کد خبر 4057
تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۳۸۹ - ۰۰:۲۰

برنامه "ديروز امروز فردا" پس از وقفه حدوداً يک ماهه سه‌شنبه شب با حضور حميد رسايي و علي اکبر جوانفکر به روي آنتن رفت.

به گزارش مشرق، متن کامل اين مناظره به‌نقل از خبرنامه دانشجويان ايران، در ادامه آمده است:

مجري: بحثي که براي امشب انتخاب شده نقطه آغازش از ماجراهاي چند هفته اخيرکه بين جريان اصولگرا واقع شده و حواشي اين ماجراها خواهد بود و البته بحث امشب به نکات و نقاط ديگري هم کشيده خواهد شد. امروز در اين برنامه جناب آقاي جوانفکر مشاور رئيس جمهور در مطبوعات و مدير عامل خبرگزاري جمهوري اسلامي و همين طور حجت الاسلام رسايي نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي حضور دارند که من بحث را با اين دو بزرگوار آغاز خواهم کرد جناب آقاي رسايي خدمت شما سلام عرض مي کنم.
رسايي: من هم سلام عرض مي کنم خدمت شما و بينندگان محترم و مهمان ديگر برنامه جناب آقاي جوانفکر، انشاءالله که نماز و روزه همه قبول باشه.
مجري: جناب آقاي جوانفکر خدمت شما هم سلام عرض مي کنم.
جوانفکر: بنده هم سلام عرض مي کنم.
مجري: تشکر مي کنم. سوال اولم را از زبان مردم مي خواهم بپرسم. جناب آقاي رسايي، در دوره اصلاحات جرياني به اسم جريان اصولگرايي شکل گرفت و مردم نيز که با فضاي سياسي جامعه آشنا بودند يک وحدت و هم صدايي از سمت اين جبهه مي‌شنيدند و اين جريان را در انتخابات به عنوان جريان برتر در سال 84 به عنوان قوه مجريه و قدرت اصلي در کشور انتخاب کردند منتها اگرموافق باشيد اين را هم عرض کنم که چشم ها نگران اين هستند که نکند از درون اين جريان اتفاقاتي در حال رخ دادن است. حرف و حديث هايي هم وجود داد که بعضي ها معتقد هستند ممکن است اين امر به خاطرحذف جريان اصلاح طلب از عرصه سياسي کشور باشد. با اصل ماجرا موافق هستيد يا با علتش يا با هيچ يک؟
رسايي: بسم الله الرحمن الرحيم. اصل ماجرا که چند چيز شد و نمي شود همه را باهم تاييد کرد يا همه را با هم تکذيب کنيم. واقعيت اين است که واژه اصولگرايي بعد از اينکه واژه اصلاح طلبي وارد ادبيات سياسي کشور ما شد به ميدان آمد و بر سر زبان ها افتاد. در حقيقت خود واژه اصلاح طلبي هم از سال 76 يعني زماني که يک جريان جديدي قوه مجريه را با راي مردم در دست گرفت بوجود نيامد، اصلا صحبت از اصلاحات نبود بلکه شعار اصلي آن ها قانون گرايي بود اما کم کم اين واژه اصلاح طلبي جاي خودش را به قانون گرايي داد و از آنجايي که من کار را دنبال مي‌کردم، رصد مي کردم و مي‌ديدم از پشت پرده و از انگيزه برخي از اين افراد اطلاع داشتم، مي دانستم که اين اصلاح طلبي منظور اصلاح روش هاي غلط نيست بلکه اصلاح مباني مورد نظر است چون از جلسات مقطعي يشان،از جلسات پشت پرده شان آن چيز هايي که در باطنشان بود معلوم بود و خيلي هايش هم بعدا معلوم شد مثلا ما مي‌بينيم الان آقايي مانند اکبر گنجي امام عصر(ع) را انکار مي کند، آقاي سروش وحي بودن قرآن را انکار مي کند، آقاي مهاجراني به يک شکل آقاي کديور به يک شکل ديگر. آدم هايي که در داخل شکل ديگري بودند.
خب براي خيلي ها هم روشن بود و از همين جا جريان تشکيل شد. با اين عنوان که ما روي اصول مي خواهيم پا فشاري کنيم و نمي گذاريم شما دست به اين اصول بزنيد. اصولگرايي در برابر اصلاح طلبي آمد. کم کم رهبر معظم انقلاب در خطبه هاي نماز جمعه در مجامع عمومي تبيين کردند حتي تشريح کردند به اين که اصلاح طلبي اشکالي ندارد و اصولگرايي هم اگر بخواهد اصولگرايي واقعي باشد بايد اصولگرايي اصلاح طلبانه باشد. بعد از آن تقسيم بندي کردند و گفتند چيزي که امروز ما در جامعه مي‌بينيم يک اصلاحات آمريکايي است و يک اصلاحات اسلامي نيست و ما بايد از اصلاحات آمريکايي دوري کنيم و اصلاحات اسلامي چيز خوبي است.
اين يک مقدمه، من در کنار اين عرض بکنم، برخي واژه ها و مفاهيم در عمل حسن و قبح شان عقلي است مثلا ظلم قبح اش عقلي است. عقل حسن اش عقلي است. کار به دين و خدا و مليت و زبان ندارد هر کجاي دنيا که برويد ظلم بد است. هر کجاي دنيا که برويد عدل خوب است. اين درباره همه مفاهيم صادق نيست اما اصلاح طلبي و اصولگرايي حسن و قبح شان عقلي نيست اين طور نيست که من مطلق بگويم اصلاح طلبي چيز بدي است و اصولگرايي چيز خوبي است. بستگي دارد اصلاح چه چيزي باشد و اين اصول چه چيزي باشد.
اگر اصلاح روش هاي غلط باشد چيز خوبي است حال اينکه ما در روايات داريم امام حسين(ع) خودشان را يک اصلاح طلب مي دانستند. ايشان فرمودند به دين خدا يک سري اضافاتي آميخته شده تا جايي که يک فرد شارب خمر والي دين خدا شده است. پس حضرت فرمودند من بايد اصلاح بکنم. از آن طرف رضا شاه ملعون هم دم از اصلاح طلبي مي زد يا بقيه بازماندگان رژيم پهلوي. اصول گرايي هم همين است بستگي دارد که آن اصول را چه چيز تعريف کنيم. در يک دوره اي به عقيده من که همان دوره اصلاح طلبي حاکم شد. جريان اصلاحات آمريکايي بود و روز به روز داشت اصلاحات اسلامي را محدود مي کرد. اتحاد روي مباني اصولگرايي طبيعي بود که پر رنگ تر و شفاف تر و روشن تر باشد. اين اشتراک نظر ها باعث شد که اختلاف نظر ها کنار برود.
طبيعي است که هر جرياني که در نقطه ضعف قرار بگيرد اين طور است. از آن طرف با مرور زمان چهره اصلاحات براي مردم روشن شد و مردم کم کم به جريان اصولگرايي اعتماد کردند. مردم ابتدا اعتماد نمي کردند. ما در انتخابات مختلف مشارکت پايين داشتيم اگر خاطرتان باشد در دور دوم انتخابات شوراها جريان اصولگرايي راي آورد اما با کف راي. خيلي ها راي نداده بودند چون مردم نااميد شده بودند. در مجلس هفتم يک مقدار به آرا اضافه شد اما باز هم چشم گير نبود.
در انتخابات نهم رياست جمهوري فضا شفاف تر شد اما باز مردم اعتماد کامل نکردند دليلش هم اين است که شما شاهد بوديد انتخابات به دور دوم رسيد و اين طور نبود که مردم از همان اول آقاي احمدي نژاد را انتخاب کرده باشند چون راي آقاي احمدي نژاد يک راي 5 ميليوني بود و نفر بعدي اقاي هاشمي با 7 تا 8 ميليون راي بود اما مردم در آن مقطع به دليل سابقه اي که از آن جريان داشتند که به نوعي سابقه مديريت اشرافي و فاصله طبقاتي بود و به نوعي شکاف بود، در مرحله دوم پريدند بغل آقاي احمدي نژاد و ايشان با يک راي نسبتا بالايي رئيس جمهور شدند اما راي واقعي ايشان همان 5 ميليون بود.
راي واقعي يعني رايي که مردم با شناخت به خود احمدي نژاد به او داده بودند. راي مرحله دوم بيشتر به خاطر ترس از جريان مقابل بود. نمي خواستند به آن گذشته برگردند. مردم به يک نسيه اعتماد کردند. در چهار سال دولت نهم به دليل عملکرد خوب،آرمان گرايي دولت و پافشاري روي اصول و امام، توجه به محرومين و مستضعفين و خود سفر هاي استاني- من سفري داشتم به کردستان و استاندار مي گفت ما صندوق هاي سياري داشتيم که در انتخابات هاي سال هاي قبل به جاهاي صعب العبور و دور مي رفته است تعداد آرا داخل صندوق هنگام بازگشت به اندازه انگشتان يک دست هم نبود همون صندوق ها امسال در حالي که نمايندگان کانديدها هم حضور داشتند با 50% مشارکت رو به رو شدند چرا؟ چون تو اون روستا برق رفته، آب رفته، بهداشت رفته که نشان دهنده توجه دولت به مناطق محروم است.
ما در زاهدان داشتيم که يک رقيب انتخاباتي که هم لباس من بود بنر هاي بزرگ زده بود که در دولت من شيعه و سني حضور دارند، به نوعي تحريک برادران اهل سنت بود که بر خلاف امنيت ملي بود اما در آنجا من گفتم اگر ما راي اول را نياوريم فاصله راي مان زياد نخواهد بود چون بعد از 30 سال به آن منطقه گاز رفته بود- باعث شد که در انتخابات دهم شاهد راي چشم گيري براي يک کانديدا باشيم و از همان جا نوع نگاه به قدرت و شکل بدست آوردن قدرت باعث ايجاد اختلافاتي شد و به نوعي باعث شد خبط و خطا هايي از طرف بعضي از دوستان صورت بگيرد و همين باعث شود که همديگر را مورد انتقاد قرار دهيم و اين امتياز جريان اصولگرايي است که نسبت به بيرون گذاشتن پا از خط اصول سکوت نکند همانطور که الان شاهد هستيم همين دولت با همين ويژگي ها و امتيازاتي که دارد، خود ما که حامي دولت هستيم و افتخار هم مي کنيم. دولت کاري پر تلاش که 25 ميليون راي ملت را هم دارد بهش کمک مي کنيم ولي جايي که ببينيم دولت دارد پايش را بيرون مي گذارد خود ما تذکر مي دهيم.
مجري: آقاي جوانفکر شما مشاور رئيس جمهور هستيد اين خبط و خطا ها را نمي دانم که قبول داريد يا نه اما سوالم اين است که اين راي 25 ميليوني که آقاي رسايي درباره اش صحبت مي کنند يک راي تضمين شده اي نيست که اگر همين الان بعد از يک سال و نيم آقا احمدي نژاد دوباره کانديدا شده باشند اين راي به صندوقشان ريخته شود و شايد بعضي ها معتقد باشند که رفتار هايي که از دولت سر زده است بعد از انتخابات شايد بعضي ها را از رايي که به دولت داده اند پشيمان شده کرده باشد. اين طلقي را شما قبول داريد به عنوان يک عارضه اي که بر جريان اصولگرايي به وجود آمده است؟
جوانفکر: بسم الله الرحمن الرحيم. من اجازه مي خواهم که يک مقدار شفاف صحبت کنيم تا نتيجه گيري خوبي هم حاصل بشود تا وقتي که مي خواهيم راجع به راي مردم قضاوت کنيم قضاوت نزديک به حقي داشته باشيم. شما فرموديد که در سال 84 مردم به جريان اصولگرايي راي دادند. من مي خواهم که اين را رد بکنم و بگويم که چنين چيزي نبوده است. مردم از همه جريان ها عبور کرده اند. از همه جريان ها حتي از جريان اصولگرايي هم عبور کرده اند. نامزد هاي جريان اصوگرايي کسان ديگري بودند. شما اين را مي دانيد همه مردم هم مي دانند مردم به آقاي احمدي نژاد راي دادند، آقاي احمدي نژاد با خصوصياتي که داشتند، با کارنامه درخشان شانشان. من مي خواهم نظر آقاي رسايي را رد کنم که مردم نسيه راي دادند.
مردم از ترس يک جريان ديگر راي دادند. اين حرف درستي نيست و فکر مي کنم راي مردم را اين طور تفسير کردن شايد به حق نزديک نباشد. مردم به يک کارنامه درخشان راي دادند. مردم آگاهانه راي دادند. ما بايد راي مردم را درست تفسير کنيم. مردم از روي احساس تکليف برآمده از شناخت راي دادند. آقاي احمدي نژاد کارنامه درخشاني از عملکرد داشت. او را ديدند، رفتارش را هم ديدند و هم اينکه در جامعه چطور دارد با مردم تعامل برقرار مي کند. ايشان دو سال شهردار تهران بودند و در اين مدت کار هاي بسيار خوبي از خودشان بر جاي گذاشتند و يک رويکرد بسيار مردم پسندانه داشتند. پاي حرف مردم نشستند، مشکلات مردم را از نزديک ديدند و همان جا دستور رسيدگي در منطقه دادند و يک ديد جدي نسبت به جامعه در اين ارتباط با مردم و سابقه اي که از قبل هم داشتند حاصل شد. استانداراردبيل بودند و در آن جا هم کارنامه موفقي داشتند و استاندار نمونه بودند. بايد اين طور قضاوت بشود که مردم از روي روشن بيني و شناخت راي دادند اما از جريان ها عبور کردند. جريان اصولگرايي نامزد خودش را داشت، منطق خودش را داشت، خب مردم به آن ها روي نکردند.
مجري: يعني آقاي احمدي نژاد هيچ داعيه اين را ندارند که نامزد جريان اصولگرا بودند؟
جوانفکر: آقاي احمدي نژاد همه خصوصياتشان مبتني بر اصول و ارزش ها است، مبتني بر اعتقادات و گفتمان انقلاب است. اين همان چيزي بود که ملت مي خواست. اينکه مي گويم مردم عبور کردند يعني برگشتند به ارزش هاي انقلاب و آقا احمدي نژاد را به عنوان يک نماد انقلاب، به عنوان فردي که آمده است ارزش هاي انقلاب را دوباره احيا کند پذيرفتند. مردم ايشان را به اين صورت پذيرفتند نه به عنوان نماد جريان اصولگرايي. من فکر مي‌کنم اين را اگر اين طور ببينيم به واقعيت نزديکتر است و بعد از اينکه دولت نهم آمد باز هم با همان رويکرد هايي که در شهرداري بود يعني حرکت به سمت مردم شروع کرد و آقاي احمدي نژاد دولت را به سمت مردم فعال کرد و رويکرد دولت به سمت شنيدن صدا هاي مردمي و شنيدن گرفتاري ها و مشکلات از زبان مردم و تصميم گيري متناسب با خواسته ها و نياز هاي مردم رفت و اين يک حرکت نويني بود که در عرصه قدرت اجرايي کشور شروع شد و مردم آن را ديدند و پسنديدند و راي بالا ايشان به خاطر همين عملکرد بود.
رسايي: اگر مردم با همه اين تفاسير راي دادند چرا آقاي احمدي نژاد 5 ميليون راي آوردند؟ اگر راي دور اول براي خودشان و با توجه به شناخت مردم بود بايد در همان دور اول راي مي آوردند. اين راي پايين اصلا عيب نيست چون آقاي احمدي نژاد را کسي نمي شناخت. ايشان شهردار تهران بودند و در تهران شناخته شده بودند. اين صحبت شما يعني اين که چهار سال کار دولت نهم که طاقت فرسا هم بود فقط به اندازه اي بوده است که 7 ميليون روي راي ايشان آمده در حالي که اين طور نبود. درست است که جهت گيري ايشان هم راستا با انقلاب بود ولي مردم فقط حرف مي شنيدند.
جوانفکر: آقاي احمدي نژاد يک چهره شناخته شده در جامعه نبودند که همه ملت ايشان را بشناسند. در مرحله اول مردم يک شناختي داشتند، راي دادند اما بعد که در دور دوم شناخت از ايشان بيشتر شد مردم به ايشان راي دادند.
مجري: شما مي فرماييد که آقاي احمدي نژاد يک نماد بود و مردم هم اين نماد را ديدند و پيامش را دريافت کردند و اين پيام در 22 خرداد 88 هم تکرار شد. آيا اين پيام هنوز به همان شکل منتشر مي شود و مردم همان پيام را از رياست جمهوري دريافت مي‌کنند يا از اطرافيان رئيس جمهور پيام هاي ديگري در حال انتشار است که ممکن است مردم ترديد کنند و بگويند راي ما را پس دهيد.
جوانفکر: مردم حرف هايشان با سياسيون فرق مي کند و اين بحث هايي که مطرح مي شود در ارتباط با دولت رئيس جمهور و برخي از اطرافيانشان بيشتر منشا سياسي و جريان هاي سياسي دارد و مردم اين طور نيستند. شما مي بينيد که وقتي رئيس جمهور به سفر استاني مي روند مردم با شور و شوق به استقبال آقاي احمدي نژاد مي آيند. مردم با احمدي نژاد پيوند بر قرار کردند، ايشان را پذيرفتند اما سياسيون اين ارتباط را ندارند به هر حال کشور ما کشور آزادي است هر کسي نظر خودش را دارد ما هم نفي نمي کنيم و اين فقط ممکن است کار ها را سخت کند.
مجري: اينکه مي گوييد سياسيون، در هيئت ها مردم شرکت مي کنند نه سياسيون و اين مردم راجع به اين پيام هايي که در اين چندوقت منتشر شده واکنش نشان مي دهند.
جوانفکر: اين واکنش هاي مردمي کجاست که ما نمي بينيم. اين واکنش هايي که به شما مي رسد سياسي است، مردمي نيست براي يک طيف و جريان خاصي است.
رسايي: مردم نگران هستند اما نااميد نيستند و روي برنگردانده‌اند چون هنوز از راس قوه مجريه صداي مردم، استکبارستيزي، کار، تلاش و پيگيري هم چنان مي آيد و با توجه به بحث هاي حاشيه اي که پيش آمده است اما آقاي احمدي نژاد هنوز در حال پيگيري يکي از بزرگترين طرح هاي اقتصادي کشور که همان هدف مند کردن يارانه است مي باشند.
مجري: اقاي احمدي نژاد به عنوان دولت اقدام، شناخته شده اند. مقام معظم رهبري هم همين نظر را دارند و مردم هم به همين خاطر به ايشان راي دادند. اين را قبول داريد آقاي جوانفکر؟ آيا دولت خودش براي خودش حاشيه سازي نمي کند؟
جوانفکر: مردم نگران هستند چون صحبت هايي را مي شنوند که از آقاي احمدي نژاد نيست و اين جاي اميد است.
مجري: پس از کيست؟
جوانفکر: دولت يک بخش بزرگي است و نمي توان آن را مرز بندي کرد.
رسايي در پاسخ به سوال يامين پور مبني بر اختلاف مجلس و دولت گفت:حضرت امام روي وحدت تاکيد خاصي داشتند و سمبل وحدت بودندو مقام معظم رهبري نيز بر اين امر تاکيد دارند؛ طبيعي است که اگر ما پي فتنه و اختلاف بيفتيم اين سبب ضعف خودمان، زمين خوردن و فشل شدن خودمان خواهد شد.اما آيا اين به معناي آن است که وحدت يک امر مطلق خوب است و اختلاف يک امر مطلق بد است؟ حضرت امام با وجود اين تاکيدات حاضر به يکي شدن و وحدت با نهضت آزادي نشدند و مقام معظم رهبري نيز با اين همه تاکيد بر وحدت فرمودند امام به کسي باج نمي‌داد؛ من نيز به کسي باج نمي دهم.
وحدت يک ملاک نياز دارد و ما بايد روي آن ملاک به وحدت برسيم؛ گاهي ميان اصولگرايان اين وحدت گم مي شود. تاکيد رهبري همواره بر همکاري و همراهي مجلس و دولت بوده ولي گاهي اين اختلافات بوجود مي آيد. گاهي ما خودمان کاري مي کنيم که اين اختلافات اتحاد را بهم مي ريزدمانند قانوني که در مجلس درباره ي وقف دانشگاه آزاد مصوب شد که خود نمايندگان از ان به جمله ي سياه ياد مي کنند.
در دولت نيز اکنون مواضعي گرفته مي شود که هرکس يک برداشت از آن داردو چون برداشت ها متفاوت استف طبيعي است که نتيجه گيري متفاوت باشد و انتقادات باعث بوجود آمدن اختلافات مي شودبه طور مثال رئيس دفتر رئيس جمهور يکي از علماي بنام و حامي احمدي نژاد مي گويد اگر ما به نقطه اي برسيم که احساس کنيم خط قرمز ديني است؛ وظيفه ي تذکر داريم.
جوانفکر در پاسخ به اين مواضع گفت: بعضي از گروه هاي سياسي هستند که خواست و اراده ي خود را به مردم تعميم دادند و به اين اخلاق عادت کرده اند. بين خودشان اختلاف مي افتد مي گويند وحدت بهم ريختغ خير آقا بين خودتان اختلاف است.بين مردم اختلافي نشده آنها دارند مسير درستشان را طي مي کنند.
مسئولين و سياسيون نبايد بي دليل براي مردم ذهنيت بد و شبهه ايجاد کنند، بي دليل افراد را تخريب کنند.
آقاي مشايي رئيس دفتر رئيس جمهور و جانشين ايشان در همايشي بوده که در اين همايش صحبت هايي کرده است، عده اي بعضي قسمتهاي اين صحبت را برداشته اند و فضاي متشنج ايجاد کرده اند؛ اين اخلاق ايراني و اسلامي نيست.عداه اي نشستند ببينند آقاي مشايي چه حرفي ميزند، از بين حرفها جملاتي در بياورند و مهر کافر بودن و ملحد بودن را به پيشاني ايشان بزنند.اگر آقاي مشايي حرفي زده است بايد نقدش کنيد نه اينکه بگوييد، ديگر حرف نزنيد.
رسايي:من فکر ميکنم موضوع يک نفر نبايد موضوع اصلي کشور ما بشود؛بالاخره آقاي مشايي مواضعي را اتخاذ کرده که بعضي ها موافق و برخي مخالف، برخي منتقد و برخي مغرضند. اين را بهانه مي کنند که ويژگي هاي مثبت و خوب دولت را تحت تاثير قرار دهند.مردم براي همين ويژگي ها پاي صندوق ها آمدند. برداشت مردم اين بود که اين آدمي که کانديد شده الان در هجمه ي تمام عيار داخلي و خارجي بوده و اهداف امام را دنبال مي کند؛ مردم مي بينند که او علاوه بر اينکه مباني ديني و انقلابي ما را محافظت مي کند و يار خوبي براي رهبري است، مشکلات شان را نيز حل مي کند.
در انتخابات سال گذشته تلويزيون اسرائيل اعلام کرد برخلاف دوره هاي قبلي که مي گفتيم راي ندهيد، الان راي بدهيد ولي فقط به احمدي نژاد راي ندهيد چون منافع اسرائيل را تهديد مي کند.معلوم بود احمدي نژاد تشنه ي خون اسرائيل است ولي مواضعي درباره ي ملت اسرائيل گرفته شد که دشمنان را خوشحال کرد و اختلاف ميان دوستان ايجاد نمود و محل نزاع و اختلاف شد.
جوانفکر:اگر مايل باشيد مي توانيم سخنراني را براي قضاوت مردم بخوانيم جو را ديگران به ناحق به وجورد مي آورندبه حرف ايشون اشکالي وارد نيست در خصوص حضور ايشون در برنامه نيز بايد بگويم که مقرر نبوده که ايشون بيايند و اين رسانه ها هستند که به شبهات دامن مي زنند.
رسايي:بنده اعلام مي کنم انتقاد از مشايي انتقاد از احمدي نژاد نيست و هيچ ربطي به 25 ميليون راي که به آقاي احمدي نژاد دادند ندارد يعني ممکن است خيلي از اينها به مواضع مشايي انتقاد داشته باشند اما همچنان سفت و محکم نسبت به رييس جمهور منتخب خود مواضع حمايتي را دارند. سوال اين است که چرا بعضي ها اين تلقي را ايجاد مي کنند که اگر کسي از فردي که داخل نهاد دولتي است انتقاد کند يعني به کل آن نهاد و رياست آن انتقاد کرده است ؟
جوانفکر:اين تلقي وجود ندارد امروز متاسفانه بعضي ها مي آيند و حمله و توهين به رييس جمهور مي کنند اما اين بحثها درباره مشايي درست نيست اينها بيان مي کنند که مثلا قبول داريم که رييس جمهور در خط مقدم مبارزه با نظام سرمايه داري است و از طرفي در سرمقاله هاي خود مي نويسند که مشايي در خدمت نظام ابر سرمايه داري است سوال من اين است که اين چطور رييس جمهوري است که خود در خط مقدم مبارزه با نظام سرمايه داري است و آن هم رييس جمهوري مثل آقاي احمدي نژاد با اين همه ويژگي هاي مثبت و هوش و زيرکي و دقت و قدرت تحليل بالا و در عين حال دشمن شناس.و آن وقت رييس دفترش را با اين خصوصيات انتخاب مي کند؟
اين حرف غلطي است که بگوييم رييس جمهور آقاي مشايي را نمي شناسد در حالي که بارها اعلام کرده است که اين فرد مورد تاييد من است و و من ايشان را مي شناسم. شما به نقد حرفهاي مشايي بپردازيد چرا او را از حرف زدن منع مي کنيد در ايران همه آزادند که حرف خود را بزنند چرا خفقان ايجاد مي کنيد؟
رسايي:در همين موضع اخير ايشون آقاي احمدي نژاد آمد و تحليل کرد و هيچ کس انتقادي نکرد و خورده نگرفت چون شفاف و روشن بود و مشايي خودش هم بعد از سخنراني مي آيد و موضع گيري مي کند که مکتب ايراني همان مکتب حسيني است ونقدي نسبت به موضع دوم وجود ندارد و اساسا سوال اين است که چرا دوپهلوصحبت مي کنيد که گروهي پهلوي دوم را برداشت کنند؟
جوانفکر:ايشون در مواضع خودشان در همان همايش هم اعلام کردند متن سخنراني اين است" من اصرار دارم که مکتب ايران برخي به من خورده مي گيرند که چرا نمي گويي مکتب اسلام؟ از مکتب اسلام دريافت هاي متنوعي وجود دارد اما دريافت ناب از حقيقت ايمان و حقيقت توحيد و حقيقت اسلام مکتب ايران است " منظور مشايي از مکتب ايران اين است درحالي که برخي اين قسمت حرف را حذف مي کنند و آن وقت مي گويند مشايي گفت مکتب ايراني!
رسايي:مشايي مي گويد که از مکتب اسلام برداشتهاي متنوعي وجود دارد سوال من اين است که آيا از مکتب ايران برداشت هاي متنوع وجود ندارد؟چطور است که منافقين و سران فتنه و ضد انقلاب همه به اسم مکتب ايران دست به اين کارها مي زنند برداشت همه اين ها از مکتب ايران با اقاي مشايي يکي است.زيرا برداشت متنوعي از مکتب ايران وجود ندارد! امام هم شبيه اين حرف را زد و بعد گفتند "که مقصود اسلام ناب محمدي است نه اسلام ايراني".و گفت "ما ايران را فداي اسلام مي کنيم و ايران را براي اسلام مي خواهيم."
جوانفکر:مردم ايران مکتب و فرهنگ ايرن بيشتري خدمات را به مکتب اسلام داشته اند به نظر من رسانه ها يک موجي ايجاد مي کنند و خيلي ها هم خواسته و نا خواسته بر اين موج سوار مي شوند و بي هيچ مطالعه و بدون اينکه حرفها يا يشون را بشنوند به نقد ناعادلانه مي پردازند و فقط در جواب منطق آقاي مشايي مي گويند که ساکت باش و حرف نزن.
مجري:ما رييس جمهور را فردي پر تلاش و کاري مي دانيم و به خاطر نداريم که وقت خود را صرف توضيح حرف هاي ديگران کرده باشند حتي در برخي از موارد حاضر نيستند وقت خود را تلف کنند که شبهات را درباره دولت پاسخ دهند حالا کار به جايي رسيده که مجبورند در جلسات با خبرنگاران درباره حرفهاي مشايي توضيحح دهند!اين نشانه هزينه تراشي دولت براي خود نيست؟اصلا سواي محتواي اين بحثها بعد از مطرح شدن اين حرفها جنجالي در جامعه به وجود مي آيد که اين خود مانع همت و کار مضاعف دولت مي شود.
جوانفکر:چه هزينه اي؟ هزينه را ديگران توليد مي کنند و و اين طور نيست که دولت براي خود هزينه تراشي کرده باشد و اينها همه فضاسازي رسانه ايست که ذهنيت را براي بعضي ها به وجود مي آورد و رييس جمهور هم مي آيند و توضيحاتي مي دهند و از مساله عبور مي کنند و اين طور نيست که در اين مسائل بماند و بدانيد دولت مچنان با تمام ظرفيت و توان در حال تلاش است و شما نيز شاهد اين تلاشها و نتايج آن در جامعه هستيد اين بحثها بحثهاي حاشيه ايست که ديگران توليد مي کنند.
و دولت مشغول کار خودش هست و هر جا که ضرورت ببيند مي آيد و توضيحاتي مي دهد مثلا درباره قانون هم همين طور است کدام دولت پاي بند تر از اين دولت به قانون بوده است و در مقاطع مختلف با نمايندگان مجلس جلسه داشته است؟در حالي که احمدي نژاد حتي با کميسيون ها محلس نيز به طور جداگانه جلسه مي گذارد و در سفر هاي استاني که هيچ لزومي به حضور نماينده ها نيست از نمايندگان دعوت مي کند و به يشنهادهاي آهنا عمل مي کند.چنين تعامل نزديکي بين مجلس و دولت بي سابقه بوده است.
.اين همه قانون که رييس جمهور آنها را پيگيري کردند و به آنها عمل کردند و از بين همه اين به دو قانون نقد دارند اين از همان قانون هايي که رهبري هم فرمودندحواستان باشد که قانوني را وضع نکنيد که اجرايش براي دولت سخت باشد خوب دولت بر اساس اصل 113 قانون اساسي مسئول پاسداري از قانون است ودومين مقام رسمي کشور و در قبال اجراي قانون اساسي مسئول است زماني کهيکي از ارکان حکومتي آن را نقض مي کند و وظيفه رييس جمهور است که تذکردهد و اين بديهي ترين انتظار مردم از رييس جمهور است.
اصل 57 قانوناساسي در مجلس نقض شد و شوراي نگهبان نيز با اين قانون مخالفت کرده است،آن وقت قانون ر به مجمع تشخيص مصلحت مي فرستند براي تاييد.
اگر قرار باشد که مجلس بگويد که 2 ميليارد از فلان منبع به مترو بديد خوب يکجايبيايد و بودجه نويسي کند اين خلاف قانون است و بودجه نويسي کار دولت است.حرف بندده اين است که براساس کدام مصلحت اين قانون به مجمع برده شد.
حرف دولت اين است که 2 ميليارد بودجه اي که به مترو داده شد کجا خرج کرده است و هيچ نهادي نيست که پاسخگو باشد و گزارشي از کارها ارائه کند وآن وقت مجلس مي گويد 2 ميليارد ديگه هم به بودجه مترو اضافه کنيد.
رسايي:اين دو مورد و امثال اين از مواردي است که محل اختلاف است و اتفاقا آقاي احمدي نژاد هم نامه اي به رهبر معظم نوشتند که هياتي از طرف مجلس و دولت و شوراي نگهبان تشکيل بشود براي حل اين مساله.
بنده اين را مي پذيرم که دولت بايد نقدهاي خود را مطرح کند ولي حرف شما را نمي پذيرم.بالاخره قانون را کي مطرح مي کند ؟ وظيفه قويه مجريه است؟رييس جمهور تذکر خود را بيان کرد و هياتي هم تشکيل شد براي حل اختلاف. بنده هم قبول دارم که تصويب اين قانون در مجمع شايد به دلايل ديگري باشد اما بايد بپذيريم و فقط مي توانيم اعتراض کنيم نه اينکه ادعا کنيم اين قانون نيست و اجرايش نمي کنيم شما بعضا مواضعي را اتخاذ مي کنيد که رييس جمهور هم اين را قبول ندارند.
مجري:شما کدام را قبول داريد چهره سياسي جنجالي يا جنجال سازي براي يک چهره سياسي؟
رسايي:هر دو بنده معتقدم که آقاي مشايي يک فرد جنجال ساز است و هم جنجال سازيدر باره ايشون وجود دارد! يعني ايشون رعايت نمي کنند بنده بي تعارف ميگويم برخي از دوستان اصرار دارند که حرفهاي جديد بزنند و حرف هاي جديد حاشيه ساز هستند بعضي اوقات روي فردي حساسيت وجود دارد خوب بايد رعايت کند و توجه داشته باشد که بيخود هزينه ايجاد نکند از طرفي هم جنجال سازي در باره يک چهره را داريم چون اصولا من منتقدين مشايي را در يک دسته نمي بينم يعني صداي اعتراضي که از برخي از علما و چهره هاي دلسوز سياسي بلند مي شود قابل مقايسه با اعتراض رسانه هاي معلوم الحالي نيست که در جريان فتنه علم دار بودند مثلا سايتهايي که قبلا سابقه ملي گرايي داشتند اين خبرها را پوشش مي دهند و به آن دامن مي زنند و طبيعي است که آنها همه حرف را نمي زنند و مطلوب خود را از صحبتها پخش مي کنند و با گرايشات ناسيوناليستي و ملي گرايانه به موضوع نگاه مي کنند و آقاي مشايي مجبورند بيايند و دوباره توضيح دهند و شفاف سازي کنند.
اما همه انتقاد ما اين است که چرا جوري صحبت مي کنيد که بعد مجبور به توضيح شويد؟حتي آقاي احمدي نژاد هم پذيرفتند که ايشون با ادبيات ديگري صحبت مي کنند در صورتي که ادبيات خود آقاي احمدي نژاد کاملا شفاف است.
اما زماني که حرفهاي آقاي مشايي را مي شنويم اين احساس به وجود مي آيد که غرضي وجود دارد.چه در بحث مديريت انبيا وچه در بحث مکتب ايراني، ملت اسرائيل!
به نظر بنده اين هزينه تراشي ها ضرورتي ندارد و باعث سو استفاده بعضي ها مي شود مثلا در بحث حجاب رسانه هايي که خود منشا ترويج بي حجابي هستند اينها مي آيند و دولت را مورد انتقاد قرار مي دهند که دولت اعتقادي به مبارزه عليه بد حجابي ندارد.
در جنگ صفين شمشير اميرالمومنين به خيمه معاويه رسيد که عمروعاص فتنه کرد و جنگ رواني به راه انداخت و در صورتي که همه مي دانستند که حرف باطلي است اما در جامعه گرفت و برخي اصحاب حضرت ترديد کردند و حضرت مجبور به عقب نشيني شدند.
شايد يک موجي در جامعه به وجود بيايد و خيلي ها گمراه شوند آيا بهتر است در مقابل موج بايستيم يا براي آنکه هزينه بيشتر نشود با اين موج همراهي کنيم؟
حرف علما اين است که اگر ايشون مي خواهند اين موضوعات رو مطرح کنند، بروند دانشگاه يا در حوزه هاي علميه بحث کنند و جواب بشنوند بالاخره جاي اين حرفها کجاست؟
مجري:دو تحليل در باره صحبتهاب مشايي وجو دارد عده اي مي گويند ايشان تعويل پذير حرف مي زنند و برخي از حرف از فتنه جديد مي زنند.
رسايي:من نمي توانم قضاوت کنم وقصاص قبل از جنايت نمي کنم اما هر چيزي که به نظام جمهوري اسلامي ايران ضربه بزند و باعث تضعيف دولت شود ما مي توانيم به آن نگاه فتنه داشته باشيم شايد از طرف من صادر بشه و مان دقت نکنم باعث ايجاد موج فتنه در جامعه شوم و تمام تلاش رهبري هم اين است که ذهن ها از اين فضا دور شود و مدام بر وحدت تاکيد مي کنند.
بر اين عقيده ايم که اگر رسانه هاي خارجي از فردي حمايت کنند آن فرد بايد متوجه شود که اشتباه قدم برداشته است اين حرف قرآن و امام است ما شاهديم که برخي از رسانه ها اخيرا از مواضع مشايي به شدت دفاع کردند و به ترويج آن پرداختند هرچند که ايشون بعدا اصلاحش کردند مثل مورد اخير ولي اثرات اين حرفها باقي مي ماند.
يکي از مسئولين سودان که آمده بود مي گفت اين حرفها باعث تضعيف موقعيت ايران در جهان شده است شما اگر بگوييد مکتب امام براي مردم دنيا شناخته شده تر است تا مکتب ايرا اصولا قوميت درست کردن درست نيست.
بنده نمونه هايي از اين حرفها را دارم که در رسانه هاي خارجي مطرح شده است چطور زماني که رسانه ها از سران فتنه دفاع مي کنند ما به آنها تذکر مي دهيم که اعلام برائت کنند و به دامان انقلاب بر گردند هر چند که ديگر برگشتني نيستند و سقوط کردند اما ما انتظار داريم که دوستان خودمان در مواضعشان دقت کنند و وضعي نگيرند که باعث خوشحالي و کف و سوت زدن دشمنان شوند.
جوانفکر: رسانه هاي خارجي هيچ گاه از مشايي حمايت نکردند و چيزهايي که آنها مطرح مي کنند اصلا معيار نيست.اينها همش حواشي و مسائل داخلي است که آنها مطرح کردند.
رييس جمهور ايشان را يک فرد ولايي مي دانند که بعد از انقلاب خدمات زيادي را به نظام کرده اند.انسان ممکن الخطاست بالاخره آقاي مشايي يک حرفي زده و آنها يک تيکه هايي را برداشت مي کنند و در جامعه فضاسازي مي کنند مثلا رييس جمهور در روز خبرنگار در صدا و سيما سخنراني کردند و يکي از مقامات عالي رتبه کشور از همين صحبتها برداشت سو کرده بودند بنده نظرم اين است که اگر در جامعه موجي ايجاد شود بايد منشا موج را در يابيم و قضاوت عادلانه داشته باشيم.
متاسفانه در جامعه ما شاهد تخريب و توهين به چهره هاي خدوم کشور هستيم بر اساس چه منطقي همه به تخريب رييس جمهور مي پردازند ؟فردي که در با تمام توان در مقابل دشمن ايستاده است و دنبال احقاق حقوق ايران در جهان است ما بايد به او کمک کنيم نه اينکه زير پايش را خالي کنيم.
به چه حقي در صحن علني مجلس با ادبيات نامناسب رييس جمهور را خطاب مي کنند؟همين ها باعث ناهنجاري در جامعه مي شود.ما مي گوييم که چرا فلان دختر حجابش را رعايت نمي کند اين مساله يک ناهنجاري اجتماعي است که دلايل زيادي دارد اما يکي از دلايلش همين تخريبها و رعايت نکردن اصول و ارزشهاست.اينها باعث مي شود که فرد فکر کند که اينها هم با خودشان مشکل دارند و دائما همديگر را تخريب مي کنند ما هم بيخيال شويم و بريم پي زندگي خودمان. اين جنجالها باعث بي انگيزگي و سستي در جامعه مي شود.
ما کشور آزادي هستيم و همه حق دارند که حرفاي خود را بيان کنند. ما در کشور عالم زياد داريم و هرکس نظر و عقيده خود را دارد برخي از علما نظرات آقاي مشايي را مطالعه کردند و مي گويند ايرادي ندارد ولي بعضي از آقايون هم به ان نقد دارند بنابراين نبايد اين را به جامعه متدينين نسبت داد.
رسايي: انتقاد از يک نفر انتقاد از دولت و خدمات آن نيست هرچند که برخي به دنبال فضاسازي هستند که با آن اقدامات دولت را زير سوال ببرند اما مردم همچنان با دولت پيوند محکمي دارند البته ما نمي توانيم عدد گذاري کنيم که چقد راضي يا ناراضي‌اند ولي برآيند عمومي نشان مي دهد که حمايت جدي از دولت در ميان مردم وجود دارد اما نگران هم هستند.
ما در دولت اشکال مي بينيم که طبيعي هم هست اما انحراف نمي بينيم و در صورت هر گونه انحراف مطمئننا در مقابل آن مي ايستيم.در کل در دولت معايب و محاسني وجود دارد ولي من حيث المجموع من امتياز خوبي به دولت مي دهم و همچنان نيز از خدمات آن دفاع ميکنم اما انتقاداتي هم دارم که البته در راستاي دفاعم است.
جوانفکر:اين دولت از حيث محبوبيت در جهان بي سابقه بوده است حتي در دشمنان نيز ارزيابي کردند و آنها گفته اند که احمدي نژاد محبوب ترين رييس جمهور است.حال که اين طور است چرا برخي اين فرصت را از نظام مي گيرند ؟ما بايد اين رفتار را در کشور نهادينه کنيم نه به تخريب آن بپردازيم.
رسايي:بنده در آخر يک انتقاد از رسانه دارم برنامه "ديروز،امروز، فردا"در يکسال اخير خيلي تاثيرگذار بوده است پس چرا انقدر افت و خيز دارد ؟اين برنامه اگر بخواهد در فضاي جامعه تاثيرگذار باشد بايدبه طور منظم پخش شود حتي شده ماهي يکبار چطور استبراي فوتبال نود مي سازند و براي سينما هم برنامه چالشي هفت را مي سازند اما در حوزه سياسي دائما کار شکني مي کنند.
اگر بخواهيد تا موجي در جامعه ايجاد شد برنامه پخش شود خود باعث جنجال و دامن زند به موج مي شود و همان بهتر که پخش نشود اما براي تاثي گذاري مي بايست به طور منظم پخش شود و به تحليل شفاف وقايع بپردازد بايد به مردم اعتماد کرد اکر مردم حرفها را بدون واسطه و شفاف بشنوند راحتتر با شبهات و شايعه ها برخورد مي کنند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس