به گزارش مشرق، نايبالسلطنه عباس ميرزا پسر فتحعليشاه در دوران حاکميت خود بر تبريز، شش نفر را روانه انگلستان کرد. اين شش نفر عبارت بودند از: ميرزا صالح شيرازي، ميرزا جعفر مهندس، ميرزا جعفر طبيب، ميرزا رضا (مترجم فارسي ناپلئون بناپارت)، محمدعلي شاگرد قورخانه و ميرزا حاجي بابا که خود در لندن مشغول تحصيل علم طب بوده است.
در ميان اين عده، ميرزا صالح شيرازي، به خط خود سفرنامهاي نوشته که از روز حرکت کردن از تبريز به همراه کلنل «ميجر دارسي» به سوي روسيه و از آنجا به انگلستان تا روز بازگشت به استانبول و سپس ورود به ايران را روز به روز يادداشت کرده است. وي در اين سفرنامه، تاريخ روابط روس و فرنگستان و شمهاي از تاريخ ناپلئون و حمله به روسيه و حريق مسکو و غيره تا ايام توقف او در جزيرة سنت هلن برشتة تحرير کشيده است.
داستان تحصيل او و پنج تن از شاگردان ايراني در لندن و اشکالات عجيب و غريبي که در راه پيشرفت کار ايشان بوجود ميآمده است، براستي داستان غم فزائي است که تا کسي نخواند نتواند باور داشت.
ميرزاصالح مذکور در ضمن داستان خود بوسيلة بعض رجال خيرانديش وارد در انجمن فراماسونها ميشود، و خود در دو جاي سفرنامة خود که به خط اوست باين موضوع تصريح کرده به تاريخ پنجشنبة بيستم رجب مطابق سيزدهم ماه مه 1233 هجري قمري مينويسد:
«... چون مدتها بود که خواهش دخول مجمع فراموشان را داشته فرصتي دست نميداد تا اينکه مسترپارس، استاد اول فراموشان را ديده که داخل به محفل آنها شده باشم و قرارداد روزي را نمودند که در آنجا روم... روز 20 رجب مطابق 13 مي به همراه مستر پارس و «دارسي» داخل به فراموشخانه گرديده شام خورده در ساعت يازده مراجعت کردم. زياده ازين درين باب نگارش آن جايز نيست...»
باز در وقايع چهارشنبة 1323 (13 نوامبر 1818) مينويسد:
«... در صحن کليسا مستر هريس نامي را که بزرگخانة فراموشان بود و بنده را به دو مرتبه از مراتب مزبور رسانيده بود مرا ديده مذکور ساخت که يک هفته ديگر عازم ايران هستيد و فردا فراموشخانه باز است اگر فردا شب به آنجا خود را رسانيدي مرتبة اوستادي را به تو ميدهم و اگرنه ناقص به ايران ميروي ـ خواستم زياده در خصوص رفتن گفتگو کنم فرصت نشد...»
«... روز پنجشنبه مطابق چهارم نوامبر هنگام صبح از مهمانخانة مزبور سوار شده دو ساعت از ظهر گذشته وارد به لندن گرديد و چون روزي بود که بنده بايست داخل به فراموشخانه شود، يک ساعت بعد از آن که در سه ساعت از ظهر گذشته باشد داخل به فراموش خانه شده و هفت ساعت از ظهر گذشته بعد از شام از فراموش خانه بيرون رفتم...»
پس در اين صورت ميرزا صالح نخستين کسي است که از ايرانيان وارد اين جمعيت شده و به قراري که نوشتهاند همو اول کسي است که مطبعة حروفي وارد ايران کرده و خود او هم در سفرنامهاش اشاره به فرا گرفتن طريقة چاپ و مرکب سازي کرده و از خريداري اسباب و ابزار کار چاپ هم ذکري ميکند.
و همواست که به عقيدة پروفسور براون در عهد محمد شاه نخستين روزنامة فارسي داير کرده است و شنيدهام که اولين لژماسوني را هم او در ايران راه انداخته است.