کد خبر 34782
تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۷:۲۲

امام حسن عسکرى عليه السلام در حيات پدر بزرگوارش با افراد مختلف ، به لُغت و لهجه ترکى ، رومى ، خزرى و... سخن مي‌گفت.

به گزارش مشرق، در هشتمين روز از ماه ربيع‌الثاني 232 ه ق حضرت امام حسن عسکرى (عليه السلام ) جهان را به قدوم خود منور فرمودند(1) .

محل تولد فررند امام هادي (ع) مدينه و مشهورترين القاب ايشان زکى ، نقى ، و کنيه حضرتش ‍ ابومحمد است .

آن حضرت را براى زير نظر داشتن و کنترل رفت و آمدها، در محل سکونت سپاهيان دربار عباسى مسکن داده بودند؛ و از همين جاست که به آن حضرت ((عسکرى )) مى گويند(3).

روزى يکى از بزرگان شهر سامراء به نام بهلول از محلّى عبور مى کرد، بچّه هائى را ديد که مشغول بازى هستند.

و حضرت ابومحمّد حسن بن علىّ عسکرى عليه السلام را ديد - در حالى که کودکى خردسال بود - کنارى ايستاده و گريه مى کند.

بهلول گمان کرد چون اين کودک ، اسباب بازى ندارد، نگاه به بچّه ها مى نمايد و با حسرت گريه مى کند؛ به همين جهت جلو آمد و اظهار داشت : اى فرزندم ! ناراحت مباش و گريه نکن ، من هر نوع اسباب بازى که بخواهى ، برايت تهيّه مى کنم .

حضرت در همان موقعيّت و با همان زبان کودکى لب به سخن گشود و بهلول را مخاطب قرار داد و اظهار نمود: اى کم عقل ! مگر ما انسان ها براى سرگرمى و بازى آفريده شده ايم ، که با من اين چنين سخن مى گوئى .

بهلول سؤال کرد: پس براى چه چيزهائى آفريده شده ايم ؟

حضرت عليه السلام در پاسخ به او فرمود: ما بندگان خدا، براى فراگيرى دانش و معرفت و سپس عبادت و ستايش پروردگار متعال آفريده شده ايم .

بهلول گفت : اين مطلب را از کجا و چگونه آموخته اى ؟!

و آيا براى اثبات آن دليلى دارى ؟

حضرت فرمود: از خداوند سبحان و از گفتار حکيمانه او آموخته ام ، آن جائى که مى فرمايد: أفَحَسِبْتُمْ أنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أنَّکُمْ إلَيْنا لا تُرْجَعُونَ.

يعنى ؛ آيا شما انسان ها گمان کرده ايد که شما را بيهوده و بدون هدف آفريده ام ، و نيز گمان مى کنيد براى بررسى اعمال و گفتار به سوى ما بازگشت نمى کنيد!؟.

سپس بهلول با آن موقعيّت و شخصيّتى که داشت از آن کودک عظيم القدر تقاضاى موعظه و نصيحت نمود.

حضرت در ابتداء چند شعرى حکمت آميز را سرود؛ و بعد از آن بهلول را مخاطب خود قرار داد و فرمود: اى بهلول ! عاقل باش ، من در کنار مادرم بودم ، او را ديدم که مى خواست براى پختن غذا چند قطعه هيزم ضخيم را زير اُجاق روشن کند؛ ولى آن ها روشن نمى شد تا آن که مقدارى هيزم باريک و کوچک را روشن کرد و سپس آن هيزم هاى بزرگ و ضخيم به وسيله آن ها روشن گرديد.

و گريه من از اين جهت است که مبادا ما جزئى از آن هيزم هاى کوچک و ريز دوزخيان قرار گيريم .

با بيان چنين مطالبى ، بهلول ساکت ماند و ديگر حرفى نزد. إحقاق الحقّ: ج 19، ص 620 .

*آشنائى به تمام لغات و زبان ها و ديگر علوم

مرحوم شيخ مفيد، کلينى ، راوندى و بعضى ديگر از بزرگان در کتاب هاى خود آورده اند:

يکى از خادمان حضرت ابوالحسن ، امام علىّ هادى عليه السلام - به نام نصير خادم - حکايت کند:

بارها به طور مکرّر مى ديدم و مى شنيدم که حضرت ابومحمّد، امام حسن عسکرى عليه السلام در حيات پدر بزرگوارش با افراد مختلف ، به لُغت و لهجه ترکى ، رومى ، خزرى و... سخن مى گويد.

مشاهده اين حالات ، براى من بسيار تعجّب آور و حيرت انگيز بود و با خود مى گفتم : اين شخص - يعنى ؛ امام عسکرى عليه السلام - در شهر مدينه به دنيا آمده و نيز خانواده و آشنايان او عرب بوده و هستند، جائى هم که نرفته است ، پس چگونه به تمام لغت ها و زبان ها آشنا است و بر همه آن ها تسلّط کامل دارد؟!

تا آن که پدرش امام هادى عليه السلام به شهادت رسيد؛ و باز هم مى ديدم که فرزندش ، حضرت ابومحمّد عسکرى عليه السلام با طبقات مختلف و زبان ها و لهجه هاى گوناگون سخن مى گويد، روز به روز بر تعجّب من افزوده مى گشت که از چه طريقى و به چه وسيله اى حضرت به همه زبان ها آشنا شده است ؟!

تا آن که روزى در محضر مبارک آن حضرت نشسته بودم و بدون آن که حرفى بزنم ، فقط در درون خود، اين فکر را گذراندم که حضرت چگونه به همه لغت ها و زبان ها آگاه و آشنا شده است ؟!

که ناگهان امام حسن عسکرى عليه السلام به من روى کرده و مرا مورد خطاب قرار داد و فرمود: خداوند تبارک و تعالى حجّت و خليفه خود را که براى هدايت و سعادت بندگانش تعيين نموده است، داراى خصوصيّات و امتيازهاى ويژه اى مى باشند، همچنين علم و آشنائى به تمام لهجه ها و لغت ها حتّى به زبان حيوانات را دارند.

و نيز معرفت به نَسَب شناسى و آشنائى به تمام حوادث و جريانات گذشته و آينده را که خداوند متعال از باب لطف به حجّت و خليفه خود عطا کرده است دارند به طورى که هر لحظه اراده کنند، همه چيز و تمام جريانات را مى داند.

سپس امام حسن عسکرى عليه السلام در ادامه فرمايشاتش افزود: چنانچه اين امتيازها و ويژگى ها نبود، آن وقت فرقى بين آن ها و ديگر مخلوق وجود نداشت ؛ و حال آن که امام و حجّت خداوند بايد در تمام جهات از ديگران برتر و والاتر باشد. اصول کافى : ج 1، ص 509، ح 11.

*مرحوم کلينى و برخى ديگر از بزرگان به نقل از ابوهاشم جعفرى آورده اند:

روزى در محضر مبارک حضرت ابومحمّد امام حسن عسکرى عليه السلام وارد شدم و با خود گفتم : اى کاش حضرت نگين انگشترى ، به من هديه مى نمود تا نزد انگشترساز ببرم و رکاب مناسبى براى آن بسازد و به عنوان تبرّک به دست خود نمايم .

و چون مقدارى نشستم ، بلند شدم و بدون آن که در فکر نگين انگشتر باشم ، خواستم که خداحافظى کنم .

پس امام عليه السلام انگشترى را تحويل من داد و فرمود: اى ابوهاشم ! تو نگين خواستى ؛ ولى ما نگينى همراه با رکاب آن به تو مى دهيم ، خداوند آن را براى تو مبارک گرداند.

پس از آن گفتم : اى سرور و مولايم ! شهادت مى دهم که تو حجّت و ولىِّ خدا هستى و امام و پيشواى من خواهى بود و من بر اين شهادت اعتقاد راسخ دارم ؛ سپس حضرت فرمود: خداوند متعال تو را مورد مغفرت و رحمت خود قرار دهد. اصول کافى : ج 1، ص 512، ح 21.

قالَ عليه السلام لِشيعَتِهِ: وُصيکُمْ بِتَقْوَى اللّهِ وَالْوَرَعِ فى دينِکُمْ وَالاْ جْتِهادِ لِلّهِ، وَ صِدْقِ الْحَديثِ، وَداءِ الاْ مانَةِ إلى مَنِ ائْتَمَنَکِمْ مِنْ بِرٍّ وْ فاجِرٍ، وِطُولِ السُّجُودِ، وَحُسْنِ الْجَوارِ.(83)

ترجمه :

به شيعيان و دوستان خود فرمود: تقواى الهى را پيشه کنيد و در امور دين ورع داشته باشيد، در تقرّب به خداوند کوشا باشيد و در صحبت ها صداقت نشان دهيد، هرکس امانتى را نزد شما نهاد آن را سالم تحويلش دهيد، سجده هاى خود را در مقابل خداوند طولانى کنيد و به همسايگان خوش رفتارى و نيکى نمائيد. اعيان الشّيعة : ج 2، ص 41، س 30.

19 قالَ عليه السلام : کْثِرُوا ذِکْرَ اللّهِ وَ ذِکْرَ الْمَوْتِ، وَ تَلاوَةَ الْقُرْآنِ، وَالصَّلاةَ عَلى النَّبىِّ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، فَإنَّ الصَّلاةَ عَلى رَسُولِ اللّهِ عَشْرُ حَسَناتٍ.

ترجمه :

فرمود: ذکر و ياد خداوند متعال، مرگ و حالات آن ، تلاوت و تدبّر قرآن ؛ و نيز صلوات و درود فرستاد بر حضرت رسول و اهل بيتش عليهم السلام را زياد و به طور مکرّر انجام دهيد، همانا پاداش صلوات بر آن ها، ده حسنه و ثواب مى باشد. بحارالا نوار: ج 75، ص 372.

1- اعلام الورى : ج 2 ص 132. فيض العلام : ص 229.

2- رياحين الشريعه : ج 3 ص 24. ارشاد: ج 2 ص 313.

3- تتمه المختصر فى اخبار البشر: ج 1 ص 348.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس