مصطفی کیایی در ساخته اخیر خود، سراغ معضلی اقتصادی ـ رانتی از جامعه کنونی رفته و خط داستانی خویش را بر اساس آن بنا کرده است. کیایی تلاش میکند، نمایشی از رانت موجود در فضای مالی و سرمایهای کشور ارائه کند و در این بین، مقصران اصلی را بیپروا و آسوده، و افراد خردهپا را عاملان محکوم شده نشان دهد. کیایی خود در نشست خبریاش پس از فیلم عنوان کرده است که نوع نگاه به فضاها و آدمهای رانتی همیشه جذاب بوده و برای قشر متوسط جالب است. همین تاکید وی نشان میدهد که تم اصلی «خط ويژه» بر چه بنیانی استوار است. البته باید اشاره داشت که نگاه به مقوله رانت، به عنوان یک رخداد منفی اجتماعی پذیرفته است، اما این نگاه اگر دارای پیششرط واقعبینی نباشد، احتمالاً به بنبست باورناپذیری ختم خواهد شد.
همین موضوع و صحنههایی که کیایی در فیلم آنها را نشان میدهد، مخاطب را یاد روزهای اخیر میاندازد. صف مردم برای برنج و روغن نزدیکی زیادی با سکانس ماقبل آخر فیلم ـ یعنی پخش کردن پولها در هوا همراه با موج زدن ملت برای دریافت آنها ـ دارد. شاید این قرابت اتفاقی، ماهیت اصلی داستان را بیشتر به چشم مخاطب بیاورد!
تهیه کننده فیلم در نشست خبری آن درکنار توضیح درباره ایده ریختن پول بر سر مردم در فیلم، عنوان میکند که «این فیلم دغدغه تمام مردم ایران است و همه ما از توزیع ناعادلانه ثروت ناراحت میشویم». همین نگاه نشان میدهد که توزیع عادلانه یا ناعادلانه ثروت، یک پیششرط مهم برای قضاوت دارد و آن هم در نظر گرفتن کرامت انسانهاست. به نظر میرسد سکانس ریختن پول بر سر ملت همانقدر به کرامت مردم خدشه وارد سازد که این روزها در صف ایستادن آنها برای گرفتن چند کیلو برنج و روغن، وارد میسازد. کسی منکر نیاز به توزیع عادلانه ثروت نیست، اما این توزیع اگر کرامت انسانها در نظر نگیرد، ننگ به بار خواهد آورد.
«خط ويژه» یک نمایش تمام و کمال از فاصله بین اصحاب ثروت و قدرت قشر متوسط جامعه است. اگرچه در باورپذیری این نمایش تردید و شک فراوانی حاکم است، اما آغاز، بدنه و پایانبندی فیلم این مدعا را ثابت میکند. به نظر میرسد هک کردن حساب بانکی 10 میلیاردی و همراهی رئیس شعبه بانک بدون آنکه بانک اصلی در جریان قرار گیرد و صاحب پول و سارقان راست راست در شهر راه بروند، قدری باورناپذیر است. شاید رانت و تاکید بر آن نکته واقعی فیلمنامه باشد اما زیر سؤال بردن فضای سایبری و اطلاعاتی کشور قدری دور از ذهن است؛ چراکه از قضا در ابتدای فیلم سخن از هک شدن سایت سازمان سنجش به میان میآید، در حالی که این رخداد دست کم در سالهای اخیر بیسابقه بوده است و همین موضوع از باورپذیری فیلمنامه میکاهد.
فیلم کیایی، یک اثر ریتمیک و با انرژی است. شاید برای این روزهای سینمای ایران که قدری افسردگی مزمن در آن تزریق میشود، چنین فیلمی لازم باشد، به ويژه اینکه چاشنی طنز و طنازی نیز در آن جاری گردد. «خط ويژه» کشش داستانی قابل توجهی دارد و همین موضوع مخاطب را با خویش همراه میکند ـ اگرچه قدری با سختباورپذیری آن ـ و تا انتهای داستان میکشاند. گرچه پایانبندی داستان، یک واقعیت تلخ اجتماعی را به مخاطب نشان میدهد اما همن واقعیت در مسیری جذاب ارائه شده و عملاً کام تماشاگر را خیلی تلخ نمیگرداند؛ به جز بخشهایی که تداعی کننده صفهای ناکریمانه این روزهای جامعهمان است که شاید قدری مخاطب را به تأمل درباره جایگاه کنونی اقتصاد کشور، دولتمردان و اصالت و کرامت ایرانی فرو برد!