یک مسافرت بود از مشهد به تهران و حالا پدر ابوالقاسم کوچولو دست از کار و زندگی کشیده و هر روز مسافر پایتخت شده است تا نشانهای از کوچولوی گمشدهاش پیدا کند.
مادر و پدر 20 سال انتظارکشیدند تا پسرک فضای خاموش خانهشان را گرم کند و حالا هفت ماه است گمشدهای دارند و این انتظار چهره و دلشان را شکسته است.یک روز گرم تابستانی پسرک برای آخرین بار دستان مادرش را گرفت اما ناگهان در شلوغی جمعیت گم شد و حالا همه نگران به ثانیهشمار ساعت چشم دوختهاند، زمان چقدر زود و سخت میگذرد.
15 تیر ماه سال جاری مردی 56 ساله با چهرهای رنگ پریده خود را به کلانتری 172 شهرری رساند و از گمشدن پسر 5/3 سالهاش بهنام «ابوالقاسم خیابانیفرد» خبر داد. وی با بغض گفت: در مشهد زندگی میکنیم و برای کاری با همسر و دو پسر کوچکم به تهران آمدیم و تصمیم گرفتیم برای زیارت به حرم شاهعبدالعظیم برویم و با خانوادهام مدتی را در آنجا بگذرانیم. پسرم امروز از صبح همراهم بود اما در راه وانتم خراب شد و تصادف کردم، به همین خاطر مجبور شدم ابتدا پسرم را نزد مادرش ببرم و سپس به کارهایم رسیدگی کنم. ســـاعت حدود دو ظهر تلفنم زنگ خورد و از همسرم که گریه میکرد شنیدم ابوالقاسم گم شده و اثری از وی نیست.
با اظهارات پدر اندوهگین ردیابی پسر بچه گمشده در دستور کار بازپرس شعبه 7 دادسرای شهرری قرار گرفت و وی دستور داد تیمی از پایگاه 9 پلیس آگاهی تهران وارد عمل شوند. کارآگاهان ابتدا به بازبینی فیلم دوربین مداربسته در محل گم شدن پسربچه پرداختند اما در این مرحله به بنبست خوردند چرا که تنها یک دوربین در آن محدوده بود و بهدلیل چرخشی بودن آن کارآگاهان نتوانستند پسرک را شناسایی کنند.
دو بار گم شدن
مادر گریان ابوالقاسم که آخرین بار دور از شوهرش نزد کودکش بود وقتی پیش روی افسر بازجو ایستاد، گفت: سه روز پیش هم پسرم گم شد. او با وجود اینکه سن کمی دارد اما خیلی زرنگ و باهوش است. در آن زمان پسرم خودش نزد مأموران انتظامی رفته و گفته بود گم شده است، از این طریق پس از حدود 20 دقیقه بعد پسرم را پیدا کردم. اما آن روز برای نماز خواندن با بچههایم به حرم میرفتمکه ناگهان دیدم ابوالقاسم نیست، همه جا را گشتم اما...
وی ادامه داد: خدا پس از 20 سال به ما یک پسر داد که در روز تولد امامرضا 8/8/88 قدم به این دنیا گذاشت و مورخ 1/1/91 پسر دیگرم به دنیا آمد. تازه زندگیمان رنگ و بوی خوشبختی گرفته بود و فضای خانه با خندههای پسرانمان گرم میشد که این اتفاق افتاد و...
مادر پسرک آهی کشید و گفت: گمان میکنم پسرم را دزدیده باشند چند روز پیش زن و مرد جوانی در کنار چادرمان بودند که میگفتند از بم بهتهران و شهرری آمدهاند. آن زن میگفت حسرت به دنیا آوردن بچهای را دارد و شاید دزدیدن پسرم زیر سر آنها باشد.البته خدا بهتر میداند پسرم کجاست و چه سرنوشتی دارد، امیدوارم هرچه زودتر پسر کوچولویم پیدا شود و به آغوش ما باز گردد.در آغاز تحقیقات بلافاصله تصاویر پسر گمشده به همراه دیگر مشخصات وی که یک بلوز و شلوار سرهمی کرم رنگ و کفشی به پاداشت در اختیار همه مراکز پلیس قرار داده شد تا در صورت بهدست آمدن هرگونه اثری از ابوالقاسم بلافاصله به پایگاه نهم پلیس آگاهی اطلاع داده شود اما با وجود همه این اقدامها هیچگونه اثری از این پسر کوچولو به دست نیامد و همه شاخهها به بنبست خورد.بنا بر این گزارش با وجود گذشت هفت ماه در حالی که سرنوشت این پسرک به گره کور خوردهاست بازپرس دانشور از شعبه هفتم دادسرای شهرری با تقاضای انتشار عکس ابوالقاسم کوچولو از کسانی که اطلاعاتی درباره وی دارند خواست با شماره 73948280 پایگاه نهم پلیس آگاهی ، پلیس 110 تماس بگیرند تا با بازگرداندن این بچه به آغوش خانوادهاش پدر و مادری را از نگرانی درآورند.
منبع: روزنامه ایران