این مسئله از جهت جریانشناسی فرهنگی و سیاسی هم میتواند مهم باشد تا اهداف و خطمشی جریانی که میخواهد از طریق غیرانسانی و نامعقول خواندن احکام اسلام، مقدسات را مورد هجمه قرار دهد، بهدرستی شناخته شود. به همین بهانه محمدحسین رجبی دوانی استاد نامآشنای تاریخ اسلام و معاون پژوهشی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه امام حسین(ع) در گفتوگو با تسنیم به بررسی وجوهی از اهداف و خطمشی جریانات موهن به مقدسات و ارزشهای اسلامی پرداخت.
وی گفت: قصاص یک حکم قرآنی و ضروری دین تلقی می شود و امری است که خداوند برای جامعه بشری آن را تشریع کرده، بنابراین طبق اعتقادات ما اگر کسی ضروری دین را انکار کند و یا آن را قبول نداشته باشد، اگر چه ادعای مسلمانی هم داشته باشد، خود به خود مرتد خواهد بود. این یک اصل بدون هیچگونه اختلافی در بین فرق اسلامی پذیرفته شده که انکار ضروری دین برابر با ارتداد و خروج از دین است. کسی که خداوند را به درستی شناخته و اعتقاد به مبدا و معاد داشته باشد، میداند که هر آنچه خداوند تشریع میکند عین خیر و صلاح بشری است، اگرچه عقل ناقص ما نتواند ابعاد گوناگون آن را درک کند.
رجبی دوانی اضافه کرد: ما می بینیم که کشورهایی که قصاص را به خصوص در ارتباط با قتل به ظاهر از عرصه حقوقی و قضایی خود حذف کردهاند، دچار انحطاط شدهاند. اینها در پوشش دروغین حقوق بشر و اینکه کشتن فردی به قصاص فرد دیگر، انسانی نیست و با حقوق بشر منافات دارد، خود بدترین روشهای کشتار دیگران را حتی درباره مردم کشورهای خود در پوششهای مختلف دارند، اما برای فریب افکار عمومی اینگونه مطرح میکنند. گذشته از این این سوال مطرح است که آیا کشورهایی که قصاص ندارند، توانستهاند جرم و جنایت را از میان بردارند یا خیر؟ به سبب اینکه کسی میتواند چندین نفر را از نعمت زندگی محروم کند و خود باقی بماند و این موضوع خود جسارت را به دیگران میدهد که آنها هم بتوانند اگر کسی را تحمل نکردند، به راحتی از میان بردارند و بدانند که زنده میماند.
وی تصریح کرد: من تخصصی در فلسفه احکام ندارم و در بحث فنی وارد نمیشوم، اما به همین نکته بسنده میکنم که از دید عموم مسلمانان، منکر ضروری دین (هر آنچه که در قرآن کریم آمده و توسط پیامبر تشریع شده) باشد، و از دید شیعه علاوه بر اینها، آنچه اهل بیت(ع) هم در طول تشریع الهی و نبوی مواردی را مطرح کرده باشند، ضروری دین حساب میشود. بنابراین کسانی که اینگونه به احکام الهی توهین میکنند در حقیقت خروج خود از دین و ارتداد خود را اعلام میکنند.
استاد تاریخ اسلام درباره جریان موهن به مقدسات گفت: انقلاب ما با پیروزی حیرتانگیز خود و وقوع ناگهانی این انقلاب جهان را به شدت بهت زده کرد و بخصوص تمدن غرب را به شدت به چالش کشید. لذا از همان ابتدا چون این انقلاب به عنوان بزرگترین دستاورد خود، حکومت ولایت فقیه و حکومت اسلامی را عرضه کرد، برای آنکه این نظام را ناکارآمد جلوه دهند و بخواهند به تبع روشنفکران غربی در دوره رنسانس و پس از آن، که حاکمیت کلیسا را عامل عقب افتادگی معرفی میکردند، عامل انحطاط جامعه را تلفیق دین و سیاست معرفی کنند، خواستند افراد وابسته و بیهویت و بیاعتقاد هم خواستند آرمانهای انقلاب را چالش بکشند و انقلابی را که بر مبنای دین پیش رفته و نظام دینی را برقرار کرده، ناکارآمد جلوه دهند.
وی ادامه داد: در اوایل انقلاب جبهه ملی که ادعای ملیگرایی داشتند، اما کاملا وابسته به غربیها به جهت منافع آمریکا عمل میکردند. آنان ابتدا شروع به جسارت به احکام الهی کردند و مانند همین اتفاق چند روز قبل یک روزنامه، لایحه قصاص را غیرانسانی خواندند و همین امر موجب شد که امام حکم به ارتداد جبهه ملی دهد. به سبب عظمت انقلاب و رهبریهای مدبرانه امام این جریان منفور مردم واقع شد و نتوانست آمال اربابان آمریکایی خود درآن مقطع پیاده کند و از صحنه سیاسی مملکت اسلامی ما زدوده و محو شد و به زبالهدادن تاریخ رفت. در سال 76 و در پی روی کار آمدن مدعیان اصلاحطلبی، از آنجایی که این جریان از سویی خود را پیرو خط امام میدانست و از سوی دیگر با پیش گرفتن سیاستهای غرب پسند، فضایی را فراهم کرد که بازماندگان جبهه ملی و جریانهای انحرافی بتوانند دوباره خودنمایی کنند. در آن دوره طیفی که خود را اصلاحطلب میدانست و به اصطلاح چپهای مذهبی خط امامی بودند، در کنار کسانی قرار گرفتند که به جنگ آرمانهای امام و ارزشهای دینی آمده بودند.
رجبی دوانی اضافه کرد: این جریان گرچه به ظاهر یک جریان سیاسی و یک نوع تفکر برای اداره کشور بود، اما به نظر من به سرعت به یک جریان منحرف فکری تبدیل شد و ایدئولوگهای آن در نشریات تیشه به ریشه مقدسات میزدند و با قداست زدایی از ارزشهای دینی و هنجارهای مذهبی تلاش داشتند که اعتقادات را به انحراف بکشانند.این جریان، از یک جریان سیاسی به یک جریان منحرف فکری تبدیل شد. در آن دوره وحیانی بودن قرآن انکار شده و زیر سوال رفت و ساحت قدسی امام زمان(عج) مورد اهانت قرار گرفت و وجود حضرت انکار شد و واقعه کربلا به عنوان انتقام بنیامیه از بنیهاشم جلوه داده شد و... هتاکیهای متعدد دیگری که متأسفانه دست اندرکاران سیاسی و فرهنگی کشور متوجه انحراف این جریان فکری نبودند و تصور میکردند که اینها یک دیدگاه سیاسی هستند، تا اینکه در ماجرای 88 خیانت این جریان و هماهنگی آنان با غرب و اسرائیل و منافقین برای از میان بردن نظام اسلامی هم کاملا آشکار شد.
وی تصریح کرد: تصور من این است که با انتخابات خرداد 92 و روی کار آمدن دولتی که خود را دولت تدبیر و امید مینامد، و میدانی که این دولت به برخی از اصطلاحطلبان داده، این افراد تصور کردند که دوباره میدان برای جولان آنها و احیای آن روند شومی که در برخورد با ارزشها داشتهاند و پیاده کردن خواستههای نظام سلطه باز شده است. همچنان که در آستانه عید غدیر نیز روزنامه «بهار» در مقالهای جسارتهایی به ساحت قدسی ولایت حضرت امیر(ع) و تشیع کرد و احساسات مومنان را جریحهدار کرد. اما متأسفانه چون از سوی علما و متفکران مذهبی و اندیشمندان دینی برخورد مناسبی در برابر این خیانت صورت نگرفت، اینها گستاخی را بیشتر کردند و امروز میبینیم که در روزنامه «آسمان» با جسارت به حکم قرآنی و الهی قصاص همان روند را ادامه میدهند.
به اعتقاد رجبی دوانی متاسفانه وزارت ارشاد به تکلیف شرعی و قانونی خود عمل نمیکند و از سوی دولت هیچ موضع سلبی نسبت به این مسائل صورت نمیگیرد. می میگوید: من بر این باورم زمانی را که اینها برای جسارت به مقدسات ما انتخاب کردند، بخصوص جسارت به حکم الهی قصاص در موقعیتی است که دشمنان ما و در رأس آنها آمریکا، به سبب توافقاتی که در مذاکرات ژنو صورت گرفته و آمریکا به نوعی خلع سلاح شد، لذا برای اینکه به دشمنی خود با نظام ما ادامه دهند، بحث حقوق بشر و مسائل دیگر را مطرح کردهاند و درست در همین موقع روزنامهای حکم قرآنی قصاص را از سوی یک آدم غیرمذهبی زیر سوال میبرد و آن را غیرانسانی میداند. به باور من اینها میخواهند که اگر نظام خواست با آنها برخورد کند، بهانهای به دست آمریکاییها بدهند که حقوق بشر در ایران زیر پا گذاشته میشود و اگر هم برخورد نشود، باز مستمسکی برای غربیها شود که در خود ایران هم احکام اسلامی، غیرانسانی است و حقوق بشر رعایت نمیشود.