مشرق -- متن یادداشت حجت الاسلام والمسلمین ابوالقاسم علیزاده با عنوان «امر خبرگان رهبرى را به اهلش واگذارید!» به شرح ذیل است:
«اگر خبرگان که با انتخاب ملت تعیین مى شوند از روى کمال دقت و با مشورت با مراجع عظام هر عصر و علماى بزرگ سرتاسر کشور و متدینین و دانشمندان متعهد، به مجلس خبرگان بروند، بسیارى از مهمات و مشکلات بهواسطه تعیین شایستهترین و متعهدترین شخصیت ها براى رهبرى... پیش نخواهد آمد یا با شایستگى رفع خواهد شد.» (امام راحل(ره)، وصیتنامه سیاسى الهى)
مجلس خبرگان رهبرى داراى شأن و منزلتى در تراز انقلاب اسلامى بهویژه جایگاه رفیع ولایت و رهبرى امت مىباشد. مجلس خبرگان هم نشانى از مشروعیت حاکمیت و نظام دارد و هم تجلىبخش مقبولیت و مردمسالارى دینى است. چه آنکه به لحاظ کارشناسى دینى و شرعى، اعضاى محترم آن از اجتهاد و عدالت و تقوى برخوردارند و هم به عنوان حلقه واصل بین تودههاى مردم شریف ایران و رهبرى نظام، به نمایندگى از جامعه و مردم، وظایف خویش را در رابطه با موضوع مهم رهبرى به انجام مىرسانند. وجود مجلس خبرگان به منزله موهبت الهى از همان دوره اول شکل گیرى، آثار و برکاتى را به دنبال داشته است که به زیبایى در بیانات بنیانگذار جمهورى اسلامى امام خمینى(ره) و خلف صالح او امام خامنه اى(مدظله العالى) و نیز بر تارک عزت و اقتدار ملت شریف ایران منعکس است.
این در حالى است که برخى وادادگان سیاسى دیروز و تازه به دوران رسیدههاى امروز به بهانه فضاى به اصطلاح اعتدالى پیشآمده، على رغم مؤیدات فراوان از ناحیه حضرت امام و رهبرى فرزانه انقلاب در عظمت و ارزش و جایگاه مجلس خبرگان، با برداشت ها و تفسیرهاى ناصواب ضمن اینکه خبرگان ملت و به دنبال آن شوراى نگهبان را مورد اهانت و تحقیر قرار مىدهند، در طمع فتح مجلس خبرگان آینده، با حرص و ولع، مطالبى را مطرح مىنمایند که یا ریشه در اندیشههاى لیبرالیستى و سکولارى دارد و یا به دنبال ایجاد ساختارى انفعالى و ارتجاعى براى مجلسین شورا و خبرگان آینده هستند. با بررسى آنچه تاکنون گفته و نوشته اند، چند هدف مرموز را مى توان از لابلاى تفکراتشان به دست آورد:
1. اثرگذارى در جایگاه رهبرى نظام، تا جایىکه در برخى تحلیل ها، جسورانه آینده بعد از مقام معظم رهبرى (که عمر شریفشان مستدام باد) را هدف گرفته و در آرزوى تبدیل جایگاه مقتدرانه رهبرى به موقعیتى به دور از آرمانهاى امام راحل(ره) و منفعل در برابر قدرتهاى زورگوى استکبارى، به سر مى برند.
2. تسخیر مجلس خبرگان و اثرگذارى در امر رهبرى آینده نظام با طرح این ادعا که با وجود ظرفیت گروههاى همسو با اصلاحطلبان، حداقل مى توان معادله مجلس خبرگان آینده را به 50*50 به هم زد.
3. کسب موفقیت حداقلى در صورت عدم دستیابى به اهداف بالادستى، با به دست آوردن حداقلى مؤثر و فعال در مجلس خبرگان براى اعمال فشار و اثرگذارى در مواضع و تصمیمات رهبرى و...
از این روى براى تأمین اهداف مذکور باید به حریم حوزههاى علمیه و شبکه عظیم روحانیت فاضل و البته صاحب نفوذ در سطح کشور، دستاندازى نموده و با رایزنىهاى آشکار و پنهان و بهره گیرى از شگردها و تاکتیک هاى عاطفى و سیاسى و ارتباطى، زمینه را براى جذب عناصرى همراه و همسو با راهبردهاى لیبرالى و سکولارى منبعث از مهندسى فکرى و سیاسى برآمده از شخصیتها و مجامع و تشکلهایى نه چندان قابل توجه بهلحاظ علمى و ذى حوزوى و سیره عالمان وارسته و با بصیرت، فراهم نمایند.
حال ملاحظاتى چند در این رابطه:
1. مجلس خبرگان فرصت و نعمتى است کم نظیر که از ابتدای انقلاب و اولین دوره شکل گیرى و فعالیتش، آثار و برکاتى چشمگیر براى ملت شریف ایران داشته است که البته بازتعریفى منطقى و شفاف از جایگاه رفیع و وظایف و خدمات آن براى توده هاى مردم امرى است ضرورى.
2. لزوم تبیین جایگاه خبرگان ملت و نیز سابقه و خدمات درخشان آن از منظر حضرت امام(ره) و رهبرى حکیم و فرزانه انقلاب.
3. خبرگان همواره متأثر از جریانات درون حوزوى و به ویژه نگاه نافذ مراجع بزرگوار تقلید و نیز اساتید روشنضمیر و آگاه بهزمان بوده است و لذا است که جریانهاى مرموز فتنه و نفاق بهدنبال نفوذ در این پشتوانه زمینه ساز و اثرگذار بوده و هستند ولى تجربه نشان داده است که افکار و نیتهاى ناخالص راهى به سرچشمههاى زلال قدرت معنوى یعنى روحانیت اصیل و وارسته و انقلابى نداشته و ندارد.
4. از میان کلیه تشکلهاى قابل اعتماد و اثرگذار در سطح ملى، هنوز هم امید بدنه فعال جامعه و تودههاى مردم مؤمن و انقلابى به جامعتین (جامعه محترم مدرسین و جامعه محترم روحانیت مبارز) مىباشد، اگرچه بهدلیل کمسوشدن اثرگذارى شعاع این دو مجموعه در سالهاى اخیر بهویژه عدم شفافیت در هدایتهاى سیاسى افکار عمومى در آستانه انتخاباتهاى اخیر، گلایههایى نیز مطرح بوده است ولى همچنان ضرورت بازمهندسى ساختارى و بهروزشوندگى در هدایتگرى مؤثر و در نهایت بهدستگرفتن ابتکار عمل در عرصههاى مختلف انقلاب، غیرقابل تردید است چه آنکه خاستگاه کلیه جریانها و تشکلهاى وابسته به جوهره ولایى و مکتبى نظام تبعیت و پیروى از پرچمداران با بصیرت انقلاب یعنى علما و روحانیت اصیل و متعهد که متمرکز در این دو تشکل قابل اعتماد و ریشهدار و با سابقه هست؛ مىباشد و لذا باید امر خبرگان رهبرى را به اینان که به حق اهلیت آنرا دارند واگذار نمود.
5. مهمترین کانون قدرت براى رهبرى نظام و حاکمیت اسلامى، تودههاى مردمى هستند که با اتحاد و ایمان و آگاهى و بصیرت، تجلىبخش امت واحده اسلامى مىباشند و این امر مهم جز با تقویت جایگاه ولایت و رهبرى بهعنوان پایه و ستون اصلى خیمه انقلاب و اتحاد امت امکانپذیر نمىباشد و البته این انتظار از اعضای محترم خبرگان ملت مىرود تا تکیهگاه اصلى انسجام مردم را همواره حامى و مقوِّم باشند.
«اگر خبرگان که با انتخاب ملت تعیین مى شوند از روى کمال دقت و با مشورت با مراجع عظام هر عصر و علماى بزرگ سرتاسر کشور و متدینین و دانشمندان متعهد، به مجلس خبرگان بروند، بسیارى از مهمات و مشکلات بهواسطه تعیین شایستهترین و متعهدترین شخصیت ها براى رهبرى... پیش نخواهد آمد یا با شایستگى رفع خواهد شد.» (امام راحل(ره)، وصیتنامه سیاسى الهى)
مجلس خبرگان رهبرى داراى شأن و منزلتى در تراز انقلاب اسلامى بهویژه جایگاه رفیع ولایت و رهبرى امت مىباشد. مجلس خبرگان هم نشانى از مشروعیت حاکمیت و نظام دارد و هم تجلىبخش مقبولیت و مردمسالارى دینى است. چه آنکه به لحاظ کارشناسى دینى و شرعى، اعضاى محترم آن از اجتهاد و عدالت و تقوى برخوردارند و هم به عنوان حلقه واصل بین تودههاى مردم شریف ایران و رهبرى نظام، به نمایندگى از جامعه و مردم، وظایف خویش را در رابطه با موضوع مهم رهبرى به انجام مىرسانند. وجود مجلس خبرگان به منزله موهبت الهى از همان دوره اول شکل گیرى، آثار و برکاتى را به دنبال داشته است که به زیبایى در بیانات بنیانگذار جمهورى اسلامى امام خمینى(ره) و خلف صالح او امام خامنه اى(مدظله العالى) و نیز بر تارک عزت و اقتدار ملت شریف ایران منعکس است.
این در حالى است که برخى وادادگان سیاسى دیروز و تازه به دوران رسیدههاى امروز به بهانه فضاى به اصطلاح اعتدالى پیشآمده، على رغم مؤیدات فراوان از ناحیه حضرت امام و رهبرى فرزانه انقلاب در عظمت و ارزش و جایگاه مجلس خبرگان، با برداشت ها و تفسیرهاى ناصواب ضمن اینکه خبرگان ملت و به دنبال آن شوراى نگهبان را مورد اهانت و تحقیر قرار مىدهند، در طمع فتح مجلس خبرگان آینده، با حرص و ولع، مطالبى را مطرح مىنمایند که یا ریشه در اندیشههاى لیبرالیستى و سکولارى دارد و یا به دنبال ایجاد ساختارى انفعالى و ارتجاعى براى مجلسین شورا و خبرگان آینده هستند. با بررسى آنچه تاکنون گفته و نوشته اند، چند هدف مرموز را مى توان از لابلاى تفکراتشان به دست آورد:
1. اثرگذارى در جایگاه رهبرى نظام، تا جایىکه در برخى تحلیل ها، جسورانه آینده بعد از مقام معظم رهبرى (که عمر شریفشان مستدام باد) را هدف گرفته و در آرزوى تبدیل جایگاه مقتدرانه رهبرى به موقعیتى به دور از آرمانهاى امام راحل(ره) و منفعل در برابر قدرتهاى زورگوى استکبارى، به سر مى برند.
2. تسخیر مجلس خبرگان و اثرگذارى در امر رهبرى آینده نظام با طرح این ادعا که با وجود ظرفیت گروههاى همسو با اصلاحطلبان، حداقل مى توان معادله مجلس خبرگان آینده را به 50*50 به هم زد.
3. کسب موفقیت حداقلى در صورت عدم دستیابى به اهداف بالادستى، با به دست آوردن حداقلى مؤثر و فعال در مجلس خبرگان براى اعمال فشار و اثرگذارى در مواضع و تصمیمات رهبرى و...
از این روى براى تأمین اهداف مذکور باید به حریم حوزههاى علمیه و شبکه عظیم روحانیت فاضل و البته صاحب نفوذ در سطح کشور، دستاندازى نموده و با رایزنىهاى آشکار و پنهان و بهره گیرى از شگردها و تاکتیک هاى عاطفى و سیاسى و ارتباطى، زمینه را براى جذب عناصرى همراه و همسو با راهبردهاى لیبرالى و سکولارى منبعث از مهندسى فکرى و سیاسى برآمده از شخصیتها و مجامع و تشکلهایى نه چندان قابل توجه بهلحاظ علمى و ذى حوزوى و سیره عالمان وارسته و با بصیرت، فراهم نمایند.
حال ملاحظاتى چند در این رابطه:
1. مجلس خبرگان فرصت و نعمتى است کم نظیر که از ابتدای انقلاب و اولین دوره شکل گیرى و فعالیتش، آثار و برکاتى چشمگیر براى ملت شریف ایران داشته است که البته بازتعریفى منطقى و شفاف از جایگاه رفیع و وظایف و خدمات آن براى توده هاى مردم امرى است ضرورى.
2. لزوم تبیین جایگاه خبرگان ملت و نیز سابقه و خدمات درخشان آن از منظر حضرت امام(ره) و رهبرى حکیم و فرزانه انقلاب.
3. خبرگان همواره متأثر از جریانات درون حوزوى و به ویژه نگاه نافذ مراجع بزرگوار تقلید و نیز اساتید روشنضمیر و آگاه بهزمان بوده است و لذا است که جریانهاى مرموز فتنه و نفاق بهدنبال نفوذ در این پشتوانه زمینه ساز و اثرگذار بوده و هستند ولى تجربه نشان داده است که افکار و نیتهاى ناخالص راهى به سرچشمههاى زلال قدرت معنوى یعنى روحانیت اصیل و وارسته و انقلابى نداشته و ندارد.
4. از میان کلیه تشکلهاى قابل اعتماد و اثرگذار در سطح ملى، هنوز هم امید بدنه فعال جامعه و تودههاى مردم مؤمن و انقلابى به جامعتین (جامعه محترم مدرسین و جامعه محترم روحانیت مبارز) مىباشد، اگرچه بهدلیل کمسوشدن اثرگذارى شعاع این دو مجموعه در سالهاى اخیر بهویژه عدم شفافیت در هدایتهاى سیاسى افکار عمومى در آستانه انتخاباتهاى اخیر، گلایههایى نیز مطرح بوده است ولى همچنان ضرورت بازمهندسى ساختارى و بهروزشوندگى در هدایتگرى مؤثر و در نهایت بهدستگرفتن ابتکار عمل در عرصههاى مختلف انقلاب، غیرقابل تردید است چه آنکه خاستگاه کلیه جریانها و تشکلهاى وابسته به جوهره ولایى و مکتبى نظام تبعیت و پیروى از پرچمداران با بصیرت انقلاب یعنى علما و روحانیت اصیل و متعهد که متمرکز در این دو تشکل قابل اعتماد و ریشهدار و با سابقه هست؛ مىباشد و لذا باید امر خبرگان رهبرى را به اینان که به حق اهلیت آنرا دارند واگذار نمود.
5. مهمترین کانون قدرت براى رهبرى نظام و حاکمیت اسلامى، تودههاى مردمى هستند که با اتحاد و ایمان و آگاهى و بصیرت، تجلىبخش امت واحده اسلامى مىباشند و این امر مهم جز با تقویت جایگاه ولایت و رهبرى بهعنوان پایه و ستون اصلى خیمه انقلاب و اتحاد امت امکانپذیر نمىباشد و البته این انتظار از اعضای محترم خبرگان ملت مىرود تا تکیهگاه اصلى انسجام مردم را همواره حامى و مقوِّم باشند.