قهرمان پرتاب وزنه بلاروسي‌الاصل ايران گفت: با وجود تبليغات منفي که در مورد حقوق زنان در اسلام مي‌کنند، با حضور در ايران دريافتم که زن از منزلت بالايي برخوردار است.

به گزارش مشرق،‌ اسمش تاسيانا ايليوشچانکا بوده و در سال 1983 در بلاروس به دنيا آمده است، چند سالي است که به ايران آمده و پس از مسلمان شدن، تابعيت ايراني ـ بلاروسي گرفته است. در سال 1386 با پيمان رجبي، دونده دو سرعت ايران پيمان ازدواج بسته و آن طور که خودش مي‌گويد به خاطر علاقه‌اش به اسم ليلا اين اسم را انتخاب کرده است.دليل مسلمان شدن او، ازدواج با پيمان رجبي نبوده بلکه تحقيق و مطالعه در مورد دين مبين اسلام، وي را به جايي رسانده که پيش از ازدواج هم تصميم خود را براي گرويدن به اسلام گرفته بود. مهريه‌اش خيلي کم است چون اعتقاد دارد وقتي خودش مي‌تواند درآمد داشته باشد، دليلي ندارد چشم به مال همسرش داشته باشد.
ايران را خيلي دوست دارد و همچنين مردمش را. حالا ديگر خانه او ايران است و براي سفر به بلاروس مي‌رود. نايب‌قهرمان اروپا به سوالات پاسخ داد و آنجا که حرف از گوانگجو و دلائل ناکامي‌اش پيش آمد، به گريه افتاد و خواست در اين مورد سوالي پرسيده نشود و از پاسخ معاف شود.
گفت‌و‌گوي صميمانه ليلا رجبي، قهرمان پرتاب وزنه ايران را با خبرنگار ورزشي باشگاه خبري فارس «توانا» مي‌خوانيد:

چه شد که با پيمان ازدواج کردي؟ چه طور با او آشنا شدي؟
در بلاروس در حال تمرين بودم، پيمان هم براي برگزاري مسابقه به بلاروس آمده بود، از طريق يکي از دوستانش با هم آشنا شديم و يک‌‌سال‌ونيم بعد با هم ازدواج کرديم. -لبخندي مي‌زند و ادامه مي‌دهد:- عاشق شدم ديگر، همين.

به خاطر ازدواج با پيمان مسلمان شدي؟ چرا در بلاروس نماندي؟
نه، من راجع به اسلام و ايران تحقيقات فراواني انجام دادم. کتاب‌هاي زيادي درباره اسلام خواندم و با وجود تبليغاتي که در مورد وضعيت و حقوق زنان در اسلام مي‌کنند، فهميدم که زن در دين اسلام از حقوق بيشتري نسبت به ساير اديان برخوردار است. ايران را دوست دارم، علاوه بر آن زندگي در ايران براي ما بسيار آسان‌تر است. پيمان هم زبان روسي بلد نبود و نمي‌توانست در بلاروس کاري انجام دهد.

دلت براي خانواده‌ات تنگ نمي‌شود؟ به بلاروس سفر نمي‌کني؟
مسلماً دلم براي خانواده‌ام تنگ مي‌شود و به ديدن آنها مي‌روم ولي پس از گذشت تنها يک هفته دلم هواي ايران را مي‌کند و مي‌خواهم هرچه زودتر برگردم. در ايران آرامش و زندگي خوبي دارم. خانواده‌ام هم گهگاهي به ايران مي‌آيند. پدر و مادرم ابتدا از آمدنم به ايران مي‌ترسيدند‌ و اين هم طبيعي است؛ هر خانواده‌اي از اينکه فرزندش را به کشوري با فرهنگ کاملاً متفاوت بفرستد، نگران مي‌شود.

کدام يک از خصوصيات مردم ايران است که بيشتر از همه از آن خوشت آمد؟
بر‌خلاف اينکه شايد خودتان "تعارف کردن " را يک خصلت خوب ندانيد اما به نظر من چيز بدي نيست. در خارج از ايران بدون ملاحظه حرفي به تو مي‌زنند که ممکن است يک روزت را خراب کنند و تا شب هيچ روحيه‌اي برايت باقي نماند، اما ايراني‌ها خيلي محتاط هستند که حرفي نزنند تا به کسي بربخورد.

برگرديم به ورزش، در بلاروس تمرينات و استعداديابي به چه شکل بود؟
در بلاروس ابتدا در مدارس استعداديابي مي‌کنند، پس از مدرسه، در کالج‌هاي ورزشي همراه با تحصيل، تمرينات ورزشي را ادامه مي‌دهند و هر دانش‌آموز با توجه به علاقه و استعدادش در رشته خاصي پرورش مي‌يابد. هر ورزشکار با تغيير سطح کارش، از مربي سطح بالاتري بهره مي‌برد.

در مورد سوابق ورزشي و رکوردهايت توضيح مي‌دهي؟
از 14 سالگي به پرتاب وزنه روي آوردم و 16 سال عضو تيم ملي کشورم بودم. با بلاروس قهرمان جام اروپا شدم. از وقتي که به ايران آمدم، قهرماني مسابقات داخل سالن آسيا‌ و عناوين مختلفي در مسابقات آسيايي و غرب آسيا کسب کردم. در ايران بهترين رکوردم 17 متر و 90 سانتي‌متر است اما در بلاروس 18 متر و 13 سانتي‌متر رکورد زدم.

چه امکانات و بودجه‌اي در بلاروس براي ورزشکاران مهيا مي‌شد؟
مربيان استخدام فدراسيون هستند و هر مربي‌اي تلاش مي‌کند شاگردان بيشتري جذب کند و سطح به سطح بالاتر برود؛ علاوه بر اين مريبان بيمه هستند و از مزاياي بازنشستگي برخوردار مي‌شوند. بودجه در کشور ما صرف ورزش‌هاي المپيکي مي‌شود، چون مي‌خواهند پولي که خرج مي‌کنند، به نحوي بازگردد، اما در ايران اين‌گونه نيست تعداد زيادي فدراسيون وجود دارد که اغلب بودجه به رشته‌هايي اختصاص پيدا مي‌کند که در المپيک جايي ندارند.

در ايران هنوز نتوانسته‌اي رکورد خودت را بزني مگر در بلاروس چه‌طور تمرين مي‌کردي؟
در بلاروس علاوه بر مربي خودم؛ ماساژور، مربي بدنساز، روانشناس، فيزيوتراپ، پزشک و مشاور تغذيه داشتم و قرار بود زير نظر مربي، رکوردم را به بالاي 20 متر افزايش دهم که به ايران آمدم و تمريناتم تغيير کرد. در اينجا خودمان تمرين مي‌کنيم. شش ساعت در روز تمرين مي‌کنم، سه ساعت صبح و سه ساعت هم بعدازظهر. خودم هم تجربه مربيگري ندارم و فقط از تجربياتم استفاده مي‌کنم که مسلماً کافي نيست.

چرا مربيان خوب خارجي به ايران نمي‌آيند؟
مربي خوب زن در رشته‌اي مانند پرتاب وزنه در دنيا بسيار کم است. مي‌توانم بگويم حدود پنج مربي سطح بالاي زن در اين رشته در تمام دنيا داريم. خوب مسلماً چنين مربياني دستمزدهاي بسيار بالايي مي‌خواهند که از عهده فدراسيون بر نمي‌آيد.

تو و همسرت شغل ديگري هم داريد؟ تحصيلاتت چه شد؟
نه، فقط ورزش مي‌کنيم و کار ديگري نداريم. وقتي صبح تا شب تمرين داريم نمي‌شود کار ديگري کرد. در بلاروس سه سال در رشته تخصصي مربيگري دو‌و‌ميداني درس خواندم که معادلش در ايران مي‌شود رشته تربيت‌بدني. اگر اينجا يک سال ديگر بخوانم مي‌شود مدرک ليسانسم را بگيرم، اما فعلاً وقت درس خواندن ندارم و قصد دارم پرتاب وزنه را ادامه دهم.

نزديک‌ترين مسابقه برون‌مرزي که پيش رويت هست، چه رقابتي است؟
خودم را براي مسابقات قهرماني آسيا آماده مي‌کنم که دو ماه‌و‌نيم ديگر برگزار مي‌شود. در مسابقات دو‌‌و‌ميداني يک رکورد ورودي هست که فدراسيون بين‌المللي تعيين مي‌کند که هرکسي اين رکورد را ثبت کند، سهميه حضور در مسابقات المپيک را به دست آورد. الان رکورد ورودي 17 متر و 30 سانتي‌متر است.

آمادگي لازم براي کسب سهميه المپيک لندن را در خودت مي‌بيني؟ چه عملکردي در آن مسابقات خواهي داشت؟
تاکنون در مسابقات المپيک شرکت نکرده‌ام. چهار سال پيش آسيب ديدم و نتوانستم بروم. چون مربي ندارم نمي‌توانم بگويم که مدال مي‌گيرم، اما بايد تلاشم را بکنم تا عملکرد خوبي داشته باشم. براي کسب مدال در چنين مسابقات سطح بالايي امکانات حرف اول را مي‌زند.

در گوانگجو چه اتفاقي افتاد که نتوانستي مدال بگيري؟
-در حالي که آثار ناراحتي در چهره‌اش مشخص مي‌شود و سعي دارد آن خاطره را فراموش کند، مي‌گويد:- اتفاقاتي در آن زمان افتاد که هيچ انگيزه و روحيه‌اي برايم باقي نماند. قبل از مسابقات با هزينه شخصي خودم به بلاروس رفتم و يک ماه تمرين کردم. اما بدون مربي و روحيه نمي‌شود انتظار زيادي داشت، در آن مسابقات رکورد 16 متر و 50 سانتي‌متر زدم که از رکورد خودم هم خيلي پايين‌تر بود. (گريه‌اش مي‌گيرد و مي‌گويد نمي‌خواهم آن اتفاقات را به ياد بياورم.)

نمي‌خواستيم ناراحتت کنيم... با توجه به اينکه در بلاروس امکانات فراواني داشتي، از آمدنت به ايران پشيمان نيستي؟
نه، به هيچ وجه پشيمان نيستم، اگر اين طور بود حتماً برمي‌گشتم. من ايران را دوست دارم. رکورد دوم اروپا را داشتم اما به بلاروس برنمي‌گردم چون از زندگي در ايران لذت مي‌برم.

چه آرزوهايي داري؟
آرزوها که زياد است، مثلاً دوست دارم مدال جهاني داشته باشم، موفقيت‌هاي زيادي کسب کنم، اما همه اينها در گروي داشتن امکانات خوب است، در گرو تمرين زير نظر يک مربي خوب، اما مربيان خوب در بلاروس شاگرد دارند و به کشورهاي ديگر نمي‌روند. بلاروس يکي از قطب‌هاي پرتاب وزنه دنيا است. بهترين پرتاب‌گر وزنه زنان در اين کشور رکورد 21 متر را دارد.

از اردوهاي برون‌مرزي برايمان نگفتي.
مسابقات برون‌مرزي بايد يک تا 2 ماه قبل از مسابقات برگزار شود تا تأثير داشته باشد. ما مسابقات جايزه بزرگ چين را در ارديبهشت و خردادماه داشتيم، اما مسابقات اصلي آذر‌ماه برگزار شد که فاصله زيادي داشت و اين هيچ کمکي نمي‌کند. اردوي برون‌مرزي بدون مربي و با فاصله زياد تأثير چنداني ندارد.

حرف ناگفته‌اي باقي مانده؟
به نظرم موفقيت پرتاب‌گر در داشتن مربي است و باز هم تاکيد مي‌کنم مربيان سطح بالاي زنان در دنيا بسيار کم هستند و همين تعداد اندک هم شاگرد دارند و دستمزدهاي بالا مي‌خواهند. عملاً ما نمي‌توانيم مربي خارجي خوب به ايران بياوريم، مربي‌‌اي که به اينجا بيايد يعني بيکار بوده و مربي‌اي که خوب باشد بيکار نمي‌ماند. بانوان ايراني استعداد زيادي دارند اما کسي نيست که استعدادهاي‌شان را کشف و شکوفا کند. تنها استفاده از مربي خوب هم فايده ندارد، بايد يک مجموعه در کنار هم کار کنند تا ورزشکار موفق شود، بدنساز، مربي، ماساژور و پزشک در کنار هم موفقيت يک ورزشکار را رقم مي‌زنند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس