در اوايل پيروزي انقلاب اسلامي با يک روزنامه‌نگار کويتي براي گفت‌وگو نزد علامه طباطبايي(ره) رفتيم. مصاحبه روند عادي خود را طي مي‌کرد تا اينکه به مسئله امامت و صلح امام مجتبي(ع) رسيد . . .

به گزارش مشرق، فارس نوشت: برقراري صلح بين امام حسن عليه السّلام و معاويه، از جمله پرسش‌هاي مستمر تاريخ است که دشمنان و بدخواهان تشيع از آن به عنوان سازش امامت برابر خليفه برحق ياد مي‌کنند و متأسفانه پاسخ‌هاي مناسب و درست در اين باره انتشار کلي نيافته است. به مناسبت قرار گرفتن در سال‌روز انعقاد اين صلح‌نامه، گفت‌وگويي با حجت‌الاسلام محمدحسين قرني، کارشناس ارشد مذهبي و سيره‌شناس انجام داديم و در آن به مسايلي مانند چرايي انجام اين صلح و جايگاه امام در چگونگي امامت الهي خويش پرداختيم. آنچه در پي مي‌آيد، حاصل اين گفت‌وگوست.

 

* امامت را بايد بر مبناي قرآن، برهان و عرفان تبيين کرد

حجت‌الاسلام قرني در آغاز سخنان خود مي‌گويد: از جمله مطالبي که درباره ائمه معصومين عليهم السّلام بايد به طور عام مدنظر ما باشد، نگاهمان به آن ذوات مقدسه است. بايد امامت اين ذوات و چهره امامت حضرات را بر مبناي برهان و قرآن و عرفان تبيين کنيم. وقتي که اِسناد دروغ در قالب يک سخن به امام معصوم، روزه را باطل مي‌کند، تصوير بدون مبنا هم به طريق اولي مي‌تواند حرام باشد و روزه را باطل کند.
وي مي‌افزايد: در برخي تعبيرهاي مرحوم آيت‌الله مطهري در کتاب «حماسه حسيني» مي‌بينيم که ايشان در واکنش به تعدادي از چهره‌هايي که از امام حسين عليه السّلام در ذکر مراثي تصويرسازي مي‌شود، سوگند مي‌خورد که؛ «والله اگر کسي با زبان روزه اين حرف‌ها را بزند، روزه‌اش باطل مي‌شود.» تحليل زندگي هر يک از ائمه معصومين (ع) بايد بر اساس مبنا و سند عقلي و نقلي و ذوقي باشد.
اين محقق ديني در ادامه اظهار مي‌کند: متأسفانه در برخي از رسانه‌ها، تعدادي تازه از راه‌رسيده که برخي از آن‌ها چندان تجربه کاري و تحليل علمي شکل گرفته‌اي هم ندارند، زندگي امامان و امامت اين عزيزان را مورد تحليل و بررسي قرار مي‌دهند در حالي‌که تحليل زندگي يک امام بايد داراي مبناي خاص خودش باشد. به هرحال در تصويري که از سيماي اين معصوم در اين تحليل ارائه مي‌شود، بايد ابعاد کلامي لحاظ و مسأله امام و مقامات امامت، ابعاد مختلف علم امام و عصمت امام بايد مطرح شود.
قرني با بيان اينکه صحبت کردن درباره امام معصوم يا پيامبر (ص) بايد با يک کادر و چارچوب مشخص هم‌راه باشد، مي‌گويد: بسيار مشاهده مي‌شود که برخي به بيان مطالبي به نام «زبان‌حال» به خصوص در ذکر مراثي مي‌پردازند. «زبان‌حال» امام حسين (ع) توصيف‌هايي است که وجهي ندارد و اگر به ريشه اين مطالب بپردازيم، مي‌بينيم که «زبان‌حال»‌ها، بيش‌تر «زبان‌حال» خود ماست که به گردن امام حسين (ع) مي‌اندازيم.
وي با تأکيد بر اينکه درباره امام صحبت کردن مراقبت و مطالعات بسيار مي‌خواهد، اظهار مي‌کند: رعايت نکردن اين مهم سبب شد که شهيد آيت‌الله مطهري نسبت به بيان سخن‌هاي ناروا و دور از منطق و برهان درباره امامان معصوم، ناراحتي خود را بيان کند.
اين کارشناس مسايل ديني ادامه مي‌دهد: اين يک اصل کلي است که ما هنگام اظهارنظر درباره چهره‌نگاري يا تصوير‌سازي زندگي يک معصوم، بايد با استناد به برهان عقلي، مباني کلامي، مباني نقلي و مباني ذوقي و عرفاني سخن گوييم و در غير اين‌صورت نمي‌توانيم تحليل قابل قبول خدا و ائمه معصومين را ارائه کند.

 

* صلح امام حسن (ع) بر اساس اقتضاي شرايط خاص انجام شد

اين محقق و پژوهش‌گر در ادامه به موضوع صلح امام حسن (ع) مي‌پردازد و مي‌گويد: متأسفانه امام حسن مجتبي (ع) در بين امامان ـ با عذرخواهي از ساحت مقدس آن حضرت ـ يک چهره متهم است! به اين معنا که از خصوصيات آن حضرت در ذهن توده مردم مي‌توان مواردي ذکر مي‌شود که در رأس آن‌ها زيبايي چهره آن حضرت است؛ اما بدون درنگ، هنگام طرح مسأله زيبايي امام حسن (ع)، قضيه ازدواج‌هاي مکرر آن حضرت هم به ميان مي‌آيد. اين يک تهمت بزرگ است که نخست بني‌اميه و پس از آن نيز بني‌عباس براي بي‌اعتبار کردن قيام سادات حسني تدارک ديدند؛ اما متأسفانه اين ادعا درباره امام حسن (ع) هميشه مطرح بوده است.
وي مي‌افزايد: گاهي حرف‌هاي چندش‌آوري درباره زندگي امام حسن (ع) به دروغ بيان مي‌شود که زبان از گفتن آن‌ها شرم مي‌کند. از جمله اينکه امام مجتبي (ع) مطلاق بوده است. اين هم تهمت بزرگي است که به امام سوم شيعيان وارد مي‌کنند.
قرني در ادامه سخنان خود به جايگاه نامناسب طلاق در اسلام اشاره مي‌کند و مي‌گويد: روايتي از پيامبر (ص) نقل شده که مورد اتفاق شيعه و سني است و هر فقيه و محدث شيعه و سني در کتاب‌هاي روايي و فقهي تشيع و تسنن هرگاه درباره طلاق بحث کرده، اين روايت را نقل مي‌کند. طبق اين روايت، پيامبر (ص) فرمودند: «منفورترين چيزي که خدا براي کسي که چاره اگر ندارد، تشريح کرده بحث طلاق است.» پس پيامبر (ص) از طلاق به نام منفورترين امور نزد خدا ياد مي‌کند.
وي تأکيد کرد: ما نمي‌توانيم به امام معصوم (ع) استناد دهيم که ايشان منفورترين امور نزد خدا را بسيار انجام دهد. اين يک اتهام است و دادن لقب کثيرالاطلاق به امام حسن (ع) از بزرگ‌ترين دروغ‌هاي تاريخ است؛ چرا که نمي‌توانيم بپذيريم که امام مجتبي (ع) در هنگام امامتش، منفورترين امور نزد خدا را بسيار انجام مي‌داد.
اين محقق کشورمان در ادامه با ابراز تأسف از دادن نسبت کثيرالطلاق به امام حسن (ع) مي‌گويد: گاهي در اختلافات خانوادگي شنيده مي‌شود که مردي خطاب به همسرش مي‌گويد که؛ «طلاقت مي‌دهم، مثل امام حسن (ع) که برخي همسرانش را طلاق داده است.» اين افراد براي توجيه خود و عمل خود چهره نامناسبي را از امام حسن (ع) ارايه مي‌دهند و به گسترش اين دروغ و تهمت کمک مي‌کنند.
وي تأکيد مي‌کند: بايد اين مباحث در گستره بيش‌تري رسانه‌اي شود تا اعاده حيثيتي از امام حسن مجتبي (ع) صورت بگيرد.

 

* خاطره‌اي از علامه طباطبايي (ره) در باره مظلوميت امام حسن (ع)

قرني در بخش ديگري از سخنان خود با بيان اينکه هر جا صحبت از امام مجتبي (ع) مي‌شود، مسأله صلح آن حضرت با معاويه هم مطرح مي‌شود، اظهار مي‌کند: اگر نگوييم از اصلي‌ترين مسائل، يکي از اصلي‌ترين مسائل زندگي امام حسن مجتبي (ع) مسأله صلح آن امام با معاويه است. اين مهم نيازمند بررسي و تبيين فني‌تر و دقيق‌تر است.
وي مي‌افزايد: بايد بدانيم و به ياد داشته باشيم که امامت يک عنواني است که به اقتضاي شرايط و زمينه‌هاي مختلف اقتصادي، نظامي، سياسي، فرهنگي، اخلاقي بروزها و ظهورهاي متفاوتي دارد. ممکن است که يک امام در طول زندگي‌ خود امامت‌هاي متفاوتي را بروز دهد و امام ديگر، نوع ديگري از امامت را با توجه به شرايط زمان و مکان خود انتخاب کند.
قرني در ادامه سخنان خود در تشريح چرايي و کيفيت صلح امام حسن (ع) به خاطره‌اي در اوايل انقلاب اسلامي ايران اشاره و اظهار مي‌کند: در اوايل پيروزي انقلاب يکي از دوستان کويتي‌ام که مجله‌اي را در کويت منتشر مي‌کرد، به ايران آمد. از من خواست که مقدمات مصاحبه‌اي فرهنگي با مرحوم علامه طباطبايي (ره) را براي او فراهم کنم. خدمت مرحوم علامه رفتيم و مصاحبه مفصلي در زمينه‌هاي مختلف فرهنگي با موضوعات مختلف حديث، کلام، فقه، اصول، تاريخ و حکمت شکل گرفت و در آن نظريات تشيع در حوزه‌هاي مختلف بيان شد.
وي مي‌افزايد: مصاحبه ادامه داشت تا اينکه به مسأله امامت و قضيه امامت امام مجتبي (ع) رسيد. دوست کويتي من پرسيد؛ «شما درباره صلح امام مجتبي (ع) چه نظري داريد و آن را چگونه توجيه مي‌کنيد؟» مرحوم علامه که در طول مصاحبه با اشتياق و با سعه صدر به سؤالات پاسخ مي‌داد، با شنيدن اين پرسش برافروخت و متشنج شد. چند دقيقه‌اي جرأت حرف زدن نداشتيم. پس از دقايقي علامه فرمودند: «آقا، آقا، آقا! مثل اينکه امام حسن مجتبي (ع) در زندگي و در امامتش مرکتب خلافي شده و در طول تاريخ هر کسي به نوعي مسأله را توجيه کرده و حالا هم نوبت به من رسيده که من چگونه آن را توجيه کنم. اين چه سؤالي است که مطرح مي‌کنيد؟ واي بر ما که امام مجتبي (ع) در بين شيعه يک چهره مظلوم و نعوذبالله گنه‌کار است که عملکردش احتياج به توجيه دارد.»
قرني در بيان ادامه اين سخن خود مي‌افزايد: همراه با دوست روزنامه‌نگار کويتي‌ام به علامه عرض کرديم که شما در اين باره توضيح بفرماييد تا مقداري زنگارزدايي و غبارروبي شود. علامه فرمود: «مظلوميت امام حسن (ع) به اين نيست که قبرش چراغ و گنبد و بارگاه ندارد. ما تا اسم مظلوميت امام مجتبي (ع) را مي‌آوريم، مسأله قبر و زائر و چراغ و فرش و گنبد را مطرح مي‌کنيم.» اين بيان علامه قابل تعمق است. قبول نمي‌کنم در بين شيعيان کسي باشد که بپذيرد مثلاً؛ امام رضا (ع) به خاطر داشتن گنبد و مزار و فرش و چراغ امتياز بيشتري از امام مجتبي (ع) دارد. کسي تصور اين معنا را نمي‌کند. به هر حال علامه در ادامه سخنان خود فرمودند که؛ «مظلوميت امام مجتبي (ع) به اين است که آن حضرت بين ما شيعيان هم يک چهره متهم است.»

 

* در شرايط مختلف امام علي (ع) صبر و امام حسن (ع) صلح کرد

قرني نوع شرح صلح امام حسن (ع) با معاويه از زبان علامه طباطبايي را اين‌گونه توضيح مي‌دهد: علامه به ما جوابي دادند که به نظر من بهترين جواب به پرسش مطرح شده است. مرحوم علامه فرمود: «امامت چه براي يک امام چه براي امامان متعدد، تحت تأثير شرايط خاص، بروزهاي به‌خصوص دارد. اميرالمؤمنين (ع) بعد از وفات پيامبر (ص) بر حسب آنچه در خطبه شقشقيه ‌فرمودند، صبر کردن را بهترين کار در آن زمان دانستند. امام علي (ع) فرمود: «ديدم عاقلانه اين است که صبر کنم» و صبر کرد. اميرالمؤمنين (ع) تحت شرايط خاص ديد که بايد صبر کند. بايد دست تسليم را بالا ببرد و بايد از ادعايي که در مسأله امامت و خلافت متني و عيني جامعه اسلامي داشت، دست بکشد. خودش فرمود که بايد عاقلانه صبر کنم و دست از ادعايم بردارم.»
وي در ادامه سخنان خود مي‌افزايد: مرحوم علامه گفت: «اميرالمؤمنين (ع) تحت شرايطي، دست تسليمش را بالا برد و حتي از نظر کيفيت، پشت سر خلفاي اول و دوم نماز خواند. پس نه تنها دست از ادعا برداشت؛ بلکه صميمانه ياري و کمک مي‌کرد و در مقاطع مختلف خودش و نزديک‌ترين يارانش حضور داشتند. سلمان زمان خلافت خليفه دوم فرماندار مدائن شد. هنگامي‌که حکم فرمانداري را گرفت، براي مشورت نزد امام علي (ع) رفت که اميرالمؤمنين (ع) ‌فرمود که بايد براي فرمانداري به مدائن برود. از نظر کميت هم در ‌25 سال اين شرايط را پذيرفت و تحمل کرد.»
قرني ادامه مي‌دهد: علامه طباطبايي معتقد بود که هنگامي که امام حسن (ع) آتش‌بس با معاويه اعلام مي‌کند، ‌همان آتش‌بس را امام حسين (ع) هم امضا کرد. حتماً به ذهن برخي مي‌آيد که امام حسين (ع) آن زمان امام نبود و مسئوليت به عهده امام مجتبي (ع) بود؛ اما بعد از امام حسن مجتبي (ع)، امام حسين (ع) حدود 10 سال از 11 سالي که امامت کردند را در زمان حکومت معاويه گذراند و به همان عهدي که برادرش امضا کرده بودند، 10 سال در کنار برادرش و 10 سال هم پس از شهادت برادرش پايبند بود. به عبارت ديگر امام حسين (ع) عمل برادرش امام حسن (ع) را 20 سال و اميرالمؤمنين (ع) آن کار را 25 سال انجام دادند؛ اما کسي صحبت از صلح اميرالمؤمنين (ع) و صلح امام حسين (ع) نمي‌کند.

 

* نبايد امام حسن (ع) را چهره‌اي سازش‌کار معرفي کرد

وي به بيان بيش‌تر ديدگاه‌ علامه طباطبايي درباره صلح امام حسن (ع) مي‌پردازد و مي‌گويد: مرحوم علامه معتقد بود که همان کاري که امام مجتبي (ع) کرد، اميرالمؤمنين 25 سال آن را با کيفيت بيش‌تر انجام داد؛ ولي امام مجتبي (ع) در اين ميان متهم است و ـ العياذ بالله ـ در واژه‌هاي سياسي و فرهنگي جامعه خداي ناخواسته تصور مي‌کنيم که امام حسن (ع) يک چهره ليبرال بوده است. مرحوم علامه با بيان اين توصيف اشک در چشمانش حلقه زد و فرمود: «اگر از امام حسين (ع) در ذهن ما يک چهره پرخاش‌گر و ماجراجوي به اصطلاح امروزي انقلابي تداعي شود و از امام مجتبي (ع) يک چهره سازش‌گر با آن چهره تنوع‌طلب آنچنان، ما نه امام حسن (ع) را شناخته‌ايم و نه امام حسين (ع) را. همچنين درباره اميرالمؤمنين (ع) و امام حسين (ع) و امام حسن (ع) بايد گفت که امام اول شيعيان 25 سال از امامتش شرايط خاص خودش را داشت و 4 سال و 9 ماه و 18 روز امامتش شامل حکومت و جنگ‌هاي جمل، نهروان و صفين بود. و تمام اين فعاليت‌ها همه‌اش امامت است. امامت اميرالمؤمنين (ع) در 25 سال ابتدايي با 5 سال آخر هيچ تفاوتي نمي‌کند و در همه زمان‌ها امام است.»
قرني ادامه مي‌دهد: علامه طباطبايي معتقد بود که بروز امامت امام علي (ع) در 25 سال اول به شکل متفاوتي از بروز امامت در 5 سال پاياني بود و به عبارت ديگر امام حسين (ع) همان اميرالمؤمنين (ع) است در جنگ‌هاي صفين، جمل و نهروان و همچنين امام حسن (ع) همان اميرالمؤمنين (ع) است در آن 25 سال بعد از رحلت پيامبر (ص).
وي تأکيد مي‌کند: نمي‌خواهم قضاوت کنم؛ اما اگر ما باشيم و عواطف شخصي خودمان و سوال کنيم که آيا امامت اميرالمؤمنين (ع) در آن 25 سال سخت‌تر بود و يا در 5 سال آخر عمرش؟ ترديد ندارم که امامت امام علي (ع) در 25 سال ابتدايي به مراتب سخت‌تر بود.
اين سيره‌شناس و کارشناس ارشد مسايل ديني و مذهبي ادامه مي‌دهد: امام در موضوع امامت متعلق به خودش نيست. فکر او اسلام است و خودش را خرج اسلام مي‌کند. هيچ خواسته شخصي براي او مطرح نيست و مهم براي او اسلام و استمرار و عزت اسلام و حفظ اسلام و مکتب است. آنچه به جامعه اسلامي رسيده ـ چه شيعه و چه اهل سنت ـ ميراث امامان است. ما نبايد هيچ‌گونه امتيازبندي و نگاه معنادار به امام حسن مجتبي (ع) و ديگر امامان داشته باشيم؛ بلکه نگاه‌هاي ما بايد بر اساس معيارهاي کلامي، برهاني، قرآني، عرفاني و مبتني بر مبناي عقلي و نقلي تنظيم شود.
حجت‌الاسلام محمدحسين قرني در پايان سخنان خود اظهار مي‌کند: در آخر سخن خودم روايتي از پيامبر گرامي اسلام (ص) نقل مي‌کنم که در آن فرمود: «صلح حسنم براي اسلام، از آنچه آفتاب بر او مي‌تابد، نافع‌تر است.» اين فرمايش پيامبر (ص) است و به موضوع صلح امام حسن (ع) با معاويه بايد از اين منظر پرداخت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس