گروه فرهنگی مشرق - فیلم آرایش غلیظ، دنیای خبیث این افراد را به تصویر میکشد ولی فیلمی سیاه و تلخ و ناامیدکننده نیست. فیلم با لحنی عجیب، در عین روایت قصه به عاقبت چنین کارهایی هشدار میدهد. مثل گرگهایی که شب تا به صبح با چشمان باز میخوابند که مبادا توسط گرگهایی دیگر دریده شوند. خطای لادن آن است که بیجهت از شوهرش طلاق گرفته و حالا مجبور است برای تنها نماندن به امثال مسعود التماس کند که او را بگیرد. او نیز وعدهای میدهد و دختر را با آرایش غلیظ در فرودگاه جا میگذارد و به سمت چین پرواز میکند.
روز یکشنیه نامزدهای جوایز جشنواره اعلام شد که فیلمهای رستاخیز (در 11 بخش) و چ (در 8 بخش) رکورداران آن محسوب میشوند. در این روز فیلمهای افخمی، جیرانی و نعمتالله در سالن اصلی برج میلاد اکران شدند و فیلم افخمی بیشترین رضایت مخاطبان را کسب کرد. پنج فیلم به نمایش درآمده روز یکشنبه در سالن برج میلاد اینها هستند:
روز یکشنیه نامزدهای جوایز جشنواره اعلام شد که فیلمهای رستاخیز (در 11 بخش) و چ (در 8 بخش) رکورداران آن محسوب میشوند. در این روز فیلمهای افخمی، جیرانی و نعمتالله در سالن اصلی برج میلاد اکران شدند و فیلم افخمی بیشترین رضایت مخاطبان را کسب کرد. پنج فیلم به نمایش درآمده روز یکشنبه در سالن برج میلاد اینها هستند:
ـ آذر، شهدخت، پرویز و دیگران/ بهروز افخمی
ـ دو ساعت بعد مهرآباد/ علیرضا فرید
ـ خوابزدهها/ فریدون جیرانی
ـ آرایش غلیظ/ حمید نعمتالله
ـ فرشتهها با هم میآیند/ حامد محمدی
در ذیل این فیلمها را به طور فشرده و سریع مرور خواهیم کرد.
یک اقتباس
آذر، شهدخت، پرویز و دیگران/ بهروز افخمی
ـ دو ساعت بعد مهرآباد/ علیرضا فرید
ـ خوابزدهها/ فریدون جیرانی
ـ آرایش غلیظ/ حمید نعمتالله
ـ فرشتهها با هم میآیند/ حامد محمدی
در ذیل این فیلمها را به طور فشرده و سریع مرور خواهیم کرد.
یک اقتباس
آذر، شهدخت، پرویز و دیگران/ بهروز افخمی
خلاصه داستان: یک بازیگر سینما (مهدی فخیمزاده)، همسرش (گوهر خیراندیش) را نیز برای ایفاء نقش به داخل فیلم میبرد. بازی همسر مورد توجه قرار میگیرد و رابطه آنها شکرآب میشود.
ساخت یازدهمین فیلم جناب افخمی را به فال نیک میگیریم. این فیلم بر اساس داستانی به همین نام از مرجان شیرمحمدی ساخته شده است. ایشان همسر آقای افخمی است و در این فیلم ایفاگر نقش دختر خانواده بوده است که از خارجه میآید.
این فیلم تا حدی وامدار همسر (1372) ساخته مهدی فخیمزاده است. و از سویی به فیلم فرانسویِ ونسان، فرانسوا، پل و دیگران (1972) ساخته کلود سوته شبیه است. در این فیلم، ایو مونتان و میشل پیکولی و ژرار دوپاردیو بازی کردهاند. ونسان ... بارها از تلویزیون پخش شده است و آخرین نوبت آن حدود دو ماه قبل از سینما 4 بود. اگر درست به یادم مانده باشد خود جناب افخمی چند ماه قبل، اقتباس همسرش از فیلم ونسان... را اعلام کردهاند. آن فیلم نیز به نوبه خود اقتباسی بود از یکی از رمانهای کلود نرون.
یک روانشناس افسرده
دو ساعت بعد مهرآباد/ علیرضا فرید
دو ساعت بعد مهرآباد/ علیرضا فرید
خلاصه داستان: شعله ایزدی (اندیشه فولادوند) دکتر روانشناسی است که بعد از فوت همسرش به افسردگی دچار شده است.
این فیلم 74 دقیقه است ولی ریتم کند آن این زمان را بسیار طولانیتر نشان میدهد. ایراد اصلی فیلم همین تکنیک و به عبارت دیگر، بیتکنیکی آن است. به یاد فیلم طبیعت بیجان سهراب شهید ثالث افتادم که برای نشان دادن زندگی آرام یا کسالتبار یک سوزنبان چنان ریتم کند و کسالتباری را به کار گرفته بود. پس هنر فیلمساز به کجا رفته است؟ این نخستین فیلم علیرضا فرید است. ایا امیدی هست که فیلمهای بهتری از ایشان ببینیم؟
این فیلم 74 دقیقه است ولی ریتم کند آن این زمان را بسیار طولانیتر نشان میدهد. ایراد اصلی فیلم همین تکنیک و به عبارت دیگر، بیتکنیکی آن است. به یاد فیلم طبیعت بیجان سهراب شهید ثالث افتادم که برای نشان دادن زندگی آرام یا کسالتبار یک سوزنبان چنان ریتم کند و کسالتباری را به کار گرفته بود. پس هنر فیلمساز به کجا رفته است؟ این نخستین فیلم علیرضا فرید است. ایا امیدی هست که فیلمهای بهتری از ایشان ببینیم؟
ناامیدی از جیرانی
خوابزدهها/ فریدون جیرانی
خوابزدهها/ فریدون جیرانی
خلاصه داستان: فیروز نشاط (فرهاد اصلانی) خواب مادرش (اکبر عبدی) را میبیند که از او میخواهد از دختر کلفت خانهشان نازگل مشرقی (ساره بیات) حلالیت بطلبد وگرنه عنقریب خواهد مرد. همان شب، این خواب را همه کسانی که فیروز را میشناسند دیدهاند. اما نازگل رضایت نمیدهد.
این فیلمنامه را زوج نویسنده لیلا لاریجانی و رحمان سیفیآزاد نوشتهاند. این دو قبلاً فیلمنامه «من مادر هستم» را نیز برای جیرانی نوشته بودند. جیرانی در جلسه مطبوعاتی فیلم اعلام کرد که این فیلمنامه بر اساس فیلم 52 ساعت مهلت، ساخته لوئیجی زامپا و با بازی ژان گابن ساخته شده. این مطلب در بولتن امروز جشنواره فجر به نقل از جیرانی آمده است. اما جالب توجه اینکه نام صحیح فیلم لوئیجی زامپا (Luigi Zampa) این است: دوازده ساعت مهلت (1950) His Last Twelve Hours.
ساختن فیلمی در موضوعات دینی همچون ماجرای حلالیت طلبیدن در این فیلم، متوقف به توفیق خداوند است. توفیق نداشته عوامل فیلم پیشکش، راقم سالها حسرت به دل مانده است که فیلمی خوب از جیرانی ببیند که ظاهراً باید این آرزو را به گور ببرد. خصوصاً که در سالهای اخیر، قلم ایشان خشکیده و او فیلمنامههایش را به دیگران سفارش میدهد.
از جذابیتهای این فیلم، بازیهای اکبر عبدی و فرهاد اصلانی است. عبدی باز هم در نقش یک زن بازی کرده است، هم نقش مادر و هم خاله فیروز نشاط را. اما صدا و چهره خانم ساره بیات به نقش دختر سلیطه نمیماند. موسیقی فیلم نیز گوشنواز و شنیدنی است.
این فیلمنامه را زوج نویسنده لیلا لاریجانی و رحمان سیفیآزاد نوشتهاند. این دو قبلاً فیلمنامه «من مادر هستم» را نیز برای جیرانی نوشته بودند. جیرانی در جلسه مطبوعاتی فیلم اعلام کرد که این فیلمنامه بر اساس فیلم 52 ساعت مهلت، ساخته لوئیجی زامپا و با بازی ژان گابن ساخته شده. این مطلب در بولتن امروز جشنواره فجر به نقل از جیرانی آمده است. اما جالب توجه اینکه نام صحیح فیلم لوئیجی زامپا (Luigi Zampa) این است: دوازده ساعت مهلت (1950) His Last Twelve Hours.
ساختن فیلمی در موضوعات دینی همچون ماجرای حلالیت طلبیدن در این فیلم، متوقف به توفیق خداوند است. توفیق نداشته عوامل فیلم پیشکش، راقم سالها حسرت به دل مانده است که فیلمی خوب از جیرانی ببیند که ظاهراً باید این آرزو را به گور ببرد. خصوصاً که در سالهای اخیر، قلم ایشان خشکیده و او فیلمنامههایش را به دیگران سفارش میدهد.
از جذابیتهای این فیلم، بازیهای اکبر عبدی و فرهاد اصلانی است. عبدی باز هم در نقش یک زن بازی کرده است، هم نقش مادر و هم خاله فیروز نشاط را. اما صدا و چهره خانم ساره بیات به نقش دختر سلیطه نمیماند. موسیقی فیلم نیز گوشنواز و شنیدنی است.
پالپ فیکشن
آرایش غلیظ/ حمید نعمتالله
آرایش غلیظ/ حمید نعمتالله
خلاصه داستان: مسعود ترابی (حامد بهداد) که وسایل آتشبازی او با گذشت چهارشنبه سوری روی دستش مانده، تصمیم میگیرد آن را به شیوهای دیگر بفروشد. لذا با گروهی به سمت کیش میرود که در میان آنها لادن بخشی (طناز طباطبایی) نامزد سابق او نیز هست که حالا از همسرش جدا شده.
بعد از بوتیک (1383) و بیپولی (1387)، این سومین فیلم حمید نعمتالله محسوب میشود. مجوز ساخت فیلم اواخر آبان صادر شد و در چهارم آذر فقط خانم طباطبایی برای بازی انتخاب شده بود. همت گروه سازنده به تهیه کنندگی سعید سعدی فیلم را به جشنواهر رساند. بیشتر فیلم در سفر میگذرد و گروه مونتاژ (خشایار موحدیان و سودابه سعیدنیا) نیز مجبور بودند با گروه به سفر بروند تا بتوانند فیلم را همزمان مونتاژ کنند. همایون شجریان آواز تیتراژ پایانی را بر اساس شعری از مولانا خوانده است و پیام فیلم در همین غزل است:
با من صنما! دل یکدله کن/ گر سر ننهم وانگه گله کن
فیلم هفت شخصیت دارد که همگی به نحوی دغلکار هستند بجز آقای برقی (علی عمرانی) که در مرحله توبه است و از چشمچرانی نیز احتراز میکند. تنها شخصیت فیلم که رستگار میشود همو است خصوصاً که از پولدار شدن هم پرهیز دارد. با تماشای فیلم، به یاد پالپ فیکشن (1994) ساخته تارانتینو افتادم. در آن فیلم نیز شخصیتها در عین فعال ما یشاء بودنشان، همگی ذلیل و بدبختند البته بجز شخصیت جولز (ساموئل ال. جکسون) که در میانه، از میدان خارج میشود و از آسیب این جمع در امان میماند.
فیلم آرایش غلیظ، دنیای خبیث این افراد را به تصویر میکشد ولی فیلمی سیاه و تلخ و ناامیدکننده نیست. فیلم با لحنی عجیب، در عین روایت قصه به عاقبت چنین کارهایی هشدار میدهد. مثل گرگهایی که شب تا به صبح با چشمان باز میخوابند که مبادا توسط گرگهایی دیگر دریده شوند. خطای لادن آن است که بیجهت از شوهرش طلاق گرفته و حالا مجبور است برای تنها نماندن به امثال مسعود التماس کند که او را بگیرد. او نیز وعدهای میدهد و دختر را با آرایش غلیظ در فرودگاه جا میگذارد و به سمت چین پرواز میکند. از قضا آن پیرمرد بنگی (جمال اجلالی) هم نامش مسعود است، کنایه از اینکه عاقبت مسعود (بهداد) نیز همینطور خواهد بود.
دستیابی به این لحن غریب از مزایای فیلمنامهای است که نعمتالله به کمک هادی مقدمدوست نوشته است، زوج نویسندهای که به خوبی یکدیگر را پیدا کردهاند و فیلم و سریالهای زیادی را با هم نوشتهاند که مشهورترین آنها سریال وضعیت سفید (1390) است.
بعد از بوتیک (1383) و بیپولی (1387)، این سومین فیلم حمید نعمتالله محسوب میشود. مجوز ساخت فیلم اواخر آبان صادر شد و در چهارم آذر فقط خانم طباطبایی برای بازی انتخاب شده بود. همت گروه سازنده به تهیه کنندگی سعید سعدی فیلم را به جشنواهر رساند. بیشتر فیلم در سفر میگذرد و گروه مونتاژ (خشایار موحدیان و سودابه سعیدنیا) نیز مجبور بودند با گروه به سفر بروند تا بتوانند فیلم را همزمان مونتاژ کنند. همایون شجریان آواز تیتراژ پایانی را بر اساس شعری از مولانا خوانده است و پیام فیلم در همین غزل است:
با من صنما! دل یکدله کن/ گر سر ننهم وانگه گله کن
فیلم هفت شخصیت دارد که همگی به نحوی دغلکار هستند بجز آقای برقی (علی عمرانی) که در مرحله توبه است و از چشمچرانی نیز احتراز میکند. تنها شخصیت فیلم که رستگار میشود همو است خصوصاً که از پولدار شدن هم پرهیز دارد. با تماشای فیلم، به یاد پالپ فیکشن (1994) ساخته تارانتینو افتادم. در آن فیلم نیز شخصیتها در عین فعال ما یشاء بودنشان، همگی ذلیل و بدبختند البته بجز شخصیت جولز (ساموئل ال. جکسون) که در میانه، از میدان خارج میشود و از آسیب این جمع در امان میماند.
فیلم آرایش غلیظ، دنیای خبیث این افراد را به تصویر میکشد ولی فیلمی سیاه و تلخ و ناامیدکننده نیست. فیلم با لحنی عجیب، در عین روایت قصه به عاقبت چنین کارهایی هشدار میدهد. مثل گرگهایی که شب تا به صبح با چشمان باز میخوابند که مبادا توسط گرگهایی دیگر دریده شوند. خطای لادن آن است که بیجهت از شوهرش طلاق گرفته و حالا مجبور است برای تنها نماندن به امثال مسعود التماس کند که او را بگیرد. او نیز وعدهای میدهد و دختر را با آرایش غلیظ در فرودگاه جا میگذارد و به سمت چین پرواز میکند. از قضا آن پیرمرد بنگی (جمال اجلالی) هم نامش مسعود است، کنایه از اینکه عاقبت مسعود (بهداد) نیز همینطور خواهد بود.
دستیابی به این لحن غریب از مزایای فیلمنامهای است که نعمتالله به کمک هادی مقدمدوست نوشته است، زوج نویسندهای که به خوبی یکدیگر را پیدا کردهاند و فیلم و سریالهای زیادی را با هم نوشتهاند که مشهورترین آنها سریال وضعیت سفید (1390) است.
طلا و مس
فرشتهها با هم میآیند/ حامد محمدی
فرشتهها با هم میآیند/ حامد محمدی
خلاصه داستان: مشکلات معاش طلبه جوانی به نام احمد (جواد عزتی) که از همسرش لیلا (نازنین بیاتی) سه فرزند میآورد.
این نخستین فیلم حامد محمدی محسوب میشود که با فیلمنامه طلا و مس (1388) در فیلمی به تهیه کنندگی پدرش منوچهر، به سینما معرفی شد و با فیلم حوض نقاشی (1391) فیلمنامه نویسی را ادامه داد و حالا سومین فیلمنامه از او را با کارگردانی خودش بر پرده میبینیم.
فیلم فرشتهها... همچون طلا و مس، یک فیلم کوچک و نقلی است. باز هم نقش اول فیلم بر عهده یک طلبه است که نمیخواهد به امور دولتی وارد شود و با کسب خود روزگار گذرانده، برقکاری ساختمان میکند. اما وقتی زنش سه قلو میزاید از عهده مخارج برنمیآید و به ناچار به پیشنهاد بازیگری در نقش یک آخوند جواب مثبت میدهد و همین مسئله برایش مشکلاتی به وجود میآورد.
حوزه علمیه در همان لوکیشن طلا و مس، و به همان شیوه فیلمبرداری شده است. استاد اخلاق باز هم با صدای حسین محجوب درس میدهد بدون آنکه چهرهاش را ببینیم. هیچ معلوم نیست که احمد چطور به این همه کار میرسد: درسها، برقکاری ساختمان، بازیگری، بچهداری، آشپزی و گلکاری حیاط خانه.
هرچند برخی پیامهای مطرحشده در فیلم را نمیپسندم لکن فرشتهها در نهایت فیلم خوبی است و بازی جواد عزتی، نازنین بیاتی و رضا ناجی در آن خوب و پذیرفتنی است. بعد از فیلم حق سکوت ساخته هادی نائیجی، این دومین فیلم امسال حوزه هنری درباره طلبهها است. آیا حوزه هنری به حوزه علمیه، ادای دین میکند؟
منوچهر محمدی و حامد محمدی
* امیر اهوارکی
این نخستین فیلم حامد محمدی محسوب میشود که با فیلمنامه طلا و مس (1388) در فیلمی به تهیه کنندگی پدرش منوچهر، به سینما معرفی شد و با فیلم حوض نقاشی (1391) فیلمنامه نویسی را ادامه داد و حالا سومین فیلمنامه از او را با کارگردانی خودش بر پرده میبینیم.
فیلم فرشتهها... همچون طلا و مس، یک فیلم کوچک و نقلی است. باز هم نقش اول فیلم بر عهده یک طلبه است که نمیخواهد به امور دولتی وارد شود و با کسب خود روزگار گذرانده، برقکاری ساختمان میکند. اما وقتی زنش سه قلو میزاید از عهده مخارج برنمیآید و به ناچار به پیشنهاد بازیگری در نقش یک آخوند جواب مثبت میدهد و همین مسئله برایش مشکلاتی به وجود میآورد.
حوزه علمیه در همان لوکیشن طلا و مس، و به همان شیوه فیلمبرداری شده است. استاد اخلاق باز هم با صدای حسین محجوب درس میدهد بدون آنکه چهرهاش را ببینیم. هیچ معلوم نیست که احمد چطور به این همه کار میرسد: درسها، برقکاری ساختمان، بازیگری، بچهداری، آشپزی و گلکاری حیاط خانه.
هرچند برخی پیامهای مطرحشده در فیلم را نمیپسندم لکن فرشتهها در نهایت فیلم خوبی است و بازی جواد عزتی، نازنین بیاتی و رضا ناجی در آن خوب و پذیرفتنی است. بعد از فیلم حق سکوت ساخته هادی نائیجی، این دومین فیلم امسال حوزه هنری درباره طلبهها است. آیا حوزه هنری به حوزه علمیه، ادای دین میکند؟
منوچهر محمدی و حامد محمدی
* امیر اهوارکی