به گزارش مشرق به نقل از رجا دکتر داوري در آغاز نشست اين هفته شهر کتاب براي بررسي کتاب «تاملاتي در باب تاملات دکارت»ضمن بيان اينکه قصد دارد به چند نکته خارج از بحث جلسه اشاره کند، به نکاتي درباره مشکلات جدي جامعه ايران اشاره کرد.
اما از ميان سخنان هفته گذشته دکتر داوري که بصورت بريده بريده و کوتاه روي خروجي سايت شهر کتاب قرار گرفته و مورد سوءاستفاده برخي رسانه ها هم قرار گرفت، اين جمله بسيار مورد توجه واقع شده و برجسته شد:«مي‌گويند گفتي مدرنيته به بن بست رسيده است. اگر گفتم عذرخواهي مي‌کنم. حرف سياست زده‌ام. البته منظور من اين بوده که هر چيزي پاياني دارد نه اينکه اين نظر بشود ابزار سياست و شعار بدهيم. ديگر از شعار دادن پرهيز مي‌کنم.»
بي بي سي فارسي در نوشته اي با عنوان «رضا داوري اردکاني؛ از فيلسوف نظام تا نقد تعابير خود» اين سخنان وي را نقد و بازگشت فيلسوف رسمي جمهوري اسلامي از گذشته اش تعبير کرد و نوشت: «رضا داوري اردکاني، همواره به عنوان منتقد مدرنيته غرب مطرح بوده و منتقدانش او را متهم کرده اند که اعمال خشونت را در دوره اي براي حکومت تئوريزه کرده است.».
اما اين نحوه برخورد سياسي با سخنان داوري، علاوه بر آنکه برمبناي تقطيع سخنانش حاصل شده بود، در نتيجه نگاه سياسي به مباحث فلسفي وي بوجود آمد. نزديکان و شاگردان دکتر داوري مي دانند که وي همواره دغدغه اين را داشته که چرا برخي بجاي آنکه باورهاي فلسفي وي را مورد فهم و نقد قرار دهند، به حواشي سياسي يا الزامات سياسي آن توجه مي کنند و موجبات سواستفاده جناح ها و گروه سياسي را فراهم مي آورند.
خبرنگار بي بي سي فارسي نيز بدون آگاهي از دغدغه هاي شخصي اين استاد نامدار فلسفه، ضمن نقل سخنان دکتر داوري، نتايج سياسي موردنظر خودش را گرفته بود. اما از آغاز روشن بود که با سخناني که متاسفانه بصورتي تقطيع شده روي خروجي پايگاه اطلاع رساني شهر کتاب قرار گرفته، تنها با انگيزه هاي سياسي مي توان اينگونه برخوردي غيرحرفه اي صورت داد.
به هر حال گزافه گويي هاي اين رسانه فارسي زبان، موجب شد تا دکتر داوري در نشست اين هفته بگويد: "زبان من، زبان سوء تفاهم است. بسيار وسواس دارم که از چه کلماتي استفاده کنم. چه در نوشتن و چه در گفتن . من از رسم رائج زبان در گفتارم تبعيت نمي کنم. اين است که گاهي برخي حرف هايم را به دشواري متوجه مي شوند و بايد زياد توضيح بدهم. "
بنابه گزارشي که خبرآنلاين از اين جلسه منتشر کرده، وي در ادامه گفته: در سخناني در جلسه گذشته در پاسخ به پرسشي از پايان مدرنيته گفتم و اينکه مدرنيته رو به پايان است. دوستي گفت شما نوشته ايد يا گفته ايد مدرنيته به بن بست رسيده و من گفتم خير. اگر چنين چيزي گفته ام عذرخواهي مي کنم.»
به اين ترتيب روشن شد که در پاسخ به چه سوالي و با چه قيدي چنين سخني طرح شده بود. دکتر داوري در ادامه مي گويد: «بعد ديدم سايتي خبري از من نقل کرده بود که داوري از گذشته خود عذرخواهي کرد! واقعا نمي دانم چه بگويم. حالا من از بودن خودم عذرخواهي مي کنم. اگر چنين نوشته ام يا چنين گفته ام.» به اين ترتيب دکتر داوري حتي از سوءتفاهم احتمالي ديگران هم عذرخواهي کرد تا هيچ جايي براي اين سوءاستفاده ها باقي نماند.
وي در ادامه درباره وضعيت جسمي اش افزود: «امروز ديگر حقبقتا پير شده ام و در حالي که جامعه پر است از مشکلات فلسفي که ديگر وقت و توان پرداختن به آنها را ندارم. من بيماري هاي فلسفي دارم. چرا اين را مي گويم چون کوچکترين مسائل جامعه برايم از نگاه فلسفي قابل تحليل است. همچنان که مي دانيد اخيرا بيماري داشتم که در يک بيمارستان عمل شدم. مدتي که در اين بيمارستان بسيار خصوصي بودم، واقعا روحيه ام به هم ريخت. هنوز هم به هم ريخته ام. چرا؟ چون وقتي اثرات توسعه نيافتگي را در يک بيمارستان خصوصي مي بينم، تحملم طاق مي شود. چرا؟ چون من برعکس همه کساني که مسائل کوچک برايشان اهميت ندارد و فقط به مسائل بزرگ فکر مي کنند، براي من، مسائل کوچک اهميت دارد.»
دکتر داوري همچنين در پايان اين نشست با ريشه يابي برخي برخوردهاي غلط، تاکيد کرد: «مشکل اينجاست که وقتي يک نفر را قبول نداريم، ديگر انگار براي او نبايد احترام قائل شويم. مثلا من اگر بسياري از انديشه هاي فرويد را قبول ندارم آيا به اين معناست که من براي فرويد احترام قائل نيستم؟ ممکن است من با فلان متفکر موافق يا مخالف باشم، اما اين يعني او احترام ندارد؟ يا او مرد يا زن بزرگي نيست؟ بايد ياد بگيريم و به جامعه ياد بدهيم که ممکن است کسي را قبول نداشته باشي اما بايد به او احترام بگذاريم."