به گزارش وبلاگستان مشرق، اميرحسين ثابتي در مطلب اخير وبلاگ "دست نوشته هاي يک دانشجو" نوشت: بيش از دو ماه از خيزش مردم مسلمان منطقه مي گذرد اما اتفاقات اخير در بحرين، بهترين پاسخ است به همه کساني که هنوز هم مي گويند قيام هاي منطقه، خاستگاه "اسلامي" ندارد.
اينکه در مقابله با قيام مردم بحرين، "مساجد" تخريب و به آتش کشيده شود، براي هر انسان سليم النفس و عاقلي تنها يک پيام دارد و آن هم اينکه اين قيام ها منشايي جز "اسلام" ندارد و همانطور که پيش از اين نيز اردن و تونس و مصر و ليبي و يمن و ... پس از برگزاري هر نمازجمعه، موج جديد تظاهرات هاي خود را آغاز مي کردند، همه اين اتفاقها براحتي نشان مي دهد که نه شروع اين تحولات با مديريت و اراده آمريکا بوده است و نه خاستگاهي غير اسلام و عدالتخواهي و استکبار ستيزي داشته است. هر چند اين به معناي نفي مطلق تلاش گروه هاي سکولار و ... در اين کشور ها جهت مبارزه با رژيم هاي فعلي نيست، کمااينکه در ايران قبل از 1357 نيز هم نهضت آزادي و جبهه ملي در مبارزات نقش داشتند و هم مجاهدين و فداييان خلق. لکن "محور اصلي و تاثيرگذار" همه اين انقلاب ها يکسان است و آن جز "اسلام" نيست.
از طرف ديگر همه اين وقايع که امروز از آن به عنوان "صدور انقلاب" ياد مي کنيم، يادآور تفاوت بينش امام راحل (ره) و مرحوم منتظري در سال 67 است.
زمستان 1367 و در دهمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي در 22 بهمن، مرحوم منتظري سخناني ايراد مي کند و طي آن مي گويد: "دشمنان ما که اين جنگ را تحميل کردند، آنها پيروز از کار آمدند! چقدر نيرو از ايران و از دست ما رفت و چقدر جوانهايي را از دست داديم ... ببينيم اگر اشتباهي کرده ايم، اينها توبه دارد و اقلا متنبه شويم که بعدا تکرار نکنيم ... بايد بفهميم اشتباه کرده ايم و بعد بگوييم: خدايا و اي ملت ايران! ما اينجا اشتباه کرده ايم ... چقدر در اين مدت شعارهايي داديم که غلط بود و خيلي از آنها ما را در دنيا منزوي کرد و مردم دنيا را به ما بدبين کرد!" (روزنامه کيهان، 23 بهمن 67)
اما نکته جالب توجه در اين بين، پاسخ قاطعي است که امام خميني (ره) دقيقا 11 روز پس از صحبت هاي آقاي منتظري، در سوم اسفندماه و در پيام "منشور روحانيت" اعلام نمودند، جملاتي که شايد آن روز فقط حکم پاسخ به اظهارات يک نفر به نام حسينعلي منتظري را داشت، اما گذر تاريخ نشان داد فراتر از اينهاست و آينده تحولات جهان را ترسيم مي کند:
"ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نمودهايم، ما مظلوميت خويش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نمودهايم ... ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستيم، ما در جنگ ريشههاى انقلاب پر بار اسلامىمان را محکم کرديم ... ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان داديم که عليه تمامى قدرتها و ابرقدرتها ساليان سال مىتوان مبارزه کرد، جنگ ما کمک به افغانستان را به دنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطين را به دنبال خواهد داشت، جنگ ما موجب شد که تمامى سردمداران نظامهاى فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند ... استمرار روح اسلام انقلابى در پرتو جنگ تحقق يافت همه اينها از برکت خونهاى پاک شهداى عزيز هشت سال نبرد بود، همه اينها از تلاش مادران و پدران و مردم عزيز ايران در ده سال مبارزه با امريکا و غرب و شوروى و شرق نشأت گرفت. جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنى نيست، جنگ ما جنگ فقر و غنا بود، جنگ ما جنگ ايمان و رذالت بود و اين جنگ از آدم تا ختم زندگى وجود دارد. چه کوتهنظرند آنهايى که خيال مىکنند چون ما در جبهه به آرمان نهايى نرسيدهايم، پس شهادت و رشادت و ايثار و از خودگذشتگى و صلابت بيفايده است! در حالى که صداى اسلامخواهى آفريقا از جنگ هشت ساله ماست، علاقه به اسلامشناسى مردم در امريکا و اروپا و آسيا و آفريقا يعنى در کل جهان از جنگ هشت ساله ماست ... من در اينجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحليل هاي غلط اين روزها رسماً معذرت ميخواهم و از خداوند ميخواهم مرا در کنار شهداي جنگ تحميلي بپذيرد. ما در جنگ براي يک لحظه هم نادم و پشيمان از عملکرد خود نيستيم. راستي مگر فراموش کردهايم که ما براي اداي تکليف جنگيدهايم و نتيجه فرع آن بوده است... خوشا به حال آنان که تا لحظه آخر هم ترديد ننمودند ... نبايد براي رضايت چند ليبرال خود فروخته در اظهار نظرها و ابراز عقيدهها به گونه اي غلط عمل کنيم که حزب الله عزيز احساس کند جمهوري اسلامي دارد از مواضع اصوليش عدول مي کند ... تأخير در رسيدن به همه اهداف دليل نميشود که ما از اصول خود عدول کنيم. همه ما مأمور به اداي تکليف و وظيفهايم نه مأمور به نتيجه. اگر همه انبياء و معصومين ـ عليهم السلام ـ در زمان و مکان خود مکلف به نتيجه بودند، هرگز نميبايست از فضاي بيشتر از توانايي عمل خود فراتر بروند و سخن بگويند و از اهداف کلي و بلند مدتي که هرگز در حيات ظاهري آنان جامه عمل نپوشيده است ذکري به ميان آورند در حالي که به لطف خداوند بزرگ، ملت ما توانسته است در اکثر زمينههايي که شعار داده است به موفقيت نايل شود.ما شعار سرنگوني رژيم شاه را در عمل نظاره کردهايم، ما شعار آزادي و استقلال را به عمل خود زينت بخشيدهايم، ما شعار "مرگ بر آمريکا" را در عمل جوانان پرشور و قهرمان و مسلمانان در تسخير لانه فساد و جاسوسي آمريکا تماشا کردهايم، ما همه شعارهايمان را با عمل محک زدهايم ... من به طلاب عزيز هشدار ميدهم که علاوه بر اينکه بايد مواظب القائات روحاني نماها و مقدسمآبها باشند، ز تجربه تلخ روي کار آمدن انقلابي نماها و به ظاهر عقلاي قوم که هرگز با اصول و اهداف روحانيت آشتي نکردهاند عبرت بگيرند که مبادا گذشته تفکر و خيانت آنان فراموش و دلسوزيهاي بيمورد و سادهانديشيها سبب مراجعت آنان به پستهاي کليدي و سرنوشتساز نظام شود." (بخش هايي از منشور روحانيت)
واقعياتي که کمتر از 22 سال فرصت نياز داشت تا خود را بهتر نشان دهد ...