به گزارش مشرق به نقل از ايسنا، سيدحسن خميني در گفتوگويي درباره اينکه امروز کدام نحله بيشتر از ساير جريانها آراي امام(ره) را نمايندگي ميکند؟، با اشاره به اينکه «طبيعي است هرکس تفسير خود را درست و صحيح ميداند» گفت: مثلا من تفسير خود را اصلح ميدانم و آرا و تفاسير ديگر را باطل؛ که البته طبيعت اجتهاد اين است. سابق بر اين بحثي مبني بر اين مطرح کرده بودم که ميشود در انديشه امام(ره) اجتهاد کرد تا ديدگاههاي مختلف مطرح شود اما متاسفانه بحث اجتهاد در آراي امام(ره) بد فهميده شد.
وي با تاييد اين مطلب که «بحث اجتهاد در آراي امام(ره) نادرست تفسير شد» توضيح داد: فکر کردند صحبت من از اجتهاد به اين معناست که امام(ره) را نقد کنند. برداشتهاي متفاوت و مختلفي از اين پيشنهاد شد اما به آنچه مدنظر من بود، کمتر پرداخته شد. دقت کنيد اينکه نقد بشود يا نشود، بحثي است که کاري به درستي و غلطي آن ندارم ولي ميگويم ربطي به حرف من ندارد. اما حرف من اين بود که در ديدگاههاي غيرفقهي امام اعم از سياسي، اجتماعي، فرهنگي و ... نظام و چارچوبي وجود دارد که مسايل جهان فعلي را مطرح کرده و طبيعتا اعم از سياست است.
سيد حسن خميني اظهار داشت : پس انتظار از ديدگاه مکتب امام(ره) اين است که نهاد روحانيت به عنوان سخنگوي مردم حقوق مردم را مطالبه کند. هم حقوق ديني و هم حقوق دنيوي که البته دين براي روحانيت تعريف کرده، اتفاقا اين موردي است که نهاد روحانيت را تاثيرگذار کرده است. براي مثال به بحث «عدالت» هم، ميتوان کانتي نگاه کرد و هم، ميتوان گفت عدالت وظيفهاي صددرصد اسلامي و ديني بوده، وظيفهاي است که خداوند خواسته و اراده کرده است. مبارزه با ظلم هم همين است. اينکه نهاد روحانيت به برخي ظواهر حساسيت دارد به اين دليل است که زاويه نگاهش زاويه ديني است. اين انتظار که نهاد روحانيت نسبت به ظواهر شرع حساسيت نداشته باشد انتظار بيجايي است؛ البته نبايد به ظواهر شرع بسنده شود اما اين بدان معنا نيست که به ظواهر شرعي توجه نداشته باشد که به اعتقاد من تا نقطه مطلوب فاصله داريم اما نميتوانيم بگوييم مجموعه حوزه و نهاد روحانيت در مسير گمراه شدهاي قرار دارد و به گمراهي افتاده؛ چراکه اينگونه نيست.