کد خبر 491836
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۴ - ۰۸:۲۳

شعری از «علی معلم» در موضوع عزاداری برای سیدالشهدا (ع)

گروه دین مشرق، شعری از «علی معلم دامغانی» در موضوع عزاداری برای حضرت سیدالشهدا علیه السلام که آن را در زیر می خوانیم:

کربلايي است هر کجاي زمين

از تو فرياد اي خداي زمين

چشمه و چشم و شبنم و باران

گريه کرديم ما براي زمين

خاک مي ريخت باد بر سر خود

مي دويد آب پا به پاي زمين

سينه مي زد به دست غم دريا

خسته مي سوخت تب به جاي زمين

با شباهنگ غصه شب هنگام

قصه مي گفت از صفاي زمين

بلبل بينواي عاشق گل

نغمه مي خواند در وفاي زمين

آسمان کريم بخشنده

حرف ها داشت در عطاي زمين

رعد مي گفت لذتي دارد

واي توفان و هاي هاي زمين

طاب عليک علي الصبوح سحر

شام شد طال علي البلاي زمين

آتش انگيخت برق و باديه سوخت

سبز پوشيد بيشه هاي زمين

ماه و مهري برون شدند از ابر

خانه عشق شد سراي زمين

مهر مي گفت من فداي فضا

ماه مي گفت تن فداي زمين

من و تن ناگهان شدند عشقه

بل عجب رست گندناي زمين

در شَمَر ريخت بوي سير و پياز

دردسر گشت کوچه هاي زمين

من به تن زد سري ز تن افتاد

غرق خون گشت روستاي زمين

سال خونين که قريه ابري شد

پدرم بود کدخداي زمين

سال نفرين مادرم تا حشر

گشته چون سايه در قفاي زمين

پدرم مُرد و مادرم دق کرد

پسري گشت پيشواي زمين

خاک کرد آن دو کشته غم را

در زمين رسم شد عزاي زمين

پسر پير رفته شاعر بود

شعرها گفت در رثاي زمين

آسمان سوگوار شد چون خواند

تنگدل گفت مرحباي زمين

با سلامش فرشته باران شد

آسمان صيحه زد صلاي زمين

صبحدم آسمانيان بودند

مير مهماني سراي زمين

چشم در راه آفتاب کمال

سيد قوم مصطفاي زمين

آدم روح نوح ابراهيم

اسحق و اسم ايلياي زمين

انبيا جملگي شده يک تن

گشته مرآت اولياي زمين

هور و دريا و ماه و بيشه و باغ

از علي تا علي رضاي زمين

وز علي تا محمد اند از پي

بهر پيکار با شقاي زمين

تا بر آرند شرک را ريشه

کفر را هم زجا به جاي زمين

گرچه باور نمي کني پدرم؟!

گفت هشدار کاسياي زمين

گندم و جو ز هم نمي داند

آرد انگيزد از نواي زمين

گاهي از چوب مي کند ماري

تا بچربد به اژدهاي زمين

چوبها چرب کرده مي بينم

به سزا محض ناسزاي زمين

ابتلاي است کار و بار جهان

تا نباشيد مبتلاي زمين

نينوايي است در زمين هر روز

تا بفهميد نينواي زمين

بس که بيرون شدند و برجا ماند

در زمين بهر خون رجاي زمين

ديده خون گشت و خون نمي خسبد؟

که زمين است خونبهاي زمين

يا حسين علي، فداي سرت

اي سر سربريده هاي زمين

خوار و زار است خصم خاطي تو

که تويي عزت و علاي زمين

خصم خون ريخت خون پاک خدا

اي خدا کيست ناخداي زمين

داو ما را به دستخون انداخت

رخصتي ده به مرتضاي زمين

تا از او رم کنند اين ددگان

گو به پا خيز مقتداي زمين

اي خدا، اي خداي ارض و سما

بشنو بانگ نينواي زمين

همه روزهاست عاشورا

کربلايي است هر کجاي زمين


منبع: خراسان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس