کد خبر 40572
تاریخ انتشار: ۲۹ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۰:۵۵

محمدرضا گودرزي گفت: برخي از منتقدان جواني که در عرصه نقد فعاليت مي‌کنند، معتقدند نقد يعني ويران کردن. اين تعريف صحيحي از نقد نيست.

به گزارش مشرق به نقل از مهر، اولين نشست از سلسله نشست‌هاي "نگاهي ديگر" در سال 90 در قالب جلسه نقد و بررسي مجموعه داستان "به چيزي دست نزن" نوشته ليلا عباسعليزاده عصر يکشنبه 28 فروردين با حضور محمدرضا گودرزي، لادن نيکنام و نويسنده کتاب در فرهنگسراي انقلاب برگزار شد.

نقد ويران کردن نيست

محمرضا گودرزي که به عنوان مجري و منتقد در اين نشست سخن مي‌گفت، با اشاره به تعاريف نقد گفت: برخي از منتقدان جواني که در عرصه نقد فعاليت مي‌کنند، معتقدند نقد يعني ويران کردن. اين تعريف صحيحي از نقد نيست. اگر يک منتقد در تحليل يک اثر باعث ويراني‌اش در يک زمينه شود، ساختمان ديگري در حوزه‌هاي آسيب‌شناسي روي همان ويرانه‌ها بنا مي‌کند.

وي افزود: البته وظيفه منتقد فقط تعريف کردن نيست. آنچه نيازمندش هستيم، نقد تفسيري است. يعني متن را بگشاييم و زواياي پنهانش را کشف کنيم. البته اين مفهوم، تاويل داستاني نيست. چون ما اجازه تاويل نداريم. وقتي زواياي پنهان را بيان مي‌کنيم، مخاطبان نقد با استانداردهاي خودشان، قضاوت خواهند کرد. در هر متني بايد به دنبال خودمان و ويژگي‌هاي خودمان بگرديم و اگر منتقدي، متن را با ويژگي‌هاي خودش مطابقت بدهد، اشتباه کرده است.

در تفکر امروزي، "يا اين" و "يا آن" نداريم

اين نويسنده گفت: بايد توجه کنيم که در تفکر امروز جهان، "يا اين" و "يا آن" نداريم. البته ما ايراني‌ها اين‌گونه نيستيم. خرد اين است که اگر داستاني نوشتيم، پردازشش کنيم. غريزه موجب نوشتن متن اوليه مي‌شود که نيازمند ويرايش و پردازش است. هرکسي که داستاني مي‌نويسد فکر مي‌کند بهترين داستان را نوشته است اما نظر ديگران با او متفاوت است. خود نويسنده هم وقتي مدتي بگذرد، متوجه اين موضوع مي‌شود.

گودرزي با اشاره به مجموعه داستان " به چيزي دست نزن" گفت: داستان‌هاي اين کتاب، سه نوعند. يا رمانتيک هستند يا واقعگراي اجتماعي‌اند و يا از نوع واقعگراي مدرن هستند. داستان‌هاي مجموعه تنوع دارند و اين نشان دهنده اين است که نويسنده نخواسته از ديد خاصي به مسائل نگاه کند. بعضي از داستان‌ها آينه چند ژانر هستند و هر چه پيش برويم اين حالت ترکيبي داستان‌ها بيشتر مي‌شود.

عباسعليزاده با انتخاب راوي مرد، خطر کرده است

نويسنده مجموعه داستان " اگه تو بميري" ادامه داد: در مورد راوي‌ها هم تنوع وجود دارد. هرچند گرايش نويسنده بيشتر به راوي اول شخص است. در چند داستان راوي اول شخص مذکر است. عباسعليزاده با اين کار به نوعي، خطر کرده است. چون خود را به جاي شخصيت يک مرد گذاشته است و اين ميزان تخيل او را نشان مي‌دهد. اگر الزامات داستان ايجاب کند، نويسندگان گاهي وارد اين عرصه پرخطر مي‌شوند.

وي افزود: 4 داستان مجموعه به اين صورت هستند. 2 داستان از اين داستان‌ها موفق و موجه هستند و نيازي به کاوش دروني ندارند. چون شامل اتفاقات بيروني مانند جنگ هستند و نويسنده با اين که مرد نيست مي‌تواند با استناد به سخنان مستند يا فيلم‌ها، خود را به جاي راوي مرد اين داستان‌ها بگذارد. اما شايد توجيه 2 داستان ديگر که با لحن يک مرد روايت مي‌شوند، اتفاق نامعمول و تا حدودي نامتعارفي است که رخ مي‌دهد.

اين منتقد گفت: در داستان مدرن خواننده ناگهان به وسط جهان داستان، پرتاب مي‌شود. اما در داستان کلاسيک آرام آرام وارد قصه مي‌شود. در اين مجموعه اغلب، شروع داستان‌ها با جملات گيج‌کننده همراه است که مخاطب با خواندنشان چيز زيادي متوجه نمي‌شود و بايد تا پايان داستان پيش برود. اين حرکت تکنيک تاخير نام دارد. تکنيک تاخير، ايجاد تعليق و جذابيت با به تاخير انداختن اعلام اطلاعات ضروري است. نويسندگاني که ذهن قصه‌گو دارند، بيشتر از اين تکنيک بهره مي‌برند.

داستان‌هاي پاياني مجموعه به تعادل مي‌رسند

گودرزي ادامه داد: در 5 داستان ابتدايي مجموعه، نويسنده در اول داستان همه چيز را گفته است. شيوه روايت اين داستان‌ها کلاسيک است و ابهامي به جا نمي‌ماند. در داستان‌هاي مياني مجموعه ابهام‌هاي گيج‌کننده وجود دارد و در داستان‌هاي پاياني گويي نويسنده به تعادل رسيده است و ايهاماتي را به قصه افزوده که روشن مي‌شوند.

وي گفت:‌ بنابراين داستان‌هاي " به چيزي دست نزن" از نظر ارتباط با مخاطب سه گروه هستند: گروه اول مقداري اطناب دارند. در گروه دوم مي‌شد مطالبي به داستان افزود. و در داستان‌هاي گروه سوم هر چيز سر جاي خودش است.

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس