به گزارش مشرق به نقل از صراط، در گفتوگوي ويژه اين هفته برنامه هفت، مسعود دهنمکي(کارگردان)، جمال ساداتيان (تهيه کننده)، اميرحسين علمالهدي (منتقد) و فريدون جيراني (مجري-منتقد) درخصوص دلايل کاهش مخاطب سينماي ايران به گفتوگو نشستند.
*ساداتيان: سينماي ايران مانند سينما پس از جنگ جهاني دوم عمل ميکند
در ابتداي بحث، جمال ساداتيان در پاسخ به سؤال فريدون جيراني مبني بر فروش پايين و دور از انتظار فيلمهاي "به رنگ ارغوان " و "هفت دقيقه تا پاييز " اظهار داشت: فروش پايين "به رنگ ارغوان " به شخصه براي من يک شک بود. چراکه اين فيلم به نوعي تنها فيلم سياسي 30 ساله اخير محسوب ميشد و با وجود همه حواشي و فاصله 5 ساله توليد تا اکران، انتظار استقبال بيشتري از آن ميرفت و در مورد "هفت دقيقه تا پاييز " همراهي تلويزيون براي تبلبغات تقريبا صفر بود.
وي در ادامه افزود: برخي زمان نامناسب اکران، به قولي وقت مرده را دليل اين شرايط ميدانند اما به اعتقاد من اگر اطلاعرساني در مورد محتواي فيلم بيشتر بود، قطعا استقبال نيز افزايش مييافت.
اين تهيه کننده در ادامه ضمن اشاره به پتاسيل ضعيف فيلمها خاطرنشان کرد: با توجه به ممنوعيت تبليغ از طريق شبکههاي فارسي زبان خارجي (بدون هيچ جايگزين مناسب)، تبليغات با تعرفههاي موجود براي تهيهکنندگان چندان به صرفه نيست.
بنا براين گزارش در ادامه ساداتيان اذعان داشت: معتقدم همانطور که در مواجه با بحران جهاني اقتصاد دولتها با بستههاي مالي به کمک شرکتهاي مالي آمدند، اگر سينماي امروز ما دچار بحران است، بايد صدا و سيما به عنوان رسانه ملي اطلاعرساني کند و عملکردي تشويقي داشته باشد، اما متاسفانه حتي وعده معاونت سينمايي مبني بر حمايت اکران و دادن بن بليت به فيلمهاي مورد توجه در جشنواره تحقق نيافت.
در ادامه اين گفتوگو ساداتيان نشانههاي ريزش مخاطب را عدم تنوع در قصه و کيفيت پايين سالنهاي سينما دانست و عنوان داشت: در کشور 270 سالن سينما موجود است که عملا 150 سالن، غيرقابل استفاده است و 70 درصد فروش سينماهاي تهران منحصر به 5 سينماي پرديس است، به نظر ميرسد سينماي ايران مانند سينما پس از جنگ جهاني دوم عمل ميکند و وحشتناکترين اتفاق موجود در اين شرايط خودسانسوري سينماگران است.
* دهنمکي: سينما نميتواند اپوزيسيون نظام باشد
مسعود دهنمکي نيز در اين برنامه با نفي نگاه مصداقي به مخاطب در خصوص علت کاهش مخاطبين سينما گفت: رسالت حفظ مخاطب فقط برعهده دولتها نيست، شرايط امروز سينماي امروز ما با دهه 60 و يا 70 متفاوت است و ما با رقباي جديدي مواجه هستيم .
وي ادامه داد: سينما تغيير کارکرد داده است و تلويزيون به عنوان يک رقيب به منظور جلب مخاطب، در کنار سينما قرار گرفته است
بنابراين گزارش دهنمکي تقسيمبندي مخاطبين را نوعي توهين قلمداد کرد و تصريح کرد: مردم مردمند، چه دکتر و مهندس و بازيگر، چه دانشجو و کاگر و طلبه و... اين جمعبندي از مخاطبين سينما است که در کل نسبت به مخاطبين تلويزيون، مخاطب خاص محسوب ميشوند.
کارگردان فيلم اخراجيها در ادامه گفت: فلسفه وجودي سينما، مخاطب است و اگر ما نتوانيم سينما رفتن را به صورت يک فرهنگ دربياوريم، هر روز با صورت مسئله غلط به سمت حل مشکل پيش خواهيم رفت.
دهنمکي در ادامه اضافه کرد: مخاطبشناسي، زمانشناسي و زبانشناسي وجهي از سينما است و ماهيت سينما قسمت ديگر آن است که بايد با دقت به آن پرداخت؛ چرا که در حل بحران مشروعيت در سير گذر فرهنگ شفاهي به فرهنگ مکتوب و رسيدن به رسانه ديداري و شنيداري، بسيار مؤثر خواهد بود، البته اين سير قطعا بايد با همپوشاني مخاطب صورت گيرد.
ده نمکي در ادامه نشست در واکنش به نظر علم الهدي عنوان داشت: آقاي اربابي معاونت ارزشيابي وقت در مصاحبهاي با روزنامهاي گفته بود "من الي را نجات دادم " و اين که اگر الي بود اخراجيها ديده نميشد را قبول ندارم در حالي که اخراجيها به ديدن بسياري از فيلمها کمک کرد.
بنابراين گزارش دهنمکي با تأکيد بر زمانشناسي در سينما خاطر نشان کرد: اگر فيلم "آژانس شيشهاي " 2 سال قبل تر ازاين توليد ميشد به طور قطع بهتر جواب ميگرفت، به طور کلي سينما نميتواند اپوزيسيون نظام باشد، سينما بخشي از نظام است ولي متأسفانه در 8 سال اصلاحات و حتي 5 سال اخير فيلمهايي اکران شدند که به واقع ضدجنگ بودند، اين در حالي است که اگر قرار است دولتمردان نقد شوند و يا فلسفه جنگ بررسي شود بايد فارغ از ين سياهنماييها باشد.
اين کارگردان درادامه افزود: در جريان جنگ نرم، اگر سينما به عنوان يک پديده موثرتر از کتاب معرفي شود اين به صورت فرهنگ نهادينه شود که بيشک تاثيرات آن را در آينده خواهيم ديد، چرا که تاثيرگذاري سينما بسيار بيشتر از حد تصور است.
*علم الهدي: هر ايراني پنج سال يکبار به سينما ميرود
اميرحسين علم الهدي نيز در اين برنامه با معنيدار خواندن سير نزولي مخاطبان سينما در تاييد سخنان دهنمکي عنوان داشت: مخاطبين سينما از 70 ميلون نفر در در سال 1368 با ظهور رقيبي به اسم ويدئو به 65 ميليون نفر در سال 1370 کاهش پيداکرد و در سال 80 اين آمار به 21 ميليون نفر، در سال 85 به 15 ميليون و در سال گذشته به 16 ميليون تقليل يافته است.
وي در ادامه افزود: طبق اين آمار به طور ميانگين هر ايراني هر 5 سال يک بار به سينما ميرود و مباحثي چون کمبود سالن سينما، قيمت بليتها و بيرقيب بودن سينما در عرصه نمايش را ميتوان دليل چنين شرايطي دانست.
در ادامه اين برنامه علم الهدي با اظهار تأسف از عدم اکران همزمان "درباره الي " و "اخراجيها " اظهارداشت: من همچنان افسوس ميخورم که چرا اين دو فيلم هم زمان با هم اکران نشدند چراکه در اين شرايط همه چيز به نفع "اخراجيها " تمام نميشد.
علي الهدي بامتفاوت خواندن مخاطيان "درباره الي " و "اخراجيها " بيان داشت: مخاطب "درباره الي " با تماشاگر "اخراجيها " فرق ميکرد؛ گر چه اين نکته که "اخراجيها " اقتصاد سينماي ايران را در سال 88 نجات داد نبايد فراموش کرد.
سينما نميتواند اپوزيسيون نظام باشد، سينما بخشي از نظام است ولي متأسفانه در 8 سال اصلاحات و حتي 5 سال اخير فيلمهايي اکران شدند که به واقع ضدجنگ بودند.