به گزارش مشرق، غلامحسيني، که پيش از اين از او کتاب «نالههاي کبود» منتشر شده است، تازهترين مثنوي خود را در آستانه شهادت زهراي مرضيه (س) براي انتشار نخست به فارس داده است:
روز آخر، حال و روز خوب داشت
چهرهاي نيلي ولي محجوب داشت
رنگ رويش رنگ برگ زرد بود
منتظر بر مرگ خود با درد بود
گرچه با زحمت ز جا برخاست او
خانه را از عطر خود آراست او
با قدي خم تکيه بر زانو نمود
با مشقت خانه را جارو نمود
دست بر بال و پر پروانه زد
گيسوان مجتبي (ع) را شانه زد
شستوشويي داد روي زينبين (س)
جامهاي نو کرد بر قد حسين (ع)
کودکان با حس و حال مادري
داشتند آن روز، روز ديگري
غنچه لبخند بر لبها شکفت
هر يکي با ديگري اين گونه گفت:
درد مادر از شفا مغلوب شد
شکر حق گوييد، حالش خوب شد!
طفلکان مسرور اما بيخبر
بيخبر از آنچه ميآيد به سر
ليک دريايي که بحراني شود
بعد از آرامش چه طوفاني شود
نيمهاي از روز هم نگذشت، آه
درد سوي پيکرش برگشت، آه
گفت با «اسما» که دردم بر تن است
دارم اين احساس وقت رفتن است
گشتهام از شوق بابم منجلي
اين سخن برگو تو از من با علي (ع)
کاي علي جان! فاطمه دلريش توست
رفت از دنيا دلش در پيش توست