به گزارش وبلاگستان مشرق، علی کمیلی در وبلاگ "آرمانخواهی" نوشت: ايران از ديرباز كشور همايشها بوده! به چه دليل نميدانم! اما هميشه وقتي موضوع جديدي مطرح ميشود اولين چيزي كه به ذهن ما ميرسد برگزاري همايش بينالمللي آن موضوع با حضور فعالان آن عرصه از سراسر جهان است! از تقريب و ضدتروريزم تا گاوداري صنعتي و مصالح ساختماني جديد!
البته اين همايشها در صورت فايده و هزينه و دلسوزي براي بودجه كلاني كه ميبرد ميتواند فرصت باشد و ميتواند ديد خيليها را به ايران و ايراني تغيير دهد و ديد ايرانيها را نيز در قبال بسياري از موضوعات جهت بدهد. بگذريم كه ساز و كار همايشهاي ايراني، پرداخت همه هزينههاي رفت و آمد و اسكان و هداياي مهمانان است و ساز و كار همايش هاي مشابه در كشورهاي ديگر به نحوي ديگر...! حقوق بشر هم جديداً مورد توجه قرار گرفته است و بعيد نيست كه به زودي همايشي بينالمللي با اين موضوع برگزار شود!
اما در اين همايش ها كه همراه با دعوت دهها مهمان خارجي – كه بسياري شان سرشان به تنشان مي ارزد- است، با وجود هزينههاي ميلياردي،فايده كمي خوابيده است چرا كه استفاده كافي از آنها برده نميشود و معمولا فقط در چند كميسيون و سخنراني شركت ميكنند و دوستانشان از كشورهاي ديگر را ميبينند و ميروند! حال آنكه خيلي كارها ميشود كرد.
به ذكر چند نمونه موردي اخير اشاره ميكنم: در همايش ضدتروريزم امسال، يكي از زندانيان گوانتانامو به نام «معظم بيگ» حضور يافته بود. آيا از چنين چهرهاي نميشد در جهت افشاي چهره آمريكا براي دانشآموزان يا دانشجويان ايراني بهره برد؟! آيا آن روحاني كويتي مقيم انگليس را نميشد در قم مورد استفاده قرار داد؟ آيا نميشود بجاي خبرنگاران آماتور و خسته، تيمهاي خبري توجيه و زبده را براي اين همايشها گمارد تا از ابعاد مختلف اين افراد استفاده كنند؟!
چندي پيش نيز چندين شاعر و هنرمند مصري و بعد از آنها چندين عالم الازهر و... به ايران آمدند! شاعران را به قم آوردند كه البته كار خوبي بود ولي شايسته بود كه به حوزه هنري نيز ببرند! ولي علما را به قم نياوردند! در حالي كه مشكل وحدت بايد در قم حل شود نه در وزارت خارجه و دفتر رياست جمهوري و مشكل وحدت هم جز با نشستن و برخاستن و گفتن و شنيدن رفع نميشود!
چرا آقايان نميخواهند بفهمند كه برگزاري دهها نشست تقريب به اندازه چند بار چايي خوردن علماي شيعه و سني با هم فايده نداشته است؟!
مجدي حسين، رئيس حزب اسلامي كار مصر هم كه دعوت شد- با وجود جذابيتهاي متعددي كه به خاطر سوابق و سوادش ميتوانست براي دانشجويان و طلاب داشته باشد- همين روند تكرار گرديد و فقط به چند ديدار رسمي براي ايشان اكتفا شد! البته شايد يكي از دلايل جدي عدم ارتباط بدنهاي و مردمي با اين مدعوين، همين كمبود وجود تشكلهاي مردمي فعال در اين عرصه باشد و كوتاهي مسؤولان در توجه به اندك تشكلهاي موجود!
از سوي ديگر، جالب اينجاست كه وزارت امور خارجه فرانسه، شش تن از جوانان اصلي انقلاب 25 يناير مصر را دعوت ميكند و فهمي هويدي درباره آن دعوت، يادداشت تذكرآميز مينويسد ولي ما از انقلاباتي كه ميدانيم «جوانان» محور آنان بودهاند غافلايم! شايد به همان دليل كه جوانان كشور خودمان را هم جدي نميگيريم!! شايد ... !