به گزارش مشرق، پايگاهاطلاعرساني برهان در تحليلي درباره چرايي انحلال وزارت جهاد سازندگي اين تصميم را اشتباه استراتژيك خواند و نوشت : يكي از موفقترين وزارتخانههاي اقتصادي كشورمان پس از پيروزي انقلاب اسلامي، وزارت جهاد سازندگي محسوب ميشد. نمونهاي عيني از الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت، وزارتخانهاي كه ساختار اوليه و اساس نامهاش چهار ماه پس از پيروزي انقلاب اسلامي با فرمان حضرت امام(ره)در 27 ارديبهشت 1358 تصويب و بنيان نهاده شد.
واقعيت آن است كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي، ضرورت تشكيل و پيريزي نهادي مستقل براي زدودن آثار ستم شاهي از چهرهي روستاها و مناطق محروم كشور به صورت يك خواست عمومي مطرح شد. اين ضرورت از آنجا ناشي ميشد كه تشكيلات اداري و دواير دولتي كه در رژيم پهلوي بناشده بود، بر اساس توسعهي نظام شهري پايهريزي گرديده بود و اصولاً در الگوي توسعهي اقتصادي رژيم شاه، تشكيلات و سازماني براي رفع نيازهاي روستاييان كه تأمين كنندهي امنيت غذايي كشور و به ويژه توليد كنندگان فرآوردههاي زراعي و دامي بودند، پيشبيني نشده بود.
با پيروزي انقلاب اسلامي، ضرورت بازسازي روستاها و احياي كشاورزي به عنوان نخستين گام در دستيابي به آرمان و اهداف انقلاب مطرح و منجر به تأسيس نهادي مستقل و مردميتحت عنوان «جهاد سازندگي» شد. امام(ره) در اين فرمان، بر نكاتي قابل تأمل تأكيد كردند: «... اين ديوار شيطاني بزرگ كه شكست، پشت اين ديوار خرابيهاي زيادي هست و ناچاريم كه براي سازندگي، به ملت متوجه بشويم. براي اينكه خرابيهايي را كه در طول مدت حكومت جائر پهلوي در مملكت ما حاصل شده است ترميم كنيم و بحمدالله ملت ما راجع به سازندگي مهيا بودن خود را اعلام كردند. دانشجوهاي عزيز، متخصصين، مهندسين و بازاريان،كشاورزان همهي قشرهاي ملت داوطلباند كه ايراني كه به طور مخروبه به دست ما آمده، بسازند. از اين جهت بايد ما اين جهاد را به سازندگي موسوم كنيم.»
امام(ره) حتي ثواب اين جهاد را بالاتر از زيارت مكه و مدينه دانستند و گفتند: «من از اشخاصي كه براي زيارتهايي مثل زيارت مكهي معظمه و مدينهي منوره ميخواهند به طور استحباب بروند، از آنها ميخواهم و تقاضا ميكنم كه شما كه براي ثواب ميخواهيد به مكه مشرف بشويد و يا ميخواهيد به مدينهي منوره و يا به عتبات عاليات مشرف بشويد،امروز ثوابي بالاتر از اين نيست كه به برادران خودتان كمك كنيد و اين سازندگي را همه با هم شروع كنيم كه ايران خودتان درست ساخته بشود و برادران شما نجاتيابند.»
با تشكيل نهضت جهاد سازندگي و آثار شگفت انگيز اين تفكر جهادي برآمده از مردم در آباداني كشور، در 7 آذر 1362 هجري شمسي و در اوج جنگ تحميلي رژيم بعث عراق برضد ملت ايران، با تصويب طرحي در سه فصل شامل اهداف، وظايف و مقررات عمومي در 11 ماده و 5 تبصره، قانون تشكيل وزارتخانهي جهاد سازندگي از سوي مجلس شوراي اسلامي تصويب و در عمل اين تفكر جهادي فعاليت جديد خود را در قالب تشكيلاتي مدون آغاز كرد.
در خصوص بركات و نقش اين وزارتخانه در طول ساليان سخت 8 سال دفاع مقدس ذكر همين نكته كافي است كه شاهديم تصميم گيرندگان اصلي انحلال اين وزارتخانه در سال 1379، هم اكنون اقدام نادرست خود را اشتباهي بس بزرگ و آن را به منزلهي «جوان مرگ شدن جهاد سازندگي» ميدانند زيرا وزارت جهاد سازندگي افزون بر نقش بيبديل و مثال زدني خود در طول 8 سال دفاع مقدس، مؤثرترين بازوي اجرايي و عملياتي انقلاب اسلامي در توجه به توسعهي مناطق محروم و آسيب ديده و تحقق اهداف عاليهي جهادي حضرت امام(ره) همچون فقرزدايي و عدالت گستري در اين مناطق داشته است. همچنين جهاد سازندگي در دوران جنگ نيز نقش تأثيرگذاري از خود نشان داد كه متأسفانه با گذشت سالها هنوز اين نقش به درستي تبيين نشده است. تلاش براي عبور رزمندگان ايران از رودخانهي مرزي اروند و غافلگيري نيروهاي ارتش متجاوز صدام در عمليات والفجر 8 در سال 1364 ، تنها يكي از شاخصترين فعاليتهاي مهندسي، رزمي جهادسازندگي محسوب ميشود.
لقب «سنگرسازان بيسنگر» از سوي حضرت روح الله به نيروهاي جهادي، بيانگر عمق فداكاري آنان است كه بر اساس اسناد موجود، زير باران گلوله و ديد مستقيم دشمن، به احداث خاكريز، پل، سنگر و استحكامات ميپرداختند. اما به راستي چه تفكراتي سبب شد تا چنين وزارتخانهي پر بركتي به رغم برخورداري از شاخصههاي انقلابي و جهادي خود و حمايتهاي بيدريغ رهبر معظم انقلاب، به يكباره به بهانهي برنامهي سوم توسعه منحل و با وزارتخانهي كشاورزي ادغام گردد؟! آيا يادگار ارزندهي حضرت روح الله (ره) منافع باندي و گروهي جريان خاصي را با خطر مواجه ساخته بود؟! و بالاخره چه كساني در طول اين 11 سال از انحلال جهاد سازندگي منفعت برده و ميبرند؟!
براي پاسخ به اين پرسشهاي كليدي ميبايست به 11 سال پيش بازگرديم و روند انحلال جهاد سازندگي را به مرور بنشينيم:
واقعيت آن است كه پس از پذيرش قطعنامه و پايان جنگ تحميلي عراق برضد ايران، به يكباره جريانهاي اقتصادي فعال شدند و جريانهاي فرهنگي در انزوايي مظلومانه قرار گرفتند و پس از مدت كوتاهي، فرهنگ تابع اقتصاد ليبرالي شد. در اين شرايط، اقتصاد ليبرال زدهاي كه دولت وقت به عملياتي شدن آن به شدت اهتمام ميورزيد، مشوق فرهنگ ليبرالي گرديد و كارگزاران آن، تغيير چهره و ساخت اداري كشور با ظرفيتي منفعل را دنبال كردند. به دليل شرايط حاكم بر وزارت جهاد سازندگي، طيفي خاص از جريان سياسي مورد اشاره در اين وزارتخانه نيز حاكم شد. اين طيف با تفكراتي خاص موضوع انحلال وزارت جهاد سازندگي را با همان تفكري كه «بني صدر» براي مقابله با اين نهاد انقلابي در سر ميپروراند، دنبال كرد البته بايد به اين نكته نيز اشاره نمود كه برخي منافع و رانتهاي اقتصادي نيز در كنار اين تفكر وجود داشت كه طي سالهاي پس از جنگ توسط تيم اقتصادي كارگزاران در اين وزارتخانه دنبال ميشد. در فاصلهي كوتاهي پس از پايان جنگ تحميلي، «اكبر هاشمي رفسنجاني» سكان هدايت كشور را بر عهده گرفت و اجراي نخستين برنامهي 5 سالهي توسعهي اقتصادي پس از انقلاب آغاز شد. در اين دوره، همزمان با افزايش درآمدهاي نفتي و دريافت وامهاي خارجي، با نفوذ طيف ليبرالها در تيم اقتصادي دولت و چراغ سبز رييس جمهور وقت، سياست درهاي باز اقتصادي عملياتي شد.
پس از اين دوران و روي كار آمدن دولت اصلاحات، نيروهاي نهادينه شده در وزارت جهاد سازندگي، تحركات خود براي انحلال اين وزارتخانه را سرعتي بيشتر بخشيدند و عاقبت با فشار به وزير وقت (محمد سعيديكيا)، وي را وادار به امضاي طرح ادغام وزارت جهاد سازندگي با وزارتخانهي كشاورزي كردند. پس از انحلال جهاد سازندگي، وزارتخانهي جديد تحت عنوان وزارت «جهاد كشاورزي» تشكيل شد كه اين موضوع با مخالفتهاي بسياري روبهرو گرديد. رهبر معظم انقلاب نيز با نارضايتي از اين ادغام در سخناني فرمودند: «بايد ويژگيهاي مثبت جهاد سازندگي و روحيهي جهادي در وزارتخانهي جديد حفظ شود و گسترش يابد تا مشكلات كشاورزي، روستاها و مسألهي مهاجرت حل گردد.»
اما برخلاف اين توصيهي رهبري، وزارتخانهي جديد با تفكراتي انحرافي تشكيل شد. «محمود حجتي» كه از سوي «سيدمحمد خاتمي» به عنوان وزير وزارتخانهي جهاد كشاورزي به مجلس معرفي شده بود، در جريان اخذ رأي اعتماد آشكارا اعلام كرد كه من مقلد «آيتالله منتظري» هستم. وي پس از اخذ رأي اعتماد، با حذف نيروهاي انقلابي از اين وزارتخانه، تيم مورد نظر خود را كه عمدتاً از باند «عبدالله نوري»، وزير كشور دولتهاي كارگزاران و اصلاحات بود را در اين وزارتخانه، حاكم كرد. اين تيم كه سالها انتظار چنين فرصتي را ميكشيد، در مدت كوتاهي توانست با حاكم شدن بر بخشهاي استراتژيك اين وزارتخانه، صادرات و واردات بسياري از بخشها نظير واردات پروتئين، لبنيات، ميوه و علوفهي كشور را در دست بگيرد و ثروت عظيم و باد آوردهاي را به جيب باندها و جريانهايي خاص بريزد.
با آغاز به كار دولت نهم و معرفي «محمدرضا اسكندري» به عنوان وزير جهاد كشاورزي از سوي احمدي نژاد، بار ديگر تفكر مديريت جهادي سالهاي جنگ بر اين وزارتخانه حاكم شد و اين بارقهي اميد را به وجود آورد كه «ساختار انطباقپذير همراه با بعد ارزشي قوي» در اين وزارتخانه تشكيل شود. به حق نيز بايد اذعان كرد كه با ورود اسكندري به اين وزارتخانه و برخورد شديد وي با تيم «عبدالله نوري» و قلع و قمع تيم خانهي كشاورز كه در عمل به مشكل درجه يك و گلايهي كشاورزان تبديل شده بود و به كارگيري نيروهاي مؤمن، انقلابي و متخصص، اين وزارتخانه بهترين دوران خود را پشت سر گذاشت كه آثار خود را در دو سال پاياني مأموريت اسكندري با زدودن فقر و محروميت از روستاها، حركت به سمت استقلال و خودكفايي كشور با تلاش در جهت بهبود وضع اقتصادي و اجتماعي روستاها و مناطق عشايري و از راه توسعهي كشاورزي، دامداري، صنايع روستايي و مهمتر از همه بسيج اقشار مختلف مردم جهت سازندگي روستاها و فراهم كردن امكان تلاش براي رشد و تكامل آنها نشان داد.
احمدي نژاد رأي بالاي خود در دهمين دورهي انتخابات رياست جمهوري در روستاها و شهرهاي كوچك را به گونهاي مديون پاسخ دادن اين روحيهي جهادي در روستاها بود. پس از دهمين دورهي انتخابات رياست جمهوري، وزارت جهاد كشاورزي بار ديگر دستخوش تغييرات شد و «صادق خليليان» به عنوان وزير جديد معرفي گرديد.
خليليان با ايجاد تغييرات عمده در اين وزارتخانه و رايزني گسترده با خانهي كشاورز، در عمل نيروهاي با تفكر جهادي را كنار گذاشت و با چراغ سبز جريان انحرافي مستقر در دولت، طيف متنوعي از نيروهاي مشاركتي، دوم خردادي و خانهي كشاورزي را بر اين وزارتخانه دوباره حاكم كرد كه اين روال تا به امروز همچنان ادامه دارد. به هر حال 11 سال از تصميم نادرست انحلال وزارت جهاد سازندگي ميگذرد. طي اين سالها، در كشور انواع مدلهاي اقتصادي را تجربه و به روايتي آزمون و خطا كردهايم. هم اكنون در دههي چهارم انقلاب اسلامي كه دههي پيشرفت و عدالت نام گرفته است، براي رسيدن به اهداف عاليه و اسناد بالادستي نظام، به فرمودهي رهبر بصير انقلاب نيازمند الگوي اسلامي - ايراني هستيم.
آزمودن الگوهاي غربي و شرقي در كشور و نتيجه بخش نبودن آن در طول سالهاي گذشته اين باور را تقويت كرده است كه ديگر الگوهاي مبتني بر آموزههاي غربي و شرقي جواب نميدهد. جهاد سازندگي بهترين تجربهي عيني ما در الگوي اسلامي ايراني پيشرفت است كه بازخواني عملكرد مديريتي آن در مدت كوتاه سالهاي سخت پس از انقلاب، بسياري از واقعيات را به رخ ميكشد.