آويني از معدود کساني است که به دنبال حقيقت بود و حاضر شد که هزينهاش را بپردازد. اولين کاري هم که انجام داد آن بود که آنچه که از گذشته داشت را به دور ريخت. گفت: ديدم حديث نفس است و دو سه گوني نوشته را دور ريختم. اين کار کمي نيست؟ «تو خود حجاب خودي، حافظ از ميان برخيز»
آويني حجاب خودش را کنار گذاشت. اما من براي اينکه آن حد تقوا را رعايت کرده باشيم؛ فکر ميکنم که خود سيد مرتضي آويني هم اين اجازه را به من بدهد؟ آويني را اختنام يک بخش بسيار گستردهاي مثل بحث هنر و فرهنگ نميدانم.
من آويني را يک آغاز ميدانم و فکر ميکنم تا زماني که ما با مرحوم آويني و نوشتههاي ايشان و کشف و شهود ايشان به عنوان آغاز روبرو بشويم، قطعاً خير و برکاتي را در عصر خودمان و براي آيندگان دربرخواهد داشت. اما اگر به او به عنوان انتقام نگاه کنيم ممکن است حتي در حق خود آويني ظلم کرده باشيم.
* او هم مدعي نبود که من اختتام اين بحث هستم!
دقيقاً! من آخرين جلسهاي که آقاي آويني به دفتر من آمد و من ديدمش و بعد از آن ديگر اين حادثه افتاد را کامل به ياد دارم و او مدام در حال حرکت رو به جلو بود و اين حرکت هم متوقف نشده است و نميتواند هم بشود. بيش از اين در مورد آويني صحبت نمينم. چون من فکر ميکنم که اول ما بايد آسيبشناسي کنيم و آويني شناسي را از آوينيزدگي جدا کنيم. من هميشه ميگويم که غربزدگي چيز بسيار بدي است اما غربشناسي جزء ملزومات حرکت فرهنگي است.
عقربشناسي بسيار لازم است اما عقربزدگي بد است. هر «زدگي» بد است. چه سوژه آن خير باشد و چه شر!
پس آويني اختتام نيست. يکي آغاز است و آغازي بسيار مطهّر است.
* مهمترين ويژگي آويني را چه ميبيند که تبديل به يک آغاز مطهر شده است؟
من در يکي از جلسات بزرگداشت آقاي آويني که فکر ميکنم «سعيد قاسمي» هم حضور داشت از من همين را پرسيدند. در حالي که خيلي هم وقت نداشتم.
خلاصه گفتم که او من را به ياد اين آيه شريفه مياندازد «تلک الدّار الآخره نجعلها الذين لا يريدون علوّا في الارض و لا فسادا» يعني کساني که در زمين نه از آن دسته آدمهايي هستند که بر روي زمين فساد کنند بدون اينکه در قيد و بندي باشند و دنبال «دم غنيمتي» غيرعرفاني باشند؟ به معناي لااباليگري. و نه از آنهايي که به دنبال رياست، اسم، چاه و مقام باشند. اين حد وسط و تعادل است؟ اينجاست که قرآن ميفرمايد آخرت براي اين افراد است. خدا ممکن است که عزيز کند اما خودش به دنبال اين نيست. در حالي که اين در بين هنرمندان باب است. اگر آويني را خلاصه بخواهيم تعريف کنيم يکي از مصاديق اين آيه شريفه است.