به گزارش مشرق به نقل از فارس، حجتالاسلام و المسلمين مرتضي آقاتهراني استاد اخلاق دولت در گفتوگويي خودماني درباره ابعاد زندگي و فعاليتهاي علمي خود، خاطراتي از آيت الله بهجت، مصداق سازي براي نشانههاي ظهور و ... به سئوالات راديو گفتگو پاسخ داده كه در ذيل مشروح آن از نظرتان ميگذرد؛
سئوال: براي آشنايي بيشتر بفرماييد حضرتعالي متولد چه سالي هستيد؟
آقاتهراني: ۱۳۳۶ ( ماه صفر) در اصفهان در محله تل واژگان به دنيا آمدم.
سئوال: شغل ابوي شما چي بود؟
آقاتهراني: سنگ تراش بودند. پدرم اول دواتگر بودند يعني در بازار سماور درست ميكردند و بعد كه دستگاه چرخ آمد به شغل سنگتراشي روي آورند، بعد چون احساس ميكنند سنگتراشي به دليل تكنولوژي درحال از بين رفتن است به شغل پيمانكاري سنگكاري روي ميآورند و در نهايت به سنگبري اشتغال ميورزند.
سئوال: به خاطر شغلشون نام دواتگر را برخود گذاشتند؟
آقاتهراني: بله، به اين نام معروف بودند.
سئوال: چند خواهر و برادر هستيد؟
آقاتهراني: يك برادر بعد از خودم داشتم كه شهيد شد و اسمش مصطفي بود كه از نظر سني كوچكتر از من بود، اما خوشا به حالش، بعد از او سه برادر ديگر و سه خواهر دارم.
سئوال: در چه سالي به دبستان رفتيد؟
آقا تهراني: بنده قبل از سن مدرسه به صورت مستمع آزاد در كلاس شركت ميكردم و از سن پنج سالگي به مكتب قرآن در اصفهان رفتم كه خانم پيرزن خوبي بود (خدا رحمتش كند) كه خوب درس ميداد و من نماز را نزد ايشان بلد شدم.
سئوال: چون پدرتان خيلي مذهبي بودند به اين مدرسه رفتيد؟
آقاتهراني: در آن زمان دو نوع مدرسه بود يكي مدارس ملي و ديگر مدارس اسلامي كه آقا شيخ عباس اسلامي آنها را تأسيس كرده بود و پدرم من را به اين مدرسه اسلامي فرستادند كه براي من بسيار مفيد بود. سبك مدارس اسلامي را آموزش و پرورش وقت هم قبول كرده بود.
سئوال: آيا نوع نگاه به اين مدارس به لحاظ تفكرات با مدارس ملي متفاوت بود؟
آقاتهراني: در مدارس اسلامي صبحها در صف دعاهاي مذهبي خوانده ميشد درحاليكه در مدارس ملي بيشتر سرودهاي با محور ايرانيت خوانده ميشد و برنامه قرآن و نماز جماعت در مدارس اسلامي گرمتر بود.
سئوال: اگر پدر شما گرايشات مذهبي نداشت باز به مدارس اسلامي ميرفتيد؟
آقاتهراني: قاعدتا نه.
سئوال: تحصيلات متوسطه را چگونه گذرانديد؟
آقاتهراني: در دبيرستان نشاط كه درحال حاضر با اسم شهيد رجايي نامگذاري شده گذراندم. همزمان با دوره دبيرستان دروس مذهبي را هم ميخواندم.
سئوال: شما چگونه با دروس مذهبي ارتباط برقرار كرديد؟
آقاتهراني: بنده سال دهم دبيرستان بودم كه علاقمند شدم به درسهاي طلبگي و خدمت يكي از آقايون علما كه از بزرگان اصفهان بودند كه آيتالله جنتي هم در مورد ايشان ميفرمودند ايشان مرا طلبه كردند، به نام آيتالله حاج شيخ حسين فاضل كوهاني رفتم. ايشان به من گفتند كه به دبيرستان ميرويد اشكالي ندارد، اما من هم يك چيزهايي بلدم كه يادت ميدهم و من هم علاقمند شدم و آرام آرام چيزهايي يادگرفتم.
سئوال: يعني در شكلگيري تفكرات مذهبي شما آيتالله فاضل نقش داشتند؟
آقاتهراني: قطعا، چون در ادامه، بنده به ايشان خيلي علاقه پيدا كردم. چون پيرمردي بود حدود هفتاد ساله كه در مسجد بچهها را خوب تحويل ميگرفتند و برخورد خوبي با آنها داشتند و بچهها را عصرها جمع ميكردند و براي آنها صحبت ميكردند. محله، خيلي محله مذهبي نبود اما با آمدن ايشان تقريبا تحول جدي در محله صورت گرفت. يادم ميآيد زماني كه مرحوم آيتالله فاضل از دنيا رفتند، من شمردم، دوازده تا طلبه با سواد از محله خارچ شدند.
سئوال: شما كي به قم آمديد؟
آقاتهراني: قكر ميكنم چهار سال قبل از انقلاب بود. بنده وقتي علاقه خودم را به طلبگي نشان دادم. آيتالله فاضل به پدرم سفارش كرده بودند كه مرا براي تحصيل مذهبي به قم بفرستند. پدرم علاقه زيادي به من داشت و من هم بسيار به او احترام ميگذاشتم. و در كار دوم خودم استاد بودم. براي همين براي اينكه بخواهند بنده را براي ادامه تحصيل آزاد كنند، گذشت ويژهاي از خود نشان دادند.
سئوال: قم به كدام مدرسه رفتيد؟
آقا تهراني: با مشورت آيتالله فاضل به بهترين مدرسه قم يعني مدرسه حقاني رفتم. آن موقع مدرسه حقاني زيرنظر مرحوم آيتالله شهيد بهشتي و آيتالله شهيد فردوسي و آيتالله جنتي و آيتالله مصباح اداره ميشد.
سئوال: هنوز هم معتقدي كه مدرسه حقاني بهترين مدرسه است؟
آقاتهراني: بله، در دوره چهار ساله تحصيلم در آنجا برخي اختلافنظرهاي فكري بين طلبهها به وجود آمدند و مسئولين مدرسه ترجيح دادند بنده را از مدرسه بيرون كنند.
سئوال: موارد اختلاف چه بود؟
آقاتهراني: بحثهاي روشنفكري قبل از انقلاب رايج بود كه من انتقادهايي داشتم و اين بحثها كه بيشتر از افكار روشنفكرانه آقاي شريعتي ناشي ميشد كه موجب اختلافنظر بين بچههاي مدرسه شده بود و مخالف، موافقان خودش را داشت. مدير مدرسه قصد اداره مدرسه را داشت وي معقتد بود آنجا جاي اينگونه بحثها نيست.
سئوال: شما چه واكنشي نسبت به نظريه شريعتي داشتيد؟
آقاتهراني: بنده فكر ميكردم كه آثار شريعتي انقلابي است ولي در مباني فكري مشكل دارد، بويژه در بحث اسلامشناسي كه مطرح ميكنند، بحث توحيد و نبوت و معاد بحثهايي نبود كه ايشان اهليت ورود به آنها را داشته باشد.
سئوال: تحصيلات مقدماتي خود را در نزد كدام استاد فرا گرفتيد؟
آقاتهراني: علماي زيادي را بنده شاگردي كردهام. در مقدمات آيتالله حائري شيرازي، آيتالله جنتي، شهيد قدوسي و اصول فقه را هم نزد آيتالله جنتي فرا گرفتم.
سئوال: در چه سالي مقدمات را به پايان رسانديد؟
آقاتهراني: دقيقا يادم نيست ولي در رزومه من هست اما تقريبا حدود چند سالي شد.
سئوال: سطح را كجا خوانديد؟
آقاتهراني: يك مقداري از آن را مدرسه حقاني و مابقي را به شكل آزاد در حوزه دنبال كردم.
سئوال: درجه تحصيلي شما از نظر حوزوي چيست؟
آقاتهراني: اجتهاد است. در حوزه فقهي صاحب نظر هستم.
سئوال: آيا در كل مباحث فقه و اصول صاحب نظريد؟
آقاتهراني: وقتي در فقه و اصول صاحب نظر بشويم لازم نيست در تمام شاخههاي آن به اجتهاد برسيم. بلكه اين قدرت هست كه هر بحثي را وارد شويم آن را حل كنيم و از آن خارج شويم. همين كه انسان به اصطلاح ما طلبهها به وسع فكري ميرسد يعني صاحبنظر ميشود ميتواند كه بحث را به سرانجام برساند و ميتواند مسائل را مورد جرح و تعديل قرار دهد. من قبل از نمايندگي در قم درسهايي داشتم كه در حوزه فقهي بوده است.
سئوال: از همنشيني و شاگردي در محضر آيتالله جنتي خاطرهاي داريد؟
آقاتهراني: يك ويژگي ممتاز در حوزه علميه هست كه در دانشگاه نيست. در حوزه اساتيد با شاگردان خود نشست دارند. تنها به گفتن درس اكتفا نميشود. بلكه ما اگر در مواردي نياز به مشورت در مسائل زندگي داشتيم با اساتيد مطرح ميكرديم. مثلا من اگر موردي را خدمت آيتالله جنتي ميبردم ايشان وقت ميدانند و با دقت مطلب من را گوش و سعي ميكردند كه كمك مشورتي بدهند. يا ما ميرفتيم دفتر ايشان يا آقا ميآمدند در حجرهها و بعد شروع ميكرد از مشكلات پرسيدن.
سئوال: تفكرات شما به آيتالله جنتي كاملا نزديك است؟
آقاتهراني: اساتيد اصولا روي شاگردها تأثير مستقيم دارند.
سئوال: آيا آيتالله جنتي از شما در مسائل سياسي بهره ميگيرند؟
آقاتهراني: نه من در حدي نيستم كه ايشان استفاده كنند.
سئوال: شما چه سالي ازدواج كرديد؟
آقاتهراني: حدود ۱۹ و ۲۰ سالگي ازدواج كردم. ما براي ازدواج به مشهد مقدس مشرف شديم و از امام رضا (ع) خواستم كه از خدا بخواهد همسري خوب سر راهم قرار دهد و جالب اينكه پدر همسر بنده نيز همزمان با من از امام رضا (ع) همين مطلب را خواسته بودند. يكي از بزرگان به نام آقاشيخ مهدي نجفي در حرم امام هشتم دفن هستند كه من خيلي ايشان را دوست ميداشتم و من اولين بار با پدر خانم خودم سر قبر ايشان آشنا شدم و همان شد مقدمه ازدواجمان.
سئوال: قبل از انقلاب چه فعاليتهاي سياسي داشتيد؟
آقاتهراني: در جلسات قرآن گاهي آرام آرام مباحث سياسي هم مطرح ميشد در آن زمان قم محل التهاب مسائل سياسي بود كه ما گاهي در بعضي اجتماعات حضور داشتيم.
سئوال: آيا با احزابي هم عليه رژيم شاه فعاليت داشتيد؟
آقاتهراني: نه، با بچهها به لحاظ تفكر مخالفتهايي با رژيم شاه ميكردند بويژه در ۱۵ خرداد هر سال و معمولا بچه مدرسهايها گاهي به مدرسه فيضيه ميرفتند و عليه شاه شعارهايي ميدادند.
سئوال: در زمان پيروزي انقلاب كجا بوديد؟
آقاتهراني: ايران بودم و بيشتر قم و اصفهان بودم.
سئوال: دروس خارج را كجا فرا گرفتيد؟
آقاتهراني: عمده فقه و اصول را خدمت آيتالله مظاهري فرا گرفتم و بعد هم چند سالي خدمت آيتالله بهجت فقه و اصول را ادامه دادم.
سئوال: از آيتالله بهجت چه خاطرهاي داريد؟
آقاتهراني: آيتالله بهجت گفتني نيست بلكه ديدني است.
سئوال: درست است كه ميگويند آيتالله بهجت چشم بصيرت داشته؟
آقاتهراني: اين چيزها براي آيتالله بهجت كمترين چيز است.
سئوال: چرا چهره آيتالله بهجت را زياد تبليغ نميكنند؟
آقاتهراني: حتي فقه و اصول ايشان هم همينطور مهجور ماند. ايشان فوقالعاده انسان وارستهاي بود. يكي از عادات ايشان اين بود كه قبل و بعد از درس به مباحث خاصي ميپرداختند، مباحث اخلاقي، تربيتي و عرفاني و اگر هم كسي ميخواست به اين مباحث برسد بايد زودتر ميرفت. وقتي كه درس تمام ميشد آنهايي كه اهل اخلاق و عرفان بودند مينشستند. در يكي از جلسات به بحثي وارد شدند. آن بزرگوار قبل از اينكه از دنيا بروند در لبنان خدمت آقا رسيدند كه حضرت فرمودند شما يك هفته بيشتر در دنيا نميمانيد. آيتالله بهجت گلايه ميكنند كه قرار بود ما در زمان ظهور شما باشيم و آن حضرت ميفرمايند كه در زمان ظهور شما رجعت خواهيد كرد.
سئوال: شما فلسفه را كجا آموختيد؟
آقاتهراني: در قم خدمت آيات عظام فياضي و مصباح فرا گرفتم.
سئوال: پس رابطه شما با آيتالله مصباح بايد خيلي نزديك باشد؟
آ
قاتهراني: بله خيلي به ايشان علاقه داشتم.
سئوال: شما مكاتب روانشناسي را نزد كدام اساتيد آموختيد؟
آقاتهراني: دكتر كارداران (خدا رحمتش كند) دكتر برادران كه در مشهد هستند و ما براي اينكه بتوانيم فوق ليسانس بگيريم بايد بعضي واحدهاي مديريت را هم بگذرانيم.
سئوال: پس با اختيار رشته روانشناسي را انتخاب كرديد؟
آقاتهراني: بله، در انتخاب رشته دو پارامتر مؤثر است، علاقه و نياز جامعه، بعضي از علوم خوبند اما كاربردي ندارند و روي دست ما ميماند.
سئوال: براي رشته روانشناسي چرا دانشگاه را انتخاب كرديد؟
آقاتهراني: احساس كردم درسهاي دبيرستان من را ارضا نميكند و به همين ترتيب دانشگاه را هم احساس ميكردم خيلي بيربط با زندگي است به همين دليل احساس ميكردم دارم معطل ميشوم. در دانشگاه بسياري از علوم به روز نبود. درحاليكه درغرب بسيار هماهنگ با علوم پيش ميروند براي همين به قم آمدم و درس طلبگي را ادامه دادم و نصف روز درس حوزه را ميخوانيدم و نصف روز درس دانشگاه بعد متوجه شدم كه روانشناسي غرب ادعا ميكند همه چيز در نزد ماست و من فكر كردم كه ميتوانيم روانشناسي اسلامي داشته باشيم. چراكه اسلام كاملترين دين است و اين بحث اسلامي بودن در همه رشتههاي انساني ديده ميشود و دانشجوي خوب دانشجويي است كه حرف غربيها را به خوبي بفهمد.
سئوال: اين شد كه كشيده شديد به غرب؟
آقاتهراني: مؤسسه امام خميني(ره) به اين نتيجه رسد كه يك عده از طلبهها را به غرب بفرستد تا خوب و بد علم غرب را بررسي كنيم. بعد رفتيم مونترال كانادا و بعد رفت و آمدي شد با پروفسور لندولت كه مستشرق بود و شاگرد پروفسور كورونت كه با آيتالله مصباح گفتوگو كردند و قرار شد كه ما به بهترين دانشگاه كانادا برويم و مدت سه سال با خانواده در آنجا مانديم و فوقليسانسم را گرفتم.
سئوال: در كانادا ملبس به لباس روحانيت بوديد؟
آقاتهراني: نه، در دوره دانشجويي لباس روحانيت نداشتم اما بعد از سه سال قرار شد بروم آمريكا و رفتم نيويورك و قرار شد مؤسسه اسلامي براي تبليغ اسلام در نيويورك افتتاح شود من به شرط اينكه به روند تحصيل لطمه نخورد حاضر شدم كه كار طلبگي هم در كنار تحصيل انجام دهم. در زمان سفارت كمال خرازي بود كه خيلي اصرار كردند به آنجا رفتم و قرار شد به صورت آزاد درسم را هم با دانشگاههاي نيويورك ادامه دهم. من تحقيق كردم كه چه رشتهاي ادامه دهم به عرفان علاقه داشتم اما آمريكا عرفان غني نداشت بعد چون به فلسفه علاقه داشتم اين رشته را انتخاب كردم و دكتري من دو موضوعه شد، يك عرفان كه فوقليسانس آن را داشتم و يك فلسفه و در نيويورك هم دكتري فلسفه عرفان گرفتم.
سئوال: قبل از ورود به سرزمين غرب چه قضاوتي داشتيد؟
آقاتهراني: بين ديدهها و شنيدهها تفاوت زيادي وجود داشت. بعضي عاشق غربند و افراطي از خوبي غرب ميگويند و برخي هم ازغرب متنفرند و بيدليل بد ميگويند، فرق نميكند كه در چه محيطي باشي، غرب يا شرق، كافي است كه خود را رها نكنيد و دنبال حقيقت باشيد.
سئوال: آيا اكنون هم به كانادا ميرويد؟
آقاتهراني: خيلي كم ميروم چون لب مرز خيلي اذيت ميكنند و با وجود اينكه ما همديگر را ميشناختيم و عليرغم اينكه گرين كارت داشتم اما آنها به دليل نزديكي من به دولت مرا مورد بازجويي قرار ميدادند. درحاليكه من ميگفتم: معلم اخلاق دولت دهم هستم و حتي اگر بوش هم از من دعوت كند كه به او درس اخلاق دهم ميروم و امروز مشكل جوانان ما اين است كه از اخلاق چيزي نميدانند و اگر بدانند عمرشان هدر نميرود.
سئوال: چقدر براي سخنراني پول ميگيريد؟
آقاتهراني: من به اين پولها نيازي ندارم من مقداري حقوق حوزوي ميگيرم كه خيلي هم خوشمزه است.
سئوال: در لسآنجلس هم كلاس درس داشتيد؟
آقاتهراني: بله، در آمريكا با هيچ چيز مشكلي ندارم و هركس ميتواند انتخاب خود را داشته باشد براي همين من راحت درس اخلاق ميگذاشتم و با همين لباس طلبگي هم ميرفتم و هيچ مشكلي هم نبود و استقبال هم ميكردند.
سئوال: فضاي مسلمانها در آمريكا و برخورد با آنها چگونه است؟
آقاتهراني: اگر مؤسسه اسلامي داشته باشند خيلي به نفغشان است و حتي ايرانيان يهودي هم ميآمدند و ما گفتوگوهاي بينالاديان راهاندازي كرديم و تشويق ميكرديم كه همه سخنان را بشنوند و بهترين را به كار گيرند.
سئوال: رابطه ايرانيان در آمريكا با شما چگونه بود؟
آقاتهراني: گاهي نشستهايي بود كه ميشد كارهاي مفيدي در آن انجام داد، ايرانيان خوب ارتباط برقرار ميكردند و اعتماد داشتند و علاقهمند بودند، ابتدا من حتي در آمريكا تايپ هم نميتوانستم اما بعد ادعا كردم كه ميتوانم تز دكتري را شش ماهه دفاع كنم.
سئوال: هرگز فكر كرديد كه آنجا بمانيد؟
آقاتهراني: استاد راهنماي من همين درخواست را از من داشت اگر ميماندم حقوقي كه ميگرفتم با حقوقي كه از مؤسسه اسلامي ميگرفتم روي هم يازده هزار دلار ميشد كه چهار برابر رئيسجمهور ميشد. اما از خودم پرسيدم من براي چي آمدم. من آمده بودم چيزهايي يادبگيرم كه به بچههاي خودمان ياد بدهم. اگه دنبال پول بودم كه شغل پدرم را رها نميكردم كه چه بسا الان چهارتا كارخانه سنگبري داشتم. گاهي ارزش معلمي را با حقوقش ميسنجيم اما اگر كسي پول ميخواهد براي چي به دانشگاه ميرود؟
سئوال: تصور شما از ايرانيان مقيم آمريكا چيست؟
آقاتهراني: بسيار خوب هستند يعني همهجا انسانهاي خوب و بعد وجود دارند و بسياري از آنها اين نيت را دارند كه درسشان كه تمام شد به ايران برگردند و خدمت كنند فقط كاش غفلت نكنند.
سئوال: درجه دكتري خود را در چه سالي گرفتيد؟
آقاتهراني: تز دكتري را با دو استاد فلسفه و عرفان و با موضوع فلسفه عرفان در سال ۲۰۰۰ دفاع كردم. مجموعا حدود نه سال و نيم در آمريكا و كانادا بودم.
سئوال: وقتي به ايران آمديد اولين جايي كه رفتيد كجا بود؟
آقاتهراني: قم، قم را خيلي دوست دارم. آنجا كسي هست كه خيلي دوستش دارم و آنجا به مؤسسه امام خميني (ره) رفتم چون قرار داشتيم به اندازه تحصيلم در خارج به اين مؤسسه خدمت كنم.
سئوال: چه شد كه تحصيل خارج فقه را در حوزه شروع كرديد؟
آقاتهراني: چون درس خارج را مسلط بودم به محضر آيتالله مظاهري رسيدم و به ايشان گفتم درسهاي من بيشتر روانشناسي و اخلاق است ايشان گفتند اگر فقه و اصول را رها كنيد فراموش ميكنيد كه بنده گفتم نميرسم و ايشان حكم دادند كه درس خارج فقه را داشته باشيم.
سئوال: ديدگاه آيتالله بهجت درباره كانديداتوري شما چه بود؟
آقاتهراني: من خيلي در فضاي سياسي نبودم اما به اصرار بعضي دوستان به اين مسأله فكر كردم اما به نيتجه نرسيدم بعد به ذهنم رسيد با آيتالله بهجت مشورت كنم و ميدانستم كه ايشان معمولا مرا منع ميكنند ولي وقتي خدمت ايشان رسيدم از طريق عروس بزرگوار، ايشان كه درس فقهي داشتند درخواست خودم را نوشتم و نظر ايشان را خواستم و ايشان در مجموع موافق بودند.
سئوال: چقدر براي تبليغات مجلس پول خرج كرديد؟
آقاتهراني: حتي يك ريال هم خرج نكردم و گفتم مردم اگر مرا بشناسند و بخواهند انتخاب ميكنند و به طور ناخودآگاه مرا در ليست قرار دادند.
سئوال: چطور شد استاد اخلاق دولت دهم شديد؟
آقاتهراني: آقاي احمدينژاد وقتي در دور اول براي رياست جمهوري كانديد شدند من رفسنجان بالاي منبر بودم كه ايشان مرا ديدند و دعوت كردند كه مباحث اخلاق را در دولت داشته باشم.
سئوال: چه مباحثي را درس ميداديد؟
آقاتهراني: يكي ديگاه امام عصر (عج) درباره دولت كريمه و وصاياي امام علي (ع) به امام حسن(ع) و امام حسين (ع) در دوره اول بود و الان هم مكارم اخلاق امام سجاد (ع) با تكيه به دعاي بيستم صحيفه سجاديه است. حضرت سجاد در اين دعا از خدا ميخواهند كه ايشان را جزء ظالمين قرار ندهد و هدايتش كند و من اين موضوع را براي هيئت دولت تشريح ميكنم هدايت در قرآن تحت عنوان نور آمده كه واحد است و گمراهي تحت عنوان ظلمات است به معني اينكه راههاي گمراهي بسيارند.
سئوال: شما كه اينقدر به دولت نزديك هستيد مسائل ديگري هم به دولت ميگوييد؟
آقاتهراني: خيلي از بحث تخطي نميكنم. اما گفتوگوهاي خصوصي با وزرا و رئيسجمهور داريم.
سئوال: نظر شما درباره ظهور و مسائل ماورائي چيست؟
آقاتهراني: اينها مسائلي نيست كه بشود درباره آنها ادعا كرد. كسي كه چيزي ميداند ادعايي نميكند.
سئوال: تطبيق برخي چهرههاي امروز با آدمهايي مانند شعيب بن صالح كه از ياوران حضرت مهدي (عج) است ميتواند صادق باشد؟
آقاتهراني: اينگونه نيست كه بتوان به اين صراحت به نشانههاي ظهور اشاره كرد، من خيلي اين كار را نپسنديدم.
سئوال: با توجه به انيكه عضو هيئت امناي عرفان دانشكده قم هستيد در اين باره توضيح دهيد؟
آقاتهراني: بناست كه در اين دانشكده مفاهيم درست عرفان غرب به كار گرفته شود، در نشست و برخاست با جوانها متوجه اشكالي شدم تحت عنوان اهمال كاري كه تصميم گرفتم در كتابي به اين موضوع بپردازم كه مورد استقبال قرار گرفت و به عنوان كتاب سال انتخاب شد. "ياران شيداي حسين (ع) " با هدف معرفي ياران امام حسين (ع)، "اهمال كاري و راههاي درمان "، "حديث دل سپردن "، "طريق وصال "، "اين است بهشت "، "سوداي روي دوست "، "دولت كريمه "، "با عرشيان " مجموعه كتابهايي است كه بنده به رشته تحرير درآوردهام كه عمدتا عرفاني و اخلاقي هستند.
سئوال: آيا بازهم كانديد مجلس ميشويد؟
آقاتهراني: بنده دوست داشتم هميشه معلم باشم، چراكه هميشه براي معلمي ارزش قائل هستم، اما هرجا كه احساس وظيفه كنم گام برميدارم.
حجتالاسلام آقاتهراني ميگويد: "حتي اگر بوش هم از من دعوت كند كه به او درس اخلاق دهم ميروم؛ امروز مشكل جوانان ما اين است كه از اخلاق چيزي نميدانند و اگر بدانند عمرشان هدر نميرود. "