به گزارش گروه بين الملل مشرق، راديو رژيم صهيونيستي مصاحبه اي با پرفسور "مائير ليت واک" رئيس مرکز تحقيقات امور ايران تابع دانشگاه تل آويو مصاحبه اي انجام داد که از نظر شما مي گذرد:

- به نظر شما سرنگوني اسد چه تأثيري بر ايران خواهد گذاشت؟
- سرنگوني اسد ضربه محکمي به ايران خواهد زد، چون سوريه همپيمان قدرتمند ايران در جهان عرب است و از سوي ديگر اين موضوع، تأثيري مستقيم بر رابطه ايران با حزب الله نيز خواهد گذاشت و اين در جاي خود، محور راديکالي را که رياست آن بر عهده ايران است تضعيف خواهد کرد؛ به همين دليل حفظ نظام اسد، براي ايراني ها بسيار مهم است.

- اجازه بدهيد روشن تر و واضح تر سخن بگوييم منظور شما از ايران و حزب الله، "محور شر" است؟
- بله؛ سوريه نقش مهمي در ارتباط ميان ايران و حزب الله بازي مي کند، چرا که در انتقال سلاح از ايران به حزب الله مهم ترين نقش را دارد، به همين دليل در صورت تغيير نظام در سوريه اين موضوع براي ايران بسيار گران تمام خواهد شد، اما بازتاب اين تغيير نظام به اين محدود نخواهد شد، بلکه هماهنگي هاي استراتژيک پيشين ميان سوريه، ايران، حزب الله نيز از بين خواهد رفت.

- به نظر شما ايران چگونه از نظام اسد حمايت و براي تقويت آن اقدام خواهد کرد؟
- آن گونه که به نظر مي رسد، کمک ايران به سوريه، پنهاني خواهد بود و هيچ گاه اين کمک ها علني صورت نگرفته است، هنگامي که در مصر، تونس، ليبي و بحرين تظاهرات برگزار شد، ايران خود را به عنوان حامي مبارزات ملت هاي عربي عليه رژيم هاي سرکوبگرشان معرفي کرد. درباره سوريه نيز به اعتقاد ايران نظام آنجا اصلاً سرکوبگر به شمار نمي آيد و به اعتقاد آنها اسد اصلاً ملت خود را سرکوب نمي کند، به همين دليل، بر عکس از نظام اسد حمايت مي کند و به همين دليل آنها به صورت مخفيانه و پنهاني به اسد براي وارد آوردن ضربات نظامي عليه ملت سوريه کمک مي کنند و اينجاست که بايد گفت برخي از رهبران عرب مخالف ايران، از اين اقدام ايران بسيار نگران هستند.

- آيا مي توانيد از جريان سلفي براي ما بگوييد و اينکه چه کساني اين جريان را تشکيل مي دهند و اينکه بطور کلي اين جريات تندرو را به ما معرفي کنيد؟
- در ميان مسلمانان سني جريان مهمي وجود دارد که اخوان المسلمين خوانده مي شود، افزون بر آن، جريان افراطي ديگري وجود دارد که معتقد است رژيم هاي عربي کافرند و بايد آنها را سرنگون کرد. اخوان المسلمين بطور کلي از خشونت عليه مسلمانان ديگر استفاده نمي کنند و دست به مبارزات نظامي عليه رژيم هاي عربي نمي زنند، بلکه فعاليت هاي آنها محدود به فعاليت هاي اجتماعي و فرهنگي است و نه استفاده از خشونت؛ بالعکس جريان سلفي تمام رژيم هاي عربي را کافر و نامشروع مي داند و به همين دليل اعتقاد دارند، بايد اين رژيم ها را برانداخت. گفتني است، اخوان المسلمين در سال 1982 ميلادي به مبارزه عليه نظام سوريه ملحق شد و حافظ اسد نيز آنها را بشدت سرکوب کرد؛ از آن زمان، آنها دست به اقدامي نزدند. از سوي ديگر، اسد خود را فردي معرفي مي کند که از لائيک ها و اقليت ها در سوريه و حتي در مواردي حامي منافع غرب عليه اسلام افراطي سلفي ها معرفي مي کند، به همين دليل در صورتي که نظام اسد در سوريه سرنگون شود، مشخص نيست چه کسي خواهد توانست اوضاع را در آنجا اداره کند و به بياني بايد گفت اوضاع پيچيده سوريه، موجب مي شود، نتوان دقيقاً پيش بيني کرد که در سوريه چه خواهد گذشت.

- به نظر شما آيا اسد بسان پدرش اقدام به سرکوب تظاهرکنندگان سوري خواهد کرد و آيا قدرت را از دست مي دهد؟
- خير؛ اسد استيلاي خود را از دست نداده است. در اينجا بايد به دو نکته توجه کرد، اينکه نمونه سوريه، بسان نمونه مصر نيست. در مصر، ارتش، به مبارک پشت کرد و به مردم ملحق شد و همين موضوع موجبات سرنگوني مبارک را فراهم ساخت، درحالي که تاکنون در سوريه شاهد اين امر نيستيم و ارتش همچنان وفاداري خود را به اسد حفظ کرده است؛ بنابراين تا زماني که اسد ارتش را پشت سر خود داشته باشد، نبايد انتظار داشت معارضان سوري به موفقيت برسند، اما اگر شرايط مصر پيش بيايد و ارتش به مردم ملحق شود، در آن صورت مي توان گفت قدرت اسد تضعيف شده است. اين موضوع، درباره فرمانده هان ارتش نيز صدق مي کند؛ تا کنون در ميان آنها موردي دال بر روي گرداني از اسد گزارش نشده است. اما نکته مهم تر اينکه در سوريه، نخبگان حکومت را اکثراً علوي ها تشکيل مي دهند که در سوريه اقليت به شمار مي آيند و بالطبع از روي کار آمدن سُني ها نگران هستند، بنابراين حفظ اوضاع براي آنها در سوريه به معناي حفظ آنهاست، چون از اين در هراسند مبادا روي کارآمدن سني ها در سوريه منجر به همان حادثه اي شود که در سال 1982 ميلادي در شهرهاي مختلف سوريه روي داد.

- بسيار خوب درباره اوضاع جاري در سوريه سکوت اختيار مي کنيم، ما اکنون کجاي کار هستيم و در اين شرايط چه کاري بايد انجام دهيم؟
- من شک دارم که اسرائيل بتواند در اين شرايط اقدامي کند که تأثيري بر اوضاع سوريه داشته باشد، چون واقعيت امر اين است که هم اکنون اتفاق نظري در اسرائيل پيرامون سوريه وجود ندارد. برخي معتقد هستند، درست است که اسد دشمن ماست، اما دشمني عاقل و منطقي است و مي توان تصميم ها و اقدامات او را پيش بيني کرد. نکته مهمتر از همه، آنکه کسي نمي داند چه کسي جايگزين اسد خواهد شد، شايد کسي جاي اسد را بگيرد که بسيار بدتر از وي باشد؛ اما در عين حال گروهي نيز وجود دارند که معتقدند، سقوط اسد تضعيف محور راديکالي ايران و سوريه و حزب الله را به دنبال خواهد داشت و اين بزرگترين معضلي است که اسرائيل در قبال شرايط سوريه با آن مواجه است و به همين دليل نمي تواند دست به هيچ اقدامي بزند.