ال چاپو، سال‌ها بزرگترین و جنایتکارترین شبکه تجارت مواد مخدر در دنیا را اداره می‌کرد. مجله "فوربس" از وی به عنوان یکی از 68 فرد پر قدرت جهان نام برده است. طبق گزارشات، کارتل "سینالوآ" در 40 کشور مختلف (از کشورهای قاره آمریکا گرفته تا اروپای شرقی و استرالیا و ژاپن و ایتالیا و پرتقال و اسپانیا و آلمان و چندین کشور آفریقایی) فعالیت می‌کند و در واقع یک شرکت بین‌المللی است و علاوه بر تجارت مواد مخدری مانند کوکائین و ماریجوانا، در تولید و فروش مواد مخدر مصنوعی و شیمیایی نیز دست دارد. هم اکنون، جمعا 35 میلیون دلار برای اطلاعاتی که منجر به دستگیری او شود، جایزه تعیین شده است.



وی به دو روایت یا در 25 دسامبر 1954 (اولی) و یا در 4 آوریل 1957 (دومی) در محله "لاتونا" واقع در شهر "سینالوآ" مکزیک بدنیا آمده است. نسل اندر نسل در کار مزرعه‌داری بودند و پدرش دامدار نیز بود. طبق گفته‌های برخی منابع محلی‌ و رسمی، ظاهرا پدرش گل خشخاش هم در مزرعه پرورش می‌داده است. ال چاپو، دارای دو خواهر و چهار برادر است و سه برادر دیگر وی در نوزادی مرده‌اند. اطلاعات چندانی از سال‌های کودکی و نوجوانی او در دسترس نیست. خوآکین، زمانی که در کلاس سوم دبستان تحصیل می‌کرد، از مدرسه اخراج شد و از آن پس نزد پردش کار کرد. به سبب جسارتی که از خود در مقابل تنبیه خواهران و برادران کوچکش از سوی پدر به وی نشان می‌داد، معمولا مورد تنبیه‌اش قرار می‌گرفت و در نتیجه به منزل مادربزرگ مادری که پناهگاهش بود می‌گریخت. مادرش را می‌توان بنیاد حمایت از احساسات وی دانست.

فاصله نزدیک‌ترین مدرسه به خوآکین، 100 کیلومتر بود و در نتیجه مجبور بود که علم و سواد را از معلمان موقت یا سیار فرا بگیرد. معلمانی که هر از چند ماه، در یک شهر و روستا اقامت می‌گزیدند. وضعیت اشتغال در لاتونا بسیار بد بود و در نتیجه خوآکین به پرورش گل خشخاش روی آورد. البته این عادتی معمول در بین مزرعه‌داران آن منطقه بود. در فصل برداشت، تپه‌های حومه شهر که جزئی از مزارعشان بود را به همراه برادرانش می‌پیمود. وقتی وزن خشخاش‌ها به چندین کیلو می‌رسید، پدرش آنها را به مشتریان خود در شهرهای "کولیاکان" و "گوآموچیل" می‌فروخت. بعدها فروش ماری جوآنا در مراکز تجاری را نیز به همراه خوآکین شروع کرد. اما از آنجایی که مردی زنباره و دائم‌الخمر بود، معمولا پولی را به خانه نمی‌آورد. خوآکین، دیگر از او ناامید و خسته‌ شده بود. پس در سن 15 سالگی اقدام به پروش ماری جوآنا بطور مستقل به همراه چهار پسر عموی خود کرد. درآمد حاصله از فروش اولین تولیدات ماری جوآنا، موجب شد که براحتی خانواده خود را تامین نماید.


پدر، با او نمی‌ساخت و در نتیجه در همان سنین نوجوانی از خانه بیرونش انداخت. خوآکین به پدربزرگ مادری‌اش پناه برد و در همان سال‌ها بود که دوستانش بخاطر قد کوتاه (1.68) لقب کوتوله را به او دادند. با آنکه اکثر مزرعه‌داران در تپه‌های "سی‌یرا مادره" (کوه‌های مادر) به کار مشغول بودند، اما خوآکین را هوای دستیابی به فرصت‌های نو در سر بود. پس با یاری پدرو آویلز پرز -دایی خود-  که یکی از دانه‌درشت‌های قاچاق مواد مخدر در مکزیک بود، پای بر عرصه جرایم سازمان‌یافته گذاشت.

زندگی رمانتیک
ال چاپو، 4 بار ازدواج کرد. معروف است که تا زمان دستگیری دومش در سال 2014، با همسر اولش در ارتباط بود. وی در سال 2007 با ملکه زیبایی مکزیک ازدواج کرد. برخی، او را دارای حرمسرای شخصی می‌دانند که البته در حد شایعه است. اما قصه عشق بین او و زولما هرناندز (Zulema Hernandez) شنیدنی است. وقتی ال چاپو در بین سال‌های 1993 تا 2001 در زندان به سر می‌برد، این پلیس زن هم در سلول مجاور زندانی بود. آنها پس از مدتی، رابطه عاشقانه ایجاد کردند و زولما پس از آزادی وی، پا به عرصه مواد مخدر گذاشت و البته بعدها به زندان افتاد. یکبار زولما در سال 2001 در گفتگو با خولیو شرر -نویسنده مکزیکی- اینگونه گفت: "من در زندان با او بودم. اما هرگز اتفاقی به نام مقاربت بین ما پیش نیامد. اشکهایش من و خوآکین از یک قشر آسیب‌دیده هستیم. ما دردهای مشترک بسیاری داریم. فقر را چشیدیم. بی‌شک، احساسش می‌کردم بخصوص وقتی دلش می‌خواست گریه کند". زولما در اواخر سال 2008 در مکزیک توسط رقبای ال چاپو به نام Los Zantos کشته شد و بر روی بدن وی به رسم این گروه نوشته شد: "Z".



همسران ال چاپو
ال چاپو با 4 زن ازدواج کرد. با همسر اول به نام الخاندرینا ماریا سالازار هرناندز ( Alejandrina María Salazar Hernández) در سال 1977 آشنا شد و ازدواج کرد و از وی 3 فرزند به نامهای سزار، ایوان، و خسوس آورد. سزار، در سال 2008 بطرز مشکوکی کشته شد و ایوان در سال 2005 توسط پلیس بازداشت گردید و به علت عدم وجود مدارک کافی در سال 2008 آزاد شد.


همسر دوم وی گریسلدا لوپز (Griselda Lopez) نام داشت که در سال 1980 با وی ازدواج کرد. وی از گریسلدا دارای 3 فرزند پسر به نام‌های ادگار، خوآکین، اویدیو و یک فرزند دختر به نام گریسلدا گوادالوپ است.


اما همسر سوم ال چاپو 18 ساله بود و اما کورونل آیسپورو (Emma Coronel Aispuro) نام داشت که شهروند آمریکا و ملکه زیبایی مکزیک بود. در زمان این ازدواج، ال چاپو 57 سال داشت. پدر و عموی اما در کارتل سینالوآ در خدمت ال چاپو بودند. عموی وی "ایگناسیو" در سال 2010 در طی درگیری با ارتش مکزیک کشته شد و پدرش "اینس" اخیرا بازداشت شد. اما از ال چاپو یک دو قلوی دختر دارد.


ازدواج با همسر چهارم، داستان تاسف برانگیزتری نسبت به بقیه زنها داشت. همسر چهارم او یک کارمند بانک به نام استلا پنا (Stela Pena) بود که چشم ال چاپو را گرفت. این قاچاقچی بزرگ یک عادت داشت و آن این بود که اگر چشمش زنی را بگیرد به هر طریقی او را به دست می‌آورد. او چندین مرتبه به استلا پیشنهاد ازدواج داد اما او رد کرد. سرانجام این زن را دزدید، به او تجاوز کرد، و سپس با او ازدواج کرد.


شروع کار در عرصه جرایم سازمان‌یافته
در طی دهه 1980، کارتل گوآدالاخارا" سندیکای اول جرایم سازمان‌یافته در مکزیک بود که توسط میگوئل آنخل فلیکس گایاردو (Miguel Ángel Félix Gallardo) رهبری می‌شد. گایاردو ملقب به "ال پادرینو" (پدرخوانده) بود. از دیگران روسای این کارتل می‌توان به رافائل کارلو کوئینترو (Rafael Caro Quintero)، ارنستو فونیسکا کاریلو (Ernesto Fonseca Carrillo)، و خوآن خوزه اسپاراگوزا مورنو (Juan José Esparragoza Moreno) ملقب به "آبی" می‌توان اشاره کرد.



خوآکین کار خود را در دهه 1970 با هکتور پالما ملقب به "بلوند" که یکی از دانه‌درشت‌های قاچاق مواد مخدر بود، شروع کرد. وظیفه او انتقال مواد و نظارت بر انتقال آن از طریق هواپیما از منطقه سی‌یرا مادره به حومه شهرها و نقاط مرزی مکزیک بود. خواکین، جاه طلب بود و همین امر موجب ترقی او شد. وی، از روسایش خواسته بود که مقدار مواد مخدر وارداتی را افزایش دهند. همچنین، پالما به او اختیار بیشتری داد و او را مجاز دانست که در صورت دیرکرد تحویل مواد از سوی هر کدام از قاچاقچی‌ها، خود شخصا یک گلوله در مغز وی خالی کند. دیگر اطرافیانش پی برده بودند که نیرنگ و یا پیوستن به رقبا -حتی به خاطر دستمزد بیشتر- اصلا به نفع آنها نیست.



پس از مدتی، روسای کارتل گوآدالاخارا از فراست و زیرکی وی خوششان آمد و در اوایل دهه 1980، به او پیشنهاد کار دادند. در مرحله اول، به گایاردو معرفی شد و به عنوان راننده در خدمت او بود. پس از مدتی، تبدیل به مسئول نظارت بر انتقال هوایی، دریایی، و زمینی مواد مخدر از کلمبیا به مکزیک شد. از طرف دیگر هم به عنوان مسئول انتقال مواد به آمریکا در خدمت پالما بود. اما سرانجام، به طور مستقیم با گایاردو کار کرد.

در اواخر دهه 1970 و تا نیمه دهه 1980، کارتل‌های مکزیکی در حکم کانال مواد مخدر برای کملبیایی‌ها عمل می‌کردند و به ازای هر کیلوگرم، کمیسیون خود را دریافت می‌کردند. گایاردو هم که به لطف دوستی با خوآن رامون ماتا (Juan Ramon Matta) -قاچاقچی قدرتمند کملبیایی- پدرخوانده مواد مخدر مکزیک محسوب می‌شد، باز اما تحت فشار و قدرت همتایانش در آمریکای جنوبی نمی‌توانست به آن ایده‌آلی که می‌خواهد برسد.



اواسط دهه 1980 بود که آمریکا با ایجاد فشار بر کارتل‌های "مدلین" و "کالی" سعی در محدود کردن قاچاق مواد مخدر در حوزه کارائیب کرد. اینجا بود که کلمبیایی‌ها با توجه به این محدودیت، مجبور شدند که به گایاردو قدرت بیشتری برای کنترل ترانزیت مواد ببخشند. در نتیجه این تغییر، قدرت کارتل‌های مکزیک در مدت زمان کوتاهی فراتر از رقبای امریکای مرکزی و آمریکا جنوب رفت. در همین بحبوحه، شاخک‌های "اداره مبارزه با مواد مخدر" مکزیک فعال شد و چندین عملیات مخفیانه به یاری نیروهای نفوذی این اداره در کارتل‌ها صورت گرفت. یکی از خبره‌ترین نیروهای نفوذی انریکه کامارنا سالازار (Enrique Camarena Salazar) -معروف به "کیکه کامارنا"- نام داشت که خود را به اکثر روسای کارتل‌ها و بخصوص گایاردو نزدیک کرد. با توجه به اطلاعاتی که کامارنا در اختیار اداره قرار داد، ارتش مکزیک در نوامبر 1984 به یکی از بزرگترین مراکز کشت و زرع ماری جوآنای متعلق به کارتل گودالاخارا به نام "رانخو بوفالو" حمله کرد. گایاردو که بسیار خشمگین شده بود، بالاخره در فوریه 1985 به نفوذی بودن این مامور پی برد و در پاسخ به این خیانت کامارنا، وی را به شدت تحت شکنجه قرار داد و سپس به قتل رساند. به گفته مامورین اداره مواد مخدر مکزیک، همان روز زندگی گوژمان تغییر یافت. او از این اوضاع به هم ریخته داخلی نهایت بهره‌برداری را کرد و با اخذ قدرت بیشتر از سوی گایاردو، عملیات‌های جدید خود را طراحی کرد.



مرگ کامارنا، پلیس مکزیک را به شدت خشمگین ساخت و نهایتا در سال 1989، گایاردو دستگیر شد و به زندان افتاد. اما این اتفاق هم موجب ترقی گوژمان شد. گایاردو در حالی باید به کنفرانس روسای کارتل‌ها در آکاپولکو می‌رفت که در زندان بود. پس، گوژمان در این کنفرانس شرکت کرد، با دیگر روسا در مورد آینده مواد مخدر مکزیک به گفتگو نشست و در آخر به این نتیجه رسیدند که منطق تحت پوشش کارتل گوادالاخارا را تقسیم نمایند. برادران آرلانو فلیکس (Arellano Felix) منطقه "تیخوآنا" و بخشی از "باخا کالیفرنیا" را با نام "کارتل تیخوآنا" تحت کنترل گرفتند؛ خانواده کاریلو فوئنتس، "کارتل خوآرز" را تشکیل داد و منطقه سینالوآ و حاشیه اقیانوس آرام در اختیار گوژمان، اسماعیل زامبادا گارسیا (Ismael Zambada Garcia) معروف به "شبح" و پالما قرار گرفت. بدین ترتیب، با تسلط بر ایالت باخا کالیفرنیا و "سونورا" و شهرهای مرزی "تِکَت"، "مکزیکالی" و "سن لوئیز ریو کلورادو"، مستقیما به ایالات مرزی آمریکا همچون "آریزونا" و "کالیفرنیا" راه یافتند.

در طی سالهایی که گایاردو در زندان بود، گوژمان (ال چاپو) شروع به گسترش و بسط حرفه خود داد. او گوآدلاخارا را تبدیل به مرکز توزیع و شهر سونورا را تبدیل به شاهراه ورود مواد مخدر کرد. امپراتوری ال چاپو، آغاز به کار کرده بود و روز به روز قدرت می‌گرفت. او دهها ملک و زمین در نقاط مختلف خریده بود اما به نام دیگران ثبت شده بود. دامداری‌های سینالوآ، دورانگو، چیهوآهوآ، و سونورا متعلق به وی بود اما بر متصدیان آنها در حال پرورش ماری جوآنا و خشخاش برای ارباب بزرگ بودند. اولین باری که ال چاپو توسط پلیس آمریکا شناخته شد مربوط به سال 1987 می‌باشد. وقتی که شاهدین در دادگاه شهادت دادند که او در راس کارتل سینالوآ قرار دارد. اولین پرونده اتهام وی در آمریکا، به دادگاه ایالت آریزونا برمی‌گردد که او را به هماهنگی برای قاچاق 2085 کیلوگرم شاهدانه و 4765 کیلوگرم کوکائین از 9 اکتبر 1987 تا 18 می 1990 متهم کرد.



ال چاپو روشی منحصر بفرد داشت. او با یاری پالما، اقدام به ساخت تونل‌های زیرزمینی برای انتقال مواد مخدر به آمریکا کرد. وی، کوکائین را در ظرف فلفل تند از طریق تونل‌ها به قطار می‌رساند و از طریق قطار وارد خاک آمریکا می‌کرد. در عوض، چمدان‌های مملو از دلار از سوی آمریکا وارد مکزیک می‌شد و مامورین فاسد فرودگاه هم در مرحله بازرسی همه چیز را نادید می‌گرفتند و وقتی پول به دست رییس بزرگ می‌رسید، بخشی از آن را خرج رشوه دادن به مقامات دادستانی می‌کرد.

در گیر و دار غیاب گایاردو، برادران آرلانو فلیکس که رهبری کارتل تیخوآنا را با دو تن از شرکا که از خانواده کوئینترو بودند بر عهده داشتند، اقدام به تکروی و حذف آنها کردند. ال چاپو و دیگر روسای کارتل‌های دیگر به شدت خشمگین شده و لذا وی معتمدترین نیروی خود یعنی آرماندو لوپز معروف به "ال رایو" (برق) را به قصد گفتگو بر سر حل مسائل به نزد برادران فلیکس فرستاد اما رامون فلیکس او را کشت. و سپس برادران فلیکس از انریکه کلاول (Enrique Clavel) -قاچاقچی رقم بالای ونزوئلا- خواستند که با نزدیک شدن به گوآدالوپ سورانو -همسر پالما- به وی ضربه بزند. او هم، به پالما و زنش نزدیک شد و با تطمیع آن زن، 7 میلیون دلار از حساب سن دیه‌گوی وی بیرون کشد و سپس سر آن زن را برید و برای شوهرش فرستاد. این اولین نمونه سر بریدن در تاریخ مرام و مسلک قاچاقچی‌های مکزیک بود. کلاول دو هفته بعد دو فرزند پالما به نام‌های "هکتور" (5 ساله) و "ناتالی" (4 ساله) را با پرت کردن از پلی در ونزوئلا کشت. کلاول به زندان افتاد و پالمای دل‌چرکین، مردانش را به زندان فرستاد و در همان جا او را کشتند.

بدین شکل، شعله‌های جنگ بین دو کارتل سینالوآ و تیخوآنا افروخته شد. آدم ربایی‌ها، ترورها و خرابکاری‌ها علیه هم شروع شد. اما کارستان ال چاپو در روز 3 سپتامبر 1992 با کشتن 9 تن از اعضای برجسته کارتل تیخوآنا رخ داد. دادستانی مکزیک، کمیته تحقیق تشکیل داد و وقتی پی برد که ال چاپو با پرداخت 10 میلیون دلار چند تن از مقامات ارشد پلیس را خریده است، پرونده را همینطور مسکوت بست. در اوایل نوامبر رامون که ظاهرا وحشی‌ترین و انتقام جوترین از میان برادران فلیکس بود، به همراه چند تن دیگر ال چاپو را در خوردویش به گلوله بست اما این امپراتور مواد مخدر به طرز عجیب و غریبی موفق به فرار شد. گویی این جنگ قرار نبود تمام شود و با نقشه ال چاپو و پالما، چند روز بعد نیروهای کارتل سینالوآ در 8 نوامبر به دیسکویی در "پوئرتو والارتا" حمله کردند تا رامون و فرانسیسکو فلیکس را به قتل برسانند. درگیری 8 دقیقه طول کشید و دو برادر فلیکس از طریق مجرای تهویه هوا فرار کردند.

درگیری و جنگ بین دو کارتل 6 ماه به طول انجامیده بود که در 24 می 1993، طرح ترور وی برای دومین بار اجرا شد. 20 نیروی کارتل تیخوآنا به ناگاه از جیپ‌های خود در شهر پوئرتو والارتا بیرون آمدند و خودروی بوئیک ال چاپو و مرکوری گرند مارکوئیس کاردینال خوآن اوکامپو که به طور اتفاقی در آن محل حضور داشت را به گلوله بستند. 6 نفر در این حمله کشته شدند که کاردینال و راننده‌اش جزئی از آنها بودند. اما ال چاپو باز هم به طرز عجیبی زنده ماند و وقتی قسر در رفت، سوار بر یک تاکسی از محل حادثه گریخت.



دستگیری اول
مرگ کاردینال اوکامپو موجب خشم کلیسا، دولت، و جامعه مکزیک شد. کارلوس سالیناس (Carlos Salinas)-رییس جمهور وقت- بلافاصله دستور داد که سران کارتل‌هایی که در این حادثه مقصر بودند دستگیر شوند. برای اولین پوسترهای ال چاپو در سرتاسر کشور چاپ شد و او برای اولین بار در بین مردم مکزیک و جهان شناخته شد. برای وی و برادران فلیکس، هر کدام، 5 میلیون دلار جایزه در نظر گرفته شد. ال چاپو، که در خفا زندگی می‌کرد به مکزیکو گریخت و در آنجا 200 میلیون دلار به یکی از معتمدین خود داد تا به خانواده‌اش برساند و 200 میلیون دلار به معتمد دیگر داد تا نگذارد چرخ کارتل از کار بیافتد و امور سپری گردد. این قاچاقچی بزرگ، در 9 ژوئن سال ۱۹۹۳ در گواتمالا توسط ارتش این کشور دستگیر و تحویل مقامات مکزیکی شد. در آن زمان به ۲۰ سال حبس محکوم و به یک زندان فوق امنیتی فرستاده شد، اما 8 سال بعد توانست با پنهان‌ شدن در سبد لباس‌های چرکین، از زندان فرار کند.


امپراتوری مواد مخدر
هم‌اکنون کارتل سینالوآ ثروتمندترین و قدرتمندترین کارتل حال حاضر جهان است. میلیون‌ها تن کوکائین از کلمبیا به سرتاسر آمریکا انتقال می‌دهد و همچنین در تولید، قاچاق، و توزیع شیشه (مت آمفتامین)، ماری جوآنا، و هروئین بسیار فعال است. کلید امپراتوری ال چاپو از زمانی زده شد که پالما در 23 ژوئن 1995 توسط ارتش مکزیک دستگیر شد. پالما که هم‌اکنون در امریکا زندانی است، به زندان افتاد و گوژمان یا همان ال چاپو قدرت را در دست گرفت. گوژمان، پس از فرار اول از زندان، به همراه اسماعیل زامبادا دوست و یار قدیمی خود تصمیم قویترین کارتا مواد مخدر را تشکیل داد. البته این اتفاق با خوش‌شانسی تمام همراه بود. مهمترین رقیب آنها یعنی اوسیل کاردناس (Osiel Cárdenas) که کارتل بزرگ "خلیج" را در اختیار داشت بازداشت شد، و کارتل سینالوآ عملا در راس قدرت قرار گرفت.



تا سال 2014 یعنی زمان بازداشت دوم ال چاپو، وزارت خزانه‌داری آمریکا از وی به عنوان قویترین قاچاقچی مواد مخدر در دنیا یاد می‌کرد. امپراتوری مواد مخدر، از ال چاپو مردی ثروتمند ساخت. او در سال 2011، با ثروت خالص 1 میلیارد دلار، دهمین ثروتمند مکزیک و یکهزار و 140‌مین ثروتمند کره زمین اعلام شد.



بسیاری خوآکین گوژمان لوئرا یا همان ال چاپو را بزرگترین قاچاقچی مواد مخدر در تاریخ می‌دانند. اداره مبارزه با مواد مخدر آمریکا به او لقب "پدرخوانده دنیای مواد مخدر" را داده و تاکید کرده که قدرت او از پابلو اسکوبار هم فزونی گرفته است. در سال 2013، "کمیسیون جنایی شیکاگو" او را بخاطر نابودی خانواده‌ها و جوانان "دشمن شماره یک مردم" نامید. ال چاپو، در سرتاسر زندگی خود خوش شانس بوده است. او، دو بار از مرگ جان سالم به در برد، دو بار از زندان گریخت، و در سه مرحله به قدرت رسید: مرحله اول مربوط به بازداشت گایاردو در سال 1989، مرحله دوم مربوط به بازداشت کاردناس در سال 2003، و مرحله سوم مربوط به نابود شدن بسیاری از کارتل‌های کلمبیا در سال 2014 می‌شود که دست وی که دیگر تبدیل به یک تولیدکننده شده بود را بازتر کرد.



دستگیری دوم و فرار بزرگ از زندان
اما چنگال قانون که همواره به دنبال وی بود، در 22 فوریه 2014 میلادی یقه وی را گرفت و طی عملیات مشترک اداره مبارزه با مواد مخدر آمریکا، پلیس فدرال مکزیک و کماندوهای نیروی دریایی مکزیک در هتلی در شهر ساحلی "مازالتان" در مکزیک به دام افتاد. اما ظاهرا گوژمان علاقه عجیبی داشت که پس از هر بازداشت، چنگال قانون را ناکام بگذارد.


بنا به گزارش بخش انگليسی شبكهٔ تله‌سور، وی شامگاه شنبه 11 جولای 2015 توانست از زندانی واقع در نزديكی شهر "تولوکا"ی مکزیک بگريزد. بنابر گزارش پليس مركزى مکزيک، عملیاتی برای شناسایی مخفیگاه گوژمان 58 ساله در منطقه و در جاده‌های ایالت‌های همجوار به کار گرفته و پروازها در منطقه نیز تعلیق شد. وی توانست با حفر تونلی از زندان "آلتیپلانو" تا یک ساختمان نیمه‌ساز در مکزیکو سیتی فرار کند. سه مقام ارشد زندان پس از فرار وی از کار اخراج شدند و 30 نگهبان و مأمور زندان تحت بازجویی قرار گرفتند. پلیس و کارآگاهان مکزیکی اذعان کردند نقشه فرار اخیر وی از زندان فوق امنیتی مکزیک بسیار هوشمندانه طراحی شده بود.


اطلاعات پلیس نشان می‌دهد ال چاپو از طریق در ورودی کوچکی در بخش حمام زندان توانسته وارد یک تونل زیرزمینی شود و از این راه فرار کند. وی 2/5 میلیون دلار برای اجرای نقشه فرارش پرداخت کرده است. پلیس می‌گوید: برای اجرای نقشه فرار، گوژمان از شش ماه پیش شروع به طراحی نقشه فرار از زندان کرده است، طراحی نقشه فرار ابتدا با خرید زمینی در 1/5 کیلومتری زندان شروع شد و آن زمین به وسیله مردی به نام "ال پاستور" خریداری شده است. این ساختمان نیمه‌کاره رها شده بود تا نقشه فرار انجام شود ولی ال پاستور عنوان کرده که می‌خواست در این ساختمان داروخانه‌ای دایر کند اما همسایگان ادعا کردند که هرگز تغییر خاصی در ساخت ساختمان ندیده‌اند و تنها کارگران در آن مشغول به کار بوده‌اند. در حالی که بطور پنهانی از زندان تا داخل این ساختمان یک تونل زیرزمینی ساخته بودند و گوژمان از راه این تونل خود را به ساختمان نیمه‌کاره رسانده و موفق به فرار شده است. در ظاهر عده‌ای از کارگران از ماه‌ها پیش مشغول حفر کانال به بهانه لوله‌کشی به این ساختمان بوده‌اند اما گروهی هم از زیر ساختمان سرگرم حفاری برای ایجاد تونل تا پای دیوار زندان بوده‌اند تا نقشه فرار اجرا شود اما هرگز برنامه لوله‌کشی به ساختمان انجام نشد و ال چاپو راه فرارش را فراهم کرد.


این قاچاقچی توانسته براحتی از طریق تونل زیرزمینی فرار کند که تاکنون با وجود جست‌وجوهای پلیس با هلیکوپتر، هیچ ردی از وی یافت نشده است. وزیر کشور مکزیک اعلام کرده ال‌چاپو با کمک نگهبانان زندان موفق به فرار شده است. طول تونل فرار ال چاپو بیش از یک و نیم کیلومتر، ارتفاع آن 170 سانتیمتر و عرض تونل 80 سانتیمتر است. سراسر این تونل دارای کانال تهویه هوا و سیستم روشنایی نیز بوده است و وسایل خواب ال چاپو در تونل را هم فراهم آورده بودند. برای پیدا کردن او جایزه 3 میلیون و 800 هزار دلاری تعیین شده است.

این قاچاقچی بزرگ، تا پیش از دستگیری در صدر فهرست افراد تحت تعقیب دولت مکزیک قرار داشت. دولت آمریکا، متعهد شده است به تمام کسانی که اطلاعات آنها رهنمون به دستگیری یا مرگ وی شود، مبلغ پنج میلیون دلار آمریکا جایزه پرداخت خواهد کرد. دولت مکزیک نیز متعهد شده است تا مبلغ 30 میلیون پزو (معادل یک میلیون و 863 هزار دلار) به اشخاصی که اطلاعاتی در مورد وی بدهند، جایزه پرداخت کند.



هم اکنون، او با اتهامات متعددی در رابطه با قاچاق عمده مواد مخدر به آمریکای شمالی و دیگر نقاط جهان روبروست و در صدر فهرست افراد تحت تعقیب در ایالات متحده آمریکا و مکزیک قرار دارد. براساس رتبه‌بندی مجلهٔ فوربس در سال 2012 میلادی، وی در جایگاه 67مین فرد قدرتمند جهان ایستاده است. مجله فوربس درآمد خالص او را بیش از یک‌ میلیارد دلار برآورد کرده‌ است.

شبکه سی ان ان در مطلب 31 جولای خود به قلم مایکل مارتینز از دستور جدید دادستان کل مکزیک در مورد ال چاپو سخن به میان آورد. دادستانی کل مکزیک اعلام کرده است که این بار اگر این قاچاقچی بزرگ دستگیر شود، بلافاصله او را به آمریکا تحویل می‌دهد. سال گذشته که پلیس موفق به بازداشت ال چاپو شد، از تحویل سریع آن به آمریکا امتناع ورزید و درست به همین دلیل است که سیستم قضایی مکزیک تاکید دارد که این بار اشتباه قبلی را مرتکب نشود. اما خسوس موریلو کرم (Jesus Morillo Karam) -دادستان سابق- و انریکه پنیا نیه‌تو (Enrique Peña Nieto) -رییس جمهور مکزیک- قویا تاکید بر عدم دخالت آمریکا در موضوع و حفظ و نگهداری ال چاپو در داخل مکزیک دارند چرا که معتقدند با ورود آمریکا به موضوع عملا اقتدار و قدرت مکزیک در حل مسائل داخلی‌اش زیر سوال می‌رود.





منابع: