زکی یمانی در دیدار با سفیر آمریکا در حجاز، از روش هنری کیسینجر گله کرد و گفت: «کسینجر از پایین آمدن بهای نفت سخن می‌گوید ولی در خفا به هر اقدامی برای بالارفتن قیمت‌ها متوسل می‌شود.»

گروه تاریخ مشرق- «بعد از این جهش قیمت، برای اولین بار در تاریخ، فروشندگان نفت موضعی قوی‌تر از خریداران آن پیدا می‌کنند و ساختار جهانی قدرت دستخوش تغییر می‌شود. قدرت‌های غربی که دچار بحران شده‌اند، می‌دانند عامل اصلی افزایش قیمت سبد نفتی اوپک، ایران است.» به نظر شما این ادعاها از سوی چه کسی مطرح شده است؟ آیا یک ایرانی حزب‌اللهی که دچار خودبزرگ‌بینی و اختلال خودشیفتگی است این ادعا را دارد؟ آیا یک وطن‌پرست کهنه‌کار است که دارد چنین «آرزو»هایی را به جای «خبر» تحویل مخاطبانش می‌دهد؟ خیر، این حرف‌ها را باید از بلندگوی تلویزیونتان بشنوید، هنگامی که دارید مستند «انقلاب 57» شبکه manoto را می‌بینید.

کاری به این نداریم که اگر این ادعاها را هر کس دیگری می‌کرد به هزار اختلال روانی متهم می‌شد اما می‌خواهیم ببینیم که این ادعاها چقدر عیارِ صحت دارد و مطابق با واقعیت است. اینکه «شاه» سوپراستار و قهرمانی بود که کسی قدرش را ندانست یا یک رهبر ملی میهن‌پرست و البته به روایت جدید manoto، «ضدغرب» بوده که ما عمری از دانستن و شنیدن این «حقایق» محروم بوده‌ایم.

رژیم پهلوی، غرب و افزایش قیمت نفت

در نشست تهران، اعضای اوپک بر سر
افزایش قیمت نفت توافق کردند


* موج افزایش قیمت

بحران نفتی دهه 70 میلادی، در دسامبر 1973 با توافق کشورهای عربی مبنی بر تحریم نفتی کشورهای حامی اسرائیل وارد مرحله جدیدی شد. این تحریم سراسری باعث حذف نزدیک به 5/4 ميليون بشكه نفت خام، در هر روز از بازار مبادلات نفتی شود. در همین هنگام، محمدرضا پهلوی، شاه ایرانِ پهلوی، بدون اینکه بخواهد در این تحریم نفتی شرکت کند، از بحث بر سر تغییر و افزایش قیمت نفت استقبال کرد. محمدرضا، قلاب ماهیگیری‌اش را در آبی انداخت که اعراب می‌خواستند در آن آب، اسرائیل و حامیانش را گرفتار کنند. برای همین، شاه پهلوی، با دعوت از سران اوپک در نشست دسامبر 73 در تهران، توانست طرح افزایش قیمت را به تصویب رساند. طرحی که خیلی زود، یک «پیروزی» و موفقیت بزرگ دانسته شد و بازار بحث و جنجال پیرامون آن رونق گرفت. محمدرضا هرجا که می‌رفت و هر مصاحبه تلویزیونی که می‌کرد باید به پرسش‌های متعددی که درباره این افزایش قیمت بود پاسخ می‌داد.

از سوی دیگر، شاه و اطرافیانش این پیروزی را نشانه‌ای از استقلال‌طلبی و خیرخواهی شاهِ پهلوی دانستند و حتی این مطلب را شاه، پس از سقوطش، در آن پاسخ معروفی که به تاریخ داد هم ادعا کرد. شاه حتی علت سقوطش را هم کینه آمریکایی‌ها از این تُرکتازی‌اش معرفی کرد و احتمالا انقلاب را هم، انقلابی آمریکایی می‌دانست. اما هنوز هم و همین حالا، خاطره‌بازهای نوستالژی طاغوت، به آن ادعاها دل خوش کرده‌اند و چندتای جدید هم بر آن افزوده‌اند؛ مثلا: «شاه، ضدآمریکایی بود.»

* وقتی کسینجر از افزایش قیمت جلوگیری نمی‌کند

اما واقعیت از چه قرار بود؟ آیا محمدرضا پهلوی، حقیقتا یک رهبر ملی ضدغرب بود که می‌خواست برای سعادت کشورش رودرروی بزرگترین قدرت‌های آن روز جهان بایستد؟ آیا آمریکا داشت در باتلاق تدابیر محمدرضا و یارانش در اوپک دست و پا می‌زد؟ برخی اسناد و اقوال، به‌خوبی شهادت می‌دهند که سیر واقعی حوادث به سویی دیگر جریان داشت. این شواهد مشخص می‌کند که در پازل تعریف‌شده آمریکایی‌ها، قرار بود که شاه ژست یک رهبر ملی و استقلال‌طلب را باز کند و آمریکا در پشت صحنه، برنامه خود درباره اقتصاد نفت را عملی سازد. یکی از این رازها هنگامی فاش شد که «جیمز اکینز»، کارشناس انرژی که به عنوان مشاور نیکسون در عربستان سعودی به دولت آمریکا خدمت می‌کرد، اعلام کرد که سعودی‌ها بسیار تلاش می‌کردند تا کسینجر را وادار کنند برای تغییر نظر شاه درباره افزایش قیمت نفت بر ایران فشار بیاورد اما کسینجر خواسته‌ آن‌ها را رد کرد. [1]

رژیم پهلوی، غرب و افزایش قیمت نفت

کسینجر، وزیر وقت خارجه آمریکا موافق
 اعمال فشار بر محمدرضا پهلوی نبود


شواهد گوناگون دیگری هم وجود دارد که نشان می‌دهد، کسینجر برنامه خاصی از «ماجراهای نفت» را تدارک دیده بود که مثل همیشه، ظاهر سیاست خارجی آمریکا را متفاوت از باطن و واقعیت آن می‌ساخت. بر همین اساس بود که «سعودی‌ها، که ابتدا موضوع جهش ناگهانی قیمت نفت را معلول ابتکار شاه ایران و همبستگی اعضای اوپک که خود عضو آن بودند می‌پنداشتند بی‌درنگ پیام محرمانه و فوری به واشینگتن فرستادند و پیشنهاد کردند آماده‌اند برای مقابله با شکستن قیمت نفت، تولید خود را به طور نامحدود بالا ببرند، مشروط بر اینکه واشینگتن شاه را «مهار» کند و تهدیدهای سیاسی علیه خانواده سلطنتی سعودی‌ها، کاهش یابد.»

واشینگتن نه تنها به این پیام پاسخ نداد بلکه وزارت خارجه آمریکا، به کمپانی‌های بزرگ نفت توصیه کرد که در برابر جهش قیمت نفت، با منافع ایالات متحده همسویی دارد. در این موقع، شیخ زکی یمانی، وزیر نفت عربستان سعودی که نسبت به روش آمریکایی‌ها بدگمان شده بود، تلگرامی به این مضمون به واشینگتن فرستاد: «در اینجا، در میان ما کسانی هستند که گمان دارند ایلات متحده آمریکا به طور جدی، مخالف افزایش بهای نفت نیست. حتی کسانی هم بر این عقیده‌اند که شما به علل و جهات سیاسی این کار را ترغیب می‌کنید و روش و اعمال ضد و نقیضتان، صرفا به منظور سرپوش نهادن روی حقیقت است.»

رژیم پهلوی، غرب و افزایش قیمت نفت

زکی یمانی، وزیر نفت وقت عربستان گفت که ظاهرا
آمریکا با توقعات شاه چندان هم مخالف نیست

در همان اوان، زکی یمانی در دیدار با جیمز اکینز، سفیر ایالات متحده در حجاز، از روش هنری کیسینجر وزیر خارجه گله کرد و گفت، «کسینجر از پایین آمدن بهای نفت سخن می‌گوید ولی در خفا به هر اقدامی برای بالارفتن قیمت‌ها متوسل می‌شود.» سفیر آمریکا رد گزارش محرمانه‌ای که به واشینگتن فرستاد و سال‌ها بعد مفاد آن فاش شد، احساس و نظریه زکی یمانی را تایید کرده است. جروم لووینسون مشاور کمیته فرعی شرکت‌های چندملیتی در سنای آمریکا، پس از بررسی اسناد طبقه‌بندی شده مروبط به بالارفتن بهای نفت، نظریه مشابهی ابراز داشت و گفت «تعهدی که ایران به عهده گرفت، اساسی‌ترین تعهدی بود که دیگران را به متابعت واداشت.» [2]

* آش همان، کاسه همان

با همه این‌ها، این افزایش قیمت در چه وضعیتی اتفاق افتاده بود؟ تحقیقات نشان می‌داد که قدرت خرید نفت به حدی پایین آمده بود که فروشندگان آن ناچار بودند که قدری بر تولید و قیمت نفت خود بیفزایند. بنی‌صدر در کتاب «نفت و سلطه»اش، همان موقع نوشت که «با وجود تورمی به میزان ده درصد، اثر خود را از دست خواهد داد و فاصله قیمت اسمی نفت خام و قیمت واقعی آن دستکم از 4 تا 5 دلار خواهد شد. به سخن دیگر با بازی قیمت‌ها، غرب دزدی را به همان میزان سابق ادامه خواهد داد: آش همان، کاسه همان.» بنی‌صدر در پاورقی به نقل از جمشید آموزگار می‌نویسد: «بر اثر تورم و کاهش ارز دلار، 33 درصد قدرت خرید درآمدهای نفتی کاسته شده است و تدابیر اوپک تنها ده درصد آن را جبران کرده است!» [3]

رژیم پهلوی، غرب و افزایش قیمت نفت

افزایش قیمت نفت، خیلی‌ها را در غرب دچار مشکل کرد
اما سردمداران آمریکایی را چندان نگران نکرد

بنی‌صدر که آن هنگام در پوشش یک نویسنده ملی-مذهبی و ضداستعمار قلم می‌زد و هنوز رودروی دوربین بی‌بی‌سی و صدای آمریکا ننشسته بود، در ادامه می‌نویسد: «پرهزینه‌ترین چاه‌ها، چاه‌های نفت آمریکا و کم‌هزینه‌ترین چاه‌ها، چاه‌های نفت ایران و خاورمیانه است... این امر سرمایه‌گذاری در منابع انرژی موجود در آمریکا را غیرممکن می‌ساخت و سرمایه‌گذاری‌های انجام‌گرفته در این بخش را در خطر نابودی قرار می‌داد... و تفاوت هزینه تولید موجب می‌شد که محصولات آمریکایی در مقایسه با محصولات اروپایی گران‌تر تمام شوند و نتوانند در آِنده با آن‌ها رقابت کنند، چراکه به علت ارزانی نفت و کاهش ارزش دلار نسبت به پول‌های اروپایی که موجب می‌شد نفت را که به دلار می‌خریدند ارزان‌تر بخرند، هزینه تولید اروپا و ژاپن پایین‌تر بود. همه این الزامات ایجاب می‌کرد که قیمت‌های نفتی تا حدی که استراتژی آمریکا می‌طلبد افزایش یابد.» [4]

* شاهِ ضدغرب، یا شاه محتاجِ غرب؟
با این وجود، روند حوادث، با روی کار آمدن «جیمی کارتر»، از ظاهر به باطن آمد. محمدرضا پهلوی، که در دنیا چیزی را مهم‌تر و ضروری‌تر از تاج و تخت خود نمی‌دانست، خیلی زود رنگ عوض کرد و تمام فریادها و جنجال‌های شاه قهرمان، به‌ناگه خاموش شد. دیگر از «عَلَم‌کشی»ها و آن مصاحبه‌های تلویزیونی قهرمانانه خبری نبود. با روی کار آمدن کارتر، «باتوجه به تغییر سیاست آمریکا در جهت تثبیت قیمت نفت، محمدرضاشاه مجبور شد سیاست نفتی خود را با سیاست خارجی آمریکا هماهنگ سازد. تثبیت قیمت نفت که برای دولت به معنی کاهش قیمت نفت تلقی می‌شد، به طور مستقیم در طرح‌های پیش‌بینی‌شده تاثیر گذارد و باعث شد بسیاری از آن‌ها متوقف شود. از سوی دیگر کاهش درآمد دولت از فروش نفت، سبب کاهش و در برخی موارد حذف تسهیلات دولتی شد. این دگرگونی‌ها مشکلات جدیدی برای دولت فراهم آورد و باعث به وجود آمدن نارضایتی در میان مردم شد.» [5]

رژیم پهلوی، غرب و افزایش قیمت نفت

کارتر آن قدر برای محمدرضا جذاب بود
که تورم رگِ ضدغرب(!) او را خواباند


محمدرضا پهلوی در آبان 1356، «اعلام کرد که‌ در کنفرانس آتى اوپک بر افزایش قیمت نفت اصرار نخواهد وزرید.» محمدعلی کاتوزیان معتقد است که این تغییر مشی ناگهانی محمدرضا دو دلیل داشت که هر دو، ساده‌اندیشی و ساده‌لوحی شاه مخلوع را نشان می‌دهد: «الف) وى گرچه‌ خیلى دیر دریافته‌ بود که‌ افزایش هزینه‌ها درداخل کشور بیش از آنکه‌ براى او سودآور باشد ضرر دارد؛ ب) این را که‌ آیا خود شاه‌ هم واقعا باور داشت انقلاب مردم ایران چیزى جز توطئه‌اى امریکایى به‌ دلیل سیاست نفتى وى نیست نمى دانیم اما با توجه‌ به‌ شرایط موجود مى پنداشته‌ که‌ ارائه‌ برگ زیتونى به‌ غرب مى تواند به‌ حال وى مفید افتد...» [6]

این گونه بود که «در سفر وزیر امور خارجه آمریکا به ایران در اردیبهشت 1356 (مه 1977)، وی محمدرضاشاه را از ادامه حمایت دولت متبوع خود از او مطمئن ساخت. محمدرضاشاه نیز با طرح تعدیل قیمت نفت، سایر کشورهای عضو اوپک را به حیرت انداخت. موضوع ضرورت ثابت نگه داشتن بهای نفت در ملاقات محمدرضاشاه با کارتر در 1356 از جمله مهمترین مسائل مورد بررسی این دو بود. محمدرضاشاه ضمن کنفرانسی مطبوعاتی که در پایان مذاکرات با کارتر تشکیل شد، رسما اعلام کرد ایران در کنرانس آینده اوپک در کاراکاس از تثبیت قیمت نفت برای یک سال آینده پشتیبانی خواهد کرد.» [7]

اما بد نیست که رویابین‌های نوستالژی رژیم شاهنشاهی، به چند پرسش کوتاه و ساده هم پاسخ بگویند. پرسش‌هایی از این قبیل که چرا ایستادن شاه در برابر غرب (بر فرض آن که ایستاد)، فقط در قضیه نفت بود؟ چرا شاه در مورد دیگری در برابر غرب قرار ندارد؟ چرا هواداران بهشت گمشده شاهنشاهی در ایران، هیچ مورد دیگری از تقابل شاه و غرب پیدا نمی‌کنند؟ چرا شاه در بحران ویتنام در برابر آمریکا نایستاد؟ چرا شاه می‌پذیرفت که ژاندارم آمریکا در منطقه باشد؟ چرا شاه حتی اگر آزادی بیان هم می‌خواست بدهد با اشاره آمریکا می‌داد؟ چرا شاه در راستای سیاست‌های استعماری آمریکا، به عمان و ویتنام، نیرو و تجهیزات نظامی فرستاد و در آفریقا و شوروی، با سیا همکاریِ جاسوسی کرد؟

* قیمت‌های اضافیِ نفت، سر از مبدا در می‌آورد

اما همه این اتفاقات تنها یک سوی ماجرا بود. آنچه باید بیش از ادعاهای شاه و دعواهای دهه 70 میلادی بر سر نفت به آن پرداخت، و احتمالا، خیلی اتفاقی (!)، از نظر مستندسازهای آن ورآبی پنهان مانده، این است که به سر آن ثروت بدآورده ناشی از فروش فراوان نفت با قیمت‌های بالا چه آمد؟ آیا مرکب آن ثروت فراوان، ما را در ورای دروازه‌های تمدن نشاند یا مشکلی بر مشکلات موجود افزود؟

ثروت به دست آمده از فروش بی‌رویه نفت، در دو چاه بی‌پایان سرریز شد و اتفاقاتی افتاد که اگرچه برای مردم، کالاهای خارجی و وارداتی به ارمغان آورد، جیب دو گروه را هم پر و سرشار کرد: پهلوی‌ها و غرب. محمدرضا، اگرچه از درآمد بیشتر بدش نمی‌آمد، اما حاضر هم نبود که به متحد آمریکایی‌اش آسیبی وارد شود. برای همین، به طرق مختلف، دلارهای نفتی به آمریکا بازگردانده می‌شد تا هم پرستیژ قهرمان باقی بماند و هم دوست و متحد، در مضیقه قرار نگیرد. این برگرداندن گاهی در قالب اوراق قرضه انجام می‌شد. محمدرضا «قبول کرد بخش عمده درآمد نفت را در مقابل اوراق قرضه طویل‌المدت دولت آمریکا، به بانک‌های آمریکا برگرداند. همچنین به موجب توافقی که با وزارت خزانه‌داری آمریکا به عمل آمد، قرار شد میزان این سرمایه‌گذاری محرمانه باشد.» [8]

رژیم پهلوی، غرب و افزایش قیمت نفت

محمدرضا، افزایش قیمت نفت را غنیمت شمرد:
به طور بی‌رویه‌ای از آمریکا تسلیحات خرید!!

خرید تسلیحات بی‌رویه، یکی دیگر از راه‌های بازگرداندن درآمدهای نفتی بود. براین اساس، «با بازگشت دلارهای نفتی به کشورهای غربی و با فشار ایالات متحده به کشورهای عربی و ایران برای خرید تسلیحات و کالای مصرفی، اروپائیان به بخش صنایع خود رونق بخشیدند و به‌ویژه ایالات متحده آمریکا توانست در حد قابل توجهی‌تر از تجارت خارجی خود را متوازن سازد.» [9] در همین رابطه، مسعود بهنود می‌نویسد: ««آمار نشان می‌دهد که‌ وقتى قیمت نفت بالا رفت، در عرض یک سال فروش‌هاى نظامى آمریکا از 3/9 میلیارد دلار به‌ 8/3 میلیارد رسید. نیمى از این میزان (نزدیک چهار میلیارد) را فقط شاه‌ خرید کرده‌بود! به‌ این ترتیب بلندپروازی‌هاى جنون‌آساى شاه‌ موجب شده‌ بود که‌ او در سال 1974، به‌ اندازه‌ تمام دنیا در سال 1973، از آمریکا اسلحه‌ بخرد... خلاصه‌ آن که‌ در سال 1354 او 10/4 میلیارد دلار خرج مصارف نظامى خود کرده‌ بود که‌ به‌ اندازه‌ تمام خریدهاى نظامى جهان غیرکمونیست در دو سال پیش از آن بود.» [10] این روند تنها به ایرانِ شاهنشاهی هم محدود نمی‌شد. همه هم‌‎پیمانان غرب در منطقه به بیماری «استثقای اسلحه» دچار بودند. از این رو، «دیگر کشورهای صادرکننده نفت در خاورمیانه نیز میلیاردها دلار درآمد نفت خود را برای خرید اسلحه، انجام پروژه‌های جیدید  به ایالات متحده و متحدان غربی‌اش پرداختند. از جمله شرکت آمریکایی بیچتل قرارداد 50 میلیارد دلاری برای احداث تاسیسات مختلف، با دولت عربستان سعودی امضا کرد.» [11]

* افزایش قیمت نفت، جیب و دست‌های آلوده
از سوی دیگر، در داخل کشور هم، سرمایه حاصل از فروش نفت، به دو دلیل حیف و میل می‌شد: نخست؛ بی‌تدبیری و برنامه‌ریزی غلط مسئولان رژیم و به‌ویژه دولت هویدا و دیگر، دست‌های آلوده‌ای که درآمدهای شخصی‌شان را به توفیق و ترقی مملکت ترجیح می‌دادند. اردشیر زاهدی، وزیر خارجه و سفیر آمریکایِ شاه، که هم دستی بزرگ در سیاست خارجی رژیم سابق داشت و هم از نزدیکان خانوادگی محمدرضا بود، درباره این دست‌های آلوده می‌نویسد:

رژیم پهلوی، غرب و افزایش قیمت نفت

سردمداران و دربار پهلوی، از افزایش
قیمت نفت استفاده‌های خوبی بردند.


«موقعی که جنگ اعراب و اسرائیل پیش آمد و تحریم نفتی اعراب موجب افزایش قیمت نفت گردید آمریکا، ژاپن و اروپا مجبور به خرید نفت به چهار برابر قیمت قبلی شدند و پول زیادی به کشورهای تولیدکننده نفت سرازیر شد. این افزایش قیمت نفت به جای آنکه باعث رونق اقتصادی کشورهای صادرکننده نفت شود موجب رونق اقتصاد غرب گردید. کشورهای تولیدکننده نفت دلارهای نفتی را به اقتصاد غرب بازگرداندند و دست به خریدهای عظیم از کشورهای صنعتی زدند. وزرای فاسد کابینه ضعیف هویدا به منظور دریافت پورسانت به خریدهای غیرضروری می‌پرداختند. مثلا در حالیکه بازار قند و شکر در کشور اشباع بود ده‌ها کشتی حامل شکر در آب‌های خلیج‌فارس منتظر نوبت پهلوگیری در اسکله و تخلیه‌بار خود بودند و گاهی این نوبت انتظار دو سال طول می‌کشید و کشتی‌ها چندین برابر ارزش محموله خود دمورانژ (خسارت دیر کرد تاخیر) دریافت می‌کردند.... بدین ترتیب آقای هویدا پول‌های کلان نفتی را دور ریخت و آوار سنگینی را بر اقتصاد کشور وارد آورد. پول بى‌جا وقتی بیاید اینجوری است. از آن طرف فرماندهان فاسد ارتش هم به خاطر گرفتن پورسانت‌های کلان از کمپانی‌های تسلیحاتی شروع کردند به خریدهای کلان اسلحه از خارج و بدین ترتیب پول نفت که باید صرف امور زیربنای مملکت شود باعث هرج و مرج اقتصادی در مملکت شد. یادم هست یک روز با ارتشبد محمد خاتمی که برای خرید سلاح به آمریکا آمده بود صحبت می‌کردیم. خاتمی خیلی از دست ارتشبد حسن طوفانیان عصبانی بود و می‌گفت در خرید اسلحه هرج و مرج پیش آمده و او همینطور اسلحه می‌خرد و می‌ریزد روی زمین! بدون اینکه معلوم باشد این سلاح‌ها چه کاربردی دارند و آیا اصولا به درد ارتش ایران می‌خورند یا نه؟!» [12]

این روند تنها به مسئولان و دست اندرکاران رژیم محدود نبود، رفقای خارجی گرمابه و گلستان شاه که از مملکت خودشان بیرون انداخته شده بودند هم به مدد لطف و مهربانی محمدرضا، به شغل شریف دلالی و قاچاق روی آورده بودند. به نقل از زاهدی، «پادشاه سابق یونان اعلی‌حضرت کنستانتین و پادشاه سابق آلبانی و شاه سابق یوگسلاوی و پادشاه سابق ایتالیا هم دلال اسلحه ایران شده بودند و همه و همه به اعلی‌حضرت محمدرضاشاه دروغ می‌گفتند و از درآمد نفتی ایران دزدی می‌کردند!» [13] این چپاول و غارت اموال مردم ایران حتی از چشم ناظران خارجی هم پنهان نماند. یرواند آبراهامیان در کتاب ایران بین دو انقلاب می‌نویسد که «بنا به نوشته یک اقتصاددان معتبر غربی، در سال‌‎های پایانی عمر رژیم، پول‌های هنگفتی -شاید 2 میلیارد دلار- مستقیما از محل درآمدهای نفتی به حساب‌های مخفی اعضای خانواده سلطنتی در بانک‌های خارجی منتقل شد. گرچه هیچ نسانی از این انتقال‌ها در حساب‌های خزانه دولتی باقی نمی‌ماند، تمام مبالغ پرداختی به ایران توسط شرکت‌های نفتی و مبالغ دریبافتی دولت ایران از شرکت‌های نفتی، تفاوت‌های آماری به وجود می‌آمد.» [14]

سیر افزایش قیمت نفت هیچگاه منجر به افزایش رضامندی عمومی و ترقی مملکت نشد. سیاست‌های غلط اقتصادی رژیم پهلوی که با یک حکومت تمامت‌خواهِ تجددگرا همراه شده بود، هیچگاه از سوی مردم ایران پذیرفتنی نبود. خاطره‌بازان نوستالژی حکومت خانواده‌ها و پادشاه‌ها، بهتر است قدری به کتاب‌های تاریخ انقلاب اسلامی و نظریه‌های انقلاب رجوع کنند، تا ببینند اتفاقا تعلیل انقلاب اسلامی به شرایط اقتصادی رژیم مخلوع پهلوی، یکی از رایج‌ترین نظرات است و به جای غصه خوردن بر گوری که در آن مرده‌ای نیست، به فکر راه‌های تازه‌تر و سودمندتری برای بنگاه‌های خبرپراکنی و برنامه‌پراکنی خود باشند.


ارجاعات:
1. Kissinger: A Biography, By Walter Isaacson, p563

2. تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، سرهنگ غلامرضا نجاتی، موسسه خدمات فرهنگی رسا، ج1، ص 529 و 530

3. نفت و سلطه، ابوالحسن بنی‌صدر، انتشارات مصدق، 1356، ص221

4. همان، ص208

5. روابط خارجی ایران (1320-1357)، علیرضا ازغندی، نشر قومس، 1391، صص316 و 317

6. اقتصاد سیاسى ایران از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی، محمدعلی کاتوزیان، نشر مرکز، ص366

7. ازغندی، ص316

8. نجاتی، ص 531

9. ازغندی، ص313

10. دولت‌های ایران، از سیدضیاء تا بختیار، مسعود بهنود، انتشارات جاویدان، ص 572

11. نجاتی، ص 529

12. 25 سال در کنار پادشاه: خاطرات اردشیر زاهدی، انتشارات عطایی، ص291

13. همان
14. ایران بین دو انقلاب، یرواند آبراهامیان، نشرنی، ص538

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 22
  • در انتظار بررسی: 4
  • غیر قابل انتشار: 18
  • ۲۳:۳۶ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۹
    0 3
    یکی از مهم‌ترین توصیه‌هایی که دانشجوهایی که خارج رفتن به اونایی که دارن میرن میکنن اینه: اونجا که رسیدید فقط از ایرانی‌های تیپ شبکه من و تو دوری کنید. فقط همین!
  • محمد ۲۳:۵۷ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۹
    0 2
    اره ارواح شکتون پست از انگلیسی ها سگهای دست اموزشان هستن لعنت بر وطن فروش اشغال تا میتوانید از فضولات ارباب انگلیسیتان بخورید
  • ۰۰:۰۷ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
    2 0
    مشکل این کشور اینکه هیک حکومت یا دولت رو کاملا بد یا کاملا خوب درنظرمی گیرن برادرای من اگه همین خریدهای تسلیحاتی بقول شما فوق سنگین نبود ایران صددرصد تو جنگ باعراق می باخت نمیشه جواب خون رو با خون داد جوابش رو با شمشیر باید داد حتی پیامبر هم با سلاح های زمان خودش تو جنگ می جنگید نه با معجزه صرف!!!!!!خیلی از پیشرفت های نظامی ایران مدیون همین سلاح ها بوده وهست ایران اگه f5نداش عمرا به فکرش می زد که صاعقه بسازه برادرای من انصاف لازمه مسلمونه این که شاه به مردمش خیانت کرد(درست)ولی دلیل نمیشه همه کارهاش اشتباه بوده!!!!!!!!!
  • ۰۱:۱۹ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
    0 2
    آره ولی نه اینکه این تجهیزات رو 3 تا 8 برابر قیمت بخره ...
  • ۰۱:۵۹ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
    0 1
    ببین عزیز من : خرید های تسلیحاتی شاه همش که بد نبود ،ولی سبت اگر بخواهیم بگیریم خیلی از چیز هایی که نیاز نبود و دیگر اینکه خیلی از چیزهایی که کلا بنجل بودند رو خرید (مثلا تانک های انگلیسی)،حتی برخی موارد گفته میشه میتونستن f16بخرن ولی به جاش f14خریدن (تا اون شرکت از ورشکستگی نجات پیدا کنه) در ضمن از دزدی های و حیف و میل هایی که در این زمینه ها هم میشد نباید چشم پوشی کرد ،درکل با در نظر گرفتن همه شرایط با اون پول ها کلاه گشادی سرمون رفت .....
  • ۰۲:۱۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
    0 2
    آخ گفتي اينجا يك عده متوهم هنوز هم فكر ميكنند فرزند اون گور به گوري بر ميگرده و خير سرش شاه ميشه و ما هم كلي به اين توهم ميخنديم
  • ۰۳:۲۵ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
    1 3
    شاه ضد امریکایی.....خخخخخخخخخخخخ..جک سال نود و چهار..
  • ۰۴:۴۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
    2 0
    شما خودت هم اين كاره اي . تو عكس اول كه كه گفتي جلسه تو تهران ، از كي تا حالا تو جلسه تو تهران عكس عربها رو مي زنن به ديوار ؟ درخصوص نظر خريد اسلحه ، من هم با نظر فبلي كه اگر اين اسلحه ها نبود چه جوري مي شد با صدام جنگيد موافقم. انصاف هم خوب چيزيه
  • ۰۶:۲۸ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
    0 1
    حمایت انگلیس و شبکه های ماهواره ای وابسته به انگلیس از دولت ایران و ملت ایران به نظرتون یه جای کار نمی لنگه!!!؟؟ آخه انگلیس پول خرج میکنه که از دولتهای ایرانی حمایت کنه و تبلیغشون کنه؟!!؟ اگه انگلیس اینقدر ما رو دوست داره چرا هی تحریم میکنن!؟؟ انگلیس از دولت هاشمی و احمدی نژاد هم اینجوری تعریف میکنه؟!؟ طنز تلخ!!!
  • ۰۶:۲۹ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
    0 0
    اصرار انگلیس برای انتقال مخفی تجهیزات به سفارت برای چیست؟ انگلیسی‌ها اصرار دارند تجهیزاتی را بدون نظارت بازرسان جمهوری اسلامی ایران وارد سفارتشان در تهران کنند، اصرار بر مخفی‌کاری روباه با توجه به سبقه تاریخی منفی آنها باعث گمانه‌زنی‌هایی در رسانه‌ها و کارشناسان مختلف، درباره این عمل انگلیسی‌ها شده است. مشرق، همین الان یهویی
  • ۰۶:۳۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
    0 1
    دولت انگلیس اعلام کرد از این به بعد مخالف هر گونه تحریم علیه ملت ایران هست و تمام تلاش خود را برای رفع تحریم های غیرانسانی از جمله تحریم دارو بکار خواهد گرفت. همچنین نخست وزیر از حرف های خود در سازمان ملل پیرامون ایران و تمام جنایت های گذشته انگلیس در حق ملت ایران عذرخواهی کرد. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . الکی مثلا من « انگلیس » متحول شدم
  • علی ۰۷:۴۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
    0 0
    دوست عزیز این موضوع را می شود از چند جنبه بررسی کرد. اولا این که چرا کشوری مثل ایران با داشتن این همه نغبه باید از امریکا سلاح بخرد چرا خوذمان به فکر ساختش نیفتادیم. دوم این که این پول که در عوض سلاح به امریکایی ها داده شده باعث رونق هر چه بیشتر امریکا گردیده است چرت نباید داخل کشور را رونق دهد. سوم این که هر چیزی یک حدی دارد وقتی مردم ما در داخل کشور دارن از کرسنگی می میرند. این خائن تمام همتش را به خرید سلاح معطوف کرد. بخرد ولی کمتر و بقیه اش را صرف رفاه مردم کند.
  • محمد جوادی ۰۸:۴۰ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
    0 1
    ناشناس جان نشیده ای که میگویند عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد احتمالا شما کم سن و سال هستید اما من یادم هست در شهرمون فقط و فقط یک کارخانه ریسندگی عصر هجری بود و اکثر مردم در زمینهای کشاورزی یا در کارخانا!!! کار میکردند ، کارخاناهای خانگی فرش بافی و هر کارخانا هم یک اتاق مخفی داشت تا کارگرانشان را هنگام بازدید ماموران بیمه از نظرها پنهان سازند من سوالم این است چرا از آن ثروت برای ایجاد صنعت در تمام ایران و بهبود وضعیت زندگی مردم استفاده نشد اگر این نظامی گری رخ نمیداد آیا بواسطه صنعت متحول شده پول و ثروت کافی برای خرید تجهیزات نظامی در جنگ ایران و عراق را نداشتیم میدانم چه میخواهی بگویی آیا ما در همان زمان تحریمها اسلحه از همان غربی ها نخریدیم شاید شما جنگ نرفته باشید اما بدانید که ما بیشتر با کلاش و ژ3 میجنگیدیم تا با تانک و هواپیما
  • ۰۸:۴۵ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
    0 0
    یعنی عربستان میل بسیار زیادی به کاهش قیمت نفت در همه زمانها داره ! به نظرم حکومت سعودی خیلی دلسوز مصرف کننده های نفته ...
  • ۰۸:۵۱ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
    0 1
    خیلی پرروید
  • ۰۹:۰۴ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
    4 0
    خدا کارتر رو لعنت کنه که هرچی میکشیم از اونه
  • ۰۹:۰۶ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
    1 0
    عکس اول - نشست تهران ؟ عکس عرب به ديوار!
  • ۰۹:۵۹ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
    1 0
    ناشناس ۰۱:۵۹ شما ظاهرا اطلاعاتت ناقصه پس لطفا بیشتر مطالعه کن بعد نظر بده ! اولا F14 با F16 دریک رده نیستند . F14 یک رهگیر فوق العاده است که در زمان جنگ نقش آواکس را برایمان بازی میکرد و به ازای هر F14 4 هواپیمای دشمن توسط همین هواپیما نابود شد. دوما F16 هم خریداری شد ولی بعد از انقلاب به ایران تحویل نگردید .
  • حسین ۱۰:۱۸ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
    2 0
    جواب شما: 1-آدم باید انواع نظرات رو بشنوه ولی خودش تصمیم بگیره نه براش تصمیم بسازن و اون رفتار کنه 2-باید برای هدایتشون تلاش کنید بی دینی بافکر خیلی خیلی بهتر از دین داری بدون فکر است چون این نوع دیندار ها به دین ضربه میزنند
  • محسن ۱۵:۴۶ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۰
    0 2
    مرگ بر پهلوی مرگ بر بهاییت مرگ بر امریکا
  • ۰۷:۱۷ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۱
    0 3
    این خانواده دزد خونخوار که هم ثروت مردم ایران دزدیده اند هم نام پهلوی را از فرهنگ کهن مردم ایران دزدیده و بد نام کرده اند توسط ملت و امام راحل شان به زباله دان متعفن پلیدان و خونخواران تاریخ ریخته شده اند و دریوزه های نوکر بی بی پ... به اندازه آب همه اقیانوسها گلاب هم به این جنازه گندیده متعفن بزنند باز هم بی فایده است.
  • ۱۹:۱۴ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۹
    0 3
    این حرف چیه ما فقط با نیروی ایمان وبه رهبری روحانیت مبارز پیروز شدیم

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس