به گزارش مشرق، برنا نوشت: البته ما هم در خانه گلهاي بشقابهايمان به هم ميخورد. اما خود من هم در اين جوزدگي گير کردم. يکوقت فکر نکنيد، من يک آدم ساختهاي هستم. نه، من هم مثل شما هستم.
حجت الاسلام محسن قرائتي در سلسله مباحث درس هايي از قرآن،به بحث جو زدگي پرداخت. در قسمت هايي از سخنراني آمده است:بحث امروز ما بحث جو زدگي است. بلاي مهمي است. يک مرتبه تمام سايتها، اينترنتها، روزنامهها يک موجي راه مياندازند که آدم را بدون اينکه اراده کند، ميبرند. نميگذارند آدم خودش برود، او را ميبرند. هُلش ميدهند. جو زدگي...
گاهي جوزدگي علمي است. همه هجوم ميآورند براي بعضي از رشتهها. جوزدگي علمي، همه دانشگاه ميروند. در حوزه جو زدگي است. همه سراغ فقه و اصول ميروند. اصلاً يک عدهاي بگويند: آقا ما چقدر پزشک اطفال داريم؟ چقدر آخوند اطفال داريم؟ به همان مقدار که پزشک اطفال داريم، بايد آخوند اطفال هم داشته باشيم. حالا من فقيه نميشوم به درد کار ديگر که ميخورم. جو زدگي در حوزه، جو زدگي در دانشگاه.
جوزدگي اقتصادي، يک مرتبه ميبيني بازار مسگرها، کاشان برچشيده شد، ملامين فروش شد. قالي دستباف نسلش ورافتاد، همه قالي ماشيني، نسل بزغاله و گوسفند در خانه ورافتاد، سگ آمد. اينها يک جوزدگيهايي است که نميدانم.
جوزدگي اجتماعي، مگر ميشود مهماني کنيم پلو نباشد، بله من خانه يکي از تاجرهاي درجه يک يک استان رفتم، گفت: آقا بنا گذاشتم مهماني بيپلو...
ميگويي اين بشقابها شش تا، گلهايش به هم نخورد. نخورد! حالا شش تا بشقاب است، دو تا قرمز بود، چه ميشود؟
البته ما هم در خانه گلهاي بشقابهايمان به هم ميخورد. اما خود من هم در اين جوزدگي گير کردم. يکوقت فکر نکنيد، من يک آدم ساختهاي هستم. نه، من هم مثل شما هستم.
زمان شاه، اصفهان مسجد سيد رفتيم. در شب قدر دهها هزار نفر جمع شدند براي عزاداري. اين شب قدر را به ما گفتند، سخنراني کن. من يک حديث پيدا کردم، «ليس مني» يعني از شيعيان نيست. از مسلمانها نيست. گفتم: الآن امام زمان که وارد مسجد سيد شود، چه کساني را از مسجد سيد بيرون ميکند؟ ميگويد: «قم، قم» بلند شويد بيرون بياييد. شما نماز ميخوانيد زکات نميدهيد، خمس نميدهيد. بيرون برويد! شما نماز ميخوانيد کلاهبرداري ميکنيد، بيرون برويد. حديثهايي که داريم که افرادي که اين خلاف را کنند، اسلام اينها را به مسلماني قبول ندارد. گفتم: يکي يکي بيرون ميکند. ما اين را گفتيم فردا اصفهانيها يک طنزي براي ما درست کردند. گفتند: فهميدي ديشب چه خبر بود؟ گفتند: نه! قرائتي مسجد سيد سخنراني ميکرد، نفهميدي! گفتند: نه! داشت ميگفت: اگر امام زمان بيايد چه کساني را بيرون مياندازد. اينهايي که کلاهبردار هستند. «مَنْ غَشَّ مُسْلِماً» کسي که به مسلماني کلک بزند، «ليس بمؤمن» کسي که به... اگر امام زمان الآن وارد مسجد شود چه گروههايي را بيرون مياندازد. ما نشسته بوديم بحث قرائتي را گوش ميداديم. يک مرتبه ديديم صدا قطع شد. فکر کرديم برق رفت. بعد فهميديم امام زمان دست خود قرائتي را گرفته و از مسجد بيرونش انداخته است. (خنده حضار)