* وزارت امور خارجه آمريکا به تازگي خيلي استقبال کرده از استفاده از شبکههاي اجتماعي و فعاليت خودش رو افزايش داده در فضاي مجازي. ولي بسياري خوشبين نيستند به استفاده از شبکههاي اجتماعي به عنوان ابزاري براي ديپلماسي عمومي. وزارت امور خارجه آمريکا چطور ميخواد از شبکههاي اجتماعي استفاده کنه براي ديپلماسي.
به نظر من ديپلماسيهاي عمومي خيلي تغيير کرده قبلاً مردم بيشتر خبرها رو از روزنامههاي صبح خطبههاي امام و يا رسانههاي دولتي دريافت ميکردند. ولي امروز منابع اطلاعاتي مردم دهها و يا صدها وبسايت هست. امروز ديپلماسي عمومي به اين معناست که به جاي اينکه پيامي را منتشر کني و با اصرار بر آن تأکيد کني، ميتوني بر واقعيتها تکيه کني و بر اساس اون واقعيتها گفتوگو ايجاد کني. استفادهاي که شبکههاي اجتماعي بر پيشبرد ديپلماسي عمومي داره اتصال مردم به يکديگر از طريق راهها و مقياسي است که در گذشته ميسر نبود.
چيزي که ما شاهدش بوديم اينه که در تونس و مصر شبکههاي اجتماعي نقش خارقالعادهاي ايفا کردند. به جنبش شتاب دادند، پيوندهاي ضعيف ميان مردم را قويتر کردند و به جنبشهاي بدون رهبر انسجام بخشيدند. و در واقع اينطور بگم که اينترنت چگواراي قرن بيست و يکم هست. ممکنه در ايران اينطور نباشه ولي هنوز راهي است که ميتونه مردم را به هم متصل کنه و اطلاعات رو در اختيارشون بزاره.
اگر شبکههاي اجتماعي تأثيري نداشتند ارتش سايبري هم وجود نداشت و انقدر انرژي صرف کنترل کردن شبکههاي اجتماعي نميشد.
* هدف اصلي وزارت امور خارجه آمريکا از صفحه فارسي توييتر چه بود؟
دليلش خيلي ساده بود. دولت ايران مدام سعي ميکنه دسترسي مردم رو به اطلاعات محدود کنه. و از اين مسأله واهمه داره. صفحه فارسي توييتر گزينه ديگريست براي ارتباط با مردم جون به هر حال راهي است که بسياري از علاقمندان به فناوري ديجيتال اطلاعاتشون رو از اون طريق کسب ميکنند. فکر نميکنم معجزه ميکنه ولي ابزاريه که ميتونه براي خبررساني مورد استفاده قرار بگيره.
شبکههاي اجتماعي فقط براي پيامرساني مورد استفاده قرار نميگيرند. يادمان نرود که ما يک دهان و دو گوش داريم. اگر بيشتر مواقع از شبکههاي اجتماعي براي گوش دادن استفاده بشه به مراتب مفيدتره. ما در آمريکا سعي ميکنيم يک نوع سياست خارجي فروتنانه را که باراک حسين اوباما از ما درخواست کرده در پيش بگيريم. اين يعني بيشتر گوش دادن و کمتر حرف زدن.
آمريکا در اين چهارچوب چه اقداماتي انجام ميده؟ اولين کار اينه که فناوريهايي توليد که که با استفاده از اون مردم بتونن با امنيت بيشتر از سايتهاي اينترنتي استفاده کنند، چون متأسفانه دولت ايران خط و مشي بسيار زنندهاي رو دنبال ميکنه. در ؟؟؟ کساني که از فضاي مجازي براي ابراز مخالفت و انتقاد بهره ميبرند.
دومين کاري که ميتونيم انجام بديم اينه که در ايجاد راههاي ارتباط با مردم خلاق باشيم و اين مسأله رو درک کنيم که فناوري هميشه يک قدم از دولتهايي مثل دولت ايران جلوتر قدم برميداره.
* آيا ايالات متحده اقدامي انجام ميده در حمايت از شرکتهاي اينترنتي براي اينکه اينترنت فراهم کنند براي مردم کشورهايي که دسترسيشون به اينترنت محدوده؟
بله، اول از همه اين نکته رو بگم که توجه مردم بيشتر روي سه تا شرکت است. گوگل، فيسبوک و توئيتر. همه در مورد اين سه وبسايت صحبت ميکنند ولي فناوريهاي موجود خيلي بيشتر از اينهاست. گوگل چندان نياز به حمايت ما ندارد، شايت فيسبوک و توئيتر کمي نياز داشته باشند. چيزي که مهم است اين است که ما کاربرد و نقش هزاران هزار ابزار و اپليکيشني که در خيابان است را بشناسيم. نهتنها براي بيان آزادانه عقيده، بلکه براي آموزش و يا توانبخشي اقتصادي.
* ولي بسياري از مردم ايران دسترسي ندارند به اينترنت، نسل جوان دارد ولي ما نميتوانيم بگوييم که بسياري از مردم دسترسي دارند. به هر حال رسانههاي سنتي مثل تلويزيون و راديو طيف وسيعتري از مخاطب رو ميتونه در بر بگيره. ولي آيا ايالات متحده داره توجه خودش رو از رسانههايي مثل راديو و تلويزيون معطوف ميکنه به رسانههاي نوين؟ مثل شبکههاي اجتماعي؟
همه اينها با هم کار ميکنند و هرکدام براي منظور خاصي استفاده ميشوند. راديو و تلويزيون به نوبه خود خوب هستند ولي تلويزيون يکي از راههاي برقراري ارتباط با صدها هزار نفر است. در حالي که با اينترنت ميشه اين ارتباط رو با مقياس کوچکتر برقرار کرد. هرکس ميتواند يک تهيه کننده باشد و براي اين کار لازم له دوربين چند هزار دلاري نيست. البته ما هنوز به استفاده از رسانههاي سنتي متعهد هستيم و فقط ميخواهيم فناوري رو به اون اضافه کنيم.
* چه پيامي رو قصد داريد از طريق صفحه فارسي توئيتر برسونيد؟
ما با عنوان ديپلمات هر روز کت و شلوار ميپوشيم، کراوات ميزنيم، صحبت ميکنيم، چاي مينوشيم و ارتباطمون خيلي رسمي است. به نظر من ديپلماسي بايد فراي ارتباط رسمي ميان ديپلماتها باشد. بنابراين بيشتر از اينکه بخواهيم پيامي را برسانيم علاقهمند هستيم گوش کنيم و با شهروندان گفتوگو کنيم. به عنوان مثال وقتي پرزيدنت اوباما پيام نوروزي داد چيزي که براي من جالب داد اين بود که بله، داشت پيامي ميرسوند. ولي اون پيام در چيزي حدود شصت هزار بلاگ پست شد و گفتوگو ايجاد کرد. بنابراين تأکيد کمتري روي شنيدن صداي دولت آمريکاست تا ايجاد گفتوگو با ايرانيان.