گروه بینالملل مشرق - دو طرف لبنانی و صهیونیستی تاکید کردند که افراد ناشناس در راس ساعت شش و نیم صبح روز جمعه 11 ژوئیه اقدام به شلیک دو موشک از منطقه «حصیبه» در جنوب شرقی لبنان به سمت سرزمینهای اشغالی کردند.
پیش از آن نیز مقامات مسئول لبنانی به تلاش مشابه دیگری اشاره کردند که چند ساعت پیش از این شلیک یعنی در حدود ساعت 2 بامداد از منطقهای در نزدیکی منطقه حصیبه انجام شد، اما به دلیل مواجه شدن با اشکال فنی در محل شلیک منفجر شد.
واکنش رژیم صهیونیستی چندان به درازا نکشید، چراکه تنها دقایقی پس از اصابت این دو موشک از منطقه حصیبه و پیش از ساعت 7 صبح، توپخانه ارتش رژیم صهیونیستی اقدام به گلوله باران مناطقی کردند که موشکها از آنجا شلیک شده بود.
نکته مهم آنجا بود که بعد از حدود دو ساعت مسئولان لبنانی خبری منتشر کردند، مبنی بر اینکه ارتش لبنان پس از گشت زنی در منطقه شلیک موشکها به دو موشک دیگر از نوع کاتیوشا و از عیار 107 برخورد کردند که هنوز شلیک نشده بود.
مهمتر از آن این بود که ارتش لبنان توانست به یکی از عاملان شلیک موشکها دست یابد که در چندین نقطه بدن زخمهایی برداشته بود و برای مداوا به یکی از بیمارستانهای منطقه منتقل شد و ارتش لبنان تلاش دارد، وی را بازداشت کند.
این موضوع تا مدتی محافل سیاسی و نظامی لبنان را به خود مشغول داشته بود، چون شلیک این موشکها با تجاوز رژیم صهیونیستی به نوار غزه و منتشر شدن اخباری مبنی بر پراکنده شدن گروههای سلفی تکفیری در لبنان هم زمان شده بود.
این موضوع موجب شد تا برخی محافل لبنانی سوالاتی درباره امکان تحرک جبهه لبنان از سوی گروههای سلفی تکفیری به بهانه کمک و یاری فلسطینیان نوار غزه مطرح شود.
اما محافل نزدیک به حزب الله به سرعت و برای آرام کردن بخشی از نگرانیها اعلام کردند که نه تنها هیچ ارتباطی با موشکهای صبح 11 ژوئیه ندارند، بلکه بر این باور است که این شلیکها با هدف درگیر کردن لبنان و مقاومت این کشور در نبردی که به رژیم صهیونیستی خدمت میکند، صورت گرفته است.
چون براساس گفته محافل لبنانی نبرد واقعی هم اکنون در غزه جریان دارد و هدایت و فرماندهی آن را رزمندگان مقاومت فلسطینی به صورت مستقیم برعهده دارند و هر کمک واقعی و حقیقی از مقاومت فلسطینی نباید موجب تحریف نگاهها از مبارزه و قضیهشان صورت گیرد و موجب انتقال نگاهها و تحریف نگاه رسانههای داخلی، منطقهای و بین المللی از غزه که میدان اصلی نبرد است، به جبهه لبنان شود.
این منابع افزودند: کسی که به فلسطینیها در نبردشان کمک میکند، همان طرفی است که سلاح و تجهیزات نظامی را به نوار غزه ارسال میکند و همان طرفی است که موشکهایی در اختیار نوار غزه گذاشت که کنست (پارلمان رژیم صهیونیستی) و اطراف رآکتورهای اتمی دیمونا را تهدید کرد، در حالیکه موشکهای 11 ژوئیه اصلا قابل قیاس با موشکهای مقاومت فلسطینی نیستند، چون برد آنها حتی فراتر از مرزهای بین المللی لبنان فراتر نرفته و ممکن بود، نه اسرائیلیها که خود لبنانیها را هدف قرار دهد.
به همین دلیل مشاهده میکنیم که محافل نزدیک به حزب الله بر این باورند، آنچه در 11 ژوئیه در جنوب لبنان روی داد، تلاشی برای گرفتار کردن لبنان و مقاومت آن در ورطهای جدید و کاستن از بار «اسرائیل» در رویاروییاش با مقاومت فلسطینی در نوار غزه بود و در این بین تلاش خبیثانهای صورت گرفت تا حزب الله به این اقدام متهم شود، چون این عملیات شبانگاه هشتمین سالگرد جنگ 12 ژوئیه 2006 میلادی انجام شد که برای 33 روز میان حزب الله و رژیم صهیونیستی ادامه داشت و بعید شمرده نشد که در پس این اقدام گروههای سنی تکفیری از گروههای فعال در مثلث سوری – لبنانی – فلسطینی نزدیک جولان اشغالی باشند که از جمله گروههایی به شمار میآیند که همکاری آنها با رژیم اشغالگر صهیونیستی پوشیده نیست و صدها نفر از عناصر مجروح این گروهها در بیمارستانهای سرزمینهای اشغالی تحت مداوا قرار گرفتند، با توجه به اینکه منطقهای که موشکها از آنها شلیک شد، در عمل در جوار این مثلث قرار دارد و معروف است که حزب الله در این مناطق حضور فعال و تاثیر گذاری ندارد، چون اغلب بافت و ساختار جغرافیایی این منطقه را غیر شیعیان و به طور خاص دروزیان و اهل سنت تشکیل میدهند.
اما آنچه باقی میماند، پیگیری خبر منتشره از سوی ارتش لبنان مبنی بر بازداشت یکی از عاملان عملیات شلیک موشکهاست. این اولین باری نیست که چنین حوادث مشابهی در مرزهای لبنان با سرزمینهای اشغالی رخ میدهد. در 29 اکتبر سال 2011 میلادی شلیک 4 موشک کاتیوشا از همین منطقه به سمت منطقه الجلیل در سرزمینهای اشغالی ثبت شده بود، بدون اینکه اعلام شود، ارتش لبنان موفق شده، به عوامل مجری این عملیات دست یابد.
در آن روز شبکهها و پایگاههای مختلف اینترنتی بیانیهای از سوی گروهی منتشر کردند که در آن روز خود را «گردانهای عبد الله عزام – قاعده جهاد» معرفی کرده و مسئولیت اجرای این عملیات را برعهده گرفته بودند.
در آن زمان درباره درستی صحت این خبر تحقیق و بررسی صورت نگرفت. پس از آن و گذشت 3 هفته از حادثه بر 4 موشک در نزدیکی منطقه شلیک موشکها دست یافته شد. پس از آن در 26 می 2013 از منطقه مرجعیون لبنان موشکی به سمت شهرک صهیونیست نشین «المطله» شلیک شد، بیآنکه منبع شلیک مشخص یا عاملان آن بازداشت شوند. در 22 ائت 2013 همین امر با شلیک 4 موشک از منطقه ساحلی صور در لبنان به سمت سرزمینهای اشغالی تکرار شد و با اینکه در آن زمان ارتش لبنان از بازداشت دو لبنانی خبر داد که به اقدام به انتقال موشکها از نوار غزه به منطقه «بقاع» و تسلیم آنها به افرادی در صور اعتراف کرده بودند، اما این موضوع هیچگاه پیگیری نشد و مابقی ماجرا در سکوت و فراموشی برگزار شد.
حال سوال این است که همین موضوع در خصوص موشکهای 11 ژوئیه و طرفهای مظنون به شلیک آنها تکرار میشود؟ یا حقایقی فراتر در پس این شلیکها قرار دارد.
پیش از آن نیز مقامات مسئول لبنانی به تلاش مشابه دیگری اشاره کردند که چند ساعت پیش از این شلیک یعنی در حدود ساعت 2 بامداد از منطقهای در نزدیکی منطقه حصیبه انجام شد، اما به دلیل مواجه شدن با اشکال فنی در محل شلیک منفجر شد.
واکنش رژیم صهیونیستی چندان به درازا نکشید، چراکه تنها دقایقی پس از اصابت این دو موشک از منطقه حصیبه و پیش از ساعت 7 صبح، توپخانه ارتش رژیم صهیونیستی اقدام به گلوله باران مناطقی کردند که موشکها از آنجا شلیک شده بود.
نکته مهم آنجا بود که بعد از حدود دو ساعت مسئولان لبنانی خبری منتشر کردند، مبنی بر اینکه ارتش لبنان پس از گشت زنی در منطقه شلیک موشکها به دو موشک دیگر از نوع کاتیوشا و از عیار 107 برخورد کردند که هنوز شلیک نشده بود.
مهمتر از آن این بود که ارتش لبنان توانست به یکی از عاملان شلیک موشکها دست یابد که در چندین نقطه بدن زخمهایی برداشته بود و برای مداوا به یکی از بیمارستانهای منطقه منتقل شد و ارتش لبنان تلاش دارد، وی را بازداشت کند.
این موضوع تا مدتی محافل سیاسی و نظامی لبنان را به خود مشغول داشته بود، چون شلیک این موشکها با تجاوز رژیم صهیونیستی به نوار غزه و منتشر شدن اخباری مبنی بر پراکنده شدن گروههای سلفی تکفیری در لبنان هم زمان شده بود.
این موضوع موجب شد تا برخی محافل لبنانی سوالاتی درباره امکان تحرک جبهه لبنان از سوی گروههای سلفی تکفیری به بهانه کمک و یاری فلسطینیان نوار غزه مطرح شود.
اما محافل نزدیک به حزب الله به سرعت و برای آرام کردن بخشی از نگرانیها اعلام کردند که نه تنها هیچ ارتباطی با موشکهای صبح 11 ژوئیه ندارند، بلکه بر این باور است که این شلیکها با هدف درگیر کردن لبنان و مقاومت این کشور در نبردی که به رژیم صهیونیستی خدمت میکند، صورت گرفته است.
این منابع افزودند: کسی که به فلسطینیها در نبردشان کمک میکند، همان طرفی است که سلاح و تجهیزات نظامی را به نوار غزه ارسال میکند و همان طرفی است که موشکهایی در اختیار نوار غزه گذاشت که کنست (پارلمان رژیم صهیونیستی) و اطراف رآکتورهای اتمی دیمونا را تهدید کرد، در حالیکه موشکهای 11 ژوئیه اصلا قابل قیاس با موشکهای مقاومت فلسطینی نیستند، چون برد آنها حتی فراتر از مرزهای بین المللی لبنان فراتر نرفته و ممکن بود، نه اسرائیلیها که خود لبنانیها را هدف قرار دهد.
به همین دلیل مشاهده میکنیم که محافل نزدیک به حزب الله بر این باورند، آنچه در 11 ژوئیه در جنوب لبنان روی داد، تلاشی برای گرفتار کردن لبنان و مقاومت آن در ورطهای جدید و کاستن از بار «اسرائیل» در رویاروییاش با مقاومت فلسطینی در نوار غزه بود و در این بین تلاش خبیثانهای صورت گرفت تا حزب الله به این اقدام متهم شود، چون این عملیات شبانگاه هشتمین سالگرد جنگ 12 ژوئیه 2006 میلادی انجام شد که برای 33 روز میان حزب الله و رژیم صهیونیستی ادامه داشت و بعید شمرده نشد که در پس این اقدام گروههای سنی تکفیری از گروههای فعال در مثلث سوری – لبنانی – فلسطینی نزدیک جولان اشغالی باشند که از جمله گروههایی به شمار میآیند که همکاری آنها با رژیم اشغالگر صهیونیستی پوشیده نیست و صدها نفر از عناصر مجروح این گروهها در بیمارستانهای سرزمینهای اشغالی تحت مداوا قرار گرفتند، با توجه به اینکه منطقهای که موشکها از آنها شلیک شد، در عمل در جوار این مثلث قرار دارد و معروف است که حزب الله در این مناطق حضور فعال و تاثیر گذاری ندارد، چون اغلب بافت و ساختار جغرافیایی این منطقه را غیر شیعیان و به طور خاص دروزیان و اهل سنت تشکیل میدهند.
در آن روز شبکهها و پایگاههای مختلف اینترنتی بیانیهای از سوی گروهی منتشر کردند که در آن روز خود را «گردانهای عبد الله عزام – قاعده جهاد» معرفی کرده و مسئولیت اجرای این عملیات را برعهده گرفته بودند.
حال سوال این است که همین موضوع در خصوص موشکهای 11 ژوئیه و طرفهای مظنون به شلیک آنها تکرار میشود؟ یا حقایقی فراتر در پس این شلیکها قرار دارد.