گروه بینالملل مشرق - گسترش پدیده تشکیل اقلیمهای خودمختار وابسته به جریان های افراط گرای به ظاهر دینی در برخی از کشورهای منطقه یکی از نشانههای دوره انتقالی کنونی برای دولتهای انقلابی و سایر کشورها است که در پی اعتراضات مردمی از سال 2011 در این کشورها بروز پیدا کرده است.
بر اساس این پدیده برخی گروههای رادیکال و افراط گرا به دنبال تسلط بر مناطقی جغرافیایی هستند که به زعم خود شریعت اسلامی را بر اساس تفاسیر افراط گرایانه خود در آن مناطق به اجرا بگذارند و آنها را از مناطق تحت سلطه قبلی خارج کنند.
انتشار این پدیده در بسیاری از کشورها تهدیدهای زیادی را برای آنها ایجاد کرده است، این تهدیدات نه تنها به علت پیامدهای منفی این اقدامات بر زیرساخت های دولت ملی در آنهاست، بلکه به علت جنبه انتشاری این پدیده است که موفقیت یک نمونه از این دولتها به جا می گذارد و باعث می شود دولت مرکزی دیگر توان مقابله با این روند را نداشته باشد.
این روش به صورت خاص در برخی کشورهای عربی از جمله در سوریه، لیبی، یمن، عراق و لبنان به اجرا گذاشته شده است. این در حالی است که کشورهایی مانند تونس چالشهایی را برای امکان تشکیل این دولتها در آینده ایجاد کرده است.
تشکیل این دولتهای کوچک به عوامل مختلفی بستگی دارد که از جمله آنها ضعف قدرت دولتها در بسط نفوذ خود بر مناطق حاشیه ای و مرزی است، خلأ سیاسی و امنیتی ناشی از گسترش چارچوب جغرافیایی باعث می شود شبه نظامیان بیشتر در دولتهایی که دچار درگیریهای داخلی هستند، روی کار آیند. افزایش نسبت بهره برداری های سیاسی از شعارهای دینی و شیوع تفکر افراط گرایانه القاعده همزمان با ضعف گفتمان اعتدالگرایان دینی از جمله عواملی است که باعث ایجاد فضای کنونی شده است.
نواحی جغرافیایی امارت های اسلامی در منطقه
خطرات تاسیس دولتهای موسوم به امارت اسلامی در برخی کشورهای منطقه در احتمال انتشار جغرافیایی این دولتهاست. چرا که آنها دیگر منحصر به نمونه های سنتی خود مانند الگوهای سومالی و افغانستان نیستند، بلکه به صورت نسبی در کشورهای دیگر نظیر لیبی و سوریه و یمن و عراق گسترش یافته اند. این روند به صورت کند در لبنان نیز آغاز شده است.
در لیبی گروهی موسوم به مجلس شورای جوانان اسلام که وابسته به سازمان القاعده هستند، شهر درنه را به عنوان امارت اسلامی انتخاب کرده اند. این اتفاق در تاریخ 6 آوریل 2014 روی داد و آنها مدعی شدند که شریعت اسلام را در این امارت پیاده می کنند. این شورا اقدام به تشکیل کمیته حل اختلاف بین مردم کرده و نسبت به قوانینی که آنها را کافرانه و عرف جاهلی و موسسات مخالف با شریعت الهی میداند، مخالفت خود را آغاز کرده است. این گروه موضع خود را در قبال ادیان دیگر نیز به صراحت اعلام کرده و گفت که با کسانی از یهود و نصاری که با خداوند دشمن هستند، صریحا دشمنی می کند.
در یمن نیز سازمان القاعده امارتی اسلامی را در استان لحج ایجاد کرده است، این امارت در 8 ژانویه سال 2014 تشکیل شد، البته خطرناکترین این حالتها در سوریه است که دولت اسلامی عراق و شام (داعش) که پیشتر وابسته به القاعده بود، امارت الرقه را تاسیس کرد. عناصر داعش پرچم سیاه القاعده را بر ساختمان استانداری برافراشتند و بیشتر مراکز دولتی در این شهر را به دفاتر وابسته به القاعده تبدیل کردند، آنها اقدامات دیگری نیز در راستای ادعای خود مبنی بر پیاده کردن شریعت اسلام در این شهر انجام دادند، از جمله این اقدامات دعوت به التزام به شریعت اسلامی و قرار دادن دو راه برای مسیحیان شامل گرویدن به اسلام یا پرداخت جزیه بود. آنها همچنین برای صاحبان مراکز تجاری که در زمانهای نماز مغازه های خود را نبندند، مجازات هایی را وضع کردند. تعیین مدل برای لباس زنان بر اساس شریعت مورد ادعای این گروه از دیگر اقدامات داعش در الرقه بود. در ژولای 2013 نیز امارت اسلامی "جرابلس" در حلب تاسیس شد و شورشیان از نظر خود اقدام به اجرای شریعت اسلامی در این شهر کردند.
با افزایش مبارزان گروهک داعش و پیچیده شدن اوضاع امنیتی در پی بحران در استان الانبار عراق، این کشور نیز به جمع کشورهایی پیوست که امارت اسلامی در آنها تشکیل شده است. عناصر القاعده بخش های بیابانی در غرب عراق واقع در نزدیکی مرزهای سوریه را به تصرف کامل خود در آوردند تا آن را به امارتی اسلامی تبدیل کنند. القاعده همچنین از تلاش برای تبدیل دو منطقه دیگر به امارت اسلامی خبر داده اند. منطقه اول منطقه موسوم به ولایت شمال جزیره است که در خارج از شهر موصل به سمت شمال عراق قرار دارد و منطقه دوم نیز ولایت جنوب جزیره نامگذاری شده که در صحرای الانبار واقع شده است.
به نظر می رسد که این پدیده به لبنان نیز رسیده است، جماعت موسوم به گردان احرار السنه در بعلبک در 11 آوریل سال 2014 امارت اسلامی را در منطقه بقاع لبنان تشکیل دادهاند. آنها سیف الله الشیاح را به عنوان امیر این منطقه انتخاب کرده اند و هدف اصلی خود از تشکیل این منطقه را پاکسازی آن از ارتش لبنان و حزب الله اعلام کرده و این دو را اشغالگران این منطقه نامیده اند. آنها همچنین از تمام اهل تسنن خواسته اند تا در این مبارزه در کنار آنها بایستند.
از سوی دیگر برخی کشورها نیز اقداماتی را برای مقابله با این پدیده دنبال میکنند، از جمله این کشورها تونس است که البته هنوز نتیجه عملی از اقدامات خود نگرفته است. ابو ایوب یکی از سرکردگان گروهک موسوم به انصار الشریعه که در مارس 2014 هنگام عبور از لیبی به سمت تونس بازداشت شد، در اعترافات خود گفت که این گروهک به دنبال تشکیل امارتی اسلامی در جنوب شرق این کشور بویژه ایالت های تظاوین و مدنیین است.
عوامل رشد امارتهای افراطی
عوامل و انگیزههای انتشار پدیده امارت های اسلامی در برخی کشورهای منطقه از قرار زیر است.
1- شکست برخی کشورها در گسترش نفوذ خود در مناطق حاشیهای: تحولات سیاسی و نابسامانی های امنیتی کشورهای منطقه عربی از ضعف شدید دستگاه های امنیتی ناشی میشود. به این ترتیب است که برخی مناطق از تسلط دولت خارج می شود، این موضوع در شرق لیبی و بخشهای مختلف جنوب یمن از جمله استان لحج و مناطق بیابانی در عراق و نزدیکی مرزهای سوریه و مناطق جنوبی در تونس مانند تظاوین و استان القصرین در نزدیکی کوهستان الشعانبی قابل مشاهده است.
2- افزایش شدت درگیری های مسلحانه بین جماعتهای افراط گرای دینی و دولت های سیاسی: این موضوع بویژه در مورد سوریه و عراق قابل مشاهده است. در سوریه گروه های مسلح بویژه داعش و جبهه النصره بخش هایی از خاک این کشور را به تصرف خود در آورده اند و این موضوع باعث ایجاد خلا سیاسی و امنیتی در این مناطق شده است. این گروه ها در ادامه با تحمیل دیدگاه های خود به مردم مناطق اشغال شده سعی کردهاند این خلا را پر کنند. مشابه این اتفاق در عراق نیز روی داده و بعد از اینکه عناصر داعش بر بخش های مرزی این کشور با سوریه مسلط شدهاند، نیروهای دولتی را از آن اخراج کرده و دیدگاه های فکری و اعتقادی خود را در سایه غیبت کامل دولت بر آنها تحمیل می کنند.
3- افزایش نسبت سوء استفاده از شعارهای دینی: این موضوع عامل مهمی برای جذب جوانان بویژه از جوامع عربی به این کشورها شده است. بحران های فراروی برخی جماعت ها و گروههای با مرجعیت دینی و انزوای آنها در نزد افکار عمومی بویژه در مورد اخوان المسلمین در مصر باعث بروز جنبش های رادیکالی و اقبال عمومی جوانان رژیم های عربی به این جماعتها شده و همین گروه ها هستند که ایده تشکیل امارت اسلامی را در کشورهای مختلف دنبال می کنند.
4- ضعف گفتمان اعتدالگرایانه دینی و توسعه گفتمان خشونت محور القاعده ای: در سایه تشدید فعالیت های جماعت وابسته به تفکر القاعده نظیر داعش و جبهه النصره در عراق سوریه و مغرب اسلامی و گروه های توحید و جهاد و انصار الشریعه در لیبی تونس و مغرب و الجزایر و یمن، ترویج افکار تکفیری در میان جوانان این کشورها و اقبال آنها به راهکار تشکیل امارت اسلامی افزایش قابل تأملی داشته است.
خلاصه اینکه به نظر می رسد انتشار پدیده امارت اسلامی در برخی کشورهای عربی در سالهای آینده افزایش خواهد داشت، این به علت افزایش نقش شبه نظامیان مسلح و سازمان های رادیکال و فقدان تمرکز بر ابعاد فرهنگی و ایدئولوژیک واعتقادی در این کشورهاست که باعث افزایش این روند می شود. البته موسسات دینی دعوت کننده به این تفکر نیز نقش اساسی در ترویج این رویکردها دارند.
بر اساس این پدیده برخی گروههای رادیکال و افراط گرا به دنبال تسلط بر مناطقی جغرافیایی هستند که به زعم خود شریعت اسلامی را بر اساس تفاسیر افراط گرایانه خود در آن مناطق به اجرا بگذارند و آنها را از مناطق تحت سلطه قبلی خارج کنند.
انتشار این پدیده در بسیاری از کشورها تهدیدهای زیادی را برای آنها ایجاد کرده است، این تهدیدات نه تنها به علت پیامدهای منفی این اقدامات بر زیرساخت های دولت ملی در آنهاست، بلکه به علت جنبه انتشاری این پدیده است که موفقیت یک نمونه از این دولتها به جا می گذارد و باعث می شود دولت مرکزی دیگر توان مقابله با این روند را نداشته باشد.
این روش به صورت خاص در برخی کشورهای عربی از جمله در سوریه، لیبی، یمن، عراق و لبنان به اجرا گذاشته شده است. این در حالی است که کشورهایی مانند تونس چالشهایی را برای امکان تشکیل این دولتها در آینده ایجاد کرده است.
تشکیل این دولتهای کوچک به عوامل مختلفی بستگی دارد که از جمله آنها ضعف قدرت دولتها در بسط نفوذ خود بر مناطق حاشیه ای و مرزی است، خلأ سیاسی و امنیتی ناشی از گسترش چارچوب جغرافیایی باعث می شود شبه نظامیان بیشتر در دولتهایی که دچار درگیریهای داخلی هستند، روی کار آیند. افزایش نسبت بهره برداری های سیاسی از شعارهای دینی و شیوع تفکر افراط گرایانه القاعده همزمان با ضعف گفتمان اعتدالگرایان دینی از جمله عواملی است که باعث ایجاد فضای کنونی شده است.
خطرات تاسیس دولتهای موسوم به امارت اسلامی در برخی کشورهای منطقه در احتمال انتشار جغرافیایی این دولتهاست. چرا که آنها دیگر منحصر به نمونه های سنتی خود مانند الگوهای سومالی و افغانستان نیستند، بلکه به صورت نسبی در کشورهای دیگر نظیر لیبی و سوریه و یمن و عراق گسترش یافته اند. این روند به صورت کند در لبنان نیز آغاز شده است.
در لیبی گروهی موسوم به مجلس شورای جوانان اسلام که وابسته به سازمان القاعده هستند، شهر درنه را به عنوان امارت اسلامی انتخاب کرده اند. این اتفاق در تاریخ 6 آوریل 2014 روی داد و آنها مدعی شدند که شریعت اسلام را در این امارت پیاده می کنند. این شورا اقدام به تشکیل کمیته حل اختلاف بین مردم کرده و نسبت به قوانینی که آنها را کافرانه و عرف جاهلی و موسسات مخالف با شریعت الهی میداند، مخالفت خود را آغاز کرده است. این گروه موضع خود را در قبال ادیان دیگر نیز به صراحت اعلام کرده و گفت که با کسانی از یهود و نصاری که با خداوند دشمن هستند، صریحا دشمنی می کند.
به نظر می رسد که این پدیده به لبنان نیز رسیده است، جماعت موسوم به گردان احرار السنه در بعلبک در 11 آوریل سال 2014 امارت اسلامی را در منطقه بقاع لبنان تشکیل دادهاند. آنها سیف الله الشیاح را به عنوان امیر این منطقه انتخاب کرده اند و هدف اصلی خود از تشکیل این منطقه را پاکسازی آن از ارتش لبنان و حزب الله اعلام کرده و این دو را اشغالگران این منطقه نامیده اند. آنها همچنین از تمام اهل تسنن خواسته اند تا در این مبارزه در کنار آنها بایستند.
از سوی دیگر برخی کشورها نیز اقداماتی را برای مقابله با این پدیده دنبال میکنند، از جمله این کشورها تونس است که البته هنوز نتیجه عملی از اقدامات خود نگرفته است. ابو ایوب یکی از سرکردگان گروهک موسوم به انصار الشریعه که در مارس 2014 هنگام عبور از لیبی به سمت تونس بازداشت شد، در اعترافات خود گفت که این گروهک به دنبال تشکیل امارتی اسلامی در جنوب شرق این کشور بویژه ایالت های تظاوین و مدنیین است.
عوامل و انگیزههای انتشار پدیده امارت های اسلامی در برخی کشورهای منطقه از قرار زیر است.
1- شکست برخی کشورها در گسترش نفوذ خود در مناطق حاشیهای: تحولات سیاسی و نابسامانی های امنیتی کشورهای منطقه عربی از ضعف شدید دستگاه های امنیتی ناشی میشود. به این ترتیب است که برخی مناطق از تسلط دولت خارج می شود، این موضوع در شرق لیبی و بخشهای مختلف جنوب یمن از جمله استان لحج و مناطق بیابانی در عراق و نزدیکی مرزهای سوریه و مناطق جنوبی در تونس مانند تظاوین و استان القصرین در نزدیکی کوهستان الشعانبی قابل مشاهده است.
2- افزایش شدت درگیری های مسلحانه بین جماعتهای افراط گرای دینی و دولت های سیاسی: این موضوع بویژه در مورد سوریه و عراق قابل مشاهده است. در سوریه گروه های مسلح بویژه داعش و جبهه النصره بخش هایی از خاک این کشور را به تصرف خود در آورده اند و این موضوع باعث ایجاد خلا سیاسی و امنیتی در این مناطق شده است. این گروه ها در ادامه با تحمیل دیدگاه های خود به مردم مناطق اشغال شده سعی کردهاند این خلا را پر کنند. مشابه این اتفاق در عراق نیز روی داده و بعد از اینکه عناصر داعش بر بخش های مرزی این کشور با سوریه مسلط شدهاند، نیروهای دولتی را از آن اخراج کرده و دیدگاه های فکری و اعتقادی خود را در سایه غیبت کامل دولت بر آنها تحمیل می کنند.
3- افزایش نسبت سوء استفاده از شعارهای دینی: این موضوع عامل مهمی برای جذب جوانان بویژه از جوامع عربی به این کشورها شده است. بحران های فراروی برخی جماعت ها و گروههای با مرجعیت دینی و انزوای آنها در نزد افکار عمومی بویژه در مورد اخوان المسلمین در مصر باعث بروز جنبش های رادیکالی و اقبال عمومی جوانان رژیم های عربی به این جماعتها شده و همین گروه ها هستند که ایده تشکیل امارت اسلامی را در کشورهای مختلف دنبال می کنند.
خلاصه اینکه به نظر می رسد انتشار پدیده امارت اسلامی در برخی کشورهای عربی در سالهای آینده افزایش خواهد داشت، این به علت افزایش نقش شبه نظامیان مسلح و سازمان های رادیکال و فقدان تمرکز بر ابعاد فرهنگی و ایدئولوژیک واعتقادی در این کشورهاست که باعث افزایش این روند می شود. البته موسسات دینی دعوت کننده به این تفکر نیز نقش اساسی در ترویج این رویکردها دارند.