به گزارش مشرق، خسرو معتضد در اينباره به برنا گفت:تيراژ کتاب در زمان ناصرالدين شاه با احتساب حدود 8 ميليون نفر جمعيت ايران، 400 تا 500 نسخه بود. در حال حاضر رقم جمعيت به 85 ميليون افزايش پيدا کرده و مسلما با توجه به جمعيت جوان کشور، نياز به مطالعه روز به روز اهميت بيشتري مييابد و متاسفانه تيراژ کتاب در سالهاي اخير عموما هزار و پانصد نسخه و مايه خجالت بوده است.
وي با اشاره به تيراژ 10000 نسخهاي کتاب "پاسخ تاريخ " 30 سال پيش از اين زمان گفت: در آن زمان مردم در مورد شاه کنجکاو بودند و از کتابهايي با محتواي نقد تاريخي استقبال ميکردند، اما امروز به دليل مشکلات بوروکراسي رايج، تيراژ کتاب کاهش قابل ملاحظهاي يافته است و به همين دليل برخي نويسندهها تمايل خود را به نوشتن کتاب از دست دادهاند و بعضي ديگر تا سال هاي آخر عمرشان نوشتن کتاب را رها کردند.
نويسنده کتاب "کميته مجازات" در ادامه به ويژگي کتابهاي قابل انتشار اشاره کرد و گفت:بر اساس قانون اساسي کتاب نبايد خلاف اخلاق، عفت، دين مبين اسلام، امنيت ملي، مصالح کشور و فرق ظاله نوشته شود اما اکنون اين قانون به قاعدهاي سليقهاي تغيير شکل يافته است و ناشران گاهي قصد دارند سلايق و عقايد خود را به نويسندهها تحميل کنند و اين امر براي من که در رسانهاي مانند صدا وسيما به راحتي نظراتم مورد پذيرش قرار ميگيرد، غير قابل قبول است.
وي يکي از دلايل طولاني شدن مراحل چاپ يک کتاب را اعمال مميزيهاي بيدليل دانست و گفت: کتابهايم که يک سال و نيم برايشان وقت گذاشتم قرار بود در دهه فجر به بازار کتاب راه پيدا کند اما به دليل سليقهها و عقايد ناشر بعيد ميدانم کتابهايم حتي به نمايشگاه برسد.
معتضد ادامه داد : چرا نويسندهاي مثل من با 132 عنوان کتاب در کارنامه خود بايد براي انتشار آثار خود تا اين حد منتظر بماند. من نمي خواهم بعدها به يک چهرهاي ماندگار تبديل شوم، اجازه دهند اکنون زندگي کنم و جلوي زندگي مرا نگيرند. انتقال تاريخ به مردم، يک هنر است، نبايد جلوي اين حرکت و فعاليت ايستاد.
نويسنده کتاب "ناکامان کاخ سعدآباد " در پايان گفت: من در کتابهايم مسائل و مشکلات دوران شاه را برشمردهام اما متاسفانه به بهانه اخلاقگرايي آنها را حذف ميکنند، اگر همه چيز خوب بود که مردم انقلاب نميکردند. کتابهاي من با نگاهي به تاريخ علت وقوع انقلاب ايران را بررسي ميکند. نويسندگي کار مقدسي است، اگر من نويسنده غير قابل اعتماد و غير موجهي هستم. چرا در رسانهاي مانند صدا وسيما به من تريبون ميدهند؟ اگر شرايط چاپ آثارم به همين ترتيب ادامه پيدا کند، من ديگر دست به نوشتن نخواهم برد.