کد خبر 48683
تاریخ انتشار: ۷ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۰:۰۸

رسول منتجب نيا درباره برخي اظهارات خاتمي و شرط‌گذاري‌هاي وي براي حضور در انتخابات گفت که طرف را به ده راه نمي‌دادند، سراغ کدخدا را گرفت.

به گزارش مشرق، هفته‌نامه دانشجويان در شماره جديد خود(7 خرداد)، مصاحبه‌اي با رسول منتجب‌نيا قائم مقام کروبي در حزب اعتماد ملي منتشر کرده است که بخشي از آن در ذيل مي‌آيد:

مصاحبه با حجت‎الاسلام منتجب‎نيا، در دفتر کارش در دانشگاه شاهد (واقع درجنوبي‎ترين نقطه‎ي تهران صورت گرفت)؛ مصاحبه‎اي که شايد مي‎توانست در دفتر حزب سابقش، در شمال غرب تهران انجام شود، البته اگر سران اصلاحات عاقلانه‎تر رفتار کرده و اين چنين در حرکتي انتحاري، خود را دچار سقوط آزاد نمي‎کردند. مصاحبه نسبتا مفصل ما به واکاوي اين سقوط آزاد مي‎پردازد.

* اگر موافق باشيد بحث را از فعاليت‎‎هاي جريان اصلاحات، براي مجلس آينده شروع کنيم. عده‎اي معتقدند تحرکاتي در جريان اصلاحات صورت گرفته تا هم مسأله ورود به قدرت حل شده و هم پايگاه اعتراضي‎شان حفظ شود. در واقع نوعي تقسيم کار ميان تندرو‎ها، کندرو‎ها و ميانه‎رو‎هاي اين جريان صورت گرفته است؛ نظر شما در اين رابطه چيست؟
- در رابطه با اين مسئله بايد بگويم با توجه به شرايط پيش آمده براي احزاب و گروه‎‎هاي اصلاح‎طلب، و با عنايت به اين‎که بسياري از آن‎‎ها يا توبيخ شده‎اند و يا خودشان کار را تعطيل کرده‎اند؛ آن انسجام و هماهنگي و برنامه‎ريزي گذشته را از دست داده‎اند و نمي‎توانند به يک تصميم مشخصي برسند.
با توجه به شرايطي که وجود دارد، برخلاف اين‎که بيان مي‎شود اصلاح‎طلبان برنامه‎ريزي و تقسيم‎کار کرده‎ و سه طيف تندرو، کندرو و ميانه‎رو را تشکيل داده‎اند؛ بنده به عنوان يک عضو از اين جريان معتقد به اين مسئله نيستم و آن را غير واقعي مي‎دانم. بلکه معتقدم که اصلاح‎طلب‎‎ها در صورتي مي‎توانند انسجام داشته باشند و فعاليت کنند که مسئولين نظام درباره وضعيت آن‎ها تجديد نظر کرده و فضايي را براي حضور مجددشان فراهم سازند. در اين صورت اگر يک تعميمي و يا تجميعي در کار باشد، شايد شرايط براي فعاليت آن‎ها مهيا شود؛ در غير اين صورت آن‎ها نه انگيزه‎اي براي فعاليت دارند و نه اميدي. در شرايط فعلي، نه فقط تند‎رو‎ها، بلکه معتدلين و افرادي کند‎رويي مثل بنده هم، اميدي به حضور ندارند. مگر اين‎که مسئولان به اين نتيجه برسند که آن‎‎ها را به بازي گرفته و از حضورشان استفاده کنند.
البته جلساتي براي هماهنگي اصلاح‎طلبان تشکيل مي‎شود، مثل جلسه شوراي هماهنگي اصلاحات؛ البته اين جلسات تا جايي‎که شرايط اجتماعي مناسب نشود، به يک جمع‎بندي نخواهد رسيد تا بتوانند بر مبناي آن تصميمي بگيرند؛ به‎خصوص اين‎که خيلي از اعضاي چنين جلساتي، از طرف نظام مأموريت ندارند. مثلا اعلام شده حزب مشارکت و سازمان مجاهدين انقلاب منحل هستند، اما آن‎ها نپذيرفته‎اند و در اين جلسات شرکت مي‎کنند. البته مجمع ‎روحانيون و احزاب و گروه‎هاي ديگر نيز در اين جلسات حضور دارند.

* خب چطور با احزاب منحل شده دور يک ميز مي‎نشينيد؟
- حزب اعتماد ملي تا به‎حال در اين جلسات شرکت نکرده است و بعد از اين هم شرکت نخواهد کرد، ولي آن‎ها هم که شرکت مي‎کنند، بعيد است که به يک جمع‎بندي و يا انسجامي برسند. لذا من به شدت اين مسئله‎ را نفي مي‎کنم که اصلاح‎طلبان به يک جمع‎بندي رسيده و برنامه‎اي براي تقسيم کار پيدا کرده‎اند. وجود اختلاف سليقه و موضع‎گيري‎هاي متفاوت، به معناي تقسيم کار يا برنامه‎ريزي نيست. بعضي از دوستان تصور مي‎کنند که همه اين کار‎ها حساب شده و برنامه‎ريزي شده است؛ مثلا عده‎اي نشسته و برنامه‎ريزي کرده‎اند که چه کسي تند برود، چه کسي کند و چه کسي معتدل؛ نه اين‎طور نيست. حکايت آن کسي‎ست که تند مي‎رود و همه به او مي‎گويند که چرا تند مي‎روي؟ اما خودش به ديگران مي‎گويد: "شما چرا کند مي‎رويد؟ وظيفه شماست که تند برويد. "
اگر کسي که تند يا معتدل مي‎رود، کسي نمي‎تواند به او بگويد که چرا معتدل يا تند مي‎روي؟ او چنين پسنديده است. اتفاقا فضاي حاکم بر اصلاحات از قبل نيز همين‎گونه بود که اجازه مي‎دادند که افراد يا احزاب نگاه‎‎هاي متفاوتي داشته باشند.
بنابراين اين مسئله پذيرفته شده است و حتي در دوران هشت ساله دولت اصلاحات هم اين تفاوت‎‎ها وجود داشت، با يک نگاه به مجلس ششم اين مسأله مشخص مي‎شود. بين همان اکثريت اصلاح‎طلبان که در اين مجلس حضور داشتند، تفاوت نظر زيادي وجود داشت که مسأله‎اي حل شده نيز بود. و يا در نمونه‎اي ديگر شوراي هماهنگي اصلاحات در دوران اصلاحات نيز همين‎گونه بود. حتي همان شوراي هماهنگي اصلاحات که مجمع ‎روحانيون هم در آن حضور داشت و از قضا من هم به عنوان مسئول اجرايي مجمع حضور خيلي مؤثري داشتم، همين‎طور بود. مثلا مجمع ‎روحانيون مبارز به عنوان يک عضو صاحب حق رأي، آن دوره هيچ‎گاه در شوراي هماهنگي اصلاحات شرکت نکرد، در حالي که با آن‎ها همفکر و هم جبهه بود، ولي به دليل اختلاف سليقه‎‎ها، شرکت نمي‎کرد.
حتي حزب اعتماد ملي که بعدا به تفصيل براي‎تان خواهم گفت، هيچ‎گاه به‎عنوان عضو شوراي هماهنگي اصلاحات، در اين جلسات شرکت نکرد. حال چه کسي باورش مي‎شد که حزب اعتماد ملي با آن‎‎ها هم فکر نباشد. نه اين‎که با هم تقابل داشتند؛ تفاوت با تقابل فرق مي‎کند. در يک جناح بودند، ولي مي‎گفتند که ما استقلال خود را فداي رفاقت و هماهنگي در اين جبهه نمي‎کنيم.
همان‎طور که گفتم اين فضا بين اصلاح‎طلب‎‎ها حل شده است که يک حزب يا يک فرد يا يک گروهي، مي‎تواند در اين جناح باشد، اما متفاوت فکر کند و حتي موضع اکثريت و جمع را نپذيرد. ما در احزاب اصلاح‎طلب اين‎ را حل شده مي‎دانستيم که در يک حزبي مسئول آن و يا يک تعداد حداکثري، چيزي را قبول داشته باشند که اقليت نپذيرند. حال چگونه اين را مي‎توان با ضوابط جبهه‎اي و حزبي تطبيق داد، خودش يک بحثي‎ست. ممکن است که شما آن را محل اشکال بدانيد و بگوييد که اين چه جبهه‎اي‎ يا چه جناحي‎ست که حاکميت تفکر حزبي در آن نيست و اجازه مي‎دهد هر کسي کار خود را بکند، و يا چه حزبي است که به اعضا اجازه مي‎دهد متفاوت فکر کنند، اما به هر حال اين چيزي است که در جبهه اصلاحات وجود دارد.

* جناب آقاي منتجب‎نيا شوراي نگهبان اعلام کرده فقط کساني مي‎توانند در انتخابات حضور داشته باشند که نسبت به جريان فتنه موضع صريح داشته باشند، در اين باره چه نظري داريد؟ فکر مي‎کنيد با فرض بالا وضعيت اصلاحات در انتخابات چگونه خواهد شد؟
- شما ببينيد که اگر اصلاح‎طلبان در آينده بتوانند سازماندهي و برنامه‎ريزي کرده و به نتيجه برسند (برخلاف شرايط فعلي که چنين چيزي وجود ندارد)، طبيعي است که کساني کانديدا مي‎شوند که از نظر شوراي نگهبان مشکلي نداشته باشند و مورد تأييد قرار بگيرند.
عنوان اصلاح‎طلبي چيزي نيست که اگر کسي به آن منتسب بود، شوراي نگهبان بتواند آن فرد را رد صلاحيت کند. آنان بايد دليل داشته باشند، مبني بر اين که کانديداهاي احتمالي از اين جريان (فتنه) حمايت کرده‎اند يا نه. يا اين وظيفه شوراي نگهبان است و مي‎تواند آن را ملاک قرار داده و ‎روي اين مسأله تمرکز کند، نه ‎روي اصلاح‎طلبي. چون اصلاح‎طلب‎‎ها داراي افراد خط امامي ناب و خالص هم هستند و البته افرادي هم هستند که ممکن است نظرات ديگري داشته باشند (که قبلا توضيح دادم).

* آقاي منتجب‎نيا گفتيد براي انتخابات نهم مجلس از سوي اصلاح‎طلبان کاري نشده، آيا شرايط همين‎طور باقي خواهد ماند و يا بالاخره جريان اصلاح‎طلب وارد فضاي انتخابات خواهد شد؟
- من در جواب شما که فرموديد برنامه‎ريزي و تقسيم کار صورت گرفته، گفتم که اين چنين چيزي به هيچ عنوان صحت ندارد. خيلي‎‎ها نظر مي‎دهند، و يا دور هم جمع مي‎شوند، فکر‎هايي مي‎کنند که البته ما در جريان آن نيستيم، البته شايد بعضي در جريان آن باشند!

* جناب آقاي منتجب‎نيا، چندي پيش آقاي خاتمي در ديدار با فراکسيون اقليت مجلس يک سري شروط گذاشتند، آيا شما اين شروط را قبول داريد؟
- من نظر ايشان را نه رد مي‎کنم و نه از آن دفاع مي‎کنم، اصلا من نمي‎دانم که بر مبناي چه اطلاعاتي ايشان وارد صحنه شدند؛ به هر حال به قول معروف مي‎گويند که يک نفري را در ده راه نمي‎دادند، سراغ خانه کدخدا را مي‎گرفت! هنوز مشخص نيست که آيا اصلاح‎طلبان مي‎توانند وارد صحنه بشوند يا نه، آن وقت ما مي‎آييم شرط و شروط هم مي‎گذاريم! مگر اين‎که مسأله واقعا مستند باشد به يک امر قطعي و يک اطلاعي که ما نداريم! شايد ايشان توافقي با سران نظام کرده باشند.

* جناب منتجب‎نيا وضعيت حزب اعتماد ملي چگونه مي‎شود؟
- حزب اعتماد ملي کاملا خط امامي و در درون نظام بوده و اين حزب پاي‎بند و مُصِر بر مواضع امام و رهبري‎ست و در چارچوب نظام عمل مي‎کند. اساسنامه مرامنامه شوراي مرکزي، مصوبات و... همه در اين چارچوب بوده و هر حرکتي هم که انجام ‎داده، در همين راستا بوده است. حتي من شنيدم که مقامات عاليه و شخص مقام معظم رهبري، نسبت به عملکرد حزب اعتماد ملي ابراز رضايت کرده بودند. در جريان انتخابات، برخلاف آن چه که تصور مي‎شود، علي‎رغم اين‎که دبير اين حزب کانديداي انتخابات بود، حزب اعتماد ملي هيچ‎گونه نقشي نداشت. نه ستاد داشت، نه دخالتي در تصميم‎گيري‎‎ها مي‎کرد. تنها کارش اين بود که ايشان را کانديدا کرده و اين مسأله را اعلام نمود. ستاد انتخاباتي کانديدا هم در جاي ديگري تشکيل شده بود و توسط افراد ديگري هم اداره مي‎شد. اصلا حزب هيچ‎گونه نقشي در اين قضايا نداشت.

* با اين وضع، فلسفه وجودي اين حزب زير سئوال نمي‎رود؟
- خير اصلا، حالا من نمي‎گويم که اين کار خوبي بود، قاعدتا اين کارها بايد زير نظر حزب انجام مي‎شد و خود حزب هم ستاد تشکيل مي‎داد، ولي کانديداي حزب نخواست که حزب دخالتي در ماجرا داشته باشد و گفت من خودم مي‎خواهم ستاد بزنم! بنده هم که قائم‎مقام حزب بودم، هيچ‎گونه نقشي در انتخابات نداشتم.
البته اعضاي حزب هم به شدت نسبت به اين مسأله معترض بودند و مي‎گفتند که آقا يعني چه، ما کانديدا معرفي کرده‎ايم، پس چرا ما را به بازي نگرفته‎اند؟ من هم مي‎گفتم خب کانديدا نمي‎خواهد چنين کاري انجام بدهد! بنابراين در انتخابات دهم رياست جمهوري حزب هيچ‎گونه نقشي نداشت. بعد از انتخابات هم که اصلا جلسه حزبي تشکيل نشد. فقط دو جلسه بود که در يک جلسه‎اش حضور داشتم و يک جلسه را هم قهر کردم و نرفتم و بعد هم حزب تعطيل شد.
در جلسه اول حزب که بعد از انتخابات بود، خبر و گزارش انتخابات را دادند. همان موقع بچه‎‎ها مي‎خواستند اعتراض کنند که چرا که ما را به بازي نگرفتيد؟ اما من گفتم: حالا که آقايان پيروز نشده‎اند، بگذاريد براي يک موقع ديگر و به دلخوري‎‎ها نيفزاييد. جلسه تمام شد و چند ‎روز بعد من احساس کردم که تک‎روي‎هايي در جريان است که با سليقه من جور نيست، سايتي تشکيل شده و قرار بود زير مجموعه حزب باشد، ولي متأسفانه هيچ‎گونه تبعيتي از حزب نداشت و به صورت خودمحوري اداره مي‎شد. من هم اعلام کردم حزبي که قرار است اين‎گونه انجام وظيفه کند، جاي من نيست؛ من که ديگر آن‎جا پا نمي‎گذارم. کمتر از يک يا دو ماه بعد از انتخابات، بنده خداحافظي کردم و ديگر نرفتم. تا آن وقتي که دفتر حزب را پلمب کردند، من در قهر بودم؛ مجموعه حزب هيچ نقشي، نه در زمان انتخابات و نه بعد از انتخابات نداشت.
بعد هم با من مصاحبه کردند و پرسيدند: اين موضع‎گيري‎‎هاي دبيرکل حزب مربوط به چه کسي‎ست؟ من نيز شخصا اعلام کردم که اين مواضع مربوط به خود ايشان است و حزب هيچ‎گونه اطلاع و مسئوليتي نسبت به اين قضيه ندارد. لذا حزب سالم مانده، چراکه در اين قضايا به هيچ عنوان وارد نشده است. حزب اعتماد ملي الان آماده به کار است، بار‎ها وزارت کشور و نهادهاي مرتبط گفته‎اند که حزب اعتماد ملي مي‎تواند کار خود را شروع کند. ما هم با تشکيلات و افراد جديد در حال مطالعه اين مسأله هستيم.

* فرموديد که دفتر حزب پلمب شده بود؟ خوب اگر حضوري در انتخابات نداشتيد پس چرا پلمب شد؟
- اين را بايد از آن‎هايي بپرسيد که دفتر حزب را پلمب کردند. آقاي کروبي سايتي ايجاد کردند و من همان زمان در مصاحبه‎اي گفتم که سايت سحام‎نيوز هيچ ربطي به حزب، بنده و امثال بنده ندارد و زير نظر آقاي گرامي‎مقدم و آقاي کروبي اداره مي‎شود، اتفاقا من هم به‎خاطر همين مسئله از حزب قهر کردم. در واقع به‎خاطر مواضع سحام‎نيوز بود که دفتر حزب را پلمب کردند.

* گفته مي‎شود که آقاي کرباسچي دبيرکل حزب خواهند شد، آيا اين مسأله صحت دارد؟
- نه اين‎طور نيست، ايشان اصلا عضو حزب نيستند.

* شما چطور؟
- گفتم که نظر دوستان اين است. آن‎‎ها در حال مطالعه هستند، من هم در حال همين طور. مطالعه اين‎که اصلا شرايط مناسب هست که حزب فعاليتش را شروع کند و يا نه. ببينيد حتي در 25 بهمن هم با من مصاحبه کردند و پرسيدند: قرار راهپيمايي داريد؟ که من گفتم: نه به هيچ عنوان. راهپيمايي ما‎ روز 22 بهمن است. گفتند سخنگوي حزب اين‎طور گفته(!) و من در جواب گفتم: نه اشتباه کرده و ايشان چنين حقي ندارد.

* پيش‎بيني مي‎شود براي حضور اصلاح‎طلبان در انتخابات، سه حالت. اول اين‎که با بخشي از اصول‎گرايان، به جمع‎بندي برسند. ديگر اين‎که با چهره‎هايي گمنام و مديران مياني که در دولت هستند، وارد انتخابات شوند و حالت سوم اين‎که با يک بدنه‎اي از دولت، موسوم به جريان انحرافي که به‎لحاظ گفتماني قرابتي با بعضي از اصلاح‎طلبان داشته و با کساني مثل آقاي جهان‎گيري در ارتباط هستند، ائتلاف کند؛ آيا شما اين مسأله را تأييد مي‎کنيد؟
- سومي که محال است. اصلا ماهيت اصلاحات، با ماهيت اين جريان انحرافي، 180 درجه تفاوت دارد. دروغ محض است که آقاي مشايي و دار و دسته‎شان با کسي از اصلاح‎طلبان در ارتباط هستند. اصلا اگر اصلاحات وارد اين صحنه شود، بنده جزو مخالفين سرسخت آن خواهم بود.
مورد اول و دوم هم تنها يک گمانه‎زني است و هنوز نه سازماندهي و نه تشکيلات و نه هماهنگي خاصي وجود دارد. يک جلسه‎اي تشکيل شد و شوراي هماهنگي اصلاح‎طلبان مطرح کرد که در انتخابات مجلس شرکت بکنيم يا شرکت نکنيم، و بعد هم به اين رسيدند که الان اصلا شرايط مناسب حضور نيست.

* آيا اين‎که مي‎گوييد هيچ کاري نشده و قصدي نداريم، خود دليلي براي توجيه شکست احتمالي شما نيست؟
- شکست زماني مي‎تواند اتفاق بيفتد که وارد صحنه بشوي، وقتي شما صلاح ندانستيد که وارد صحنه بشويد، اصلا شکست معنايي ندارد. من پيش بيني مي‎کنم اگر فضا به همين شکل کنوني پيش برود اصلا اصلاحات وارد صحنه انتخابات نخواهد شد.

* چه شرايطي باعث ورود اصلاح‎طلبان به انتخابات خواهد شد؟
- بستگي به مسئولان نظام دارد که صلاح بدانند آن‎‎ها را وارد کنند يا نه.

* اگر امکان دارد صريح‌تر بفرماييد؟
- ببينيد صحبت‎هايي با من صورت گرفته و من چيزهايي مي‎دانم که فرا مصاحبه‎اي است و نمي‎توان در اين‎جا بيان کرد. اگر واقعا تصميم بر اين باشد و فضا مناسب شود، مي‎توانند شرکت کنند. اما نه الان، که فضا مناسب نيست و گروه‎‎هاي اصلاح‎طلب هم انسجامي ندارند. اين‎که اصلاح‎طلبان دور هم جمع مي‎شوند، براي خالي نبودن عريضه است. حزب ما که نه جلسه‎اي داشته و نه اصلا حالا تشکيلاتي دارد. البته تشکيلات ثبت شده و بالقوه وجود دارد، ولي کنگره دبير سخنگو و... ندارد.

* آيا از آقاي کروبي خبري داريد؟
- نه، ما هم مثل شما خبر داريم که در خانه است.

* شما مگر قائم مقام ايشان نبوديد؟
- قائم مقام حزب بودم، حزب هم که قبل از انتخابات از دور خارج شده و الان معلم هستم.

* اگر در انتخابات حاضر شديد و با تمام قوا هم شرکت کرديد، اما در نهايت بازنده انتخابات شديد، آيا نتيجه را مي‎پذيريد؟
- اولا که معلوم نيست شرکت بکنيم، ثانيا اگر شرکت کرديم و فضا فضاي رقابتي بود و شکست خورديم، با افتخار مي‎گوييم شکست خورده‎ايم. اما اگر که پيروز شديم و گفتند که شکست خورديد، آن موقع قبول نمي‎کنيم؛ بايد ببينيم که شکست خورديم يا نه! اما اگر واقعا طبق قواعد و قانون شکست خورديم، مي‎پذيريم. انتخابات معني‎اش همين است و قطعا برد و باخت دارد.
اما اگر که مجريان انتخابات همين‎هايي باشند که الان هستند، قطعا شکست مي‎خوريم. اين طيفي که الان دور آقاي احمدي‎نژاد جمع شده‎اند، معلوم است که غير خودشان کسي را راه نمي‎هند. اگر همين طيف برگزار کننده انتخابات باشند، هم اصول‎گرا‎ها شکست مي‎خورند و هم اصلاح‎طلب‎ها؛ و خب گروه انحرافي هم پيروز مي‎شود!

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس