به گزارش مشرق به نقل از فارس، اين گزارش به بررسي پروندهاي ميپردازد که قصه پرغصه آن منجر به جدايي جمعي از جديترين حاميان محمود احمدينژاد از کابينه وي شد.
8 نفري که هيچ کس در طرفداري آنها از احمدينژاد و التزام به هدفهاي ارزشمندانه او شک و شبههاي ندارد. چهرههايي که بهغير از يک يا دو نفرشان، جملگي از عوامل اصلي طرح گفتمان عدالتخواهانه محمود احمدينژاد بودند و سوابق انتقادي آنها از عملکردهاي خاطيانه دولتهاي سازندگي و بيشتر اصلاحات، زبانزد خاص و عام بوده و هست.
اين آدمها اگرچه حتي در ميانشان ميتوانيم از کساني نام ببريم، که خود آنها نيز شايد در ابتداي طرح مواضع جريان انحرافي در درون بدنه دولت، بهنوعي از اين مواضع دفاع ميکردند و معتقد بودند کار انتقاد از اين مواضع به گروههاي مخالف دولت و گفتمان او مربوط ميشود، اما همين تعداد نيز در آينده نتوانستند ادامه اين مواضع ناحق را تحمل کنند و جملگي رفتن را بر ماندن ترجيح دادند.
و آن هشت نفر:
1_ منوچهر متکي:
گفته ميشود او تا قبل از انتخابات دولت نهم، در کنار چهرههايي همچون علي لاريجاني و احمد توکلي قرار داشته است و در مورد انتصاب او به عنوان وزير خارجه احمدي نژاد نيز گمانه زنيهاي بسياري وجود دارد.
اما حضور 6 ساله او در اين سمت همواره اين گمانهزني ها را کمرنگ ميکرد. چه اينکه متکي فردي بود که سابقه مخالفت او با اصلاح طلبان و طرح گفتمان اصولگرايانه او در وزارت خارجه همواره زبانزد خاص و عام بود و اين متکي بود که حتي رسانههاي خارجي نيز از او به عنوان "ديپلمات حرفهاي " ياد ميکردند.
پير وزارت خارجه ايران نيز به ناگاه و تنها با يک انتقاد کوچک که از موازي کاري در دستگاه سياست خارجي ايران که در ماجراي انتصاب معاونان حوزه خارجي رئيس جمهور (که البته بعدها به عنوان مشاور منصوب شدند،) مطرح کرد، به ناگاه از سمت خود معزول شد.
معزول شدني که بازتابهاي گستردهاي در داخل و خارج يافت.
2_ حسين صفار هرندي:
او را ميتوان از شاخصترين چهرههاي اصولگرايي دانست که به خصوص در طول سالهاي حکومت اصلاحطلبان، تلاشهاي بسياري را براي دفاع از گفتمان اصولگرايانه و نقد جريان تجديد نظر طلب اصلاحات انجام داد.
صفار هرندي که در طول آن سالها سمت سردبيري روزنامه کيهان را نيز برعهده داشت يکي از کسانيست که طرفداران احمدينژاد از زمان آغاز عزم وي براي حضور در انتخابات رياست جمهوري سال 84، همواره ميتوانستند مباني گفتمان احمدينژاد را از زبان او بشنوند و هم او بود که پس از پيروزي احمدينژاد در سمت وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در کنار وي قرار گرفت. او البته بعدها و در زمان آغاز فعاليت دولت دهم، از جمله کساني بود که در ماجراي جلسه معروف هيئت دولت و اعتراض چند تن از وزرا به حضور مشايي به عنوان معاون اول در اين جلسه، در زمره معترضين قرار گرفت و در واقع با اعتراض به سلسله جنبان جريان انحرافي دولت از کابينه احمدينژاد رفت.
3_حجتالاسلام غلامحسين محسني اژهاي:
وي از جمله چهرههاي شاخص اصولگرا و از کساني است که که از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي ايران خدمات بسياري را در عرصه امنيتي و اطلاعاتي انجام داد.
وي که از چهرههاي کليدي در ايجاد گفتمان انقلابي و تحول در وزارت اطلاعات محسوب ميشود از زمان آغاز فعاليت دولت محمود احمدينژاد به عنوان وزير اطلاعات، همکاري خود را با دولت نهم آغاز کرد.
او نيز از شاخصترين چهرههايي بود که در ماجراي انتصاب چهره جنجالي دولت به سمت معاون اولي رئيس جمهور در جلسه هيئت دولت به اين مسئله انتقاد کرد و پس از همين انتقاد بود که حجت الاسلام محسني اژهاي،مسئول اسبق گزينش وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران و قاضي دادگاه فساد مالي غلامحسين کرباسچي شهردار سابق تهران نيز دولت احمدي نژاد را ترک کرد.
4_کامران باقري لنکراني:
بسياري از طرفداران محمود احمدينژاد و مردمي که به رئيسجمهور رأي دادهاند، او را به عنوان نمادي از گفتمان احمدينژاد ميدانستند. وزير ساده زيست و جواني که پيوسته مورد تعريف و تمجيد علما و مردم بود.
اين لنکراني بود که در روز رفتنش از وزارت بهداشت، مجبور شد بخشي از کتابهاي شخصياش را که به دليل کوچک بودن خانهاش، آنها را به دفتر کار منتقل کرده بود، از وزارت بهداشت به جاي ديگري ببرد و او بود که آيتالله خاتمي در يکي از سخنرانيهاي خود به او نيز اشاره کرد و اينطور گفت: ما افتخار ميکنيم که اين دولت وزيري همچون دکتر لنکراني دارد که محب اهلبيت (ع) است.
و روزهاي حضور اين وزير جوان در دولت احمدي نژاد گذشت تا اينکه تاريخ به مقطع صحبتهاي چهره جنجالي دولت در مورد دوستي با اسرائيل و در ادامه انتصاب وي به سمت معاون اولي رئيس جمهور رسيد. دو ماجرايي که هر دو با نهيب مقام معظم رهبري مواجه شد.
منابع خبري از کامران باقري لنکراني نيز بهعنوان يکي از وزرايي نام بردند که اگرچه در جلسه کذايي هيئت دولت که چهره جنجالي کابينه تحت عنوان معاون اول در آن حضور يافته بود حضور نداشته اما مواضع لنکراني کاملاً در جهت مخالفت با وي بوده است.
و سرانجام کامران باقري لنکراني که رئيس جمهور احمدي نژاد هم او را شخصي مؤمن عنوان کرده بود نيز از دولت رفت.
5_سيدپرويز فتاح:
از او بهعنوان يکي از صميميترين دوستان احمدينژاد نام برده ميشود.
صميميت بين وزير نيرو در دولت نهم و شخص رئيس جمهور تا آن حد بوده است که حتي ميتوان از آن با عنوان رابطهاي عاطفي نام برد.
رابطهاي عاطفي که حتي به گفته فتاح گاهي به گريههاي فتاح نيز منجر ميشده است. تقريباً تمامي کسانيکه از نزديک با وقايع پيراموني دولت احمدينژاد آشنايي دارند معترفند که تنها عامل کنار گذاشتن شخصي مثل فتاح که حتي رئيس جمهور در وصف او گفته بود: "فتاح مثل من است "، اختلافات او با جريان انحرافي دولت بوده است.
اختلافاتي که سرانجام به دوستي احمدينژاد و فتاح در دولت خاتمه داد و فتاح را به بنياد تعاون سپاه فرستاد.
6_کاوه اشتهاردي:
اشتهاردي فرزند شهيد است و تا چند روز قبل! مدير عامل مؤسسه ايران بود.
وي که نامش پس از انتقادات صريح و تند وي از مهدي هاشمي و محکوم شدنش به شلاق بيشتر بر سر زبانها افتاد، کسي است که چهره جنجالي دولت پيش از اين از وي به اين دليل که حاضر به انتشار تمامي مواضع او در روزنامه دولت نيست، انتقاد کرده بود.
کاوه اشتهاردي و تيم همراهش نيز چند روز قبل و در ادامه تلاش جريان انحرافي دولت براي استيلاي بيشتر بر مؤسسات دولتي، از سمت مديريت عامل مؤسسه ايران با يک پيامک تلفني برکنار شد و او و يارانش نيز از کنار احمدينژاد رفتند.
7_مهرداد بذرپاش:
فرزند شهيد بذرپاش که احمدينژاد دوستي ديرينهاي با پدرش در دوران دفاع مقدس داشت.
او جزو اصليترين ياران احمدينژاد براي حضور در ساختمان پاستور به شمار ميرفت و مواضع او در دفاع از دولت همواره کاملا آشکار بيان ميشد.
بذرپاش در دولت نهم و دهم مسئوليتهاي متفاوت و زيادي را عهده دار شد و البته در تمام اين عهدهداريها، آنچنان که گفتههاي او نشان ميدهد، هيچگاه از عقيده اصلي خود که دفاع از احمدي نژاد و آرمانهاي گفتمان او بود دور نشد.
عملکرد بذرپاش اگرچه در مقاطعي با انتقاد مواجه بود اما او نيز سرانجام در ماجراي تعيين معاون براي حوزههاي خارجي رئيس جمهور تاب نياورد و لب به انتقاد از جريان انحرافي دولت گشود.
انتقادي که البته در ظاهر براي مهرداد بذرپاش گران تمام شد و او نيز در جرگه قربانيان مخالفت با جريان انحرافي دولت از آب درآمد و مجبور به خداحافظي از دولت شد.
و اين مهرداد بذرپاش بود که پس از برکنارياش از دولت و در ادامه شايعات گسترده در مورد اينکه اين استعفاي عمدي بذرپاش بوده که سبب رفتن او از دولت شده است، در بخشي از نامه معروفش به رئيس جمهور ضمن تأکيد بر عدم حاشيه سازي اينچنين نوشت: "اکنون که مسئوليت را از دوش بنده برداشتهايد، خداوند را شاکر و سپاسگزارم... "
8_ داود احمدينژاد:
او از چهرههاي فعال ستاد انتخاباتي برادرش در انتخابات رياست جمهوري سال 84 بود. وي پس از پيروزي احمدينژاد در انتخابات، به سمت رياست سازمان بازرسي نهاد رياستجمهوري محمود احمدينژاد منصوب شد. او البته حدود 2 سال قبل و در جريان سونامي خروج مخالفان جريان انحرافي از دولت از سمت خود کنار رفت. البته گفته ميشد که او از مخالفان مرحوم علي کردان براي حضور در ساختمان پاستور بوده است، اما انتقادات تند عليه چهره جنجالي دولت و مواضع او که بعدها و در مقاطع مختلفي منتشر شد نشان داد که او بيش از آنکه با آمدن کردان مخالف بوده باشد، با مواضع جريان انحرافي سر سازش نداشته است.
يکي از اين 8 چهرهاي که از آنها نام برديم، در مصاحبه اخير خود از وجود يک "شاقول کج " خبر داد که هم اکنون بسياري از اقدامات در دولت با او! سنجيده ميشود.
شاقول کجي که جملگي ميدانند کسي نيست غير از چهره جنجالي دولت.
بيترديد بيتوجهي به عملکرد اين چهره جنجالي علاوه بر جدايي افرادي از بدنه دولت تعداد افراد اين پرونده را افزايش ميدهد.