ویژه نامه ضیافت مشرق - حجتالاسلام و المسلمين سيد حميد ميرباقري، طي سخناني در مسجد حضرت قاسم بن الحسن (ع) تهران در جمع روزهداران با اشاره به نقش ظلم در نزول عذاب و بلا بر مردم گفت: اگر كسي به قيامت اعتقاد داشته باشد حديثي كه از حضرت محمد (ص) مي خوانم برايش كفايت مي كند تا ديگر به سوي ظلم نرود.
وی با بیان روایت پیامبر(ص) گفت: حضرت میفرماید فرداي قيامت بندهای را ميآورند و نامه عملش را به او ميدهند در حالیکه از نتيجه آن بسيار خوشحال مي شود تا اينكه مشاهده مي كند، فردي به سوي او مي آيد و مي گويد تو به من ظلم كردي! در اين هنگام دستور میدهند از حسناتش برداريد و در پرونده اين فرد قرار دهيد، فرد ديگري مي آيد و همين روند تكرار ميشود.
وي افزود: اين افراد كساني هستند كه مورد ظلم اين شخص قرار گرفتهاند، لذا سهمي از حسانت اين فرد برميدارند و اين روند آنچنان ادامه ميیاد تا ديگر حسنهاي در نامه اعمالش نمي ماند؛ در اين حالت، وقتي مظلوم بعدي ميآيد، دستور مي آيد از سيئات اين مظلوم بر پرونده آن ظالم قرار دهيد، تا آنجا كه ديگر اثري از خوشحالي در وي ديده نميشود و وارد جهنم ميگردد.
حجتالاسلام والمسلمین میرباقری با تكان دهنده خواندن اين حديث خاطرنشان كرد: به همين دليل است اميرالمؤمنين (ع) تأكيد دارند، هيچ چيزي سختتر از حساب كشي مظلوم از ظالم در قيامت نيست.
*برخورد امام علی(ع) با برادرش عقیل
وي در ادامه، قصهاي از مرحوم علامه مجلسي(ره) از بحار نقل كرد و گفت: عقيل، در زمان خلافت برادرش اميرالمؤمنين علی (ع) به عنوان میهمان به خانه آن حضرت، در كوفه، وارد شد. حضرت علی(ع) به امام حسن مجتبي (ع) اشاره كرد، جامه ای به عمويت هديه كن. امام حسن(ع) يك پيراهن و يك ردا از مال شخصی خود به عموی خويش عقيل اهداء كرد. سفره شام را كه پهن كردند، عقيل كه خود را مهمان دربار خلافت میديد، انتظار سفره رنگينی داشت، ولی بر خلاف انتظار وی، سفره بسيار ساده و فقيرانه بود؛ لذا گفت: غذا همين است؟ اميرالمؤمنين علی (ع) فرمودند: مگر اين نعمت خدا نيست؟ خدا را شكر مي گويم.
در اين حالت عقيل گفت؛ پس بايد حاجت خويش را زودتر بگويم و مرخص شوم، من قرض دارم و زير بار قرض ماندهام، دستور فرما قرض مرا ادا كنند، امام پرسيدند: چقدر بدهكار هستي؟ عقيل گفت: صد هزار درهم. امام با تعجب گفت: متأسفم برادر! ندارم قرضهای تو را بدهم، ولی صبر كن موقع پرداخت حقوق برسد، از سهم شخصی خودم بر میدارم و به تو میدهم. اگر خانواده اجازه دادند، تمام سهم خودم را به تو میدهم.
در اين حالت، عقيل با نهايت تعجب گفت: صبر كنم تا وقت پرداخت حقوق برسد؟ بيت المال و خزانه كشور در دست تو است، و به من میگويی صبر كن تا موقع پرداخت سهميه ها برسد!
شما هر اندازه بخواهی میتوانی از خزانه و بيتالمال برداری، چرا مرا به رسيدن موقع پرداخت حقوق حواله میكنی؟
امام فرمودند: من از پيشنهاد تو تعجب میكنم، خزانه دولت پول دارد يا ندارد، چه ربطی به من و تو دارد؟ درخواست تعجبآور امام از برادر!
اين گفتگو ادامه داشت و آنها جايي نشسته بودند كه به بازار كوفه مشرف بود و صندوقهای پول تجار و بازاري ها از آن جا ديده میشد. در اين بين اميرالمؤمنين علی (ع) فرمودند: اگر بازهم اصرار داری و سخن مرا نمیپذيری، پيشنهادی به تو میكنم؛ در اين پايين صندوقهايی است. همين كه خلوت شد و كسی در بازار نماند، از اينجا برو پايين و اين صندوقها را بشكن، و هر چه دلت میخواهد بردار. عقيل گفت: به من پيشنهاد میكنی صندوق مردم را بشكنم و مال مردم بيچارهای كه به هزار زحمت به دست آورده را بردارم و بروم؟
وی در ادامه گفت: حضرت امیر چنین جواب برادر را داد، پس تو چطور به من پيشنهاد میكنی كه صندوق بيت المال مسلمين را برای تو باز كنم؟ مگر اين مال متعلق به كيست؟ اين هم متعلق به مردمی است كه راحت و بيخيال در خانههای خويش خفتهاند.
اكنون پيشنهاد ديگری میكنم، اگر حاضری شمشير خويش را بردار، من نيز شمشير خود را بر میدارم برويم سمت شهر حيره؛ در آن جا بازرگانان عمده و ثروتمندان بزرگی هستند، شبانه دو نفری میرويم، و بر يكی از آنها شبيخون میزنيم، و ثروت كلانی بلند كرده می آوريم. در اين حالت عقيل گفت: من برای دزدی نيامدهام كه تو اين حرفها را میزنی. من میگويم از بيت المال و خزانه كشور كه در اختيار تو است، اجازه بده پولی به من بدهند، تا من قرضم را بدهم.
امام جواب داد: اتفاقا اگر مال يك نفر را بدزديم، بهتر از آن است که مال صدها هزار نفر مسلمان، يعنی مال همه مسلمين، را بدزديم. چطور شد كه ربودن مال يك نفر با شمشير دزدی است، ولی ربودن مال عموم مردم دزدی نيست؟
حجتالاسلام والمسلمین ميرباقري در ادامه يكي از ظلمهایی را كه عقوبت بسياري در پي دارد، ظلم به كسي خواند كه ياور و پناهي ندارد.
وی در ادامه به نقل خاطره اي از آيت الله العظمي شاه آبادي، استاد عرفان و اخلاق امام خميني (ره) پرداخت و گفت: آیتالله شاهآبادي براي اينكه آب كثيف حمام به ايشان نپاشد، خود را به شكلي جمع ميكردند و از خزينه و محوطه حمام به رختكن مي رساندند، روزي سرهنگي ايشان را مسخره كرد. ايشان بسيار ناراحت شدند، ولي چيزي نگفتند. فردا هنگام درس صداي لاالله الا الله بلند شد، آيت الله العظمي شاه آبادي پرسيدند چه كسي مرده است؟ گفتند همان سرهنگي است كه ديروز به شما توهين كرد؛ هنوز در حمام بود كه اجلش فرا رسيد. آیتالله شاه آبادي (ره) فرموده بودند: اي كاش همان ديروز چيزي به او مي گفتم، تا اين اندازه گرفتار نشود.
حجتالاسلام والمسلمین ميرباقري ادامه داد: ببينيد ظلم تا اين اندازه تأثير دارد به ويژه زماني كه فردي سكوت مي كند يا قدرتي براي مقابله ندارد.
وي با عظيم خواندن عذاب و عقوبت ظالم افزود: بايد از ظلم دور باشيم و فكر نكنيم، اگر كسي ظلم كرد ولي دچار مشكلي نشد گناهش ناديده گرفته شده است؛ خير. بلكه خداوند همه چيز را مي بيند و به موقع جواب ظالم را ميدهد و داد مظلوم را مي ستاند.
منبع:حوزه
وی با بیان روایت پیامبر(ص) گفت: حضرت میفرماید فرداي قيامت بندهای را ميآورند و نامه عملش را به او ميدهند در حالیکه از نتيجه آن بسيار خوشحال مي شود تا اينكه مشاهده مي كند، فردي به سوي او مي آيد و مي گويد تو به من ظلم كردي! در اين هنگام دستور میدهند از حسناتش برداريد و در پرونده اين فرد قرار دهيد، فرد ديگري مي آيد و همين روند تكرار ميشود.
وي افزود: اين افراد كساني هستند كه مورد ظلم اين شخص قرار گرفتهاند، لذا سهمي از حسانت اين فرد برميدارند و اين روند آنچنان ادامه ميیاد تا ديگر حسنهاي در نامه اعمالش نمي ماند؛ در اين حالت، وقتي مظلوم بعدي ميآيد، دستور مي آيد از سيئات اين مظلوم بر پرونده آن ظالم قرار دهيد، تا آنجا كه ديگر اثري از خوشحالي در وي ديده نميشود و وارد جهنم ميگردد.
حجتالاسلام والمسلمین میرباقری با تكان دهنده خواندن اين حديث خاطرنشان كرد: به همين دليل است اميرالمؤمنين (ع) تأكيد دارند، هيچ چيزي سختتر از حساب كشي مظلوم از ظالم در قيامت نيست.
*برخورد امام علی(ع) با برادرش عقیل
وي در ادامه، قصهاي از مرحوم علامه مجلسي(ره) از بحار نقل كرد و گفت: عقيل، در زمان خلافت برادرش اميرالمؤمنين علی (ع) به عنوان میهمان به خانه آن حضرت، در كوفه، وارد شد. حضرت علی(ع) به امام حسن مجتبي (ع) اشاره كرد، جامه ای به عمويت هديه كن. امام حسن(ع) يك پيراهن و يك ردا از مال شخصی خود به عموی خويش عقيل اهداء كرد. سفره شام را كه پهن كردند، عقيل كه خود را مهمان دربار خلافت میديد، انتظار سفره رنگينی داشت، ولی بر خلاف انتظار وی، سفره بسيار ساده و فقيرانه بود؛ لذا گفت: غذا همين است؟ اميرالمؤمنين علی (ع) فرمودند: مگر اين نعمت خدا نيست؟ خدا را شكر مي گويم.
در اين حالت عقيل گفت؛ پس بايد حاجت خويش را زودتر بگويم و مرخص شوم، من قرض دارم و زير بار قرض ماندهام، دستور فرما قرض مرا ادا كنند، امام پرسيدند: چقدر بدهكار هستي؟ عقيل گفت: صد هزار درهم. امام با تعجب گفت: متأسفم برادر! ندارم قرضهای تو را بدهم، ولی صبر كن موقع پرداخت حقوق برسد، از سهم شخصی خودم بر میدارم و به تو میدهم. اگر خانواده اجازه دادند، تمام سهم خودم را به تو میدهم.
در اين حالت، عقيل با نهايت تعجب گفت: صبر كنم تا وقت پرداخت حقوق برسد؟ بيت المال و خزانه كشور در دست تو است، و به من میگويی صبر كن تا موقع پرداخت سهميه ها برسد!
شما هر اندازه بخواهی میتوانی از خزانه و بيتالمال برداری، چرا مرا به رسيدن موقع پرداخت حقوق حواله میكنی؟
امام فرمودند: من از پيشنهاد تو تعجب میكنم، خزانه دولت پول دارد يا ندارد، چه ربطی به من و تو دارد؟ درخواست تعجبآور امام از برادر!
اين گفتگو ادامه داشت و آنها جايي نشسته بودند كه به بازار كوفه مشرف بود و صندوقهای پول تجار و بازاري ها از آن جا ديده میشد. در اين بين اميرالمؤمنين علی (ع) فرمودند: اگر بازهم اصرار داری و سخن مرا نمیپذيری، پيشنهادی به تو میكنم؛ در اين پايين صندوقهايی است. همين كه خلوت شد و كسی در بازار نماند، از اينجا برو پايين و اين صندوقها را بشكن، و هر چه دلت میخواهد بردار. عقيل گفت: به من پيشنهاد میكنی صندوق مردم را بشكنم و مال مردم بيچارهای كه به هزار زحمت به دست آورده را بردارم و بروم؟
وی در ادامه گفت: حضرت امیر چنین جواب برادر را داد، پس تو چطور به من پيشنهاد میكنی كه صندوق بيت المال مسلمين را برای تو باز كنم؟ مگر اين مال متعلق به كيست؟ اين هم متعلق به مردمی است كه راحت و بيخيال در خانههای خويش خفتهاند.
اكنون پيشنهاد ديگری میكنم، اگر حاضری شمشير خويش را بردار، من نيز شمشير خود را بر میدارم برويم سمت شهر حيره؛ در آن جا بازرگانان عمده و ثروتمندان بزرگی هستند، شبانه دو نفری میرويم، و بر يكی از آنها شبيخون میزنيم، و ثروت كلانی بلند كرده می آوريم. در اين حالت عقيل گفت: من برای دزدی نيامدهام كه تو اين حرفها را میزنی. من میگويم از بيت المال و خزانه كشور كه در اختيار تو است، اجازه بده پولی به من بدهند، تا من قرضم را بدهم.
امام جواب داد: اتفاقا اگر مال يك نفر را بدزديم، بهتر از آن است که مال صدها هزار نفر مسلمان، يعنی مال همه مسلمين، را بدزديم. چطور شد كه ربودن مال يك نفر با شمشير دزدی است، ولی ربودن مال عموم مردم دزدی نيست؟
حجتالاسلام والمسلمین ميرباقري در ادامه يكي از ظلمهایی را كه عقوبت بسياري در پي دارد، ظلم به كسي خواند كه ياور و پناهي ندارد.
وی در ادامه به نقل خاطره اي از آيت الله العظمي شاه آبادي، استاد عرفان و اخلاق امام خميني (ره) پرداخت و گفت: آیتالله شاهآبادي براي اينكه آب كثيف حمام به ايشان نپاشد، خود را به شكلي جمع ميكردند و از خزينه و محوطه حمام به رختكن مي رساندند، روزي سرهنگي ايشان را مسخره كرد. ايشان بسيار ناراحت شدند، ولي چيزي نگفتند. فردا هنگام درس صداي لاالله الا الله بلند شد، آيت الله العظمي شاه آبادي پرسيدند چه كسي مرده است؟ گفتند همان سرهنگي است كه ديروز به شما توهين كرد؛ هنوز در حمام بود كه اجلش فرا رسيد. آیتالله شاه آبادي (ره) فرموده بودند: اي كاش همان ديروز چيزي به او مي گفتم، تا اين اندازه گرفتار نشود.
حجتالاسلام والمسلمین ميرباقري ادامه داد: ببينيد ظلم تا اين اندازه تأثير دارد به ويژه زماني كه فردي سكوت مي كند يا قدرتي براي مقابله ندارد.
وي با عظيم خواندن عذاب و عقوبت ظالم افزود: بايد از ظلم دور باشيم و فكر نكنيم، اگر كسي ظلم كرد ولي دچار مشكلي نشد گناهش ناديده گرفته شده است؛ خير. بلكه خداوند همه چيز را مي بيند و به موقع جواب ظالم را ميدهد و داد مظلوم را مي ستاند.
منبع:حوزه