به گزارش مشرق به نقل از فارس، روزنامه "لسآنجلستايمز " در گزارشي تحت عنوان "آيا آمريكا نيز بايد براي شورشهايي با الگوي اروپايي آماده شود؟ " نتايج جلسه اخير اتاق فكر اين روزنامه را درباره احتمال گسترش اعتراضات در اروپا به كشور آمريكا منتشر كرد.
"جيمز اندروز" از تحليلگران اتاق فكر لسآنجلس تايمز در اين نشست تأكيد كرد: شهرهاي آمريكا به زودي شاهد اعتراضات و شورشهايي خواهند بود، درست همانند آنچه هماكنون در اروپا شاهد آن هستيم.
وي افزود: خشونت در خيابانهاي اروپا قبل از پايان تابستان به شهرهاي آمريكا گسترش خواهد يافت. هيچ يك از اين وقاع اتفاقي نيست. بايد بيدار شد.
اين تحليلگر روزنامه لسآنجلس تايمز ادامه داد: سختترين كاري كه بايد انجام داد اين است كه تلاش كنيم تا تا آمريكا را اساسا تغيير دهيم.
*آمريكا به جاي درس گرفتن، از اروپا دنبالهروي ميكند
يكي ديگر از تحليلگران اين نشريه آمريكايي در ادامه اين نشست اين موضوع را مطرح كرد كه "چرا اوباما ميخواهد الگوي اروپا را در پيش بگيرد؟ " و در ادامه گفت: حتي با وجود اينكه ناتو ضعيف است و تداركات نظامي آن به دليل جنگ عليه ليبي رو به اتمام است، منطقه يورو در حال فروپاشي است. در چنين شرايطي چرا بايد كسي [چون اوباما] بخواهد از الگوي اروپايي پيروي كند.
"بيل هاروي " يكي ديگر از تحليلگران لسآنجلس تايمز در اين رابطه گفت: در حقيقت اروپا هماكنون الگوي آمريكا را در پيش گرفته است...حال چرا در حالي كه اروپا سعي دارد از الگوي آمريكايي در مهار بحران مالي و مديريت اقتصادي استفاده كند، آمريكا بايد تلاش كند تا دنباله روي اروپا باشد.
وي ادامه داد: مشكل در اروپا اين است كه از طريق انتقال مالياتها و سرمايههاي بدست آمده از قشر متوسط و فقير جامعه به افراد ثروتمند، تلاش ميكنند تا اروپا را آمريكايي كنند. همين موضوع است كه مردم اين كشورها را به خشم آورده است...ثروتمندها كه اوقات خوبي را سپري ميكنند و فشار بدهيها را تحمل نميكنند. آمريكا نبايد سعي در دنباله روي از اروپا داشته باشد.
*ناتواني مقامات اروپا در كنترل بحران مالي و اعتراضات گسترده مردمي
كشورهاي اروپايي طي ماههاي گذشته يكي پس از ديگري به صحنه اعتراضات گسترده مردمي بدل شدهاند. مقامات كشورهاي اروپايي ديگر توان كنترل اوضاع اقتصادي كشورهايشان را بدنبال بحران مالي و اقتصادي چند سال پيش كه همچنان ادامه دارد و پيش بيني ميشود غرب را وارد ركود اقتصادي بزرگتري كند، از دست دادهاند.
همين عدم توانايي در كنترل بحران مالي، كشورهاي اروپايي را به صحنه اعتراضات گسترده مردمي در جاي جاي اين قاره تبديل كرده است. مردم اروپا ديگر توان سياستهاي سختگيرانه اقتصادي دولتهايشان را ندارند در حالي كه تمام فشار اين سياستها تنها بر قشر متوسط و فقير اين جوامع تحميل ميشود.
در اين ميان، آمريكا نيز كه سعي دارد تا از هر شيوهاي براي رهايي يافتن از اين بحران مالي بهره گيرد، به نظر ميرسد كه ديگر شيوهاي نمانده كه كاربرد آن را نيازموده باشد و عدم كارآيي آن را در بهبود اوضاع مالي و اقتصادي شاهد نبوده باشد. به نظر ميرسد كه ناتواني مقامات آمريكايي نيز در كنترل اوضاع اقتصادي اين كشور به زودي خشم مردم آمريكا را نيز به جوش آورد و شهرهاي اين كشور را نيز به صحنه اعتراضات مردمي بدل كند.