کد خبر 287326
تاریخ انتشار: ۲ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۳:۵۰

دومین برنامه دیدار و تجلیل از هنرمندان انقلاب اسلامی با عنوان «در کوچه‌های آفتاب» به دیدار از «حسین اسرافیلی» اختصاص داشت که در یکم ‌اسفند سالروز تولد این شاعر انجام شد.

خبرگزاری مشرق، دومین برنامه دیدار و تجلیل از هنرمندان انقلاب اسلامی با عنوان «در کوچه‌های آفتاب» به دیدار از «حسین اسرافیلی» اختصاص داشت که وی سهم بسزایی در شکل‌گیری شعر انقلاب اسلامی اسلامی داشته و تاکنون آثار متعددی از این شاعر انقلابی نیز منتشر شده است.

در این دیدار، شاعران نام آشنایی نظیر «رضا اسماعیلی»، «محمدرضا سهرابی‌نژاد»، «مصطفی محدثی خراسانی»،«پرویز بیگی حبیب‌آبادی»، کامران شرفشاهی»، «نعمت‌الله سعیدی» و «حسین قرایی» و «سیدنظام‌الدین موسوی» حضور داشتند.

 * اسماعیلی: سنت اخوانیه‌ سرایی باید احیاء شود

رضا اسماعیلی، شاعر پیشکسوت ادبیات انقلاب اسلامی با اشاره به این مطلب که  معتقدم باید سنت اخوانیه‌ سرایی احیاء شود، بیان داشت: در دیدارها و نشست‌های دوستانه، از دوستان شاعر تقاضا داشتم که دست خالی در مجلس حضور نیابند و علاوه بر هدیه مادی یک کار معنوی و شعری همراه خودشان داشته باشند.

دیدار شاعران با حسین اسرافیلی 

وی در ادامه چند «رباعی» در وصف «حسین اسرافیلی» قرائت کرد که در ذیل آن را می‌خوانید:

از عشق نشانی است، دریابیدش

این گوشه، جهانی است، دریابیدش

از تیره سید است و سلمان این مرد

او قیصر ثانی است، دریابیدش

***

با حنجره عشق، غزلخوان است او

هم سلسله سید و سلمان است او

دلواپس لاله هاست همچون قیصر

همسایه داغ این گلستان است تو

***

این مرد که از قبیله ایمان است

از همنفسان سید و سلمان است

با ظلمت دیو، دائماً می‌جنگد

او شاعر فصل روشن انسان است

***

این موج رمیده، ساحلش عاشوراست

این بغض رسیده، منزلش عاشوراست

این حنجره سرخ که میدان‌دار است

تاریخ تولد دلش، عاشوراست

 دیدار شاعران با حسین اسرافیلی

* شعرخوانی «عیسی قائم‌پناه» در این مراسم

در ادامه عیسی قائم‌پناه، شاعر به قرائت شعری پرداخت که در ذیل از خاطرتان می‌گذرد:

خیمه از خیمه فرو ریخت، نبودی بابا

آتش از دست عدو ریخت، نبودی بابا

مشکم در سر خورشید به خود می‌پیچید

تشنگی از لب او ریخت، نبودی بابا

 دیدار شاعران با حسین اسرافیلی

* سعیدی: در گذشته شاعران تشنه نقد بودند

نعمت‌الله سعیدی، نویسنده و روزنامه‌نگار سخنران بعدی این جلسه به شمار می‌رفت که وی درباره «حسین اسرافیلی»، گفت: جلسات شعر بسیاری در گذشته برگزار می‌شد که حاصل آن کتاب‌هایی با عنوان «روزنه» است.

وی اضافه کرد: در آن زمان نه تنها شاعران در برابر نقد، موضع نداشتند بلکه تشنه نقد بودند و اصرار می‌کردند که کارهایشان مورد نقد قرار گیرد.

 دیدار شاعران با حسین اسرافیلی

* موسوی: حوزه شعر انقلاب مطهر و پرثمر است

در این مراسم سیدنظام‌الدین موسوی، بیان داشت: بنده هم به نوبه خود، سالروز تولد آقای اسرافیلی را تبریک می‌گویم و امیدوارم سایه این شاعر انقلابی و تأثیرگذار هم بر سر خانواده‌شان و هم بر سر شعر انقلاب باشد.

وی اضافه کرد: دیدارها و ارتباط‌ها با اهالی فرهنگ و ادب خوب است، اما بهتر است که به همه حوزه‌های فرهنگی و هنری تعمیم داده شود، اما باید گفت که یکی از جاهایی که فضای انقلاب در آن جا یاران بیشتری دارد، حوزه شعر و ادب است که آن هم مرهون حضرت حق و سپس نفس بزرگانی همانند استاد اسرافیلی  است.

موسوی ادامه داد: برخلاف حضور در جلسات سیاسی و ژورنالیستی، با حضور در این جلسات احساس آرامش به آدم دست می‌داد؛ همه دوستانی که امشب دور هم جمع هستند در رسانه نیز حضور داشتند، یعنی وقتی سوابق هر یک از آنها را مشاهده کنید، خواهید فهمید که هر کدام از آنها روزی مسئول صفحه فرهنگ، ادب و شعر بوده و هستند.

وی افزود: این فضا، فضای بسیار خوب و بالنده است. ما درنظر داریم که خود را با فضای این چنینی متصل کنیم. حقیقت این است که از نهادها و دستگاه‌های رسمی برخی اوقات تنها ذوق‌های شخصی مشاهده می‌شود، و کمتر پیش می‌آید که امثال آقای رحیمیان دارای ذوق ادبی و هنری باشند، وگرنه بسیاری از دستگاه‌های رسمی ما که بودجه‌های آنچنانی هم دارند، شاید خیلی به دنبال کارهای این چنینی نباشند و بیشتر درگیر کارهای بوروکراتیک و مسائلی از این قبیل باشند، اما باید گفت مزه این جلسات بیشتر و بهتر از جلسات سیاسی است، چرا که مایه سربلندی امثال بنده است که با اهالی فرهنگ و ادب و پیشکسوتان انقلاب اسلامی دیدار داشته باشیم.

موسوی گفت: نوستالوژی ما شعر امثال آقای اسرافیلیان است یعنی ما در دوره جوانی و نوجوانی با این شعرها بزرگ شده‌ایم و با آنها رشد یافته‌ایم و مفاهیم فرهنگ و ادب انقلابی را از همین اشعار بهره گرفتیم.

وی اضافه کرد: وظیفه نسل‌های جدید این است که قدردان نسل گذشته باشند و بداند و بفهمند که در چه مقاطعی، چه کارهای بزرگی صورت گرفته است آن هم با کمترین امکانات چه در قبل از انقلاب و چه در اوایل انقلاب که به لطف الهی این پرچم را بر زمین نگذاشته‌اند.

موسوی ادامه داد: یکی از حوزه‌ها و عرصه‌هایی که در آن بالندگی وجود دارد و به نسل‌های جدید هم ورود داشته، حوزه شعر است که بسیار پرثمر است، به نوعی حوزه شعر زمین پرثمر و حاصلخیزی برخلاف سایر حوزه‌های هنری و فرهنگی،‌است چراکه در برخی از حوزه‌ها یا درختان بی‌ثمر وجود دارد و یا درختان و علف‌های هرز، اما این حوزه انصافاً حوزه خوب و مطهری است که امیدواریم تداوم هم یابد.

وی افزود: امیدواریم نفس عزیزانی همچون «حسین اسرافیلی» باعث تناور ماندن درخت شعر انقلاب اسلامی و ابقاء آن شود، البته این دید و بازدیدها بدان معنی نیست که آقای اسرافیلی بازنشسته شده‌اند بلکه برای کسانی که بزرگداشت و همایش می‌گیرند یعنی اینکه خدا رحمت‌تان کند و تمام شده است، اما بنده معتقدم که اینگونه نیست بلکه این عرض ادب‌ها و سر تعظیم فرود آوردن‌ها که برای زندگان صورت می‌گیرد، رسم حسنه‌ای است که باید تداوم یابد.

سیدنظام موسوی گفت: امیدواریم شما با حضور در این صحنه، دست شاعران جوان انقلاب را نیز گرفته و آنها را به سرانجام برسانید تا این فضای مبارک، همیشه تداوم داشته باشد.

 دیدار شاعران با حسین اسرافیلی

* قرایی: شیعه‌وار زیستن استاد اسرافیلی، باعث علاقه‌مندی شاعران به وی شد

در ادامه این مراسم، حسین قرایی نویسنده و استاد زبان و ادبیات فارسی بیان داشت: بنده با آقای اسرافیلی مصاحبه‌ای داشتم، استاد در حین مصاحبه چندین بار گریه کردند. جاهایی که در مورد امام (ره) بود، ایشان با شیفتگی و شکفتگی در صورت، از امام صحبت می‌کردند.

وی اضافه کرد: اکثر طیف‌های شاعران، آقای اسرافیلی را خیلی دوست دارند و آن هم به زندگی هنرمندانه و شیعه‌وار ‌زیستن استاد مربوط می‌شود.

قرایی افزود: حماسه در شعر «حسین اسرافیلی» موج می‌زند، حتی شعر «تولد در میدان» این شاعر برای شهدای محراب است که منظور این شاعر تولد در میدان حماسه است، همچنین آقای اسرافیلی جزو کسانی هستند که بر اعتقادات خود ایستاده و پافشاری دارند.

وی افزود: متأسفانه در رسانه‌ها به شاعران انقلابی کمتر توجه شده است، تیتر اکثر روزنامه‌های ما سیاسی است، اما باید کاری کرد که فرهنگ و ادبیات در صفحه اول روزنامه‌ها تیتر شود.

 دیدار شاعران با حسین اسرافیلی

* سهرابی‌نژاد: برخی‌ها خود را روشنفکر و امروزی قلمداد می‌کنند

در ادامه، محمدرضا سهرابی‌نژاد، شاعر و نویسنده متعد انقلاب اسلامی، بیان کرد: شعر «تولد در میدان» در اوایل انقلاب منتشر شد که انقلاب هم یک میدانی به عنوان میدان مبارزه مشهور بود؛ یعنی میدانی که مردم بعد از مشروطیت به آن رسیده بودند و با جنگ عجین شده بود که به میدان اعتقادات نیز مشهور است.

وی اضافه کرد: بنده و آقای اسرافیلی، پیش از انقلاب شعر می‌گفتیم و در تنها مجله ادبی آن روزگار به نام «جوانان»  چاپ می‌شد. برخی از شاعران را از گذشته می‌شناختم و شعرهایشان را خوانده‌ام. در حوزه هنری به آقای اسرافیلی رسیدیم و در شعرهای عاشورایی، دفاع مقدس و کارهای اجتماعی و در کنگره‌ها، مطبوعات و داوری‌ها دو شادوش هم بودیم.

سهرابی‌نژاد ادامه داد: بنده در سخنرانی‌های شهید بهشتی شرکت می‌کردم، این شهید معتقد بودند که یک مؤمن انقلابی باید چند بُعدی باشد، به فضای فیس‌بوک مراجعه کردم و دیدم بسیار آلوده است؛ آن جمله شهید بهشتی تلنگری برای من بود که به عنوان یک مسلمان باید دارای ابعاد مختلفی باشیم تا منزوی نشویم. در این راستا وقتی وارد فضای مجازی و فیس‌بوک می‌شویم، متوجه خواهیم شد که چقدر مطالبی که در آنجا نوشته شده، باعث تأسف است و «معدودی» از شاعران هستند که علیه ائمه (ع)، خدا، انقلاب و رهبری شعرهای مستهجن و اهانت‌آمیزی می‌سرایند و منتشر می‌کنند، تا اینکه خود را روشنفکر و امروزی قلمداد کنند.

وی افزود: در 22 بهمن عکسی از امام (ره) و مقام معظم رهبری و پرچم ایران در فیس‌بوک شخصی‌ام قرار دادم که با این کار بعدها دیدم که عده‌ای نیز به این فضا، پیوستند که بدون اهانت به دیگران، به بازگویی اعتقادات خود می‌پردازند اما در فضای حقیقی باید گفت عده‌ای می‌خواهند روشنفکر قلمداد شوند راه خود را از انقلاب جدا کردند و کم‌کم راه خودشان را از راه پرخروش و چشمه‌ای که در 22 بهمن جوشید و جویبارها به آن پیوستند و یک رود خروشان شد و خیلی چیزها را شست و برد، حال این رود، شاخه شاخه می‌شود و عده‌ای دارند می‌روند که بسیار جای تأسف دارد، چرا که همه درباره عشق می‌گویند اما نفهمیدیم این عشق یعنی چی؟ یعنی هر چقدر بر این شعرها مطالعه و تأمل کردیم، متوجه مفهوم عشق آنها نشدیم، چرا که نه عشق به میهن است و نه عشق به دفاع و نه رهبری و نه ملت، اما همه می‌گویند عشق، بعد نگاه می‌کنیم که در عمق آنها مستهجن است.

* میرشکاک با چراغ قوه دنبال شاعری می‌گشت که معتقد به انقلاب باشد

این شاعر انقلابی گفت: متأسفانه آنهایی که به نظر من مانده‌اند، عزیز هستند، یعنی خیلی‌ها در طول انقلاب با ما بوده‌اند که یا اعدام یا زندانی یا فرار کرده‌اند، ولی ما در تمام این پستی بلندی‌ها مانده و امتحان خود را پس داده‌ایم؛ امروز قدردانی کردن از بچه‌هایی که ایستاده‌اند و صدای شیعه را به هر شکل ممکن به گوش دیگران می‌رسانند، قابل احترام هستند و یکی از آن شخصیت‌ها و چهره‌ها آقای اسرافیلی است.

وی اضافه کرد: در عملیات فتح‌المبین با آقای اسرافیلی همرزم بودم و بعد از عملیات برای شعرخوانی به جبهه رفته بودیم، در همه این مراحل آقای اسرافیلی از اعتقاداتشان چه در حوزه ادبیات و چه در دیدارها و نشست‌های خصوصی که داشتند، دست برنداشتند، وقتی انقلاب شد ما شاعر مسلمان در آْن حد زیاد نداشتیم آقای میرشکاک در روزنامه جمهوری اسلامی با چراغ قوه دنبال شاعری می‌گشت که معتقد به انقلاب باشد.

سهرابی‌نژاد ادامه داد: آقای اسرافیلی به راهی که انتخاب کرده‌اند، مطمئن، و شاعری مؤمن و متعهد و بسیار نجیب است و درد را لمس کرده و سختی‌ها را تجربه کرده است و به چیزهایی که می‌گوید معتقد است، چون خیلی‌ها به چیزهایی که می‌گویند، معتقد نیستند و از آنهایی نیست که بر زبان چیزی بگویند که قلباً به آن اعتقاد ندارند بلکه معتقد به آرمان‌های انقلاب و ولایت است.

وی در پایان به قرائت سه رباعی درباره «امام خمینی (ره)، «ایران» و «سلطنت ‌طلب‌ها» پرداخت که در ذیل آن را می‌خوانید:

مست از می مینای الستی، ای مرد

از نسل خلیل حق پرستی ای مرد

تا نغمه توحید، جهانگیر شود

بت‌های زمانه را شکستی ای مرد

**

ایران من ای غریب ایمان آهنگ

دور از تو و مردمان تو، خفت و ننگ

در چار سوی تو، گرگ‌های هارند

از دست نمی‌نهیم، یک لحظه تفنگ

**

برتر ز فرشتگان، چرا خاری تو

با فطرت پاک خود به پیکاری تو

تا سکه کامل «علی»، با من و توست

حاجت چه به «نیم پهلوی» داری تو

 دیدار شاعران با حسین اسرافیلی

* محدثی خراسانی: شناسنامه فرهنگی انقلاب، شعر است

در ادامه مصطفی محدثی خراسانی، شاعر اظهار داشت: اگر ما بخواهیم فرهنگ، مبانی و ارزش‌های انقلاب را بشناسیم، تنها شعر است که می‌تواند به ما آدرس دهد و شناسنامه فرهنگی انقلاب به واقع شعر است.

وی اضافه کرد: حتی اگر ما بخواهیم راه را دوباره پیدا کنیم و ارزش‌های اصیل انقلاب را اگر فراموش کرده‌ایم را بخواهیم بازیابی کنیم، باز شعر می‌تواند این نشانه‌ها را به ما بدهد.

* شاعری استاد اسرافیلی با انقلاب اوج گرفت

محدثی خراسانی ادامه داد: آقای اسرافیلی در گذشته و قبل از انقلاب شعر می‌گفتند اما به نظر من تمرین‌هایی و شروعی برای کار شاعری بود چراکه اوج گرفتن کار شاعری استاد اسرافیلی با جوش، شور و هیجانی بود که انقلاب داد.

وی افزود: از گذشته نام پر طنین حسین اسرافیلی هم در کنار قیصر امین‌پور، سیدحسن حسینی و استاد معلم برای بنده تداعی می‌شده است.

این شاعر گفت: آقای اسرافیلی، دارای شخصیت مشخصی هستند یعنی موضع وی مشخص و حزب باد نیست چراکه وی حتی در بین مخالفان هم دارای احترام هستند و حتی مشکلی داشته باشند، آقای اسرافیلی را پناه گاه‌شان می‌دادند.

وی سپس به قرائت شعری پرداخت که در ذیل آن را می‌خوانید:

در حنجره بال بال فریادی هست

انگار هنوز حال فریادی هست

من وقف زبان بسته این خلقی

تا در نفسم مجال فریادی هست

**

مصطفی محدثی خراسانی سپس به قرائت شعر دیگری پرداخت که در ذیل از خاطرتان می‌گذرد:

این شام، به صبح محشر اندازیمش

در حال و هوای دیگر اندازیمش

آن طرح نوی که در سر حافظ بود

ما آمده‌ایم تا در اندازیمش

* شرفشاهی: استاد اسرافیلی، متعلق به تمام جامعه و همه اهالی قلم است

کامران شرفشاهی، شاعر و نویسنده در ادامه این مراسم، بیان داشت: معمولاً تولدها در اشخاص عادی بین خود شخص و خانواده‌اش تقسیم می‌شود اما اشخاص بزرگ متعلق به تمام جامعه هستند و این نشستی که امروز اینجا برگزار می‌شود بیانگر این واقعیت است که استاد اسرافیلی، متعلق به تمام جامعه  و مورد احترام و محبت همه اهالی قلم است.

* برخی از چهره‌ها در جامعه بیش از اینکه مشهور باشند، منفور هستند

وی اضافه کرد: استاد اسرافیلی در حوزه ادبیات آئینی، ادبیات دفاع مقدس و ادبیات پایداری همکاری بسیار و در حوزه ادبیات اجتماعی در جشنواره ادبیات کارگری نقش و حضور مؤثر و پررنگی داشتند اما به اعتقاد بنده نکته مهمی که درباره استاد اسرافیلی جا دارد که ذکر شود، این است که برخی از چهره‌ها در جامعه ما بیش از آن که شاعر باشند، مشهور هستند و بیش از اینکه مشهور باشند، منفور هستند و ممن است شهرتی داشته باشند اما در بین اهل ادب دارای جایگاه رفیع و مورد احترامی نیستند.

شرفشاهی ادامه داد: در مدت این سال‌ها که افتخار آشنایی با آقای اسرافیلی را داشتم، شاهد نبودم که کسی کوچک‌ترین رنجشی از این فرد داشته باشد حتی حرکتی از روی تکبر از استاد ندیده‌ام و این نشانگر این است که آقای اسرافیلی زندگی و حیات شاعرانی دارند که معتقدم اگر ارزش جنبه انسانی آن بیشتر از آثار ادبی یک شاعر و هنرمند نباشد، کمتر هم نیست و خوب است که شاعران ما و نسل جوان شاعران از این مهم الگو بگیرند.

وی افزود: در این راستا باید گفت که برپایی چنین بزرگداشت‌هایی باعث می‌شود که شأن اساتیدی نظیر استاد اسرافیلی بهتر دیده شود.

شرفشاهی در پایان به قرائت شعری پرداخت که در ذیل می‌خوانید:

نگو با من که آب از جوی رفته

چراغی مونده که خالی ز نفته

برای من که دیدم لاله‌ها رو

هنوزم بهمن پنجاه و هفته

* بیگی حبیب‌آبادی: زبان حماسی کمتر در شعر شاعران ما جاری، ساری و جدی است

در ادامه این مراسم پرویز بیگی حبیب‌آبادی، شاعر و دوست صمیمی استاد اسرافیلی، بیان داشت: ویژگی اصل شعر استاد اسرافیلی، حماسی بودن آن است یعنی حماسه در همه شعرهای این شاعر چه به صورت آشکار و چه به صورت نیمه پنهان موج می‌زند.

وی اضافه کرد: در ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه «حسین اسرافیلی»، حماسه وجود دارد که کمتر در شعر شاعران کنونی ما دیده می‌شود و به نوعی زبان حماسی کمتر در شعر شاعران ما جاری، ساری و جدی است.

بیگی‌ حبیب آبادی با اشاره به این مطلب که استاد اسرافیلی صبور، صمیمی، همراه و همدل هستند، به قرائت شعری پرداخت که در ذیل آن را می‌خوانید: ‌

شاعر زفراق شعر پرپر می‌زد

صد بار به دیوار جنون سر می‌زد

ناگاه تمام لحظه‌ها آینه شد

شعر آمده بود پشت در، در می‌زد

یک ساغر سرنگون مرا می‌فهمد

دریایی واژگون مرا می‌فهمد

صدها مجنون به گرد پایم نرسند

شاعر شده‌ام، جنون مرا می‌خواند

**

برف آمده بود و ردپای شاعر

می‌رفت به دنبال صدای شاعر

خورشید درآمد و همه می‌گفتند

برگردن کیست خون بهای شاعر

 دیدار شاعران با حسین اسرافیلی

* تجلیل سیدنظام موسوی از «حسین اسرافیلی»

در پایان مراسم سیدنظام‌الدین موسوی از «حسین اسرافیلی» شاعر تأثیرگذار و پیشکسوت انقلاب اسلامی به پاس سرودن اشعار تأثیرگذار و ماندگار انقلابی تجلیل به عمل آورد.

 

در این مراسم حسین اسرافیلی، ضمن خوشامدگویی به دوستان شاعرش پس از بیان تأثیر جلسات شعری که در گذشته برگزار می‌شد و حاصل آنها را مجموعه کتاب‌های «روزنه‌» برمی‌شمرد به قرائت شعری پرداخت که آن را در زمان مریضی سروده بود که اکنون این اشعار در ذیل آورده شده است که از خاطرتان می‌گذرد:

تلخ در تلخ است و تلخی، روزگارم دیدنیست

روزهایم رنگ شام، شام تارم دیدنیست

شصت سال از عمر زندگی سوز زمستان بود و من

چار فصل عمر بی باغ و بهارم دیدنیست

من عقابی بودم و در قله‌ها پر می‌زدم

حال، موش زخمی‌ام، حال زارم دیدنیست

سکه قلبی شدم از اعتبار افتاده‌ام

خنده بازاریان بر کارم و بارم دیدنیست

سنگ بر کف، کودکان در کوچه سنگم می‌زنند

ابتدایم این چنین، پایان کارم دیدنیست

چون عسل آلوده زهرم، به خویشم واگذار

درد در درد است حالم، احتضارم دیدنیست

مثل طوفانی که می‌پیچد به باد و آب و خاک

می‌دوم آسیمه سر، گرد و غبارم دیدنیست

خاطری آشفته دارم، سینه‌ای آتش فشان

همچنان کوه گدازانم، شرارم دیدنیست

از تماشای گلستان، سهم من جز اه نیست

از همه باغ در بهاران، زخم خارم دیدنیست

خامشم اما همه سوزم، شرارم، آتشم

مثل موجی وحشی‌ام، گوش و کنارم دیدنیست

من همان دریاچه شورم که در بی آبی‌ام

مرگ چون کوه نمک، در شوره زارم دیدنیست

شوق دیداری ندارم، جاده در برف است و مه

ایستگاه خالی از سوت قطارم دیدنیست

آخرین گرد سوارم، گم شدم در جاده‌ها

پت پت فانوسم و حال نزارم دیدنیست

 

وی در ادامه به سخن پرداخت و گفت: حسین آهی، عضو شورای عالی شعر صدا و سیما بوده و الان هم هستند، یک روز در جلسه‌ای نشسته بودیم و آقای آهی هم متوجه نبود که آقای سبزواری در آن جلسه حضور دارند و شروع به صحبت کردن کرد و یک دفعه برگشت و گفت: این خراسان، خراسان قدیم نیست یک شاعری که آدم بخواهد آن را مطرح کند، از دلش بیرون نیامده است! حالا مرحوم کمال و مرحوم قدسی و مرحوم قهرمان از اسطوره‌های شعر خراسان به شمار می‌رفتند.

یک دفعه آقای سبزواری آمدند که توضیح دهند که استاد این گونه که شما می‌گویید، نیست. آقای آهی تازه متوجه شد که آقای سبزواری در آن جلسه حضور دارند، بلند شد و رفت بیرون و بعد از چند دقیقه‌ای به اتاق برگشت و وقتی دیدند جلسه در آرامش کامل به سر می‌برد گفت: «من ناراحت نیستم که چنین حرف نامربوطی از دهان بنده در آمده است بلکه من ناراحت این موضوع هستم که چرا از این جمع کسی بلند نشد و بزند تو دهان من!!».

 

* در ادامه این مراسم «رضا اسماعیلی»، شاعر پیشکسوت ادبیات انقلاب اسلامی با تأکید بر احیای سنت اخوانیه‌ سرایی به قرائت شعری پرداخت که در همین حال «کامران شرفشاهی» نویسنده،  شاعر و مدیر انتشارات «تجلی مهر» رو به آقای اسماعیلی می‌گوید: باز دوباره پشت رباعیات شما موج راه نیفتد آقای اسماعیلی!!

وی ادامه می‌هدد: خدا انشاءالله به احمد عزیزی شفا بدهد، زمانی که به کیهان فرهنگی می‌آمد، می‌گفت جایی که سیگار و چایی نباشد، ادبیات در آنجا پا نمی‌گیرد.

 

شرفشاهی با اشاره به این مطلب که مشهد اصولاً در برپایی انجمن‌های ادبی و نقد شعر در قبل از انقلاب هم حرفی برای گفتن داشته است، گفت: استاد محمدرضا حکیمی، جلسات قبل از انقلاب را نقد می‌کرد و یک بدی این قضیه داشت، این بود که استاد اجازه ضبط صحبت‌هایشان را نمی‌داد، استادحکیمی در برهه‌های حساس تاریخ انقلاب حضور داشته و با بسیاری از شخصیت‌ها در ارتباط بودند و جزو بنیانگذاران حوزه هنری هم به شمار می‌رفت و خاطرات بسیار نابی از جلسات داشتند از جمله انجمن ادبی مشهد؛ که در این انجمن‌های ادبی مرحوم قهرمان و خیلی‌ها از بزرگان این جمع و حتی مقام معظم رهبری، نیز حضور داشتند، استاد می‌گفت: شرط ورود به این انجمن این بوده که طرف در مقابل نقدها دلگیر نشود و موضع نگیرد، یعنی این جلسات بسیار کاربردی بود.

 

 

* در ادامه «پرویز بیگی حبیب‌آبادی» ضمن حماسی خواندن اشعار استاد حسین اسرافیلی، عنوان می کند: حدود 34 است که با آقای اسرافیلی دوست هستم اما تا الان نتوانستیم با هم دعوا کنیم!!

 

* سخنران بعدی این مراسم محمدرضا سهرابی‌نژاد، نویسنده و شاعر پیشکسوت انقلاب اسلامی بود که وی با انتقاد از این مهم که برخی‌ها خود را روشنفکر و امروزی قلمداد می‌کنند و از انقلاب فاصله گرفته‌اند، گفت: یک روز به مرحوم آقاسی گفتم؛ «شنیده‌ام شما در جنوب لبنان در گروه شهید چمران می‌جنگیدید»، گفت: «شما از کجا شنیده‌ای؟»؛ اگر آقاسی از جنگ می‌گفت، دروغ نمی‌گفت دلسوزانه می‌گفت و معتقد و تجربه کرده بود. روزی به «سیدمهدی شجاعی» گفتم نفهمیدیم اثر چه کسی کتاب سال شد؟ گفت: «ریا نشود، کتاب بنده کتاب سال شد»، حال ریا نشود دوستان، تولد بنده هم 17 فروردین است، فراموشتان نشود!!
منبع: فارس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس