بر اساس مستندات و مبانی استنادی زیر، بحث و بررسی منصفانه، عالمانه در رابطه با جهات مختلف توافقنامه ژنو و متکی بر حصول نگاه ملی با رعایت وحدت و همدلی– خواه در مقام انتقاد یا برشمار ابعاد مثبت احتمالی- حق مردم و نظام است و باید توسط همه مجامع مربوط از جمله رسانه ملی مورد اعتنا واقع شود:
1- هدف از انتقاد، پرداختن به جنبه های تحلیلی این توافقنامه هم از منظر خودی و هم شناخت مواضع دشمن است. انتقاد به توافقنامه و تحولات مرتبط با آن به ویژه با توجه منطقی و واقعگرایانه به محیط بین المللی و نگاه آرمانگرایانه و منطقی به آرمانهای ملی، نه تنها زیانی برای "مصالح ملی" ندارد، بلکه عین مصالح ملی است. بنابراین، بحث کارشناسانه یکی از لوازم ایجاد نگاه ملی در کشور است و رسانه ملی مناسبترین ابزار و عرصه در این زمینه است.
2- استفاده از تریبونهای مجلس و نهادهای دیگر برای انتقاد از توافقنامه ژنو را برخیها نپسندیدهاند. رسانه ملی با توجه به فضائی که برای تبادل نظر آزادانه در چارچوب منافع ملی فراهم میکند، مناسب ترین مجال برای پرداخت مردمی و عام به این مباحث در جوی کارشناسانه است. مگر تا کنون مناظرههای مختلف، برنامههای گوناگون با حضو مقامات مرتبط با دیپلماسی هستهای کشور برگزار نشده است؟ چرا رسانه ملی تصور نموده که ادامه این مباحث آن هم با حضور کسانی که منتقد یا حامی این توافقنامه تلقی شده یا میشوند، به زیان مصالح ملی است؟ آقای ضرغامی با چه معیارهائی چنین اقدامی را به زیان مصالح ملی دانستهاند؟
3- حق مردم بر دانستن حقایق: مردم ولی نعمت هستند و حق دارند با دسترسی به تحلیلهای کارشناسانه در مورد ابعاد موافق یا مخالف این تحولات، در مورد نتایج آن آزادانه تصمیمگیری نمایند. شنیده نشدن صدای مخالفین این توافق، آن هم مخالفت هائی که نه به جناح یا گروهی معین بلکه در راستای صیانت از منافع ملی و حقوق مسلم ملت صورت میگیرند، آسیب به منافع ملی است.
از این رو، برخلاف آنچه آقای ضرغامی در مورد سکوت و یا محدود ماندن نظرات متفاوت در مورد این توافقنامه و نسبت آن با منافع ملی برشمردهاند، شنیده نشدن این صداها به زیان منافع ملی خواهد بود. بلکه این نقدها که مشفقانه و منصفانه باید باشد، به منظور تصحیح سیاست خارجی کشور در همان مسیری است که رهبری معظم انقلاب و اسناد بالادستی نظام مقرر نموده اند.
4- رئیس جمهور هم صراحتاً از حقوقدانان خواسته است که این توافقنامه را مورد نقد کارشناسانه قرار دهند. نقدی که رئیس جمهور نیز مورد استقبال قرار داده است، چرا مورد اعتنای رسانه ملی نباشد؟
5- استفاده از القاب غیرعلمی به منتقدین دیپلماسی هستهای کشور آن هم از طریق رسانه ملی؛ رسانه ملی که امکان چنین استنادی را به موافقین توافقنامه هستهای ژنو داده است، باید امکان دفاع از انتقادها و پاسخ به کم سوادی را به منتقدین نیز بدهد. ضمن اینکه این انتقادها هم یکسویه نباشد و با هدف شناخت ملی یعنی بازشناسی فرصت ها و تهدیدهای این توافق صورت بگیرد.
6- قرار نیست ظرفیت های علمی کشور به تقابل نهادها یا مجامع نخبگی در کشور تبدیل شود. بلکه اصل وحدت ملی و حفظ همدلی، شالوده هرگونه بحث و بررسی موافق و مخالف است. از این رو، همچنانکه تا کنون نیز چنین مجالی هائی با رعایت اصول مذکور فراهم شده است، برای این مساله ملی و مورد توجه افکار عمومی، نه تنها مستنثی شدن توجیهی ندارد بلکه ضرورت آن جدی تر است.
7- برای ایجاد شرایطی که رهبری معظم انقلاب در بیانات مورخ 10/11/1392 تاکید فرمودند، همفکری در موقعیت علمی و توازن فرصت تحلیل ضروری است. اینکه هر نهاد یا مجموعه ای در داخل خود و با استفاده از فرصت های مربوط به تاختن له یا علیه یک دیدگاه خاص بپردازد، به ایجاد درک ملی از یک پدیده منتهی نمی شود. از همین روست که باید در کنار هم و در مجموعه ای که مردم ناظر رفتار آنها باشند، به بحث پرداخته و بدون آنکه خود را معیار درستی یا نادرستی یک دیدگاه قرار دهند، قضاوت نهائی را به مردم محول نمایند.
8- کارکرد بحث و بررسی این توافقنامه، کمک به تصمیم گیری اجماعی و ملی در زمینه مذاکرات هسته ای است. این فواید در شرایطی نصیب روند تصمیم گیری کشور خواهد شد که هم اکنون به انجام برسد وگرنه بعد از خاتمه مراحلی از این توافقنامه و حدوث رویدادهائی مهم خواه به نفع یا زیان کشور، چنین بحث هائی چه فایده ای خواهند داشت؟ از این رو، توصیه آقای ضرغامی برای گذشت زمان و فراهم شدن موقعیتی که امکان این مباحثات را فراهم کند آن هم موکول کردن موضوع به آینده های دور، خلاف منطق بحث و بررسی کارشناسی کاربردی و راجع به منافع ملی است.
9- مادامی که مردم جویای دانستن زوایای مختلف دیپلماسی هسته ای و توافق ژنو هستند و اطلاعات مفصلی در این زمینه برای رفع ابهامات مردم در اختیار آنها قرار نگرفته است، بحث و بررسی با هدف رفع نگرانیهای مردم و یا اصلاح مطالبات و توقعاتی که مردم به صورت غیرواقعی از مسئولین پیدا کرده اند، اهمیت راهبردی دارد. به عنوان نمونه، رفع تحریمها شعاری است که به صداقت رفتاری امریکا بستگی دارد و صرف دیپلماسی و توافق ژنو به معنای تحقق آن نیست. اما نپرداختن به شرایط و آنچه باید در مقابل این گزینه به غرب داده شود، توقعاتی نادرست را در بخشی از مردم ممکن است پدید آورد که بعدها برای مدیریت کشور تهدیدآمیز باشد.
10- نقد منصفانه، و مبتنی بر احترام، رعایت منافع نظام و دیدگاههای رهبری معظم انقلاب، نه تنها حق بلکه وظیفهای است که رسانه ملی باید در برابر آن مسئولیت ویژه خود را تعریف نماید. این بحثها برخلاف آنچه تصور شده است، نقد نهاد یا گروهی معین نبوده، در راستای دستیابی به درک مشترک و ملی، اصلاح یا تقویت دیپلماسی کشور و تحکیم وحدت ملی و پشتیبانی مردمی از طریق رفع نگرانیها و ابهامات آنها است. وظیفه رسانه ملی نیز اینست که همانند دیگر عرصه ها، امکان بررسی درستی یا نادرستی این مطالبات را فراهم کرده و در مقابله با تهدیدهای نرمی که در آینده ممکن است از مجرای برداشت اغراق امیز از این مذاکرات تولید شود، جلوگیری نماید.
علی ایحال، فارغ از نامه جمعی از نمایندگان مجلس به ریاست رسانه ملی که به گلایه از اطلاق عناوین غیرمناسب به منتقدین توافق ژنو بوده است، رسانه ملی می بایست اگر هم امکان حضور امضاکنندگان این نامه را مناسب نمی دید، به وجود ظرفیت های هم اندیشی، همفکری و ارائه اطلاعات صحیح از عملکرد کشور در عرصه دیپلماسی هسته ای و همچنین تبیین و روشنگری در مورد اقدامات طرفهای مقابل ج.ا.ایران در روند اجرای این توافق اشاره می کرد. پاسخ منفی رئیس رسانه ملی، با تاکیدی که بر «سیاست کاملاً تبیینی و حمایتی رسانه ملی» نموده است، چندان سازگاری ندارد. زیرا «تبیین» چیزی جز شناخت، تحلیل، بررسی و تشریح ابعاد مختلف توافقنامه ژنو و نقاط قوت و ضعف آن برای منافع ملی کشورمان، بر حمایت زمینه ها در آینده» نیست. ضمن اینکه این بررسی ها «علیه دیپلماسی کشور» نبوده و هدف از آنها اصلاح و تقویت دیپلماسی کشور خواهد بود.
نهایتاً اینکه فواید این مباحثات –که قطعی و غیرقابل تردید است- باید قبل از مختومه شدن فرایندهای مرتبط با مذاکرات هسته ای به انجام برسد. از این رو، تائید ضرغامی بر مهم و مستدل بودن خواسته تشکیل مباحثات تحلیلی در رسانه ملی، با ضرورت موکول کردن آن به آینده نامعلوم، در تناقض است. اکنون که می توان به تصمیم گیری اجماعی پرداخت و به محتوا و شکل آن جهت داد، چرا باید این اقدام را به زمانی موکول کنیم که از آن هیچ فایده ای برای سیاستگذاری کشور عاید نشود؟!