در دنياي امروز که غربي ها مدعي هستند همه امور را بر اساس عقل و علم و منطق مي پذيرند و در اين ميان حتي اعتقاد به عالم غيب و خالق هستي و انجام مناسک ديني را خرافه مي پندارند، در جريان برگزاري مسابقات جام جهاني فوتبال آن چنان به بازار خرافات و خرافه گرايي دامن زدند که نقاب از حماقت آنها کنار زد. به راستي چرا در دنيايي که به درست يا غلط آن را دنياي مدرن مي خوانند تقريبا همه تيم هاي حاضر در مسابقات با جادوگر و پيش گو و فال گير و انواع و اقسام مهره ها و لباس ها و شماره ها و خالکوبي ها و مدل هاي موي سر و... در مسابقات حاضر شدند و بر و باخت هاي خود را به اين امور مربوط دانستند.
در کوران برگزاري مسابقات جام جهاني فوتبال ،رسانههاي تصويري و مکتوب دنيا به ويژه غربي ها، در کنار انعکاس پر آب و تاب اخبار بازيهاي فوتبال، پيشبيني نتايج اين رقابتها را نيز از سوي جادوگران، ساحران،رايانه ها،حيواناتي چون هشت پا ، تمساح ، خروس و دهها روش و شيوه خرافي ديگر پيگيري مي کردند.
در ميان اين حيوانات نقش اول راهشت پايي آلماني برعهده گرفته بود.دامنه خبرسازيها پيرامون اين هشت پاي پيشگو چنان بالا گرفته بود که نخست وزير اسپانيا پس از پيشگويي خوشايند اين حيوان که به طور زنده از تلويزيون اسپانيا پخش شد، گفت: «بايد از اين جانور پيشگو مراقبت ويژه اي به عمل آيد. فکر مي کنم لازم باشد تيمي براي حمايت از اين هشت پا به آلمان بفرستيم!»
در اين ميان مطبوعات محلي اسپانيا اعلام کرده اند تاجران اسپانيايي مبلغ 30 هزار يورو (معادل 38 هزار دلار) را براي خريد پل Paul هشت پاي معروف آلماني که تا کنون نتايج فوتبال جام جهاني براي تيم ملي فوتبال المان را درست پيش بيني کرد پيشنهاد کرده اند.
به گزارش خبرگزاري آلمان از مادريد اين تاجران تصميم دارند از اين هشت پا به عنوان نماد خوش شانسي براي يک جشن غذايي استفاده کند که هرساله در ماه اوت در روستايي در شمال غرب اسپانيا برگزار مي شود. مقامات محلي اسپانيا بر اين باورند در صورت استفاده از اين هشت پا شمار گردشگران و بازديدکنندگان از اين مراسم افزايش خواهد يافت.
تقلاي نرمتني گرفتار و گرسنه در آکواريومي در شهر اوبرهاوزن آلمان که در جستوجوي غذا به سوي دو ظرف منقش به پرچم کشورهاي رقابتکننده در مسابقات فوتبال رانده ميشد و تصادفا يا با ترفندي از سوي گردانندگان اين نمايش، اول به سراغ يکي از اين ظرفها ميرود که با احتمال 50 درصد برنده مسابقه است شايد به عنوان شوخي اي نه چندان جالب در کنار اخبار ريز و درشتي که قرار بود در حاشيه جام جهاني فوتبال به خورد ميليونها مخاطب رسانهها در جهان برود، چندان شايسته اعتنا نباشد اما مشکل اين جاست که بعضيها همين شوخي مضحک و رفتار کاملا تصادفي و بي پايه و اساس هشت پاي نگون بخت را چنان جدي ميگيرند که سرتيتر بخشهاي مختلف خبري راديو و تلويزيون و روزنامهها ميکنند تا جايي که يک روزنامه سراسري کشورمان نيز اسير اين بازي سخيف مي شود و نيم صفحه اول خود را به عکسي بزرگ از اين هشت پا اختصاص ميدهد يا رسانهاي ديگر در بخشي که قرار است اخبار فناوري را منعکس کند با آب و تاب به گزارش تصويري و اعلام روزانه پيشبينيهاي هشت پا و جانوران نگون بخت ديگري که به عنوان رقيب آن علم شدهاند ميپردازد!
البته شکي نيست که اگر از رواجدهندگان اين قبيل پيشبيني هاي بي اساس درباره توانايي اين هشت پا در پيشبيني نتايج مسابقات فوتبال بپرسيم خود به خرافه و مهمل بودن آن اذعان ميکنند اما سوال اينجاست که چرا با علم به اين قضيه به اين مطالب پوچ و بي اساس دامن ميزنند و آيا به تبعات ضدعلمي ترويج اين قبيل خرافات در سطح عمومي خصوصا کودکان و نوجوانان فکر کردهاند؟ آيا صرف انتشار يک خبر در رسانههاي خارجي که چه بسا با هدف تضعيف روحيه تيمهاي رقيب يا اهداف ديگر و چند البته در بستر فرهنگي کاملا متفاوت صورت ميگيرد توجيه موجهي است که رسانههاي داخلي به تقليد از آن و به منظور جلب مخاطب بيشتر هر خرافهاي را خورد مخاطبان بدهند؟
به راستي چرا دنياي غرب که خود را سردمدار عقل ابزاري و معاش انديش مي داند اينگونه گرفتار فال و جادو و خرافه مي شود و رسانه ها هم هر خبري که جذاب باشد - مثل همين خبر - منتشر مي کنند، ولي مساله اين است که چرا اصلا اين روشهاي رمز آلود، شانسي، شبه علمي و مخالف عقل و تفکر همچنان مورد توجه و ظاهرا مهم هستند؟ خلاصي از تفکر و عدم نياز به استدلال، دل سپردن به شانس و اقبال و نشان دادن صحت ظاهري نتايج چنين پيش بيني هايي - که بالاخره در بعضي موارد به همان شيوه شانسي درست از آب در مي آيند - ظاهرا چنان جذابند که مردم در سراسر دنيا هنوز و همچنان به اين خرافات مي پردازند.
البته جام جهاني فوتبال بهانه اين توجه جهاني به يک خبر شبه علمي است، ولي همين بهانه به خوبي نشان داده است که چگونه خرافه گرايي در ميان مردم دنياي امروز قوي است و بشر در دنياي امروز چه راه طولاني در پيش رو دارد تا به روش علمي و تفکر علمي و استدلال و غلبه خرد در کار خود باور بياورد.
چرا امروز در جوامع غربي به ويژه بازيکنان فوتبال اين همه خرافات موج مي زند ، چه اين امر پوشيدن يک جوراب پيش از جوراب ديگر باشد و يا آنکه اعتقاد به بوسيدن سر تاس دروازه بان باشد.
هنوز مردم بسياري در غرب معتقدند کسي که پيراهن شماره 10 را به تن مي کند مورد توجه نيروهاي فوق بشري است و يا ارتباطي با ستارگان دارد.
چرا بعضي فقط به دنبال شماره 10 هستند و برخي ديگر از 13 مي ترسند و گروهي هم دنبال گرفتن خروس براي شانس اوردن در بازي !
جان تري مدافع تيم فوتبال چلسي همواره در اردوي تيم زماني که بازيکنان در اتوبوس مي نشينند بر روي يک صندلي مشخص مي نشيند و اين در حالي است که ژرمن دفو هم تيمي وي بر اين باور است که کوتاه کردن موهايش باعث مي شود دچار مصدوميت نشود .
چرا "ريمون دومنک" سرمربي تيم ملي فوتبال فرانسه در جام جهاني فوتبال، معتقد بود بازيکناني که متولد برج عقرب هستند براي تيم " نحس " هستند و به همين سبب آنها را به تيم ملي دعوت نمي کند .
چرا ستاره هاي برخي تيم ها از پوشيدن پيراهن شماره چهار فراري هستند . اين امر در ميان سنت آنها تا جايي پيش رفته که در کشورشان نيز اغلب ساختمانهاي 4 طبقه نمي سازند .
بازيکنان، مربيان و مديران خرافاتي در همه رشتههاي ورزشي نظير بسکتبال، شنا، وزنه برداري، تيراندازي،هاکي روي يخ، و... وجود دارند اما هنگامي که صبحت از خرافات در ورزش ميشود، رسانه ها و فوتباليستها اولين چهرههاي شاخص هستند که به ذهن خطور ميکنند. با اينکه سالهاي متمادي است که خرافات در فوتبال به عنوان آداب و رسومي نابخردانه مورد انتقاد قرار گرفته اما اين انتقادات باعث نشده است که برخي از معروفترين اهالي فوتبال اين تشريفات مضحک را قبل يا هنگام هر بازي به جا نياورند. آنها هر کاري را که باور داشته باشند در بهتر شدن بازيشان و نتيجه مسابقه تاثير ميگذارد، انجام ميدهند.
بازيکنان تيم ملي فوتبال اسپانيا که چندي پيش قهرمان جام ملت هاي اروپا شدند، علت اصلي ناکامي هاي سال هاي اخير اين تيم در جام جهاني و جام ملت هاي اروپا را لباس زرد رنگ مي دانستند. به همين دليل بود که آنها در بازي نيمه نهايي يورو 2008 مقابل روسيه نمي خواستند از پيراهن زرد استفاده کنند، اما با فشارهاي مسوولا ن تيم و خصوصا «لوئيس آراگونس» سرمربي سالخورده اين تيم راضي به اين کار شدند. البته اسپانيايي ها در بازي نيمه نهايي روسيه را با سه گل شکست دادند و فينا ليست جام ملت هاي اروپا شدند. اما به هر حال همچنان دوري از پيراهن زرد رنگ در تيم ملي اسپانيا وجود دارد و ملي پوشان فوتبال اين کشور اين رنگ را نحس مي دانند!
بازيکنان تيم ملي برزيل پس از گلزني درمسابقات مختلف گوشه هايي از رقص سامبا را اجرا مي کنند تا روح شيطاني در بدن آنها حلول نکند.
مالوين کامرا، هافبک سابق باشگاه دسته اولي هادرزفيلد انگليس، قبل از هر بازي فيلم «ويلي وانکا و کارخانه شکلاتسازي» را تماشا ميکند.
* در ارديبهشت ماه امسال که رائول ستاره تيم ملي اسپانيا، با تي شرت زرد رنگ سر تمرين حاضر شد و صداي ”لوييز آراگونز“ سرمربي تيم که معتقد است زرد بدشانسي مي آورد، به هوا رفت.
*رومئو آنکونتاني، رئيس سابق باشگاه پيسا ايتاليا به علت رفتارهاي عجيب و غريبش قبل از هر بازي شهرت پيدا کرده است. اين مرد ايتاليايي پيش از هر يک از مسابقات تيمش به ميدان بازي نمک ميپاشد و هر چه بازي مهمتر و حساستر باشد نمک بيشتري نيز به ميدان مسابقه ميپاشد. آنکونتاني در يکي از مسابقات مهم تيمش مقابل رقيب همشهري خود، جنووا 26 کيلوگرم نمک به روي زمين مسابقه پاشيد.
*پل اينس، يکي از خرافاتيترين افراد در دنياي فوتبال که همواره آخرين بازيکن تيمش بود که به ميدان وارد ميشد و آخرين فردي نيز بود که پيراهن ورزشي خود را ميپوشيد. همين رفتار متفاوت اينس باعث شهرت و محبوبيت وي نزد هواداران تيمش شد.
*جان تري، مدافع چلسي. اين بازيکن سرشناس استمفوردبريج اعتراف کرده است که «تقريبا به 50» خرافه مختلف معتقد است. از جمله رفتارهاي خرافي جان تري اين است که همواره روي يک صندلي اتوبوس تيمش مينشيند، در طول مسير اتوبوس به يک موزيک خاص گوش ميدهد و بند کفشش را نيز 3 بار به دور جورابش ميپيچد. اما عجيب و غريبترين خرافات اين ملي پوش انگليسي اصرار و پافشاري وي بر استفاده از يک جفت ساقبند در تمام دوران بازياش است که متاسفانه؟! آنها را پس از ديدار تيمش مقابل بارسلونا در چارچوب مسابقات ليگ قهرمانان سال 2005 گم کرد.
*بابي مور، کاپيتان اسبق انگليس تا ديگر همتيميهايش شلوارک ورزشي خود را نميپوشيدند، شلوارک ورزشي خود را به تن نميکرد. او آخرين بازيکني بود که از زمين خارج ميشد.
*يوهان کرايوف، ستاره اسبق فوتبال هلند و تيم آژاکس. کرايوف عادت داشت قبل از شروع هر بازي آدامس خود را به سمت زمين تيم رقيب پرتاب کند.
*کارلوس بيلاردو، سرمربي تيم قهرمان آرژانتين در جام جهاني 1986. سکاندار سابق اين تيم معتقد بود که خوردن جوجه بدشانسي ميآورد و همواره شاگردانش را از خوردن اين غذاي لذيذ قبل از هر بازي منع ميکرد. بيلاردو آنقدر خرافاتي بود که هر بار موفقيت تيمش را مديون يک اتفاق خاص ميدانست نه بازي خوب شاگردانش. براي مثال مدتي بازيکنانش را مجبور ميکرد با تاکسي به محل مسابقه بروند زيرا در پيروزي قبليشان مجبور شده بودند به علت خراب شدن اتوبوس با تاکسي به محل ديدار بروند.
يکي ديگر از رفتارهاي عجيب و غريب بيلاردو تلفن زدن به فردي خاص بود زيرا در زمان سرمربيگري اش در باشگاه استوديانتس لا پلاتا يک زن برزيلي قبل از مسابقه براي او و تيمش آرزوي موفقيت کرده بود. همين اتفاق باعث شد که بيلاردو همواره از دستيارش درخواست کند که قبل از هر بازي به اين زن تلفن کند.
*”آدريان موتو“ مهاجم تيم ملي فوتبال روماني و باشگاه يوونتوس عقيده دارد که ”هيچ دشنامي روي من اثر نمي کند، چون زير پوشم را برعکس مي پوشم“
*يکي از مشهورترين موارد، اعتقاد عميق ”ماريو زاگالو“ سر مربي اسبق تيم ملي فوتبال برزيل به عدد 13 است. وي مي گويد: ”به خاطر همسرم که آنتوني مقدس روز13 ژوئيه را عبادت مي کند، شماره 13 را براي پيراهنم انتخاب کردم“. دليل اين اطمينان خاطر چيست؟ خيلي ساده است. براي اينکه نام سرمربي تيم، کارلوس آلبرتو، مرکب از 13 حرف است .
* کارلوس بيلاردو سرمربي تيم قهرمان آرژانتين در جام جهاني نيز به کراوات خوش يمنش در سال هاي1990 و 1986 اعتقاد داشت و قبل از اولين مسابقه تيمش در مکزيک، خميردندان يکي از بازيکنان را امانت گرفت و اين کار را تا پايان جام ادامه داد.
”جيوواني تراپاتوني“ سرمربي سابق تيم ايتاليا به چيزهائي مهم تر از کراوات، خميردندان يا اعداد اعتقاد دارد و هميشه در حال پاشيدن آب مقدس يک بطري که خواهر راهبه اش برايش فراهم مي کند، ديده شده است. اين عمل سر و صداي زيادي در ايتاليا به پا کرد اما هيچ وقت به گرد پاي ”ريموند دومه نش“ سرمربي کنوني تيم فرانسه هم نمي رسد.
او پيش از انتخاب بازيکنان تيمش، طالع بازيکنان را بررسي مي کند و اين رفتار جنجال بزرگي در رسانه هاي جمعي اين کشور به پا کرده است. برخي بازيکنان شاخص مثل ”روبرت پيرس“ قرباني هاي بزرگ همين اعتقاد هستند که به گفته دومه نش ستاره شان با هم تضاد دارد.
*يوهان ميکود بازيکن فرانسوي باشگاه وردربرمن آلمان، يکي از دلايل کنار گذاشتن خود از فهرست بازيکنان تيم فرانسه براي جام جهاني 2006 را ستاره بختش مي داند و مي گويد: ”دومه نش در تيم زير 21 سال سرمربي من بود، اما سواي اين، هيچ تماسي با من نگرفته. شايد چون نشانه ستاره من ”لئو“ است، مرا انتخاب نکرده. بازيکنان زيادي مثل من در تيم فرانسه هستند“.
*تقريباً همه هواداران فوتبال به خاطر دارند که ”لوران بلان“ قبل از هر مسابقه در جام جهاني، 1998 سر تاس فابين بارتز دروازه بان تيم را مي بوسيد، اما فقط او نيست که چنين عيده اي دارد.
*در جام جهاني 1996 ”نائي اسنايلز“ عضو تيم انگلستان اصرار داشت که هميشه سينه، دست و صورت خود را با روغن زيتون چرب کند و هم تيمي اش جکي چالتون در آخرين دقيقه بايد دکمه سر دست هايش را عوض مي کرد و امکان نداشت تمرين را بدون گل زدن ترک کند.
*گري لينه کر انگليسي که برنده کفش طلائي جام جهاني 1986 شد، کلکسيون عادت هاي خرافي بود: ”هرگز عادت نداشتم در تمرينات به سمت دروازه شوت بزنم چون نمي خواستم گل ها را هدر بدهم. مي خواستم آنها را براي مسابقه نگه دارم. اگر در نيمه نخست يک مسابقه گل نمي زدم، حتماً در نيمه دوم پيراهنم را عوض مي کردم ولي اگر گل زده بودم همان را مي پوشيدم. اگر هر وقت دچار بدشانسي مي شدم، موهايم را کوتاه مي کردم“.
*جان تري بازيکن انگليسي اعتراف مي کند که به شدت خرافاتي است و مي گويد: ”من بايد هميشه روي صندلي خودم در اتوبوس تيم بنشينم، ساق پايم را 3 دور چسب بزنم و هنگام رانندگي قبل از مسابقه، به Usher CD گوش کنم“. برخي از افراد خرافه پرست عجيب تر از بقيه هستند و بايد خدا را شکر کنيم که مثلاً ”سرجيو گويکوچا“ ديگر دروازه بان تيم آرژانتين نيست. او که اتفاقاً دروازه بان بسيار مشهور و موفقي بود، قبل از گرفتن زدن ضربات پنالتي عادت داشت در زمين فوتبال ادرار کند.
بدون در دنياي امروز، رسانه ها نقش مهمي در گسترش برخي پديده ها از جمله خرافه گرايي دارند و به صورت غيرمستقيم در فيلم ها، سريال ها و انيميشن ها، به ترويج خرافه گرايي مي پردازند.طبيعي است که وقتي نسل جوان امروز با تلويزيون، ماهواره و رايانه در ارتباط است، از آن ها تاثير مي پذيرد.
وامابراي ملاحظه روش برخورد دين باخرافات به نمونه هائي اشاره مي کنم:
1-يگانه فرزند ذکور حضرت پيامبر(صلي الله عليه وآله)، به نام (ابراهيم) درگذشت. پيامبر در مرگ وي غمگين و درد مند بود؛ و بي اختيار اشک از گوشه چشمان او سرازير ميشد. روز مرگ او آفتاب گرفت، مردم گرفتگي خورشيد را نشانه عظمت مصيبت پيامبر دانستند. پيامبر به بالاي منبر رفت و فرمود: آفتاب و ماه، دو نشانه بزرگ از قدرت خدا هستند و سر به فرمان او دارند، هرگز براي مرگ و زندگي کسي نميگيرند. هر موقع ماه و آفتاب گرفت، نماز آيات بخوانيد. در اين لحظه از منبر پايين آمد، و با مردم نماز آيات خواند.
2-سنّ حضرت محمد(صلي الله عليه وآله)، چهار ساله بود و در صحرا زير نظر دايه و مادر رضاعي خود (حليمه) زندگي مينمود، از مادر خود خواست که همراه برادران رضاعي خود به صحرا رود. (حليمه) ميگويد: فرداي آن روز، محمد را شستشو دادم، و به موهايش روغن زدم، به چشمانش سرمه کشيدم، براي اين که ديوهاي صحرا به او صدمه نرسانند، يک مهره يماني که در نخ قرار گرفته بود، براي محافظت به گردن او آويختم. محمد(صلي الله عليه وآله) مهره را از گردن در آورد و به مادر خود چنين گفت: مادر جان آرام، خداي من که پيوسته با من است، نگهدار و حافظ من است.
3-مردي که فرزند او دچار گلودرد شده بود, با آويزه هاي جادويي محضر پيامبر شد. پيامبر فرمود: فرزندان خود را با اين آويزه هاي جادويي نترسانيد, لازم است در اين بيماري از عصاره (عود هندي) استفاده نماييد.
پيامبران آمده اند تا قدرت فکري بشر را تقويت کنند؛ و با هر گونه خرافات به هر رنگ باشد، حتي اگر به پيشرفت اهدافشان کمک کند سرسختانه مبارزه نمايند.
به راستي اين سوال مهم و اساسي را بايد بارها و بارها تکرار کرد که چرا تمدن امروز بشريت به ويژه دنياي غرب اسير خرافات و پيشگويي و فال و سحر و جادو شده است و گمشده خود را در اموري موهوم جستجو مي کند؟ آيا بشر امروز سرنوشت خود را مي خواهد به دست جادوگران و فال گيران بدهد؟
برگزاري جام جهاني فوتبال در کشور آفريقاي جنوبي داراي حاشيه هايي بود که اين حاشيه ها به ويژه در روزهاي آخر به متن و اصل تبديل شده بودند.