به گزارش وبلاگستان مشرق، وحيد يامين پور در جديدترين مطلب وبلاگ "کيستي ما" نوشت: من هم مثل کارگردان سريال «پايتخت»، اين سريال را واجد ويژگي ها قابل اعتنايي در معرفي خانواده اي پاک، سالم صميمي و صادق مي دانم. «پايتخت»، برخلاف بسياري ديگر از سريال هاي خانوادگي مولفه هاي برتري در معرفي زيبايي هاي خانواده ي ايراني دارد و در مقابل درام هاي اعصاب خورد کن ايراني که پر است از غرولندهاي خاله زنکي، گرم و دوست داشتني است.به اين فکر کن که لابلاي مجموعه هاي پر از توهين و لودگي که به نام طنز به خورد ملت داده مي شود، صحنه اي را مي بيني که پسري با عشق پاهاي پدر پير و پر از دردسرش را مي شورد يا از اينکه دخترها و همسرش خواب راحتي دارند پر از نشاط و آرامش مي شود... اين همان حسي است که هنر متعهد است تا به مخاطبانش منتقل کند. از همه چيز بگذرم... از اينکه مي توانم در تلويزيون ايران سريالي ايراني را با خانواده بنشينم و تماشا کنم و کلي هم بخندم، بايد خيلي خوشحال باشم!
اين يادداشت به همه جزئيات نمي پردازد، فقط اشاره ايست به يک اتفاق نامناسب در اين سريال؛ از جمله اين يادداشت فعلا در دعواي بين اينکه لهجه سريال متضمن تحقير يا توهين مازندراني هاست، موضعي ندارد؛ هرچند خودم موضعي دارم.
در شماره اول هفته نامه 9 دي که شنبه 20 فروردين منتشر مي شود مي توانيد مقالات و يادداشت هاي بيشتري در اينباره ببينيد... ان شاءالله
اما...
تصوير سازي نامناسب از متدينين يکي از نکاتي است که اتفاقا مورد تذکر جدي منشور برنامه سازي در صدا و سيما بوده است. با اين وجود توهين به چادر و يا مردان داراي محاسن بارها و بارها در سريال ها و تله فيلم هاي ايراني رخ داده است. چادري ها يا ريشوها در قاب رسانه ملي يا به شغل هاي پايين دستي و حاشيه اي مشغولند،يا آرايش آدم هاي دسته چندم و عقب افتاده از زمانه است يا مخصوص دوران بيچارگي و فلاکت است و يا سالخوردگان و از پا افتادگان.
از طرفي عليرغم دغدغه هاي مستمر در خصوص تبليغ نماز و مناسک ديني در رسانه ملي، همچنان شخصيت هاي موثر و دست اول قصه هاي تلويزيوني زندگيي بدون صبغه ديني دارند و به ندرت اثري از تقيد آنها به شرعيات، بويژه نماز ديده مي شود. از آن فاجعه بارتر اينکه تلويزيون هرگاه خواسته سراغ نمايش نمايشي نماز برود دست به دامن مادربزرگ هاي زمين گير رفته است که فارغ از همه دنيا روي سجاده هاي پر از گل ياس شان مي نشينند و براي فرزندان ناخلفشان دعا مي کنند!
اين بار و در سريال «پايتخت» نوبت تمسخر نمازخوان ها بود. اينبار هم که سيروس مقدم مي خواست حرفي از نماز در سريالش باشد آنرا به پيرمردي حواس پرت، عقب افتاده و بدريخت نسبت داد. پدر قصه پايتخت تنها کسي بود که نگران قضا شدن نمازش بود و ديگران همواره از اينکه او بايد نمازش را در بدترين وضعيت مي خواند کلافه بودند. «بابا پنجعلي» پيرمردي مبتلا به آلزايمر بود که دو نگراني بيشتر نداشت: اول اينکه ناهار نخورده است و دوم اينکه نماز نخوانده است! نمازخواندن اين شخصيت پرت از مرحله هميشه مايه دردسر بود و بطور آشکاري خلاف جريان جاري قصه به نمايش در ميآمد.
در اين سريال هم در ادامه مجموعه هاي تلويزيوني و تله فيلم هاي محصول سيما فيلم، نماز خصلتي مربوط به گذشتگان است و حداکثر ممکن است دعاي پس از آن در مواردي براي فرزندان يا نوه هاي جوان تر اين از دنيا عقب افتاده ها، به درد بخورد.