مشرق- نقد جریان انحرافی از سوی فعالین و رسانههای اصولگرا این بهانه را به جریان فتنه و اصلاح طلبان داد که هم فرصت را برای تبرئهی خود غنیمت بشمارند و هم به نوعی خود را پیشتاز شناخت انحراف این جریان معرفی نمایند اما «حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمود نبویان» با ارایهی تحلیلی، ضمن پرده برداشتن از هویت واقعی هر دو جریان، جریان انحرافی را تداوم فتنهی88، میدانند.
توجه داشته باشیم که «جریان انحرافی» ادامهی اصلاحات است. به لحاظ مبانی کسانی مانند «خاتمی، سروش، شبستری و ...» چه تفاوتی با جریان انحرافی دارند؟ آیا اومانیسم را قبول ندارند؟ پلورالیزم را نگفتهاند؟ از ملیگرایی حرف نمیزدند؟ آیا مهاجرانی نبود که میگفت اصلاً چرا راهیان نور راه افتاده است؟ او نبود که میگفت ما ایام نوروز باید افراد را ببریم در تخت جمشید؟ در مقابل این شیوهی مهاجرانی، مقام معظم رهبری بدون اینکه حرفی بزند عملاً مخالفت کرد و به مناطق جنگی تشریف بردند. راهیان نور؛ با این برخورد عملی ایشان آغاز گردید بنابراین باید مشایی را در تداوم اصلاحات دید. همان اندیشه است، ظاهرش را نگاه نکنیم. چند شاهد را بیان میکنم.
در دورهی دوم آقای احمدی نژاد لوح فشردهی 90 [سیاسی] پخش شد، این لوح فشرده فقط به بیان نقطه ضعفهای آقای احمدی نژاد اختصاص داشت اما یکی از نقاط ضعف احمدینژاد، مشایی است که داد مراجع از آن بلند شده است. آقای مصباح پیام داد آقای احمدینژاد، مشایی آبروی دولت را خواهد برد، او را کنار بگذارید و... چرا مخالفان احمدینژاد (اصلاح طلبان) یک کلمه در لوح فشردهی 90 سیاسی نامی از مشایی نیاورده بودند؟
شاهد مثالهای دیگر، سر دبیر روزنامهی «هفت صبح» مشایی، معاون سردبیر روزنامهی «اعتماد» است. در ایام فتنه یک بار هم نشده مشایی نام فتنه را به کار ببرد. «زیباکلامی» که میگوید من طرفدار رضاخان هستم گفته یک نفرکه به واقع اصولگراست، آقای مشایی است زیرا به جریان سبز بی ادبی نکرده است.
یعنی چی؟ مقام معظم رهبری که فرمود فتنه، بیادبی است؟ جایی که باید توهین کرد اگر توهین نمیکنید بیادبی است. قرآن کریم میفرماید: «اولئک کل انعام بل هم اضل؛ از گاو و خر هم پستتراند.» آیا قرآن توهین و بیادبی میکند؟ بله! جایی که باید توهین بکنی توهین نمیکنی، بی ادبی است. توجه کنیم که این طیفها کجا به هم وصل میشوند؛ آقای امیریفر باجناق آقای عربسرخی است، در جلسهی ختم پدرخانم آقای امیری فر، بهزاد نبوی شرکت میکند. سران فتنه آن جا جمع هستند.
مشایی تداوم اصلاحات است. به خدا سوگند ما هرچه میکشیم از اصلاح طلبان است، از خاتمی، موسوی و کروبی است. این جریان فقط تداوم همان اندیشه است. آدرس غلط ندهیم، اندیشهی آنان را که دیدیم، اومانیسم و پلورالیسم، آقای خاتمی کدام یک را قبول ندارد؟ مشایی همین است، هیچ چیز دیگری نیست. امیری فر در مصاحبهای میگوید: «ما در مجلس باید اصولگرایان را شکست بدهیم.» این حرفها معنا دارد، آن تداوم خط را ببینیم مشکل ما با همان اصلاح طلبان است.
آقای «احمدزاده» استاندار فارس که اکنون رییس میراث فرهنگی شده است جملاتی دارند که غیر از جملات آقای خاتمی چیز دیگری از آن برداشت نمیشود. فکر، یک فکر است. این که مقام معظم رهبری میفرمایند اصلی و فرعی، همین است. آدرس را غلط ندهیم، دشمن ما اصلاحات است ما دشمن مشایی هستیم چون تداوم اندیشههای اصلاحات است.
آقای خاتمی در جلسهی سران مجمع روحانیون تأکید میکند ساکت باشید اهداف ما دارد پیش میرود. حجاریان در جدیدترین صحبت خود میگوید: «حاکمیت دوگانه را ما دنبال میکردیم اکنون همین شده، اهداف ما دارد پیش میرود.»
اینکه آقای مشایی ضد ولایت فقیه است مگر آقای خاتمی، موسوی و کروبی نیستند؟ فرق آقای مشایی با اصلاح طلبان چیست؟ دست آنها در دست یکدیگر است.
آقای احمدزاده میگوید: «چه کسی میگوید موسیقی حرام است؟ من در دانشگاه امام صادق(علیهالسلام) درس خواندهام و این چیزها را میفهمم.»
عجب! ما نمیدانستیم فارغ التحصیلان دانشگاه امام صادق(علیهالسلام) مرجع و مجتهد نیز هستند. شما چند واحد فقه خواندهاید؟ که بگویی موسیقی حرام است یا نه؟
یا میگوید: «تا اسم موسیقی که میآید میگویند حرام است. میگویند چون شاه ملعون به تخت جمشید رفته است رفتن به آن جا بد است چون شاه ملعون به تخت جمشید رفته است نباید به آن جا برویم پس چون شاه حرم امام رضا(علیهالسلام) رفته، آن جا هم نباید برویم.» این حرف آشکارا مبارزه با سیرهی مقام معظم رهبری است. چون ایشان و علمای فارس از رفتن به تخت جمشید جلوگیری کردند. به جملاتش دقت کنید، مبارزه با ولایت فقیه بزرگترین آرمان کیست؟ اصلاح طلبان.
آقای احمد زاده در مورد برگزار نشدن جشن نوروز میگوید: «میخواستیم جشن مهمانی نوروز را برگزار کنیم، بیانیه دادند که اسلام در خطر است. مسألهی اصلی بحرین و ایام فاطمیه است. چرا نمیگذارید با حضور مسؤولان چند کشور، جشن نوروزی را برگزار کنیم. بگذارید مردم شاد باشند به شادی بپردازند این قدر به مردم سخت نگیرید.»
به روزنامههای سال 77 اصلاح طلبان نگاه کنید. مینوشتند اکنون جامعهی ما نیاز به قطار شادی دارد. در مورد حجاب اسلامی و فرضیهی امر به معروف ببینید چه میگوید. این یک اندیشهی اصلاح طلبی است، چیز دیگری نیست. وی میگوید: «اگر کسی مانتو کوتاه و شلوار تنگ پوشید نباید سخت گرفت بگذارید مردم آزاد باشند همه چیز را به حساب اسلام نگذارید. اسلام دین آزادی است. وقتی میبینید که دختر و پسر در کنار هم هستند نباید آنها را سین جیم کرد.»
در دورهی دوم آقای احمدی نژاد لوح فشردهی 90 [سیاسی] پخش شد، این لوح فشرده فقط به بیان نقطه ضعفهای آقای احمدی نژاد اختصاص داشت اما یکی از نقاط ضعف احمدینژاد، مشایی است چرا مخالفان احمدینژاد (اصلاح طلبان) یک کلمه در لوح فشردهی 90 سیاسی نامی از مشایی نیاورده بودند؟
در مورد مکتب ایرانی، میگوید: «دولت ما مظلوم است. هرکجا حرفی از ایرانی و ایرانی میزنند مورد هجوم قرار میگیرد. نمایندهای که از اسلام و شرع سخن میگوید به خاطر رأی آوردن است. من چیزی به نام اصلاح طلب، اصولگرا و سوسولگرا را قبول ندارم.»
این اندیشهی اصلاح طلبان است که دارد حاکم میشود منتهی ممکن است رنگ و رو عوض کرده باشد. به تازگی تعدادی از افراد منتسب به جریان انحرافی دستگیر شدهاند، از جملهی آنها «عباس غفاری» و «آقای محققی» هستند.
عباس غفاری که گفته میشود بسیار اهل جنگیری، رمالی و ... است در زمان آقای خاتمی برای وارد شدن در نهاد ریاست جمهوری نیاز به هماهنگی نداشت.
کلیپی درست کردهاند اولش صحبت آقای موسوی است: «این دولت، دولت رمالی است.» (البته جای سؤال از موسوی است که شما از کجا فهمیدید، بهوسیلهی اقای عباس غفاری که دوست شما بود؟) در کلیپ بلافاصله صحبت مقام معظم رهبری را میگذارند که چرا توهین میشود به دولت که این دولت، دولت رمالی است؟ بعد هم بلافاصله صحبت اخیر آقای مصباح را میگذارند که نمیشود با رمالی کار را پیش برد.چه چیزی میخواهد بگویند؟ میخواهند بگویند دیدید پیشبینی موسوی درست بود. دیدید حرف آقای هاشمی درست بود که میگفت این ضد ولایت است؟
در جواب جریان اصلاح طلب باید گفت اصلاً به فرض احمدی نژاد ضدولایت است. البته ما میگوییم صددرصد در جهل مرکب است، گول خورده است. همین الان هم آقای احمدی نژاد بیاید مقابل این سه نفر به موسوی، کروبی و نفر سوم که اسمش را نیارم. قرار بگیرید، ما به او رأی میدهیم. عین جملهی همین نفر سوم است در ایام انتخابات که گفته است کشور به لحاظ اقتصادی در سراشیبی سقوط است. رهبر انقلاب در کردستان تشریف داشتند گفتند: «کسانی که چنین اظهار نظر میکنند در نیّت صدقشان آدم شک دارد.» این جملهی مقام معظم رهبری است.
به چه کسی رأی بدهیم؟ چهقدر آقای احمدی نژاد نسبت به اینها در اوج است؟ اسلام را در جهان مطرح کرد. استکبار ستیزی را مطرح کرد ـ کم کاری نشده است ـ در مورد هدفمندی یارانهها، هاشمی با آن اقتدارش جرأت نزدیک شدن به آن را نداشت.
خاتمی هم که اصلاً حسابش جداست. چه کسی آمد این کار را انجام داد؟ در انرژی هستهای چه کسی این کار را انجام داد اما آقای هاشمی گفت: «ایشان ضد ولایت است.»
من سؤال میکنم شما دلتان برای ولایت سوخته که ایشان ضد ولایت است یا با او مشکل داشتید؟ اگر دلت برای ولایت سوخته بود چرا طرفدار موسوی بودی؟ صریحاً «نتانیاهو» میگوید و اعلام میکند که سران اصلاحات به نمایندگی از ما با جمهوری اسلامی میجنگند. اینها ولایت را قبول دارند؟ اینها قانون را قبول دارند؟
آقایان اصلاح طلب! ایشان به فرض ضدولایت است، تازه شده مثل شما. چیز جدیدی نشده است. شما که باید خوشحال باشید. شما مگر طرفدار ولایت هستید؟ خط یکی است، آدرس غلط ندهیم. اصلاحات قرار است تداوم پیدا کند.
وقتی مقام معظم رهبری میفرمایند این مسأله فرعی است یعنی تداوم آن را جای دیگری ببینید. جریان آقای مشایی خطرناک است ولی تداوم را در جای دیگری جستوجو کنید.
اما رمالی چهقدر نقش دارد؟ کسی بیاید تحلیل کند دولت، دولت رمالی است. رمالی و غیبگویی ممکن است واقعیت داشته باشد. در زمان خاتمی هم همیشه عباس غفاری آنجا بود. این شاید 10 درصد یا 20 درصد خطر کار آقای مشایی است. آقای مشایی دو بخش دیگر هم دارد.
بخش دوم او ارتباطات خارجیش است. بخش مهمتر از همه، شورای عالی ایرانیان خارج از کشور است که پوششی برای این ارتباطات است.
بخش سوم و مهمترین بخش خطر مشایی و تیمش این است که اهل تحلیل خطرناک هستند. با این تحلیلشان به این جا رسیدهاند.
اینها معتقد هستند که مردم جامعه دو دستهاند: قشر محروم جامعه و قشر متوسط جامعه. این دو قشر از نظر جریان انحرافی ویژگیهایی دارند:
1. میگویند قشر محروم بین سی تا چهل میلیون نفر هستند. جوانان محروم سر چهار راه مینشیند معنی آن این است دین و ... کنار بگذاریم. فضا، فضای اباحیگری است. ولایت فقیه چیست؟ به اینها پول هم بدهی جذب میشوند. عاشق رابطه با آمریکا هستند. یک جوان پول هم که نداشته باشد، میرود از کلوپ فیلم تهیه میکند. اگر شب فیلم آمریکایی نبیند، نمیخوابد. اگر اینطور است همین چهار پنج ویژگی را دارند ما باید نسبت به جذب اینها چه کار کنیم؟ رابطه با آمریکا، مبارزه با ولایت فقیه، کوروش، شاهنشاه و آریا مهر چه بدی دارند؟ ملیگرایی چه بدی دارد؟ شما میآیید دین را مطرح میکنید خطبهی 52 فرمایشات حضرت امیر(علیهالسلام) چرا باید منشور بین المللی شود؟ منشور کوروش باید منشور بین المللی شود. ما برای جذب این طبقه باید این کارها را بکنیم.
2. قشر متوسط، شهرنشینانی هستند که 13 میلیون رأی به آقای موسوی دادهاند. اینها را باید چگونه جذب کرد؟ مؤلفههای اینها چیست؟ تقریباً نزدیک به طبقهی قبلی هستند. با هم یک قدر مشترک دارند که با دین کاری ندارند.
هرچند این تحلیل صددرصد اشتباه است و مردم جامعهی ما اینطور نیستند منتهی اینها اهل تحلیل هستند. فکر نکنیم اینها با رمالی کار خود را پیش میبرند. این خیلی ساده انگاری است.
آقای مصباح که به رمالی اشاره دارند، به بخشی از همان 10، 20 درصد اشاره میکنند، رمال و غیبگو یادتان باشد به قول غربیها «پراگماتیس» نیست، اهل عمل نیست. آقای احمدی نژاد از 24 ساعت، 18 ساعت را به قول ما مثل بلدوزر دارد کار میکند. آدم غیبگو که اهل کار نیست. اینها اهل تحلیل نیز هستند و تحلیل دارند و کارهایشان را در این قاعدهها ببینید.
نتیجه: نخست، این جریان کاملاً منحرف است. دوم، این جریان تداوم اصلاحات است.
در قانون اساسی فتنهی 88 با عنوان «قانون اساسی نوین ایران» هرجا نامی از اسلام بود، برداشتند. اکنون سال 1390 هجری شمسی و 1432 قمری است. سال قمری را هم از قانون اساسی خودشان برداشتهاند. این قانون اساسی را چه کسی نوشته است؟ آقای اردشیر امیر ارجمند که در حال حاضر رابط آقای مشایی است و با مشایی در ارتباط است.
اکنون واضح شده آقای مشایی دروغگو است. 11 روز حکم صریح مقام معظم رهبری را زمین زدند. اینها طرفدار ولایت هستند، کدام ولایت؟ ما از ساختار دولت به جد دفاع میکنیم. به جدّ هم مشایی را میکوبیم و به خاطر انحرافات فکری، رد میکنیم. مشایی را تدوام اصلاحات میبینیم، فتنهی 90، تداوم فتنهی 88 است .
اکنون جای سؤال است که چرا مقام معظم رهبری از آقای احمدی نژاد- اگر فکرش به واقع این است – دفاع کرد؟
مقام معظم رهبری از ملاکها و از اصول دفاع کرد. در سفر به کردستان از ساده زیستی، پرکاری، اندیشهی اسلامی، استکبار ستیزی سخن گفتند زیرا فرد دیگری نبود و این ملاکها رفت در سبد آقای احمدی نژاد. مقام معظم رهبری از اصول دفاع کرد. حتی کروبی میگفت مقام معظم رهبری که این معیارها را میگوید نظرش به بنده است.
خود احمدی نژاد میگوید من دورهی دوم رفتم پیش مقام معظم رهبری، گفتم این قدر از من دفاع نکنید، اینها حمله میکنند. ایشان فرمودند: «من از تو دفاع نمیکنم، من یک سری اصولی را دارم مطرح میکنم» این اصول در سبد آقای احمدی نژاد قرار دارد. این نکته را میگویم تا نگویند آقای هاشمی آن موقع فهمیده بود ولی مقام معظم رهبری الان، نه ایشان میدانند.
باید زمان و میزان خطر را درک کرد. اکنون عدهای به سمت بحث استیضاح آقای رییس جمهوررفتهاند، اما اکنون چرا؟ چهقدر سادگی است کسی که برود به سمت استیضاح، خاتمی 8 سال با آن فساد، با آن خرابی کسی به سراغ استیضاح او نرفت. احمدی نژاد در یک مورد نشان داد ولایتپذیر نیست، ما هم قبول داریم. اصلاح طلبان که 8 سال ضد ولایت بودهاند کدامشان طرفدار ولایت بودند؟ کدامشان حرف ولی فقیه را گوش میدادند اگر ما آقای احمدی نژاد را مثلاً استیضاح بکنیم ثمرهاش چیست؟ ثمرهاش این است مردم منطقه که اکنون در خیزش اسلامی بلند شدهاند از خیزش مردم ایران الگو گرفتهاند و احمدینژاد در میان مردم منطقه به عنوان یک فرد شجاع، استکبار ستیز و آمریکا ستیز مطرح است اگر احمدی نژاد را کنار نهادیم، آمریکا چه میگوید؟ مردم منطقه چه میگویند؟ میگویند ما چرا مبارزه میکنیم. شاه ما و رییس ما طرفدار آمریکا است. احمدی نژاد استکبارستیز را جمهوری اسلامی خودش ساقطش کرد. آن وقت چه چیزی برای مردم منطقه میماند؟(*)
*دکتر سید محمود نبویان
در حالی که اصلاحطلبان مسرور از اتفاقات اخیر کشور، میگویند ما خطر جریان انحرافی را که اکنون دغدغهی اصولگرایان شده، در انتخابات دهم و شاید زودتر از آن دریافته بودیم، برخی از تحلیلگران روی اشتراکاتی بین این دوجریان دست میگذارند که خبر از سرّ درون دیگری میدهد...