گروه بینالملل مشرق - پایگاه خبری المنار لبنان در مقالهای با اشاره به مذاکرات ایران با کشورهای 1+5 در مورد فعالیتهای هستهای تهران نوشت که سوالات زیادی در مورد مذاکرات ایران و کشورهای 1+5 وجود دارد، چرا که هر کدام از این طرفها ضوابط و پارامترهایی را برای خود تعریف کرده و اعلام کرده اند که از آنها عبور نخواهند کرد. این در حالی است که تناقضاتی نیز در مورد تحقق دستاوردهای حداکثری ایران و آمریکا از این مذاکرات وجود دارد. علاوه بر اینها در میان اعضای شش کشور صنعتی نیز اختلافاتی وجود دارد که اخیرا علنی شده و مسکو در این میان به امضای توافقنامه ای نفتی و هسته ای با ایران اقدام کرده که آمریکا این موضوع را محکوم کرده است.
تازهترین دور مذاکرات در وین اظهارات امیدوار کننده ای از تمامی طرف ها را به دنبال داشت و وزیر خارجه ایران در پایان این دور از آغاز نوشتن توافقنامه نهایی در نشست 14 می آینده خبر داد که با کاترین اشتون وزیر خارجه اتحادیه اروپا خواهد داشت. وی گفت که در مذاکرات فنی بین دو طرف در سه ماه گذشته بسیاری از نقاط ابهام برطرف شده است.
وندی شرمن معاون وزیر خارجه آمریکا نیز که ریاست هیئت کشورش در این مذاکرات را بر عهده دارد، گفت که مذاکرات متوقف نمی شود و تنها منحصر به زمان های اعلام شده برای نشست های روسای هیئت ها هم نیست، بلکه مذاکرات به صورت روزانه بین پایتختهای کشورها و کارشناسان فنی وجود دارد.
این فضای تشویق کننده با توصیفهایی از جلسات گذشته همراه شده که از سوی دو طرف مفید و سازنده ارزیابی شده است، البته تمام این مسایل به اراده سیاسی کشورهای باز می گردد، مشکلات فنی هرگز مانعی برای انجام توافق نهایی قبل از 20 ژولای آینده یعنی زمان پایان مهلت توافقنامه موقت بین طرفها نبوده است. در این میان ایرانی ها به صراحت از بسیاری از نگرانیها و سو تفاهماتی سخن می گویند که البته قابل حل است. این موضوع را محمد جواد ظریف با زبان دیپلماتیک و خوش بینانه مطرح کرد که نشانگر بحران بی اعتمادی ایرانی ها به آمریکاست.
زمان سرنوشت ساز نزدیک است
باید دید آمریکا در نهایت می خواهد به حق ایران در غنی سازی اورانیوم و در اختیار داشتن تاسیسات هسته ای مستقل تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی اعتراف کند یا نه؟ باید دید این کشور به راستی میخواهد بار تحریم های یک جانبه و بین المللی را در صورت نزدیک شدن به اتخاذ تصمیمی سرنوشت ساز از دوش ایران بردارد؟ البته اوضاع به این سادگی ها هم نیست و دولت اوباما می خواست نفوذی را به داخل ایران آغاز کند که از برنامه هسته ای شروع میشود، اما امضای توافق موقت قبل از پایان سال گذشته میلادی نشان داد که درگیری های سنتی بین دستگاه های تصمیم ساز آمریکا در موضع گیری نسبت به این موضوع وجود دارد.
تندروهای جمهوری خواه به نظر می رسد که چوب لای چرخ این مذاکرات می گذارند و در این راستا 80 نفر از اعضای مجلس سنای آمریکا (از مجموع 100 عضو) نامهای را به اوباما نوشته و از وی خواسته اند تا برای توقف کامل غنیسازی اورانیوم در ایران اقدام کند.
واشنگتن پیام های متناقضی در مورد مواضع نهایی خود در قبال برنامه هسته ای ایران مخابره می کند، کاخ سفید یک بار از آمادگی برای پذیرش غنی سازی محدود اورانیوم (5 درصد) و تعدیل مشخصات تاسیسات آب سنگین اراک خبر می دهد، اما گاهی هم می گوید که ایران حق داشتن تاسیسات آب سنگین یا تاسیسات غنی سازی اورانیوم در فردو را ندارد و باید سانتریفیوژ های خود را نیز کاهش دهد.
این اختلاف مواضع گاهی میتواند در راستای تاکتیکهای مذاکراتی برای مجبور کردن ایرانیها به پذیرش برنامههای محدود و غیر مستقل تفسیر شود، اما میتواند به معنی تلاشهای دولت آمریکا برای تحمیل برخی قید و بندها به ایران نیز باشد، برنامه ای که با هدف عقب نشینی از برنامه مستقل تکنولوژیکی ایران در برابر دیکته های آمریکا در مقابل جایزه رفع تحریمها طراحی شده است. این موضوع می تواند معادله عقب نشینی در برابر عقبنشینی یعنی بحث عقبنشینی از دستاوردهای ایران هستهای در برابر عقبنشینی از تحریمها را به پیش ببرد.
این در حالی است که هدف اعلامی از مذاکرات کنونی امکان ارائه تضمین های کافی از سوی ایران است که تهران در برابر رفع تحریم ها تضمین دهد که هرگز از توان هسته ای خود در اهداف نظامی استفاده نکند.
به این ترتیب میبینیم که تحریم ها سلاح اصلی آمریکا برای تحقق اهداف بلند مدت و مهم از جمله به زانو در آوردن سیاسی ایران و قرار دادن آن تحت سلطه آمریکاست و به مواضع این کشور در قبال اسرائیل و مسایل خاورمیانهای و سیاستهای داخلی این کشور مربوط نیست.
آمریکا و سیاست کسب وقت
محافل آمریکایی این نکته را مخفی نمیکنند که توافقنامه مرحله ای برای کسب زمان به نفع واشنگتن در راستای توقف در توسعه تاسیسات زیرساختی ایرانی هاست که با وجود محاصره و تحریم ها به سرعت توسعه یافته است. آمریکا سیاست های خود را اینگونه نشان میدهد که این دستاورد می تواند توان این کشور را برای تاثیر گذاری بر ایران حفظ کند، چرا که تحریم ها همچنان به قوت خود باقی است و این زمان به روحانی اجازه خواهد داد تا در عرصه داخلی خود مساحت بیشتری را برای ورود در مذاکرات به دست آورد.
از دیدگاه آمریکا توافقنامه صورت گرفته به معنای هویجی است که به طرف ایرانی داده شده و رویای رسیدن به توافق نهایی، مطالبات عدیده ای را از این کشور مطرح کرده که از جمله آنها کاستن از تعداد سانتریفیوژها و بیرون بردن تمام اورانیوم غنی سازی شده از این کشور و تبدیل تاسیسات آب سنگین اراک به تاسیسات آب سبک است.
این دیدگاه واشنگتن به خوبی می تواند عمق مشکلات کنونی در مذاکرات را نشان دهد، چرا که مبتنی بر نگاه تنگ نظرانه اسرائیلی و امپریالیسمی است که معتقدند جهان اسلام شایسته استفاده از تکنولوژی های بسیار پیشرفته نیست. آنها سعی دارند گزینه لیبی را در برابر ایران نیز پیش روی خود قرار دهند، این در حالی است که تفاوت اساسی بین این کشورها را نمی بینند و نمی دانند که برنامه هسته ای لیبی بیش از اینکه یک برنامه باشد، مجموعه ای از دستگاه ها و تاسیسات وارداتی بود و به همین علت بار کردن آنها برای انتقال به واشنگتن در راستای سازش با آمریکا برای معمر القذافی آسان بود، اما برنامه هسته ای ایران یک دستاورد صنعتی ملی و مستقل از لحاظ انسانی و فنآوری است که ایران توانسته در سایه پیشرفتهای هستهای خود در ابعاد انرژی و دارو و مطالعات به آن دست پیدا کند.
هیچ دلیلی نشان نمیدهد که این دیدگاه برتر بینانه واشنگتن فروکش کرده و کاخ سفید از بسیاری از نظریه پردازان و نخبگان سیاسی میخواهد تا تحریم ها را به عنوان سلاح اساسی در اجبار جمهوری اسلامی ایران به انتخاب یکی از گزینه های بیثباتی در کشور از طریق تهدیدها و تحریم های فلج کننده یا کنار گذاشتن برنامه هستهای این کشور معرفی کنند.
این در حالی است که ایران به دستاوردهای فراوان خود در زمینه هستهای پایبند است و این نشان از موقعیت و جایگاه و استقلال اراده این کشور دارد، ایران بسیاری از منابع مالی و فنآوری و انسانی خود را برای به دست آوردن انرژی هسته ای در راستای اهداف صلح آمیز و علمی هزینه کرده و برنامه هسته ای خود را از طریق احداث تاسیسات جدید و افزایش انبارهای اورانیوم غنی سازی شده لازم برای تولید انرژی و اهداف مسالمت آمیز دیگر دنبال کرده و همزمان دستگاههای سانتریفیوژ با قدرت تولید بالا و پیشرفتهتر از دستگاه های قبلی را تولید کرده است.
مسئولان ارشد تهران اعلام کردهاند که از حقوق خود در زمینه فعالیتهای هسته ای که معاهدات بین المللی به این کشور داده است، دست برنخواهند داشت. ایران معتقد است که آمریکا به دنبال عقب راندن این کشور با هدف به زانو درآوردن نظام سیاسی تهران است، اما راهبرد مذاکراتی ایران به وضوح مبتنی بر جمع بین حفظ دستاوردهای هسته ای و برداشته شدن تحریم هاست و تهران نمی خواهد از میان این دو گزینه یکی را انتخاب کند.
آمریکا می داند که ایرانی ها آماده دادن هزینه های زیاد و قرار گرفتن در معرض تحریمها در دنباله روند قبلی هستند، این قطعا یکی از عواملی اصلی است که باعث شد آمریکا ورود در روند مذاکرات و رسیدن به توافق مرحله ای را بپذیرد، البته این کشور به دنبال امضای توافقی است که مجموعه قید و بندهایی را برای تسهیل در دخالت در تمام جزئیات فعالیت های ایران در آینده ایجاد کند تا به ادعای کاخ سفید این کشور مطمئن شود که ایران زیرساخت های فعالیتهای پیشرفته هستهای را نیز در اختیار ندارد.
چالش روسیه در مسیر مطامع آمریکا
اگر آمریکا پیشتر تصور می کرد که گذشت زمان با اعمال تحریمهای یک جانبه و بینالمللی می تواند ایران به زانو در آورد، اما متغیرات بین المللی نشانه های خوبی در اینباره به 1+5 نداد، روسیه و پس از آن چین به دنبال آزادی از قید و بندهای این مجموعه بودند و نمیخواستند بر روی ادعای آمریکا در مورد اجماع بین المللی علیه ایران سرپوش بگذارند. در سایه تهدید مسکو در انجام اقدامات انتقام جویانه احتمالی در برنامه هسته ای ایران در صورت ادامه مواضع آمریکا در قبال شبه جزیره کریمه اوضاع بین المللی بیش از پیش پیچیده تر شده است، این موضوع می طلبد که آمریکا بازنگریهای اساسی در تعامل با برنامه هسته ای ایران داشته باشد.
حال چالش فراروی واشنگتن و هم پیمانانش این است که آیا باید در برابر مسکو کوتاه بیایند تا بتوانند اجماع جهانی علیه ایران را در مرحله اتخاذ تصمیم سرنوشت ساز محقق کنند یا اینکه تاکتیک کنونی را تغییر داده و به دنبال حل دائمی مسایل خود با ایران باشند تا به این ترتیب جلوی همگرایی بیشتر ایران و روسیه و نتایج بد راهبردی این اتفاق بر ضد خود را بگیرند و وزنه بحران را از ایران به سمت اوکراین انتقال دهند؟
غرب همچنان استفاده مسکو از برگه ایران برای فشار بر آنها را بعید می داند، اما این احتمال را منتفی نمی داند، این در حالی است که تمایل سران کرملین در مانع تراشی در روند برنامههای آمریکا که در بحران سوریه وجود داشت و در اوکراین نیز ادامه پیدا کرده، سختتر از حد انتظار غرب دنبال میشود.
غربی ها تصور می کنند که شاید منافع روسیه در کاستن از نفوذ غرب در خاورمیانه است تا توازن را در این منطقه ایجاد کرده و غرب را به ارائه امتیازهایی به مسکو در برخی مسایل وادار کند، این تحلیل ممکن است درست باشد و ممکن هم هست نادرست باشد، اما روسیه بارها ثابت کرده که همسایه خاورمیانه عربی و اسلامی است و در این کشور 30 میلیون مسلمان زندگی می کنند که باید توازن و منافع دائمی آنها در منطقه را ایجاد کرد و این تنها یک تاکتیک نیست.
درست است که روسیه تاسیس نیروگاه اتمی بوشهر در جنوب ایران را در زمان تحریم ها به تاخیر انداخت و سامانه دفاع ضد موشکی اس 300 را به ایران نداد، اما در زمان معینی در برابر اعمال تحریم های بیشتر علیه ایران نیز ایستاد و تاکید کرد که اعمال این تحریم ها یک هدف نیست. این موضوع بارها پناه بردن آمریکا به شورای امنیت برای تحریم بیشتر ایران را به شکست کشاند و باعث شد آمریکا از زیر چتر ادعایی جامعه جهانی! که همواره آن را در مواضع خود زمزمه می کرد، خارج شود و اقدامات یک جانبه علیه ایران انجام دهد.
در حالیکه مذاکرات هستهای برای تعیین نهایی وضعیت برنامه هستهای ایران ادامه دارد، مسکو آمادگی خود را برای تقویت مناسبات با ایران به صورت بی سابقه اعلام کرده است، از جمله ابعاد این تصمیم امضای توافق مبادله کالا و نفت به قیمت 20 میلیارد دلار و آمادگی برای احداث دست کم دو نیروگاه جدید هسته ای است.
ممکن است مواضع سابق روسیه در قبال ایران که مبتنی بر تلاش برای همگرایی با آمریکا و نوع نگاه به برنامه هسته ای این کشور به عنوان برنامه ای غیر مرتبط با منافع اساسی روسیه در منطقه بوده، اما روسیه الان به دنبال تقویت همکاری ها با تهران است و در این راه منتظر نتیجه نهایی مذاکرات نیز نمی شود. این قطعا به نفع این کشور است، چرا که میخواهد به غرب بفهماند که تحریمهای بین المللی نمی تواند تاثیری بر روسیه بگذارد و همچنین منافع اقتصادی روسیه نیز در این همکاریهاست و علاوه بر تمام اینها روسیه متوجه شده که اعمال تحریم به سنگ بنای سیاست های غرب در قبال کشورهای دیگر تبدیل شده است.
به این ترتیب الان حلقه تحریم های ایران از داخل تصمیم سازان این تحریم ها مورد تهدید قرار دارد و این پرونده به سرباری برای قدرت های بزرگ تبدیل شده است، تغییر مناسبات دولت های بزرگ ممکن است به رسیدن به توافق در مورد برنامه هسته ای ایران برسد، چرا که چیزی که امروز به دست می آید، ممکن است فردا به دست نیاید.
موضوع قابل توجه این است که اقتصاد جهانی در آستانه رکود احتمالی قرار دارد و نیازی وجود ندارد که بحران انرژی تازه ای در جهان به علت بحران اوکراین یا افزایش تحریم ها علیه ایران یا بحران نفت صادراتی لیبی شکل گیرد.
وندی شرمن معاون وزیر خارجه آمریکا نیز که ریاست هیئت کشورش در این مذاکرات را بر عهده دارد، گفت که مذاکرات متوقف نمی شود و تنها منحصر به زمان های اعلام شده برای نشست های روسای هیئت ها هم نیست، بلکه مذاکرات به صورت روزانه بین پایتختهای کشورها و کارشناسان فنی وجود دارد.
این فضای تشویق کننده با توصیفهایی از جلسات گذشته همراه شده که از سوی دو طرف مفید و سازنده ارزیابی شده است، البته تمام این مسایل به اراده سیاسی کشورهای باز می گردد، مشکلات فنی هرگز مانعی برای انجام توافق نهایی قبل از 20 ژولای آینده یعنی زمان پایان مهلت توافقنامه موقت بین طرفها نبوده است. در این میان ایرانی ها به صراحت از بسیاری از نگرانیها و سو تفاهماتی سخن می گویند که البته قابل حل است. این موضوع را محمد جواد ظریف با زبان دیپلماتیک و خوش بینانه مطرح کرد که نشانگر بحران بی اعتمادی ایرانی ها به آمریکاست.
زمان سرنوشت ساز نزدیک است
باید دید آمریکا در نهایت می خواهد به حق ایران در غنی سازی اورانیوم و در اختیار داشتن تاسیسات هسته ای مستقل تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی اعتراف کند یا نه؟ باید دید این کشور به راستی میخواهد بار تحریم های یک جانبه و بین المللی را در صورت نزدیک شدن به اتخاذ تصمیمی سرنوشت ساز از دوش ایران بردارد؟ البته اوضاع به این سادگی ها هم نیست و دولت اوباما می خواست نفوذی را به داخل ایران آغاز کند که از برنامه هسته ای شروع میشود، اما امضای توافق موقت قبل از پایان سال گذشته میلادی نشان داد که درگیری های سنتی بین دستگاه های تصمیم ساز آمریکا در موضع گیری نسبت به این موضوع وجود دارد.
تندروهای جمهوری خواه به نظر می رسد که چوب لای چرخ این مذاکرات می گذارند و در این راستا 80 نفر از اعضای مجلس سنای آمریکا (از مجموع 100 عضو) نامهای را به اوباما نوشته و از وی خواسته اند تا برای توقف کامل غنیسازی اورانیوم در ایران اقدام کند.
واشنگتن پیام های متناقضی در مورد مواضع نهایی خود در قبال برنامه هسته ای ایران مخابره می کند، کاخ سفید یک بار از آمادگی برای پذیرش غنی سازی محدود اورانیوم (5 درصد) و تعدیل مشخصات تاسیسات آب سنگین اراک خبر می دهد، اما گاهی هم می گوید که ایران حق داشتن تاسیسات آب سنگین یا تاسیسات غنی سازی اورانیوم در فردو را ندارد و باید سانتریفیوژ های خود را نیز کاهش دهد.
این اختلاف مواضع گاهی میتواند در راستای تاکتیکهای مذاکراتی برای مجبور کردن ایرانیها به پذیرش برنامههای محدود و غیر مستقل تفسیر شود، اما میتواند به معنی تلاشهای دولت آمریکا برای تحمیل برخی قید و بندها به ایران نیز باشد، برنامه ای که با هدف عقب نشینی از برنامه مستقل تکنولوژیکی ایران در برابر دیکته های آمریکا در مقابل جایزه رفع تحریمها طراحی شده است. این موضوع می تواند معادله عقب نشینی در برابر عقبنشینی یعنی بحث عقبنشینی از دستاوردهای ایران هستهای در برابر عقبنشینی از تحریمها را به پیش ببرد.
این در حالی است که هدف اعلامی از مذاکرات کنونی امکان ارائه تضمین های کافی از سوی ایران است که تهران در برابر رفع تحریم ها تضمین دهد که هرگز از توان هسته ای خود در اهداف نظامی استفاده نکند.
به این ترتیب میبینیم که تحریم ها سلاح اصلی آمریکا برای تحقق اهداف بلند مدت و مهم از جمله به زانو در آوردن سیاسی ایران و قرار دادن آن تحت سلطه آمریکاست و به مواضع این کشور در قبال اسرائیل و مسایل خاورمیانهای و سیاستهای داخلی این کشور مربوط نیست.
محافل آمریکایی این نکته را مخفی نمیکنند که توافقنامه مرحله ای برای کسب زمان به نفع واشنگتن در راستای توقف در توسعه تاسیسات زیرساختی ایرانی هاست که با وجود محاصره و تحریم ها به سرعت توسعه یافته است. آمریکا سیاست های خود را اینگونه نشان میدهد که این دستاورد می تواند توان این کشور را برای تاثیر گذاری بر ایران حفظ کند، چرا که تحریم ها همچنان به قوت خود باقی است و این زمان به روحانی اجازه خواهد داد تا در عرصه داخلی خود مساحت بیشتری را برای ورود در مذاکرات به دست آورد.
از دیدگاه آمریکا توافقنامه صورت گرفته به معنای هویجی است که به طرف ایرانی داده شده و رویای رسیدن به توافق نهایی، مطالبات عدیده ای را از این کشور مطرح کرده که از جمله آنها کاستن از تعداد سانتریفیوژها و بیرون بردن تمام اورانیوم غنی سازی شده از این کشور و تبدیل تاسیسات آب سنگین اراک به تاسیسات آب سبک است.
این دیدگاه واشنگتن به خوبی می تواند عمق مشکلات کنونی در مذاکرات را نشان دهد، چرا که مبتنی بر نگاه تنگ نظرانه اسرائیلی و امپریالیسمی است که معتقدند جهان اسلام شایسته استفاده از تکنولوژی های بسیار پیشرفته نیست. آنها سعی دارند گزینه لیبی را در برابر ایران نیز پیش روی خود قرار دهند، این در حالی است که تفاوت اساسی بین این کشورها را نمی بینند و نمی دانند که برنامه هسته ای لیبی بیش از اینکه یک برنامه باشد، مجموعه ای از دستگاه ها و تاسیسات وارداتی بود و به همین علت بار کردن آنها برای انتقال به واشنگتن در راستای سازش با آمریکا برای معمر القذافی آسان بود، اما برنامه هسته ای ایران یک دستاورد صنعتی ملی و مستقل از لحاظ انسانی و فنآوری است که ایران توانسته در سایه پیشرفتهای هستهای خود در ابعاد انرژی و دارو و مطالعات به آن دست پیدا کند.
هیچ دلیلی نشان نمیدهد که این دیدگاه برتر بینانه واشنگتن فروکش کرده و کاخ سفید از بسیاری از نظریه پردازان و نخبگان سیاسی میخواهد تا تحریم ها را به عنوان سلاح اساسی در اجبار جمهوری اسلامی ایران به انتخاب یکی از گزینه های بیثباتی در کشور از طریق تهدیدها و تحریم های فلج کننده یا کنار گذاشتن برنامه هستهای این کشور معرفی کنند.
این در حالی است که ایران به دستاوردهای فراوان خود در زمینه هستهای پایبند است و این نشان از موقعیت و جایگاه و استقلال اراده این کشور دارد، ایران بسیاری از منابع مالی و فنآوری و انسانی خود را برای به دست آوردن انرژی هسته ای در راستای اهداف صلح آمیز و علمی هزینه کرده و برنامه هسته ای خود را از طریق احداث تاسیسات جدید و افزایش انبارهای اورانیوم غنی سازی شده لازم برای تولید انرژی و اهداف مسالمت آمیز دیگر دنبال کرده و همزمان دستگاههای سانتریفیوژ با قدرت تولید بالا و پیشرفتهتر از دستگاه های قبلی را تولید کرده است.
مسئولان ارشد تهران اعلام کردهاند که از حقوق خود در زمینه فعالیتهای هسته ای که معاهدات بین المللی به این کشور داده است، دست برنخواهند داشت. ایران معتقد است که آمریکا به دنبال عقب راندن این کشور با هدف به زانو درآوردن نظام سیاسی تهران است، اما راهبرد مذاکراتی ایران به وضوح مبتنی بر جمع بین حفظ دستاوردهای هسته ای و برداشته شدن تحریم هاست و تهران نمی خواهد از میان این دو گزینه یکی را انتخاب کند.
آمریکا می داند که ایرانی ها آماده دادن هزینه های زیاد و قرار گرفتن در معرض تحریمها در دنباله روند قبلی هستند، این قطعا یکی از عواملی اصلی است که باعث شد آمریکا ورود در روند مذاکرات و رسیدن به توافق مرحله ای را بپذیرد، البته این کشور به دنبال امضای توافقی است که مجموعه قید و بندهایی را برای تسهیل در دخالت در تمام جزئیات فعالیت های ایران در آینده ایجاد کند تا به ادعای کاخ سفید این کشور مطمئن شود که ایران زیرساخت های فعالیتهای پیشرفته هستهای را نیز در اختیار ندارد.
اگر آمریکا پیشتر تصور می کرد که گذشت زمان با اعمال تحریمهای یک جانبه و بینالمللی می تواند ایران به زانو در آورد، اما متغیرات بین المللی نشانه های خوبی در اینباره به 1+5 نداد، روسیه و پس از آن چین به دنبال آزادی از قید و بندهای این مجموعه بودند و نمیخواستند بر روی ادعای آمریکا در مورد اجماع بین المللی علیه ایران سرپوش بگذارند. در سایه تهدید مسکو در انجام اقدامات انتقام جویانه احتمالی در برنامه هسته ای ایران در صورت ادامه مواضع آمریکا در قبال شبه جزیره کریمه اوضاع بین المللی بیش از پیش پیچیده تر شده است، این موضوع می طلبد که آمریکا بازنگریهای اساسی در تعامل با برنامه هسته ای ایران داشته باشد.
حال چالش فراروی واشنگتن و هم پیمانانش این است که آیا باید در برابر مسکو کوتاه بیایند تا بتوانند اجماع جهانی علیه ایران را در مرحله اتخاذ تصمیم سرنوشت ساز محقق کنند یا اینکه تاکتیک کنونی را تغییر داده و به دنبال حل دائمی مسایل خود با ایران باشند تا به این ترتیب جلوی همگرایی بیشتر ایران و روسیه و نتایج بد راهبردی این اتفاق بر ضد خود را بگیرند و وزنه بحران را از ایران به سمت اوکراین انتقال دهند؟
غرب همچنان استفاده مسکو از برگه ایران برای فشار بر آنها را بعید می داند، اما این احتمال را منتفی نمی داند، این در حالی است که تمایل سران کرملین در مانع تراشی در روند برنامههای آمریکا که در بحران سوریه وجود داشت و در اوکراین نیز ادامه پیدا کرده، سختتر از حد انتظار غرب دنبال میشود.
غربی ها تصور می کنند که شاید منافع روسیه در کاستن از نفوذ غرب در خاورمیانه است تا توازن را در این منطقه ایجاد کرده و غرب را به ارائه امتیازهایی به مسکو در برخی مسایل وادار کند، این تحلیل ممکن است درست باشد و ممکن هم هست نادرست باشد، اما روسیه بارها ثابت کرده که همسایه خاورمیانه عربی و اسلامی است و در این کشور 30 میلیون مسلمان زندگی می کنند که باید توازن و منافع دائمی آنها در منطقه را ایجاد کرد و این تنها یک تاکتیک نیست.
درست است که روسیه تاسیس نیروگاه اتمی بوشهر در جنوب ایران را در زمان تحریم ها به تاخیر انداخت و سامانه دفاع ضد موشکی اس 300 را به ایران نداد، اما در زمان معینی در برابر اعمال تحریم های بیشتر علیه ایران نیز ایستاد و تاکید کرد که اعمال این تحریم ها یک هدف نیست. این موضوع بارها پناه بردن آمریکا به شورای امنیت برای تحریم بیشتر ایران را به شکست کشاند و باعث شد آمریکا از زیر چتر ادعایی جامعه جهانی! که همواره آن را در مواضع خود زمزمه می کرد، خارج شود و اقدامات یک جانبه علیه ایران انجام دهد.
در حالیکه مذاکرات هستهای برای تعیین نهایی وضعیت برنامه هستهای ایران ادامه دارد، مسکو آمادگی خود را برای تقویت مناسبات با ایران به صورت بی سابقه اعلام کرده است، از جمله ابعاد این تصمیم امضای توافق مبادله کالا و نفت به قیمت 20 میلیارد دلار و آمادگی برای احداث دست کم دو نیروگاه جدید هسته ای است.
ممکن است مواضع سابق روسیه در قبال ایران که مبتنی بر تلاش برای همگرایی با آمریکا و نوع نگاه به برنامه هسته ای این کشور به عنوان برنامه ای غیر مرتبط با منافع اساسی روسیه در منطقه بوده، اما روسیه الان به دنبال تقویت همکاری ها با تهران است و در این راه منتظر نتیجه نهایی مذاکرات نیز نمی شود. این قطعا به نفع این کشور است، چرا که میخواهد به غرب بفهماند که تحریمهای بین المللی نمی تواند تاثیری بر روسیه بگذارد و همچنین منافع اقتصادی روسیه نیز در این همکاریهاست و علاوه بر تمام اینها روسیه متوجه شده که اعمال تحریم به سنگ بنای سیاست های غرب در قبال کشورهای دیگر تبدیل شده است.
به این ترتیب الان حلقه تحریم های ایران از داخل تصمیم سازان این تحریم ها مورد تهدید قرار دارد و این پرونده به سرباری برای قدرت های بزرگ تبدیل شده است، تغییر مناسبات دولت های بزرگ ممکن است به رسیدن به توافق در مورد برنامه هسته ای ایران برسد، چرا که چیزی که امروز به دست می آید، ممکن است فردا به دست نیاید.
موضوع قابل توجه این است که اقتصاد جهانی در آستانه رکود احتمالی قرار دارد و نیازی وجود ندارد که بحران انرژی تازه ای در جهان به علت بحران اوکراین یا افزایش تحریم ها علیه ایران یا بحران نفت صادراتی لیبی شکل گیرد.