این روزنامه آمریکایی در ابتدا سراغدو برادر 11 و 9 ساله به نامهای «یوسف مککنزی» و «عبدالرحمان مککنزی» میرود؛ برادری که امسال به جمع روزهداران خانواده پیوسته و خود را به اقامه نماز اول وقت در کنار یکدیگر مقید کردهاند.
یوسف و عبدالرحمان
«فرخنده علی»، مادر یوسف و عبدالرحمان، که میداندروزهداری در این سن و سال به مراتب سختتر است غذاهای مورد علاقه کودکانش را برای افطار میپزد و گاهآنها را در پختدسر و پیشغذا مشارکت میدهد.
این مادر 35 ساله که شغلش پرستاری است، میگوید: گرچه پسرانم به سن شرعی نرسیدهاند ولی از آنجاییکه برای گرفتن روزهخیلی ابراز علاقه کردند مانعی برای اینکار ندیدم، روزه گرفتن باعث میشود که آنها احساس بزرگشدن کنند.
«آدم الخطیب»نیز پسر بچه آمریکایی دیگری که سه سال است در کنار پدر و مادرشروزه میگیرد، در پایان روز چهارم احساسگرسنگی شدید به او دست میدهد ولیمعتقد است که این کاملا طبیعی است و میخواهد به روزهاش ادامه دهد.
این نوجوان 11 سالهمیگوید: مادرم به من گفته که اگر احساس کردی که سلامتیات در خطر است، روزهات را بشکن ولی اگر تنها میل و هوس به خوردن داشتی دلیلت برای شکستن روزه قانعکننده نیست. من چرخی دور و بر میزنم و پس از مدتی میبینم که نه واقعا مشکلی ندارم، تمام تلاشم را میکنم تا به گرفتن روزه ادامه دهم چون حقیقتاً به آن نیاز دارم... زمانیکه ماه رمضان به اتمام میرسد از اینکه توانسته روزههایم را بگیرم به خود میبالم و احساس غرور میکنم.
خواهر آدم، «لایان»نام دارد و کلاس ششم است، او با افتخار میگوید: من دو سال است که روزه میگیرم، بسیاری از هم مدرسهایهایم مسلمان نیستند و مرتب از من میپرسند که چرا هیچ چیز نمیخورم؟ من هم درباره آن با آنها صحبت میکنم چون در اینباره (روزه و روزهداری) خیلی چیزها میدانم، از اینکه روزه میگیرم احساس خوبی دارم، احساس بزرگی میکنم، دیگران احترام بیشتری برای من قائلند.
بر اساس این گزارش، برخی امامان جماعتتأکید بیشتری بر تشویق کودکان و جوانان به روزهداری دارند. در سالهای اخیر نیز بدینمنظور کارهاییانجام شده است؛ از انتشار روزنامهدیواریهای متنوع در زمینه روزهداری و توزیع پکهای مخصوصنوجوانان و جوانان روزدهدار در مراسمهای افطارگرفته تا برگزاری جشنهای کوچک در برخی مساجد و دادن لوح تقدیر به آنها.
برخی روزنامههای اسلامی نیز اقدام به چاپ عکس کودکان روزهدار میکنند تا بدینترتیب از آنها تقدیر کرده باشند.
«منهاج حسن» سردبیر روزنامه و سایت خبری«مسلم لینک» که خبرهای مربوط به جوامع اسلامی واشنگتن و بالتیمور را پوشش میدهد، در این باره میگوید: تشویق کودکان به روزهداری بخشی از یک عقیده کلی است؛ کودکان ما به مسلمان بودنشان نیاز دارند... ما میخواهیم به آنها بفهمانیم که مسلمانبودن بخشی از هویت شماست.
وی میافزاید: چاپ عکس کودکان در روزنامه «مسلم لینک» از همان اولین سالانتشار این روزنامه صورت گرفت، آنچنانکه در همان سال بیش از 150 عکس از کودکان روزدهدار آمریکا چاپ شد.
حسن تاکید میکند: این کار بخشی از هدف ما برای افزایش دینگرایی در جامعه است. حقیقتا کار افتخار آمیزی است، مثل اولین ماه رمضانی که فرزندم روزه گرفت.
«فرخنده علی» مادردو کودک روزهدار آمریکایی در حالیکه در کنار یک پوستر بزرگ با این مضمون ایستاده که «جوری زندگی کنکه گویی همه چیز در زندگییک معجزه است»میگوید: روزهداری در واقع تمرینی براینظاممند کردن خودمان در زندگی است، در واقع تمرینی است برای درک احساس انسانهایی که در زندگی از امکانات کمتری برخوردارند؛ گرسنه و بیخانماند.
در ادامه این گزارش میخوانیم: عبدالله 9 سالهکودک دیگری که علیرغم سن و سال کمش با اشتیاق روزه میگیرد و در عین حال بازی فوتبال را هم از دست نمیدهد، او زمانیکه سحرها برای گرفتن روزه از خواب برمیخیرد، جانا خواهر 6 ساله اش نیز با اشتیاق بیدار شده و در کنار برادرش سحری میخورد، ولی روزه نمیگیرد.
ابراهیم پسر بچه 10 ساله دیگری است که در حالیکه لبخند بر لب دارد، میگوید: گرفتن روزه، آرامش شما را بیشتر میکند. زمانیکه شما نمیخورید دیگری انرژی برای عصبانی شدن ندارید.
«الیا» 10 ساله و «بشیر» 9ساله، از اهالی وود بریج، امسال از پدر و مادرشان خواستهاند که به آنها اجازه دهند روزه بگیرند.
«وحید جامی» پدر این دو یک مسلمانزاده افغانی و مادرشان یک آمریکایی است که بعدها به دین اسلام گرویده است.
«جامی» میگوید:هردویشان خیلی هیجانزدهاند، من از آنها پرسیدم که مدت زمان روزه خیلی طولانی است آیا مطمئن هستید که میخواهید روزه بگیرید؟ و آنها با اطمینان جواب دادند که بله حتماً.
پدر الیا و بشیر در ادامه میافزاید: اینجا در آمریکا (به دلیل نبودن فضای روزدهداری) روزهگرفتن خیلی سخت است ولیآنها همواره مشغول بازی و درست خواندن هستند و تاکنون از گرسنگی و تشنگی شکایت نکردهاند. صبر و تحمل آنها حقیقتا مرا شگفتزده کرده است چون خوب به خاطر دارم که خودم در کودکی از تشنگی نزد مادرم مینالیدم.