به گزارش گروه بين الملل مشرق، پس از اينکه ملک عبدالله پادشاه 86 ساله عربستان در آمريکا تحت دو عمل جراحي قرار گرفت، براي دوران نقاهت به مراکش سفر نمود و پس از مدتها دوري از قدرت به کشور بازگشت. بازگشت او همراه با يکسري تغييرات در بعضي پستهاي وزارتي و همچنين بخشش بدهي هاي بانکي و اعطاي 35 ميليارد دلار کمک هزينه به مردم در راستاي افزايش مشروعيت در زماني که دولتهاي عربي مواجه با موج تغيير و بحران هستند، مي¬تواند قابل تأمل باشد. به هر حال و با توجه به عنوان مساله، سوال اساسي اينجاست که دورنماي قدرت پس از عبدالله به چه نحوي رقم خواهد خورد؟ آيا قدرت به سلطان بن عبدالعزيز برادر ناتني، وليعهد کنوني و شاهزاده 82 ساله مي رسد که او نيز با بيماري سختي دست و پنجه نرم مي کند؟ يا قدرت به نايف بن عبدالعزيز برادر سلطان و وزير کشور عربستان مي رسد که از قدرت زيادي برخوردار است و عملا اداره ي امور را به جاي سلطان بر عهده گرفته است؟ و يا اينکه شاهزادگان ديگري از جمله بندر بن سلطان پسر ولي عهد و يا متعب بن عبدالله فرزند پادشاه کنوني که رياست گارد ملي را بر عهده دارد، خواستار به قدرت رسيدن خواهند شد؟ اين پرسش هايي است که در اين نوشتار سعي مي شود به آنها پاسخ داده شود.
ساختار حکومت
نظام حکومتي عربستان که در سال 1932 پايه گذاري شد، همچنان کشور را براساس سنت هاي قومي - قبيله اي اداره مي کند و از آغاز پيدايش فاقد يک نظام سياسي کارآمد بوده و براي دهه هاي متوالي نتوانسته است فرمولي اقناع کننده براي جانشيني در قدرت سياسي ارائه نمايد که اگر نه مردم، لااقل شاهزادگان را بدان قانع نموده و هزينههاي جنگ قدرت را کمتر نمايد. شيوه حکومت در عربستان بسيار متمرکز است. حکومت، پادشاهي مطلقه است. خاندان سلطنتي داراي سلطه کامل سياسي اند و هيچ حزب سياسي، پارلمان، و انتخابات در اين کشور وجود ندارد. پادشاه در راس کشور؛ رئيس دولت، رئيس خزانه کشور و خادم الحرمين الشريفين است و انتخاب اميران مناطق چهارگانه کشور و تنفيذ احکام استانداران، شهرداران و فرمانداران از اختيارات اوست. دين، قدرتمندترين نهاد جامعه است و قدرت در دست شاه و بالاترين مقام ديني متمرکز است. "منشور عبدالعزيز" (اولين پادشاه سعودي) به عنوان سنت سلطنتي مبني بر تداوم سلطنت بين برادران لازم الاجراست؛ پادشاه از بين مُسن ترين آنها انتخاب مي شود. در بند "ب" از ماده 5 قانون اساسي اين کشور که در مارس 1992 صادر شد، صراحتاً اعلام شده که حکومت و زمامداري انحصارا در اختيار فرزندان و نوادگان ملک عبد العزيز است که در سال 1932 دولت عربستان را بنيانگذاري کرد. برخلاف ديگر نظام هاي سلطنتي که قدرت از پدر به پسر مي رسد؛ در اين کشور قدرت به برادران شاه انتقال مي يابد. از اين رو بين شاهزادگان و پادشاهان اختلاف سني زيادي وجود ندارد. پادشاه عربستان براي حل بحران جانشيني پس از خود، در سال 2006 شورايي به نام "شوراي خاندان" يا "کميسيون وفاداري" متشکل از 35 امير خاندان سعودي تشکيل داد تا براي آينده خاندان سلطنت و حکومت تصميم گيري کنند. بدين ترتيب آخرين دور از تلاش ها براي دست يابي به تخت و تاج در عربستان، حاکي از گمانه زني هاي متفاوتي است و نظام سنتي سعودي اکنون در ساده ترين نياز خود که ايجاد نوعي ارتباط با افکار عمومي داخل کشور مي باشد، دچار سردرگمي است. رياض اينک در سخت ترين گذرگاه هاي زماني، خود را مواجه با بحران هاي سياسي و در بالاترين سطح در موضوع جانشيني مي بيند.
گزينه هاي محتمل جانشيني
نزاع بر سر تقسيم قدرت به عنوان مسأله اي ديرينه در خاندان پادشاهي عربستان سعودي، همواره سلطنت سعودي ها را به چالش طلبيده است طوري که در صورت وقوع بحران پادشاهي در عربستان، دربار سعودي با چالش هاي جدي که تهديد کننده قدرت آنان خواهد بود، مواجه خواهد شد. بافت قدرت در عربستان سعودي پيچيده است و اين پيچيدگي همواره هوس رسيدن شاهزادگان سعودي به قدرت را تشديد کرده است. از زمان مرگ ملک عبدالعزيز، مؤسس حکومت آل سعود در سال 1953 تاکنون پنج پادشاه پس از وي قدرت را در اين کشور در دست گرفتهاند. پادشاه عربستان قبل از ترک کشور، شاهزاده سلطان بن عبدالعزير «ولي عهد» را که وي نيز بيش از هشتاد سال سن دارد به کشور فراخواند تا در غياب وي اداره امور کشور را به دست گيرد. ملک عبدالله که همواره به دليل ترس و نگراني از وقوع کودتا توسط برخي شاهزادگان آل سعود کمتر به خارج از کشور سفر ميکند، اکنون به دليل بيماري عملا از اداره¬ي امور کناره گيري نموده است. نگراني عبدالله از شاهزاده نايف سبب شده است که پادشاه وي را در غياب خود به عنوان جانشين معرفي نکرده، و ترجيح دهد ولي عهد بيمار را مسؤول انجام امور قرار دهد. از رقباي اصلي شاهزاده نايف، که پشت پرده در حال تلاش براي رسيدن به قدرت هستند، ميتوان به شاهزاده بندر بن سلطان سفير سابق عربستان در آمريکا و نيز شاهزاده مقرن بن عبدالعزيز رئيس سازمان اطلاعات و امنيت عربستان سعودي اشاره کرد.
ملک عبدالله امسال 86 ساله مي شود و برادر ناتني و ولي عهد او شاهزاده سلطان بن عبدالعزيز 80 سال دارد( و قرائت هاي مختلفي از سن او وجود دارد) کسي که بعد از شاهزاده سلطان مي تواند به پادشاهي برسد، نايف است که دو سال از شاهزاده سلطان جوان تر است. شاهزاده نايف هم اکنون وزير کشور و از سياستمداران بنيادگرا محسوب مي¬شود. در اين ميان انتصاب پسر ملک عبدالله به رياست گارد ملي نيز شبهات درخصوص احتمال انتقال قدرت از نسل اول سعوديها به نسل بعدي را افزايش داده است. اگرچه برخي معتقدند که شوراي بيعت مانع از انتقال قدرت به فرزندان ملک عبدالله خواهد شد.
سلطان کيست؟
امير سلطان بن عبدالعزيز؛ وليعهد، نايب رئيس هيئت وزيران، وزير دفاع و هوانوردي و بازرس کل عربستان سعودي، پانزدهمين فرزند «عبدالعزيز آل سعود» و برادر ناتني ملک عبدالله پادشاه کنوني عربستان سعودي است. وي در 5 ژانويه 1931 ميلادي در شهر رياض متولد شد. در سال 1947 به عنوان حاکم رياض منسوب شد. در 1953 وزير کشاورزي و دو سال بعد وزير ارتباطات شد. در سال 1962 ملک فيصل وزارت دفاع و هوانوردي را به او سپرد. او در اين مقام به توسعه ارتش و نيروي دريايي و هوايي عربستان سعودي پرداخت. در سال 2004 تشخيص داده شد که به سرطان روده بزرگ مبتلاست و از اين رو عملهاي جراحي متعددي بر روي او انجام گرفت. مجدداً در سال 2009 گزارش شد که بشدت بيمار مي باشد و چندين ماه در بيمارستاني در شهر نيويورک بستري شد. وي پس از مرگ برادرش فهد بن عبدالعزيز، و از تاريخ اول اوت 2005 (پنج سال) ولي عهد عربستان است. پسر او، شاهزاده بندر بن سلطان، سفير پيشين عربستان سعودي در ايالات متحده بود و ديگر فرزندش شاهزاده خالد بن سلطان يکي از فرماندهان ارشد نظامي در جنگ خليج فارس در سال 1991 بود.
نايف کيست؟
شاهزاده نايف بن عبدالعزيز در سال 1934 در شهر طائف به دنيا آمد. او برادر ناتني ملک عبدالله و برادر سلطان ولي عهد کنوني است. وي در 20 سالگي امير رياض شد. از سال 1975 تاکنون پست وزارت کشور عربستان را برعهده دارد و در سال 2009 ميلادي که شاهزاده سلطان بن عبدالعزيز، ولي عهد اين کشور، در خارج از عربستان تحت معالجه بود، به عنوان جانشين دوم پادشاه معرفي شد. نايف در حد فاصل سال هاي 2003 تا 2006 نقش مهمي در چگونگي تعامل با حملات تشکل القاعده به مجتمع هاي مسکوني خارجي ها و تأسيسات نفتي و صنعتي در عربستان ايفا کرد. چگونگي رويارويي با اين تشکل نقش محوري شاهزاده نايف را تقويت بخشيد و منجر به بسط نفوذ وي در بخش هاي سياست خارجي، مسائل ديني و رسانه اي اين پادشاهي شد. وي در پي ارتقا و در زمان عدم حضور پادشاه و جانشين اولش در عربستان، رياست هيئت وزيران را برعهده مي گرفت. اظهارات شاهزاده نايف در پي حوادث 11 سپتامبر و تأکيد وي بر عدم حضور سعودي ها در ميان ربايندگان هواپيماهاي درگير در اين حوادث، نسبت دادن اينگونه اقدامات به يهودي ها و دستور به توقف هرگونه همکاري با دستگاههاي امنيتي غرب، تعجب کشورهاي غربي را برانگيخت. پسر او محمد بن نايف اکنون معاون خود او در وزارت کشور است.
دورنما
ريشه معضلات نظام سياسي و اجتماعي عربستان تا حدود زيادي نشأت گرفته از ساختارهاي سياسي فرهنگي و اجتماعي اين نظام است که در يک نگاه کلي به نظر مي رسد نظام مذکور در نبردي نااميدانه با اين مشکلات ساختاري به سر مي برد که به شکلي بنيان آن را تحليل مي برد. اين نظام از آغاز پيدايش هيچ گاه از يک نظام سياسي مطلوب و کارآمد برخوردار نبوده است، به همين دليل اين رژيم هيچگاه رشد سياسي متناسب با توانايي اقتصادي خود نداشته و پس از چند دهه از ظهور آن همچنان براساس سنت هاي قبيله اي عمل مي نمايد. جنگ قدرت و نيز ديدگاه ها و توانمندي هاي نه چندان قوي رهبران سعودي هيچ گاه به اين دولت اجازه نداده است که به اصلاح واقعي نظام سياسي خود بپردازند. اين روند موجب ناکارآمدي وسيع در سيستم سياسي اين کشور شده که در شرايط بحراني کنوني منطقه و جهان آثار خود را در زمينههاي مختلف نشان مي¬دهد. مهمترين چالش کنوني اين کشور موضوع جانشيني است که براساس روند سنتي و قبيله اي اين کشور در شرايط کنوني قرار گرفته و پادشاه و ولي عهد همچون گذشته هر دو در سنيني بالا قرار دارند. به نظر نمي رسد تلاش هاي گذشته ملک عبدالله در تعيين شوراي جانشيني نيز تأثير زيادي در حل معضل داشته باشد. در اين چارچوب در واقع منازعاتي در خاندان حاکم هست و طرحها و قرائتهاي متفاوتي براي ادامه سياست حکومتي در عربستان وجود دارد. در اين راستا جناح ملک عبدالله که الان حکومت را در دست دارد به عنوان جناح معتدل و اصلاحطلب معروف است که اصلاحات مالي، سياسي و حکومتي، فکري، فرهنگي و حتي ديني نسبت به مسائل مختلف جامعه را مطرح کرده است. بر اساس اين اصلاحات، ملک عبدالله مجموعه سياستهايي را چه در تعامل با کشورهاي همسايه و چه در تعامل با کشورهاي عربي و اسلامي و دنيا برقرار کرده بود.
بازگشت بندر
در اين حال بندر بن سلطان نماينده مقابل جناح حاکم يعني نماينده تندروهاست و مدتي نيز در خارج از کشور و مراکش زندگي ميکرد. در اين حال بازگشت وي به عربستان به نوعي کشمکش قدرت در عربستان از طرف کارشناسان مسائل عربستان توصيف شده است. در اين حال بندر که نماينده جناح بازها در اين کشور است، احياناً ميتواند يک نوع فشار آمريکاييها و تا حدودي هم پيمانان آمريکا در منطقه بر شخص پادشاه کنوني و پس از او به شمار آيد که تا اندازهاي سياست تنشزدايي با کشورها و قدرتهاي منطقهاي مثل سوريه، قطر و حتي ايران در پيش گرفته بود و اخيراً نيز در انتصابهاي جديد پسرش را به عنوان رئيس گارد ملي و با درجه وزير معين کرده است و خيلي از مسائل امور منطقه را هم از دست وزارت خارجه يا امنيت ملي خارج کرده و به پسر ديگر خود عبدالعزيز بن عبدالله داده است. اين اقدامات پادشاه در واقع در چارچوب تقويت جناح کبوترها يا جناح اعتدال و تنشزدايي و سعي در آزاد شدن از فشارهاي آمريکاييها ارزيابي ميشود. گرچه امروز مسئله ولي عهدي سلطان امري تزلزل ناپذير است، اما انتصاب ناگهاني فرزند پادشاه به رياست گارد ملي به معناي گرايش پادشاه فعلي براي رسيدن يکي از فرزندانش به جاي يکي از برادرانش است و اين مسئله به خودي خود نشانگر آن است که نسل جديدي از شاهزادگان آل سعود به مراکز بالاي قدرت نزديک مي شوند و از اين پس نوادگان عرصه را بر فرزندان عبدالعزيز تنگ مي نمايند.
از سويي مي توان گفت که در صورت فوت ولي عهد بيمار عربستان، رقابت بر سر تعيين ولي عهدي به سمتي حرکت خواهد کرد که نايف بن عبدالعزيز که عنوان معاون ولي عهد را دارد و اکنون وزير کشور است، عملاً حکومت را به دست خواهد گرفت. ولي اين پايان قصه نخواهد بود، چون هم بندر بن سلطان ادعاي ولي عهدي و حتي پادشاهي دارد و علاوه بر اين ساير برادران هم احساس ميکنند که شايد براي اين مقام و منصب شايسته هستند و سوم هم اينکه خالد بن سلطان که برادر ناتني بندر و اکنون معاون وزير دفاع است و شهرت نظامي خاصي هم دارد هم ادعاي ولي عهدي دارد. گذشته از اين طلال بن عبدالعزيز هم که برادر ناتني پادشاه کنوني است اعلام کرده است اين انتصاب پادشاه مخالف آيين نامه اصلاحات حکومتي خود پادشاه است. در اين حال اين چهار گزينه ميتوانند وارد عمل شوند، اما بايد گفت که قسمت اصلي را خود پادشاه تعيين کرده است، يعني اگر اتفاق خاصي براي ولي عهد کنوني بيفتد، روز بعد عملاً نايف ولي عهد خواهد بود.
رقابت بازها و کبوترها
کشمکش بين جناح قدرتمند کنوني که سعي ميکند کشور را به سوي استقرار و ثبات و دوستي با همسايگان ببرد و جناح ديگري که بندر و ديگران هستند که سياستهاي تنش زايي بالايي دارند، عملاً فضاي داخلي اين کشور را تحت شعاع خود قرار داده و دورنماي قدرت در اين کشور را با پرسش هايي مواجه ساخته است. بنابراين در پايان مي توان گفت که امروزه موضوع جانشيني در عربستان به عنوان مهمترين رويداد اين کشور کانون توجهات داخلي، منطقه اي و بين المللي را به خود متمرکز کرده و بخصوص با توجه به اتفاقاتي که در کشورهاي خاورميانه که يکي پس از ديگري در حال رخ دادن است، مي تواند حامل اتفاقات و رويدادهايي باشد که فضاي منطقه را بيش از پيش دگرگون سازد. از سوي ديگر اين واقعيت را نمي توان از نظر دور داشت که مسأله جانشيني در حالي به نبردي ميان شاهزادگان تبديل شده است که بدون وجود حق داوري مردم نمي¬توان سرنوشت روشني براي آينده سياسي عربستان و دورنماي قدرت در اين کشور متصور بود. در حقيقت موقعيت کنوني نتيجه طبيعي زمامداري پياپي شاهزادگان بدون کمترين نياز براي مراجعه به افکار عمومي و يا حتي اقناع آن است.
کارشناسي ارشد علوم سياسي و پژوهشگر مرکز بين المللي مطالعات صلح