراها ليست‌ها را از طريق موبايل در اختيار مردم قرار داده و آنها را براي حضور در انتخابات ترغيب نمودند.

در اين دوره از انتخابات افراد صرفا مخاطب پيام نبوده بلكه خود به نحوي كنشگر در اين عرصه به شمار آمدند. چراكه تلگرام فرصتي را ايجاد كرد كه هر فردي در هر شرايط مكاني و زماني به يك كنشگر فعال مبدل شود. در واقع كاربران كمپين‌هاي انتخاباتي مخاطب صرف نبودند، بلكه در انتقال پيام به سايرين نيز نقش بسزايي ايفا كردند. نكته ديگري كه باید به آن اشاره کرد آنكه نمايندگان مجلس دهم در مقابل مشاركت گسترده مردم، بايد خواسته‌هاي آنان را در اولويت قرار داده و در درجه نخست برخورد با فساد را جدی‌تر دنبال کنند.

 چرا كه فساد منجر به ناكارآمدي كارگزاران و تصميم‌گيري‌هاي غلط شده و اعتماد مردم را هدف قرار داده و به بدبيني‌ها دامن مي‌زند. براي تحقق توسعه كشور و تمركز بر اهداف ملي، بهارستان‌نشینان بايد اخلاق‌مداري را در ميان خود ترويج داده و در صورت مشاهده لغزش و خطايي با آن برخورد جدی انجام دهند.

براي نيل به اين مهم بايد قوانين و مقررات اساسي براي مبارزه با فساد وجود داشته باشد و از سويي قوانين دست و پا گير كه خود منشأ فساد است مورد تعديل قرار گیرند. مجلس دهم بايد نظارتي جدي بر رفتار و عملكرد دستگاه‌های دیگر داشته باشد تا شرايط از وضعيت كنوني خارج شود. مبارزه جدي با فساد و حركت در مسير اخلاق‌مداري بايد از همان بدو شروع مجلس دهم آغاز شود. در آن صورت قطعا برنامه‌هاي مجلس در ساير حوزه‌ها هچون اشتغال، تورم، آسيب‌ها و ساير معضلات اجتماعي هم مفيد خواهد بود.

بر اين اساس لازم است كه اعتماد عمومي را نسبت به مديران و مسئولان كشور تقويت نماييم و یکی از مهم‌ترین راه‌های آن مبارزه با بی‌اخلاقی‌ها و تخلفات است؛ چرا كه شرايط فعلي قابل قبول نيست و یکی از پیام‌های مردم در انتخابات تغییر این وضعیت است.


چرا مردم آمدند؟

برنده جاوید قربان اوغلی در یادداشت روزنامه شرق نوشت:

ماراتن انتخابات مجلس دهم با تمام فرازوفرودش به پایان رسید و ملت بزرگ ایران حماسه‌ای دیگر را رقم زد. ظریفی انتخابات اخیر را به «شهرآورد» دو جریان اصلی کشور تشبیه کرده بود؛ شهرآوردی که تیم اصلاح‌طلبان در نبود نفرات اصلی خود با یاران ذخیره‌ای که اکثرا حتی یک بازی را تجربه نکرده بودند به میدان آمدند؛ اما همان‌طور که شهرآوردهای فوتبال غیرقابل‌پیش‌بینی است و اتفاقا این یکی از جذابیت‌های فوتبال است، شهرآورد انتخابات دو طیف اصلی کشور نیز از این قاعده مستثنا نشد. در این رابطه به چند نکته اشاره می‌کنم. 

١) «رأی تهران» ملاک و میزان هرگونه تحلیلی درباره این انتخابات و نماد «اقبال مردم» به یکی از این دو جناح در سطح کشور است. روشن است که دو جناح، برترین‌های خود را در ترکیب فهرست این شهر قرار می‌دهند که این‌گونه هم بود با این تفاوت که در غیاب بزرگان و چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب تنها تیم حریف بود که اغلب بزرگان خود را در ترکیب فهرست تهران به میدان فرستاده بود. هر نتیجه‌ای از این شهرآورد قابل‌پیش‌بینی بود جز آنچه شد.

٢) اما چرا نتیجه این‌طور شد؟ نگارنده برای این نتیجه به دو دلیل سلبی و ایجابی رسیده‌ام و بر این باورم که هر دو حاوی درس‌های بزرگی از این شهرآورد است اگر قدری دقت داشته باشیم. اصولگرایان با دو اشتباه به چنین نتیجه‌ای تن‌در‌دادند.

اولین اشتباه آنها عدم رعایت قواعد بازی مثل زدن اتهام «انگلیسی» به جناح اصلاح‌طلب بود. مردانگی، مرام، پهلوانی، معرفت و خصوصیات اخلاقی جهان‌پهلوان غلامرضا تختي که پهلوانان ایران و جهان او را الگوی اخلاقی خود می‌دانند، به دلیل کسب مدال‌های رنگارنگ و ایستادن بر فراز سکوهای مسابقات المپیک جهانی نیست.

هم‌دوره‌‌ای‌های تختی و حتی آنهایی که او را ندیده‌اند، از پهلوانی یاد می‌کنند که در فینال مسابقات جهانی کشتی وقتی متوجه شد پای حریفش آسیب دیده، به پای مصدوم او حمله نکرد و از پای دیگر او زیر ‌گرفت. ماندلا، این الگوی سیاست‌ورزی جهان نیز می‌گفت: «من در مسابقات ورزشی در شکست‌دادن حریفان به‌گونه‌ای عمل می‌کردم که آنان شرمنده نشوند».

اما دومین اشتباه آنها عدم درس‌آموزی از انتخابات ٩٢ بود. در انتخابات دو سال قبل نیز شرط‌بندی آنها روی یکی از کاندیداهای سه‌گانه خودشان بود. اصلا باور نداشتند که ممکن است ملت انتخاب دیگری داشته باشند.

٣) درست برخلاف اصولگرایان، مربیان کارآزموده تیم مقابل همه تجربه‌های گذشته و حال را پیش‌روی خود قرار دادند. اول اینکه از خواسته‌های حداکثری دست شسته و با درک شرایط و استفاده از عقل جمعی به «مجلس معتدل» که از وجود عناصر افراطی خالی باشد بسنده کردند. دوم اینکه در پرتو خواست حداقلی به «ائتلاف گسترده» رسیدند.

 آنها با عقلانیت این قاعده را با دل و جان پذیرفتند که سیاست، دنیای «ممکن»‌ها و نه «آرزو»ها است. اگر نمی‌توان بهترین‌ها را داشت باید از بدترین‌ها به شکل ممکن پرهیز کرد. این تحول مهمی در اندیشه و عمل اصلاح‌طلبی بود. باید سپاسگزار شخصیت‌های کلیدی تأثیر‌گذاری بود که دغدغه کشور را فارغ از اندیشه‌های حزبی دارند. تاریخ از ایشان برای این خدمت بزرگ به ایران به نیکی یاد خواهد کرد.

٤) نمی‌توان از انتخابات مجلس دهم و خبرگان پنجم سخن گفت ولی از رفتاری که در بین مردم، واکنش زیادی داشت غافل شد. فارغ از نوع نگرش محافل خاص، نگاه مردم به امام‌خمینی، بیت او و بازماندگان این شجره طیبه گونه‌ای دیگر است. احراز صلاحیت نشدن آیت‌الله سیدحسن خمینی، که علاوه بر نوه بلافصل، نوه فکری امام نیز هستند، برای جامعه، ابهامات بسیاری ایجاد کرد. اتفاقی شبیه سال ٩٢ که در آن، آیت‌الله هاشمی‌ هم با مسئله‌ای از این جنس مواجه شد و مردم به چهره مورد حمایت ایشان رأی دادند. خلق حماسه‌ای دیگر در هفت اسفند ٩٤ نیز از همان جنس است.

برنده "سه شنبه بزرگ" چه کسی خواهد بود؟

برنده علیرضارضاخواه در یادداشت روزنامه خراسان نوشت:


انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا این بار در مسیری غیر قابل پیش بینی قرار گرفته است. حضور نامزدهای عجیب با باورهای غریب شگفتی ناظران سیاسی را برانگیخته است. از یک سو شاهد ظهور پدیده ای قابل مطالعه به نام دونالد ترامپ هستیم که ابتدایی ترین معیارهای بر عهده گرفتن چنین جایگاهی را ندارد. عجیب تر آنکه همین ناهماهنگ ترین نامزد، در صدر نظرسنجی های جمهوری خواهان قرار دارد. او با وجود این که از همه پولدار تر است، از همه کمتر خرج می کند و از همه بیشتر نتیجه می گیرد.

 به لاتین تبارها و پاپ توهین می کند با این حال درمیان مسیحیان و مهاجران هم محبوبیت دارد. در همین جبهه در حالی که عموم ناظران سیاسی آمریکا جب بوش را جدی ترین نامزد محتمل جمهوری خواهان برای تقابل با هیلاری کلینتون می دانستند، خیلی زود از صحنه رقابت ها کنار رفت. این در حالی است که جمعی نامزد متوسط، فاقد دانش و ویژگی های پایه ای برای عهده داری چنین مسئولیتی مانند روبیو و کروز تعقیب کننده جدی ترامپ هستند.

اوضاع در جناح دموکرات ها البته منطقی تر است. هیلاری که تقریبا از چند سال پیش نامزد محتمل و نهایی دموکرات ها ارزیابی می شد، حالا به شدت صدای نفس های برنی سندرز هفتاد و اندی ساله را می شنود. سندرزی که با تاکید پررنگ تر بر انگاره های سوسیالیستی  روز به روز جوانان بیشتری را جلب خود می کند، ابتدا شوخی ارزیابی می شد، اما حالا تحلیل های بیشتری از جدی بودن خطر سناتور ورمانت برای وزیر خارجه سابق و بانوی اول اسبق کاخ سفید منتشر می شود.

افزایش رقابت ها در آستانه سه شنبه بزرگ

در  آستانه برگزاری انتخابات مقدماتی درون حزبی در سه شنبه بزرگ، (Super Tuesday) حجم تبلیغات ستادهای انتخاباتی نامزدهای دو حزب به شدت افزایش یافته است. دونالد ترامپ نامزد جنجالی جمهوری خواهان که با مقاومت بزرگان حزب جمهوری خواه مواجه شده است تلاش می کند همزمان با پیشبرد کمپین تبلیغاتی خود برای کسب رای عمومی (Popular vote) به جذب نخبگان حزبی هم بپردازد.

حمایت کریس کریستی و پیش از آن سارا پیلین از وی را در این چارچوب می توان تفسیر کرد. در همین حال آخرین مناظره انتخاباتی جمهوری خواهان، رقابت درون حزبی را به یک جنگ تن به تن میان مارک روبیو و دونالد ترامپ تبدیل کرده است. طرفین از طرح هیچ گونه توهین و بی احترامی شخصی فروگذار نکرده اند. از سوی دیگر هیلاری کلینتون در آخرین رقابتش با برنی سندرز توانست در کارولینای جنوبی حدود سه‌چهارم آرای رقابت درون‌حزبی را از آن خود کند.

 هیلاری کلینتون هشت سال پیش وقتی با باراک اوباما رقابت می‌کرد که آن‌زمان سناتور بود، با فاصله زیادی به او باخت و تقریبا همین‌قدر رای آورد که این بار به برنی سندرز واگذار کرد.

 ناظران می گویند سندرز چندان هم برای کارولینای جنوبی تلاش نکرد و در عوض در آستانه رقابت های عمده سه‌شنبه آینده، به ایالت های دیگر پرداخت. نامزدهای هر دو حزب برای رقابت های «سه‌شنبه بزرگ» (اول مارس) آماده می‌شوند. اما چرا سه شنبه بزرگ این قدر اهمیت دارد؟ چرا انتخابات مقدماتی در بیش از 10 ایالت به صورت همزمان برگزار می شود؟ الگوی رفتاری رای دهندگان در این ایالت ها چگونه خواهد بود؟

چرا سه شنبه بزرگ مهم است؟

 واقعیت این است که در روز سه شنبه، اول مارس، 11 ایالت به صورت همزمان انتخابات مقدماتی خود را برگزار می کنند و انجمن های انتخاباتی خود را تشکیل می دهند  تا بیش از 1٠٠٠ نماینده دموکرات و  6٠٠ نماینده جمهوریخواه را که به پشتیبانی از یکی از نامزدهای ریاست جمهوری متعهد شده اند انتخاب کنند. از آنجا که برای انتخاب شدن به عنوان نامزد حزب، یک دموکرات به 2٫382 نماینده و یک جمهوریخواه به 1٫237 نماینده نیاز دارد، سه شنبه بزرگ نقش مهمی در انتخاب پرچم دار هر یک از دو حزب ایفا می کند.

در رابطه با چرایی برگزاری همزمان انتخابات مقدماتی و انجمن های انتخابی یازده ایالت در یک روز نیز بایستی توضیح داد که مهمترین دلیل، به حداکثر رساندن نفوذ و اهمیت ایالت هایی است که از جمعیت کم و نمایندگان محدودی برخوردارند. این ایالت ها می توانند با برگزاری رقابت های خود در یک روز واحد، تاثیر بزرگتری در گزینش رئیس جمهوری بعدی ایالات متحده بر جا بگذارند. عامل دیگر این است که بسیاری از ایالات سه شنبه بزرگ علائق مشترکی در ارتباط با مسائل ملی دارند.

بسیاری از آنها در جنوب واقع شده اند - تعداد این ایالات به اندازه ای است که رسانه های اجتماعی به پیروی از کنفرانس ورزشکاران جنوب شرقی در ایالات متحده، اول مارس را کنفرانس مقدماتی جنوب شرقی یا «SEC Primary» نیز نامیده اند. علاوه بر این دو مورد از سه شنبه بزرگ همچنین برای محدود تر کردن دامنه رقابت ها استفاده می شود. انتظار می رود که تعدادی از نامزدهای ناموفق در رقابت های روز سه شنبه صحنه کارزار را ترک کنند.

سه شنبه بزرگ و الگوی رفتار انتخاباتی آمریکا

در رابطه با الگوی رفتار انتخاباتی آمریکایی ها در انتخابات ریاست جمهوری دو دیدگاه به شدت متعارض وجود دارد. گروهی بر این اعتقادند که رای دهندگان احمق هستند، چرا که آنان بدون توجه به منافع واقعی خود تصمیم می گیرند. از این نقطه نظر رای دهندگان از استعداد فراوانی برای سواری دادن برخوردار هستند. این بدان علت است که آنان توجهی به مسائل جامعه خود ندارند و مشارکت به معنای تلاش برای گردآوری اطلاعات، ارزیابی موضوعات و توجه به منافع گروهی و صنفی را اعتنا نمی کنند.

به همین روی به راحتی اسیر احساسات، تعصبات و کلیشه های اجتماعی می شوند. به لحاظ وقوف سیاستمداران به این واقعیت، پر واضح است که برای کسب قدرت و پیروزی در انتخابات آنان سعی را بر این قرار می دهند که موضوعات کاذب را مهم قلمداد کنند و تهییج احساسات را در دستور کار خود قرار دهند. در چارچوب این دیدگاه به راحتی می توان رای دهنده را هدایت کرد و او را به سمت و سویی سوق داد که کاملا به نفع کاندیداست هرچند این احتمال فراوان وجود دارد که خلاف منافع بلند مدت و حتی کوتاه مدت رای دهنده باشد.

نظریه دیگر که به همان اندازه نظریه ذکر شده از اعتبار آماری و صحت توصیفی برخوردار است، تصویر بسیار مثبتی از رای دهنده ترسیم می کند. رای دهنده یک بازیگر کنشی است و به خوبی به محیط خود در تمامی جنبه های آن وقوف دارد. رای دهنده یک انسان خردورز است. او به دنبال غوطه وری در انبوه اطلاعاتی که در مورد کاندیدا به دست می آورد و با درک جوهره موضوعات و حتی در بسیاری از موارد به جهت فقدان وقت و سرمایه لازم برای تفحص با تکیه بر نشانه ها و راه های میان بر به نتیجه گیری می پردازد.

در این دیدگاه رای دهنده ضمن این که به احساسات خود اجازه مشارکت در تعیین تصمیم قطعی و نهایی می دهد در تحلیل نهایی همیشه با توجه به درک و درایت خود است که به نتیجه گیری می پردازد. بر اساس الگوی اول بایستی انتظار داشت ترامپ و ساندرز برندگان انتخابات سه شنبه بزرگ باشند و بر اساس الگوی دوم هیلاری کلینتون و مارک روبیو؛ با این حال همان گونه که در آغاز تصریح شد انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا در مسیری غیر قابل پیش بینی قرار گرفته است مسیری که می تواند جایگاه آمریکا در محیط بین الملل را تغییر دهد.

نگاهي متفاوت به انتخابات هفتم اسفند

برنده عباس حاجی نجاری در روزنامه جوان نوشت:


حضور پرشور مردم ايران در انتخابات هفتم اسفند سال 1394، اين روز را در تاريخ انقلاب اسلامي ماندگار كرد. مقام معظم رهبري در ماه‌هاي اخير در بيانات متعدد با دعوت از مردم و فعالان سياسي براي حضور در انتخابات، حتي كساني كه به نظام اسلامي نيز معتقد نبوده و دل در گرو اعتلاي ايران دارند، ‌زمينه‌‌ساز اصلي اين حضور پرشور بودند و البته شوراي محترم نگهبان و وزارت كشور و ديگر دستگاه‌هاي اجرايي نيز با اتخاذ تمهيدات لازم مقدمات آن را فراهم كردند.

در آغاز امسال زماني كه مقام معظم رهبري شعار سال را «دولت، ملت، همدلي و همزباني» اعلام كردند، روند مذاكرات هسته‌اي و انتخابات همزمان مجلس شوراي اسلامي و خبرگان رهبري دو تحول مهم در سال جاري، از سوي فعالان سياسي به عنوان دو فراز مهم در سال 94 قلمداد شد كه تحقق آن مي‌توانست تجلي‌بخش شعار سال باشد. اكنون كه مذاكرات هسته‌اي به برجام رسيده و انتخابات هفتم اسفند نيز به عنوان نمادي از مردم‌سالاري ديني، بلوغ سياسي مردم ايران را به رخ جهانيان كشيد، تحقق ابعادي از شعار سال را مي‌توان به ارزيابي نشست.

فارغ از نتيجه قانوني انتخابات و روالي كه بايد براي تأييد نتايج آن از سوي شوراي محترم نگهبان طي شود، انتخابات 94 واجد چند شاخصه اساسي در مقايسه با انتخابات گذشته است كه اجمالاً به آن اشاره مي‌شود.

1 ـ انتخابات اخير به لحاظ حضور همه فعالان سياسي در عرصه رقابت‌ها و شكل‌گيري رقابتي تنگاتنگ ميان جريان‌هاي مطرح سياسي، در زمره انتخابات منحصر به فرد تاريخ كشور بود، مضاف بر اينكه برخلاف انتخابات‌هاي گذشته ليست‌ها از انسجام بيشتري برخوردار بود.

2 ـ پس از انتخابات سال 1388 كه مدعيان اصلاح‌طلبي به اتهام تقلب در انتخابات، كشور را با هزينه سنگيني مواجه ساخته و بستر نفوذ بيشتر دشمن در فرآيندهاي سياسي كشور را فراهم كرده و پس از ناكامي انتخابات بعدي را تحريم كرده بودند، اكنون با حضور در عرصه رقابت‌ها و معرفي نامزد براي اغلب حوزه‌هاي انتخابيه عملاً خط بطلاني بر ادعاي تقلب و ادعاهاي موهوم خود مبني بر عدم سلامت انتخابات كشيدند.

3 ـ ورود مستقيم بيگانگان و ضد انقلابيون در عرصه رقابت‌ها و حمايت از فهرست مشترك اصلاحات و اعتدال، در عين تخريب چهره‌هاي ولايتمدار و انقلابي و بهره‌گيري از شبكه‌هاي ماهواره‌اي و مجازي براي تأثيرگذاري بر افكار عمومي، از شاخصه‌هاي منحصر به فرد اين انتخابات است كه البته نمي‌توان تأثير آن را در بخش‌هايي از كلانشهر تهران ناديده انگاشت، اين امر اگر چه به لحاظ جامعه‌شناختي مستلزم بررسي جداگانه است ولي به طور قطع بايد مدنظر تصميم‌گيران كشور در مورد نتيجه اين انتخابات يا حداقل براي تصويب قوانين بازدارنده براي انتخابات بعدي قرار گيرد.

4 ـ واكنش دولتمردان نسبت به اين انتخابات و مطالبه رأي به اعتدال‌گرايان و تشكيل مجلس معتدل نيز، از نوادر اين انتخابات نسبت به ادوار گذشته است، مضافاً اينكه از برخي اقدامات پوپوليستي نظير واريز عيدي بازنشستگان در شب انتخابات نيز غفلت نشد كه البته نگارنده اين عمل را توهين به ساحت مردم شريف ايران به ويژه اين قشر زحمتكش مي‌داند.

5 ـ اگرچه قضاوت در مورد آرايش نهايي مجلس دهم را بايد به پايان مرحله دوم انتخابات اين مجلس در اوايل سال آينده موكول كرد، اما به‌رغم همه بسترسازي‌هايي كه در بالا اشاره شد، شايد مجلس دهم را تنها مجلسي در سه دهه گذشته بتوان دانست كه همسو با دولت شكل نگرفته و صبغه اصولگرايانه آن غلبه دارد.

6 ـ شرطي‌سازي نتيجه برجام با انتخابات نيز بخشي از سناريوي تبليغي دستگاه بيگانگان بود كه البته با فضاسازي برخي مسئولان و رسانه‌هاي داخلي نيز به عنوان عاملي براي جلب آراي مردم همراستا شده بود. اين امر اگر چه به عنوان يك نقطه مثبت در روند اقبال مردم به انتخابات و فهرست حاميان دولت مؤثر بوده است، اما به طور طبيعي انتظارات از مسئولان را در سال‌هاي باقي‌مانده دولت يازدهم مضاعف مي‌كند.

7 ـ در حالي كه به اذعان همه فعالان سياسي و حتي دولتمردان، خواسته‌هاي اصلي مردم و به ويژه در نقاط محروم، حل مشكلات معيشتي، اشتغال و مقابله با ركود است كه متأسفانه در سال‌هاي اخير به دليل ناكارآمدي‌ها افزايش يافته است و اين امر خود را در رأي مردم در شهرستان‌ها و نقاط محروم نشان داده است مردم غالباً به فهرست اصولگرايان رأي داده‌اند، اما در مورد كلانشهر تهران، به رغم درگير بودن اغلب مردم با همين مشكلات، مؤلفه‌هاي ديگري را مي‌توان در رأي، نظير تغييرات فرهنگي و سبك زندگي مؤثر دانست كه در جاي خود جداگانه بايد مورد بررسي قرار گيرد.

8 ـ انتخابات اخير بار ديگر ثابت كرد كه انتخابات در ايران واقعي و مظهر مردم‌سالاري است، لذا هر مرحله آن بايد تجربه‌اي به ويژه براي دوستداران انقلاب اسلامي باشد تا با ارزيابي روندهاي گذشته، از آن براي اصلاح حركت‌هاي آينده بهره بگيرند.

برنده لبیک ملت به ندای رهبر

سیدمسعود شهیدی در یادداشت روزنامه رسالت نوشت:


با آنکه مردم از شرايط اقتصادي کشور رضايت نداشتند و برجام نيز با عهد شکني هاي مکرر آمريكا در هاله اي از ابهام قرار گرفته وهنوز در صحنه اقتصاد اثر محسوسي از آن ظاهر نشده و به طور طبيعي بايد مردمي که با انتخابات قبلي هنوز به نتايج مورد انتظار نرسيده دلسرد شده باشند ولي آنها به دعوت رهبر خود پاسخ مثبت داده و در سراسر کشور در سطحي بسيار گسترده پاي صندوق هاي راي آمده و بار ديگر چهره زيباي مردمسالاري ديني را به نمايش گذاشتند .

اين روز را بايد روز عيد ملي ، جشن مردمي و پيروزي اسلامي و انقلابي ملت ايران دانست و به همه تبريک گفت . حضور چشمگير و پرهيجان مردم در انتخابات ، امنيت و آرامش بي نظيرانتخابات  در اقصي نقاط سرزمين بزرگي که از همه طرف در تهديد تروريست هاي  آمريكايي داعش است ، بيشترين ميزان قانونگرايي نسبت به انتخابات قبل و کمترين حجم تخلفات انتخاباتي نسبت به انتخابات قبلي را بايد به همه  تبريک گفت . ملت ايران تصويري بسيار متمدنانه ، بزرگوارانه و زيبا از انتخابات خود به جهان عرضه کرد و نشان داد که شايسته عزت ، اقتدار و محبوبيت جهاني است .

انتخابات روز جمعه مردم ايران  و بازتاب جهاني آن بسياري از تهمت ها ، سياه نمايي ها  و لجن پراکني هاي رسانه هاي بيگانه و شعبه هاي  داخلي آنها  را به يکباره شست و تصوير زيباي نظام اسلامي را که در غبار تهمتهاي ناجوانمردانه از نظرها دور مانده بود،  بار ديگر براي  جهانيان آشکار و درخشان کرد . زماني که اسلام آمريكايي در چهره داعش سياه ، نفرت جهانيان را برانگيخته ، اسلام ناب محمدي (ص) و اسلام امام خميني (ره) با بي نظير ترين  انتخابات مردمي ، آزادي خواهان و مسلمانان جهان را به اين الگوي زيبا جلب نمود .

براي معرفي اسلام و انقلاب اسلامي و براي گسترش الگوي جمهوري اسلامي در عصر سکولاريسم، چه تبليغي از انتخابات ايران  مؤثرتر و چه بياني از اين حماسه ملت  گوياتر و بليغ تر است ؟! کدام دموکراسي غربي مي تواند ادعا کند سرمايه داران و رسانه هاي سرمايه داران نقش  تعيين کننده در انتخابات ندارد و مردم نقش تعيين کننده دارند ؟  .

همه مراقب باشيم و تجربه هاي تلخ گذشته را مد نظر قرار دهيم و اجازه ندهيم در مرحله پاياني اين حماسه افتخار آميز و پر شکوه  که مرحله شمارش نهايي آرا و اعلان نتايج است، کسي از روي عصبانيت ، کام مردم را تلخ کند و دعوا و اختلاف پديد آورد . همه بايد بپذيريم که مسابقه سياسي و رقابت انتخاباتي تمام شده و حالا نوبت رفاقت و اتحاد براي خدمت و ساختن است .

کسي که در صحنه رقابت انتخابات هيجان زده شده و نمي تواند هيجان خود را کنترل کند و همچنان به فضاي رقابت انتخاباتي دامن مي زند ، حقيقتا کودکي است در چهره بزرگسال که کودکانه فکر مي‌کند و کودکانه رفتار مي کند و قادر به کنترل و مديريت خود نيست . وقتي انتخابات تمام مي شود ، شخصيت ،فرهنگ و مدنيت کانديداها و هواداران را بهتر و روشنتر از هر زمان ديگري مي توان مشاهده نمود . آنها که هنگام پيروزي  نه تنها مغرور نمي شوند و به رقيب شکست خورده لگد نمي زنند ،  بلکه از او قدرداني کرده و دست او را مي فشارند ، شخصيت والاي خود را به‌نمايش مي گذارند .

آنها هم که هنگام شکست  بلافاصله شکست را پذيرفته و به پيروز انتخابات تبريک گفته  و با کنترل احساسات ، زمين و زمان را محکوم و مقصر نمي کنند ، شخصيت زيبائي از خود در حافظه مردم به جا خواهند گذاشت .

بعضي ها اين ظرفيت روحي را ندارند که پس از اتمام انتخابات  پرونده آن را در قلب و ذهن خود ببندند . آنها کشمکش هاي طبيعي مرحله رقابت انتخاباتي را که معمولا توأم با کدورت هايي است ،نمي توانند متوقف کنند و ميل دارند دعوا را تا انتخابات بعد تداوم بخشند.اين ها از هر جناحي باشند ، انسان هاي کم جنبه   و کم ظرفيتي هستند  .

 پيروز انتخابات بايد فرهنگ پيروزي را بداند و مراعات کند و شکست خورده هم بايد فرهنگ شکست را بداند و مراعات کند تا تصوير ملت در چشم مردم دنيا تصويري متمدنانه و زيبا باشد . در مرحله پايان رقابت ، بايد بر روي رفاقت سرمايه گذاري کرد و زمينه را براي انسجام و خدمت بيشتر به ملت فراهم کرد .

ترديدي نيست که اين خط کشي‌ها و نامگذاري هاي خصومت آفرين سياسي که در بين ملت ترويج کرده و عده اي را تند رو و افراطي و عده اي را کند رو و محافظه کار ناميده اند ، همه ، ساخته دست دشمن و عوامل دشمن است  .

ترديدي نيست که اصولگراهاي حقيقي همه اصلاح طلب و هماهنگ با رهبري  اند و اصلاح طلب هاي حقيقي ، همه اصولگرا و متدين و در خط ولايت اند و بايد به کمک يکديگر کشور خود را در اين درياي توطئه ها و حوادث ، پيش ببرند .پرونده  رقابت هاي انتخاباتي و پرونده کدورت هاي انتخاباتي را بايد بست و مشغول کار و خدمت شد .

کارهاي انجام نشده بسياربزرگي بر زمين مانده که اگر عزمي براي انجامش باشد  فرصتي براي تداوم  دعوا هاي انتخاباتي باقي نمي گذارد . بزرگترين کار بر زمين مانده  ،اقتصاد مقاومتي است  که نسخه شفابخش اقتصاد ما و کشور ما و معيشت ما است ، مرحله اجرايي اقتصاد مقاومتي ، همچنان بر زمين مانده و رشد وتوسعه و رونق اقتصادي ما را به تأخير انداخته است. همه بايد اختلافات را کنار بگذارند تا ظرف چهار سال آينده ، اقتصاد مقاومتي از مرحله سخنراني به مرحله برنامه و قانون و اجرا برسد . اين شايسته ترين خدمت و درخشان ترين اقدامي است که مجلس جديد مي تواند در کارنامه خود به ثبت برساند .مردم شريف و بزرگوار ايران به دعوت رهبر خود لبيک گفتند و در انتخابات حماسه آفريدند ، حالا نوبت  نمايندگان منتخب مردم است که با تمرکز  بر راهبرد  اقتصاد مقاومتي و محقق نمودن آن حماسه بيافرينند .

 آنها مي توانند با محقق کردن اقتصاد مقاومتي ، رکود را به رونق ، واردات را به صادرات ، مصرف را به توليد و وابستگي را به استقلال  بدل کنند ،  خام فروشي  را به فروش محصولات نهايي  ،  ايجاد اشتغال براي جوانان آمريكا و اروپا را تبديل به ايجاد اشتغال براي جوانان ايران  و تکيه  به قدرت هاي جهاني را تبديل به تکيه بر منابع داخلي ، سرمايه داخلي ، دانشمندان داخلي و جوانان داخلي کنند تا سرنوشت ما در دست خود ما  قرار گيرد و بار ديگر اسير قدرت هاي استعماري نشويم  . مردم خوب ما اين استحقاق را دارند که رونق و شکوفايي اقتصاد خود را و چرخش چرخ توليد داخلي و کار خانه هاي داخلي را به چشم ببينند . اگر مجلس دهم نام خود را مجلس اقتصاد مقاومتي بگذارد و اقتصاد مقاومتي را به نتيجه برساند ، نامش در تاريخ مجالس کشور ما به بزرگي و افتخار خواهد ماند  .بايد  در اين دوره ، به هر قيمتي هست اين وعده بزرگ  بر زمين مانده ، محقق شود .

شکي نيست  اين کار بزرگ نياز به عزم ، اراده و تلاش سنگين  نمايندگان دوره دهم دارد . فرهنگ اشرافيت و فساد اقتصادي ، آفت اقتصاد و آفت اقتصاد مقاومتي و آفت فرهنگ وانسانيت ما است ، فرهنگ اشرافيت ، و باندهاي ثروت و قدرت ، نقطه اميد دشمنان ما هستند ، مجلس بايد بدون ملاحظه اين و آن ، فرهنگ اشرافيت را از صحنه حکومت و نظام اسلامي بر اندازد . چه خوب است که نمايندگان محترمي كه به مجلس راه مي يابند دست به دست يکديگر دهند و تا پايان دوره نمايندگي ، فراکسيون خود را در مسير تحقق اقتصاد مقاومتي و مبارزه با اشرافيت وفساد اقتصادي رهبري و مديريت کنند . دست رد بر سينه بيگانه زنند و زندگي ساده و مردمي خود  را بر زندگي اشرافي ترجيح دهند . تنها در اين صورت است که چهار سال بعد ، در مقابل موکلين خود ، در برابر مردم ، ورهبر مردم و خداي مردم ، سربلند و رو سفيد خواهند بود.

شبکه‌های اجتماعی، دومین پیروز انتخابات اسفند 94

برنده محمد سلطانی فر در روزنامه ایران نوشت:


پس از مردم و ملت قهرمان ایران که به طور قطع نخستین برنده انتخابات‌ هفتم اسفند 94 هستند، شبکه‌های اجتماعی پیروز بعدی این حماسه‌اند.

همانطور که رسانه‌‌های نسل‌های قبلی توانستند بر روندهای پراهمیت این کشور تأثیر ایجابی یا تأثیر کاتالیزوری داشته باشند، توقع بر این بود که انقلاب شبکه‌های اجتماعی خواهد توانست بر مسیر تحولخواهی ملت ایران نیز تأثیر بگذارد. انقلاب 1906 مشروطه ایران اگر با کمک تکنولوژی تلگراف شکل نمی‌گرفت نمی‌توانست با سرعت و همه‌گیر بودن انقلابیون را آنچنان تحت تأثیر قرار دهد که منجر به پیروزی انقلاب شود. انقلاب اسلامی ایران به مدد رسانه‌هایی مثل دستگاه استنسیل و نوار کاست توانست پیام انقلابیون را با سرعت و همه‌گیر بودن تحت تأثیر قرار دهد. این همان تأثیر رسانه‌های جدید بر تحولات اجتماعی، سیاسی کشور ماست.

در طول تاریخ رابطه تأثیرگذار بین تحولات سیاسی - اجتماعی و رسانه‌های نوظهور یک رابطه اثبات شده و علت و معلولی بوده است و در اکثر تحولات و انقلاب‌های تاریخ شناخته شده است.

در طی سال‌های اخیر نیز رشد قارچ‌گونه و سریع تحولات رسانه‌ها انتظار آن را در پی داشت که می‌باید این تحولات جدید منجر به تغییرات عمده شود، ولی نوع این تحولات به دلیل تغییر در بستر حرکت رسانه‌ها با نوع تغییرات در گذشته (انقلاب اسلامی، انقلاب مشروطه) تفاوت دارد، چرا که بستر حرکت این رسانه‌ها دیگر به شکل محض خواص، روشنفکران و انقلابیون نیستند، بلکه عامه جامعه هستند.

افکار عمومی تحت تأثیر شبکه‌های اجتماعی و تلفن‌های همراه هستند و به همین دلیل تحولات در بستر آنها هم می‌باید کل جامعه را متحول کند.

به همین دلیل جامعه‌ای که تصمیم گرفته، مسیر حرکت خود را در بستر اعتدال، عدم بهم‌ریختگی، عقلانیت، پختگی و از مسیر دموکراسی مبتنی بر صندوق‌های رأی نه از طریق حرکت‌های کور و هیجانی کف خیابان پیگیری کند، از طریق همین رسانه‌های موبایلی توانست تأثیر خود را بر این مسیر تحمیل کند. خصوصیات این شبکه‌ها نیز مبتنی بر همین نوع تحولات و نیازهای مردم امروز شکل یافته:

1- ‌همه‌گیر بودن و نه فقط تأثیر روی خواص و نخبگان

2- ‌مورد اعتماد بودن همگان به دلیل فضای آزادی اندیشه که هر کس بتواند نظر خود را در آنها بیابد.

3- ‌سرعت تأثیرپذیری در لحظه. (همانطورکه می‌دانیم حماسه انتخابات از روز پنجشنبه در شبکه‌های اجتماعی آغاز شد و جمعه ظهر به اوج خود رسید. )

4- ‌تأثیر بر دیگران یا ایجاد همفکری عمومی.

5- ‌سهل و آسان بودن ارائه نظرات. (برعکس رسانه‌های سنتی مثل رادیو و تلویزیون و مطبوعات)

6- ‌بدون هزینه بودن حضور همگی مردم.

7- ‌تحت کنترل و سلطه نبودن این رسانه‌ها توسط دولت یا احزاب و نهادهای حزبی و قدرت.

8- ‌مردمی بودن.

اینها و ده‌ها دلیل دیگر باعث شد که در انفجار هفتم اسفند شبکه‌های تلگرام و واتس آپ و... توانستند برخلاف تصورات قبلی، آنچنان هیجان انتخابات را بالا ببرند که هر کس با وجود تبلیغات شکل گرفته حضور خود را تبدیل به یک حماسه ملی کند. این شبکه‌های اجتماعی و این تکنولوژی‌ها، خواه ناخواه بخش مهمی از زندگی مردم ما هستند. غافل شدن از آنها ممکن است این فرصت امروزی را تبدیل به یک تهدید ملی کند.

نبود برنامه‌ریزی صحیح برای تولید محتوا، مقابله بی‌منطق با این تکنولوژی‌ها، تصمیم به محدود کردن به‌جای حمایت در مسیر منافع ملی، ضایعه‌ای سنگین به بار خواهد داشت که معلوم نیست همیشه بتوان این رسانه‌ها را در پیروزی به خدمت گرفت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس